۱- روزنامه شهروند، سال گذشته، در گزارشی به قربانیان مین در مناطق مرزی کردستان پرداخت. در این گزارش به نقل از «وحید بهاری» رئیس مرکز مینزدایی استانهای غرب کشور آمده بود «بانک اطلاعاتی دقیق و مشخصی در مورد آمار پایگاههای مرزی وجود ندارد. تا کنون باکمک مرزبانی حدود ۱۸۰۰ هکتار از محدوده پایگاههای آلوده مرزی شناسایی شده است که تاکنون ۴۰۰ هکتار پاکسازی و ۱۴۰۰هکتار نیز در دست اقدام است».
۲- ششم مهر ماه ۱۳۹۶، علی عونی، عضو شورای مرکزی (رهبری) حزب دموکرات کردستان عراق در مقام یک تحلیلگر سیاسی و در واکنشی نسبتا هیستریک، در پاسخ به سوال مجری بیبیسی فارسی، گفت: «ما کشورهای ایران و ترکیه را تهدید نمیکنیم بلکه این طرز برخورد حکومتها با ملیتهای دیگر خودشان است که آنها را تهدید میکند، این سیستم آنهاست که انها را تهدید میکند. ما الان ۲۶ سال است کارنامه درخشانی در این خصوص داریم اما اگر این کشورهایی که هر کدام بخشی از کردستان را اشغال کرده اند کاری از دستشان بر میآمد اجازه نمیدانند که کردستان ۲۶ سال عمر کند».
۳- این بخش از سخنان علی عونی، با تاکید بر عبارت «کشورهایی که بخشهایی از کردستان را اشغال کرده اند»، به شکلی خاص و معنادار در برخی رسانهها و از سوی بخشی اشخاص در ایران انعکاس وسیعی یافت. کسانی، بخش ناقصی از سخنان یک تحلیلگر در یک برنامه را، را در حد مواضع رسمی اقلیم کردستان بالا کشیدند، تا بتوانند فرضیههای خود را مبتنی بر اینکه رفراندوم و استقلال اقلیم کردستان، یک توطئه اسرائیلی برای تجزیه ایران است، تقویت کنند و فضا را به نفع واکنشهای تند و احتمالا قهرآمیز با آن تیره و تار کنند*.
۴- یادداشت تلگرامی سید جواد میری، جامعه شناس، به وسیله تعدادی از فعالان سیاسی بازنشر شد و مورد استقبال قرار گرفت. میری با روایتی ناقص (و بی آنکه به خود زحمت دهد که بداند عونی هیچ سمت دولتی یا رسمی ندارد و صرفا یک تحلیلگر است) چنان آن بخش از سخنان علی عونی را به شکل ناقص برجسته کرد و جدی گرفت که نوشت «در سخنان علی عونی نکاتی بود که بنظر میرسد این تصمیم فقط اقلیم را درگیر نخواهد کرد بل کل منطقه وارد درگیری بزرگی خواهد شد چون نگاه عونی پر بود از خطرات استراتژیک برای همه از جمله ایران».
۵- در این میان عبدالله رمضانزاده، فعال سیاسی کرد و سخنگوی دولت دوم خاتمی، در یک پست تلگرامی پا را از محکومیت اظهارات علی عونی فراتر گذاشت و خواستار برگزاری همهپرسی در ایران، برای الحاق کردستان عراق به ایران شد! رمضانزاده ( احتمالا در مقام ایفای سنت ناپسند و نامعقول «محکوم کنید و تبرئه بجویید وگرنه از ما نیستید») نوشت: «علی عونی از سران حزب دموکرات کردستان عراق، کردستان ایران را اشغال شده نامیده است. این جملات ناشی از بیاطلاعی وی از تاریخ و نیز واقعیات روز و توهم ناشی از برگزاری رفراندوم است. به مسئولین اقلیم کردستان عراق پیشنهاد میکنم هر چه سریعتر از این اظهارات تبری جویند و از مردم کرد ایران عذرخواهی کنند و به دولت جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد میکنم نظر مردم مناطقی را که این متوهمین کردستان اشغالی در ایران میدانند (کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، شمال خوزستان، همدان و آذربایجان غربی) در مورد الحاق کردستان عراق به ایران به همه پرسی بگذارند».
۶- از تحلیل کماطلاع و سردستی جواد میری که بگذریم، تاملی کوتاه در سخنان علی عونی و عبدالله رمضانزاده نشان میدهد که هیچکدام از این دو نفر به خودی خود قصدی در اظهار نظر علیه تمامیت ارضی کشور همسایه نداشتهاند و هر دو اظهار نظر را میتوان در مقام یک «گاف سیاسی» قلم کشید، چرا که مشروح و محتوای اظهارات عونی ناظر بر این است که اقلیم کردستان چشم طمعی به خاک همسایه ندارد و رمضانزاده نیز در پیشنهاد خود صرفا یک نکتهی متقابل را برای جدل با عونی برجسته کرده است، اما در منطقهی خطرخیز امروز کردستان، این گونه اظهارنظرها به مثابه قدمزدن در میدان مین است. به تعبیر دقیق دوستی در یک گروه تلگرامی، گویی «سخن گفتن از کردستان چون قدم زدن در آن سرزمین است پر از انواع مینهای کاشته شده بسیار باید احتیاط کرد». کجخوانی و برجستهسازی بخشی از گافهای عونی و بدتر و بالاتر از آن رمضانزاده در مقام سخنگوی دولت اصلاحات و از فضا یکی از کسانی که مواضع بسیار متعادلی در این ماجرا دارد، این استعداد را دارد که از هر دو فرمان حمله به خاک همسایه و تجاوز و تسخیر آن استنباط شود. نگارنده، اعتقادی به اسرائیلی بودن هیچ سیاستی ندارد و ضمن آنکه با سیاست خارجی اسرائیل مخالف است،این تعبیر را صرفا ناشی از تئوری توطئه و فوبیای اسرائیلهراسی قلمداد می کند اما کسانی که این گونه اظهارات را برجسته میکنند و شاید به خیال خود میخواهند خطر یک سیاست اسرائیلی را هشدار دهند، ناخواسته در این ماجرا آب به آسیاب رقیب میریزند و دوستی آنها با ایران مصداق دوستی خاله خرسه است و عملا منطقه را به سویی میبرند که اسرائیل از آن سود خواهد برد.
*پی نوشت: اسباب خوشحالی است که صدای واحدی در ایران له یا علیه رفراندوم اقلیم کردستان به گوش نمیرسد و تحلیلگران و فعالان سیاسی در این ماجرا یکدست نیستند. اگر از طرفی علمالهدی و امامیکاشانی و محسن رضایی و حمیدرضا جلاییپور و قسیم عثمانی و…، این رفراندوم را توطئه اسرائیل و آمریکا میدانند و آنرا خیزشی برای استقرار و تاسیس «اسرائیل دوم» مینامند، در سوی دیگر کسانی چون نقیبزاده و صادق زیبا کلام و هرمیداس باوند و جلال جلالی زاده و… ایستادهاند که محصول این رفراندوم را خواستهی تاریخی و بهحق کردها میبینند و این جداییطلبی را آغازی بر تاسیس «ایران دوم» میخوانند. و البته خط میانهای هم در این میان وجود دارد که کسانی چون حجاریان، تاجزاده، علی مطهری و محبعلی و جاویداغلو و مولوی عبدالحمید و محسن رنانی و رمضان زاده آنرا پیش میبرند و خواستار نیافتادن در بازی ترکیه و پذیرش واقعیتها و مواجههی صبورانه و واقعگرایانه با رخداد عظیمی هستند که در همسایگی ما در شرف وقوع است و کلید گذر از این بحران را در توجه بیشتر به خواستههای اقلیتها و افزایش سهم آنها در قدرت میجویند. (متاسفانه یادداشت میری در کانال تاجزاده هم باز نشر شده است)