رجب طیب اردوغان که پیشاپیش -دیروز- فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح ترکیه ژنرال خلوصی آخار را به ایران فرستاده و فردا نیز خود راهی تهران است، در مراسم آغاز سال جدید قانونگذاری این کشور در مجلس ترکیه گفته است که در تهران با آقایان خامنه ای و روحانی دیدار کرده و در دیدار با آنان «نقشه راه مواجهه با رفراندوم استقلال کردستان عراق» ترسیم خواهد شد.
حال پرسش این است که آقای اردوغان در سفر فردا به تهران که ترسیم کننده نقشه راه مواجهه با مهمترین رخداد منطقهای اخیر است، به دنبال چیست و اهدافش را با کدامین سناریوها میتواند پیش برد؟
۱-در دهه ۲۰۰۷-۲۰۱۷ یعنی سالهایی که دولت اقلیم کردستان تقریبا تمامی ویژگیهای یک دولت ملی را بصورت دوفاکتو کسب کرد، ترکیه نیز بهویژه بعد از ۲۰۱۱ و آغاز صورتبندی شیعی-سنی از سیاست در خاورمیانه با آغاز بحران سوریه، به بارزانی به عنوان متحد راهبردی خود نگریسته و تلاش نمود در برابر حاکمیت شیعی بغداد هر چه بیشتر اربیل را به خود و سنیهای ناراضی را نیز به اربیل نزدیک کند.
بدین سان در حالیکه در این سالها اربیل مرکز اقامت و پناهگاه حتی بسیاری از بعثیهای ناراضی چون شیخ رافع الرفاعی شد، سنیهای ناراضی از دولت شیعی مالکی چون طارق هاشمی نیز رهسپار ترکیه شده با پناهنده شدن به آنجا در کنار بعثیهایی چون مسعود عدی صدام حسین، نوه رئیس جمهور مخلوع، که آنها نیز پیشتر به ترکیه پناهنده شده بودند، قرار گرفتند.
در سالهای بحران سوریه و بهویژه بعد از برجسته شدن مسئله داعش از ۲۰۱۴ بدین سوی، هر چه دولت بغداد به تهران نزدیک شد، آنکارا نیز تلاش نمود اربیل را به خود نزدیک و نزدیکتر سازد. با تصرف موصل توسط داعش نقطه ثقل سیاسی سنیگری سیاسی نیز به اربیل منتقل شد. در این سالها صدها شرکت ترک برای سرمایهگذاری رهسپار اقلیم شدند تا میلیاردها دلار در حوزه صنعت ساختمان، گردشگری و پوشاک در اقلیم سرمایهگذاری نمایند. صادرات ترکیه به اقلیم نیز در روندی صعودی از مرز ۷ میلیارد دلار در ۲۰۱۶ گذشت تا از سوی دیگر ترکیه با اعتنایی کامل نسبت به اخطارهای دولت مرکزی عراق با خرید و ترانزیت نفت اقلیم به بندر جیهان هم نیازمندیهای انرژی خود را با قیمتی بسیار ارزانتر از قیمت واقعی جهانی تامین نماید و هم از محل ترانزیت نفت اقلیم رقمی سالانه بیش از ۱ میلیارد دلار کسب کند.
در طول این سالها همچنین وابستگی عمیق تاریخی خاندان بارزانی به دولت عثمانی و سپس جمهوری ترکیه به دولت تحت رهبری نوعثمانیًگرایان ترک، این امکان را میداد که با تکیه بر آن تاریخ وفادارانه بتوانند به مسعود بارزانی نیز اعتماد حداکثری داشته باشند و حتی همانند سال ۲۰۱۳ او را به عنوان مهمان ویژه و افتخاری کنگره حزب عدالت و توسعه دعوت نمایند تا بدینسان با نگاه به اقلیم بهعنوان حوزه نفوذ و عمل موثر خود، بخشی از آلام ناشی از جدایی ولایات جنوبی عثمانی در مقطع پایانی جنگ جهانی اول و متارکه مندروس را تسکین داده باشند.
چه آنکه پدربزرگ مسعود شیخ عبدالسلام بارزانی گرچه در ۱۹۱۴ توسط دولت فرقه اتحاد و ترقی عثمانی اعدام شد اما بههرحال این شیخ بکتاشی در جنگ بالکان به عنوان یکی از فرماندهان ارشد ارتش عثمانی آنچنان درخشیده بود که به دریافت مدال شجاعت عثمانی نیز نائل آمده بود.
فرزند شیخ عبدالسلام، شیخ احمد (برادر ملا مصطفی) نیز که در ۱۹۳۲ جنبشی وسیع علیه نیروهای بریتانیایی مستقر در عراق و دولت تحت قیمومیت آن کشور در بغداد، راه میاندازد، پس از تعقیب و گریز بسیار و فرار به کوهستان نهایتا همراه با چند صد تن از نیروهایش خود را به مرز جمهوری ترکیه رسانده از ترکیه تقاضای پناهندگی میکنند و توسط آتاتورک در شهر اسکی شهیر نیز اسکان داده میشوند.
گرچه این مناسبات نزدیک با خاندان بارزانی، با ملامصطفی چپگرا و بعدها ایرانگرا بدان شکل صمیمانه پیش نمیرود اما با درگذشت ملامصطفی در ۱۹۷۹ از سویی و تغییر نظام سیاسی در ایران از دیگر سوی، فرزندش مسعود به تناوب و بهویژه پس از ۱۹۹۲ موفق به ایجاد روابط نسبتا نزدیک با دولت ترکیه شده، حتی در چارچوب همکاری با ترکیه علیه پکک موفق به دریافت حقوق برای پیشمرگههای خود از دولت ترکیه نیز میشود. همکاری که در لوای کنترل مرزهای عراق-ترکیه با هدف ممانعت از ورود و خروج چریکهای پکک به ترکیه شروع شده بعدها تا حد عملیات مشترک علیه پکک نیز پیش میرود.
تمام اینها در یک دهه منتهی به رفراندوم استقلال، اقلیم را به سوی راهبرد اتحاد و همگرایی با ترکیه سوق میدهد و بهویژه نفوذ اقتصادی ترکیه در آنجا تا بدان حد پیش میرود که با تاسیس بانکهای دولتی ترکیه در آنجا از سال ۲۰۱۱ بدین سوی لیر ترکیه در کنار دینارعراقی در دهوک و اربیل رواج مییابد و حتی گفته میشود که برخی تجار کرد لیر ترک را برای معامله به دینار عراقی ترجیح میدهند.
۲-موقعیت جغرافیایی محصور اقلیم در میان سه کشور عراق، ایران و ترکیه مهمترین نقطه ضعف استقلالخواهان کرد و در راس آنها مسعود بارزانی است. نقطه ضعفی که مهمترین نقطه قوت همسایگان قدرتمند اقلیم برای تحت فشار قرار دادن آن را سامان میدهد. سه کشور عراق، ایران و ترکیه به راحتی میتوانند با استفاده از این نقطه ضعف ژئوپلتیک به سختی اقلیم کردستان را تحت فشار اقتصادی خود قرار دهند اما مسئله این است که این اهرم فشار تنها و تنها زمانی موثر خواهد بود که هر سه ضلع این مثلث بطور همزمان و با همکاری یکدیگر از ابزار جغرافیا علیه اقلیم استفاده کنند، وگرنه عدم همراهی هر یک از این سه ضلع مثلث نه تنها عملکرد دو ضلع دیگر را بیاثر خواهد کرد بلکه دو ضلع دیگر را با زیانهای سیاسی و اقتصادی جبرانناپذیری نیز مواجه خواهد نمود.
ترکیه در همین سالهای مورد بحث بهویژه از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ رابطه خوبی با دولت شیعه بغداد نداشته وبا سرزنش نخست وزیر سابق مالکی و تحقیر نخستوزیر فعلی عبادی سرمایه اندوخته دیپلماتیک زیادی در رابطه خود با دولت بغداد باقی نگذاشته است.از طرف دیگر ترکیه دولت بغداد را تحتالحمایه و متحد نزدیک تهران میداند و باز از دیگر سوی با توجه به برگزاری رفراندوم جدایی اقلیم از کشور عراق، کم و بیش مشخص است که دولت بغداد از هرگونه همکاری با اقلیم در صورت محاصره اقتصادی آن خودداری کرده و لذا تکلیف یک ضلع مثلث محاصره تقریبا مشخص است. حال میماند دو ضلع دیگر یعنی ایران و ترکیه و این دقیقا همان چیزی است که آقای اردوغان برای تعیین نقشه راه مواجهه با استقلال اقلیم نیازمند تعیین تکلیفش است.
آقای اردوغان که یکماه قبل پذیرای سرلشکر باقری در آنکارا بود، به تهران میرود تا ببیند در جو آغشته به بیاعتمادی یا دستکم، کم اعتمادی میان ایران و ترکیه پس از بحران سوریه تا کجا و چقدر میتواند روی عملکرد همگرا با ضلع دوم مثلث محاصره حساب کند تا بر مبنای آن راهبرد مواجهه خود با اقلیم را سامان دهد.
ظاهرا هر دو کشور خواهان ممانعت از تاسیس کشور کردستان به هر قیمت هستند اما واقع آن است که هر دو کشور نیز خواهان به دست گرفتن ابتکار عمل در این فرآیند و بهرهبرداری از منافع سیاسی و اقتصادی حاصل از ابتکار عمل راهبردی در رابطه با اقلیم نیز هستند. اگر اردوغان بتواند مسئله را از هویتبندی کرد-غیرکرد به سوی هویتسازی سنی-شیعه سوق دهد و ایران را مطلقا در کنار دولت بغداد قرار دهد و نوعی همسرنوشتی در مسئله اقلیم میان بغداد و تهران شیعه ایجاد کند، ایران را در موقعیت سیاسی بازگشتناپذیری قرار خواهد داد که با سیاستی متصلب مجبور به محاصره و مواجهه خصومتآمیز با اقلیم خواهد بود. در اینصورت تکلیف ضلع دوم مثلث نیز مشخص شده و این ضلع سوم یعنی ترکیه خواهد بود که خواهد توانست با مانور تاکتیکی ابتکار عمل مسئله را در دست گیرد و هم با توجه به نیاز حیاتی اقلیم به راهی برای نفسکشیدن سود اقتصادیاش را تضمین کند و هم اینکه اقلیم استقلالیافته از عراق را به حوزه نفوذ راهبردی ترکیه تبدیل سازد. و این چیزی است که بعد از مواضع تند روزهای نخست آقای اردوغان بعد از رفراندوم هم جناح اخوانی حزب عدالت و توسعه در راستای آن تلاش نمود تا بگوید استقلال کردهای عراق هیچ خطری برای تمامیت ارضی ترکیه ندارد و استقلال کردهای عراق استقلال کردهای عراق از ظلم و جور دولت شیعه است و خطری برای ترکیه نخواهد داشت که هیچ، بلکه دولت ترکیه باید از استقلالخواهی برادران سنی خود حمایت نیز بکند و هم مواضع نرمتر روزهای اخیر خود اردوغان و نخست وزیر بنعلی ییلدیریم حکایت از آن دارد.
زمانیکه اردوغان روز سه شنبه در جلسه هفتگی فراکسیون عدالت و توسعه گفت هنوز در همکاری بین ما و بارزانی بسته نشده است، فقط کافیست که بارزانی رفتاری عقلانی از خود بروز دهد تا دست دراز شده ما به سوی خود را ببیند؛ در این سخن میتوان رگهای شفاف و آشکار از راهبرد ابتکارعمل خواهی آقای اردوغان درباره مسئله اقلیم با سوق دادن ایران به سیاست غیرقابل بازگشت در مورد اقلیم را دید.
واقعیت آن است که در ده روز اخیر نیز هر چه واکنش ترکیه نسبت به رفراندوم استقلال اقلیم از جنس سخنرانیهای تهدیدآمیز بوده و تبدیل به عمل موثر چندانی نشده اما این واکنش ایران بوده که از روز اول بازگشت سردار سلیمانی از اربیل از جنس عمل بوده و در جهان واقع با صرفنظر از سود اقتصادی سرشار تجار و دولت ایران، اقلیم را با فشار و مخاطره مواجه ساخته است.
بهنظر میرسد که نخستین هدف اردوغان از سفر روز چهارشنبه به تهران تداوم این راهبرد و سوق دادن تهران به اتخاذ سیاستی آشتیناپذیر و به دور از گفتگو با اقلیم کردستان باشد. سیاستی که تا چه میزان میتواند متضمن منافع ملی و نفوذ استراتژیک ایران در منطقه باشد؛ با علامت سوال جدی مواجه است و خواهد بود!
۳-با تغییر معادلات قدرت در جنگ سوریه از سال ۲۰۱۵ بدین سوی و تصرف شهرهای حلب، حمص و حماء توسط ارتش سوریه و نیروهای همپیمان در حال حاضر از آن چیزی که فرانسویها در اثنای جنگ جهانی اول و دوره قیمومیت فرانسه بر سوریه بدان نام «سوریه مفید» داده بودند و محدوده بین خط حلب-درعا تا دمشق و مرز لبنان در جنوب و سواحل مدیترانه و بنادر ترتوس و لاذقیه در شمال را شامل میشد، تنها استان عدلب در مرز با استان انطاکیه ترکیه است که خارج از کنترل دولت سوریه قرار دارد.
واقع آن است که اردوغان جنگ سوریه را روی زمین باخته، هم در مقابل دولت بشار اسد و هم در برابر نیروهای سوریه دموکراتیک تحت رهبری کردها.
اشغال مثلث اعزاز-جرابلس-باب نیز تنها راهحلی مقطعی و اورژانسی برای ممانعت از اتصال کانتونهای کردنشین به یکدیگر بعد از تصرف منبیج بود و هیچ دلالتی بر موقعیت فرادستانه ترکیه حتی در شمال سوریه نداشت.
حال از تمام سرمایهگذاری ترکیه از سال ۲۰۱۱ در جنگ سوریه و از تمام «نماز جمعه را در مسجد اموی دمشق خواهیم خواند» و پذیرایی از ۳.۵ میلیون آواره جنگزده سوری در خاک ترکیه که خود تبعات اجتماعی و فرهنگی خاص خود را همراه داشته، آنچه برای دولت حزب عدالت و توسعه و سیاست خارجیاش در قبال سوریه باقی مانده استان عدلب است. استانی که تحت کنترل جبهه النصره و نیروهای سلفی همپیمان با آن قرار دارد و با در اختیار داشتن مرز «جلوه گز» عملا بهلحاظ لجستیکی متکی به ترکیه است و ترکیه نیز با حمایت از نقش گردانهای ترکمانی باییربوجاک در آنجا گونهای از حوزه نفوذ را برای خود رقم زده است.
در چنین شرایطی که خارج از سوریه مفید نیز ارتش پالمیرا را تصرف کرده و محاصره دیرالزور توسط داعش را نیز شکسته و نیروهای کرد نیز هم رقه را در محاصره خود گرفتهاند و هم از جانب شرق به دیر الزور رسیدهاند، مسئله وضعیت استان عدلب میتواند معادله نهایی جنگ سوریه را رقم زند. ایران طبعا مایل است که عدلب نیز هر چه سریعتر به کنترل دولت سوریه درآید و از جنگجویان مسلح النصره و همپیمانانش پاکسازی شود و در مقابل ترکیه امیدوار است با قانع کردن ایران برای تداوم وضعیت موجود عدلب، به امید تحولات آتی موازنه قوا در سوریه زمان بخرد.امری که بنظر میرسد دومین هدف مهم رجب طیب اردوغان در سفر به تهران خواهد بود.
۴- در طول نیمه اول سال ۲۰۱۷ ترکیه به سرعت از عربستان سعودی دور شده و روابط آنکارا-ریاض رو به سردی گذاشته است. این سردی روابط با بحران قطر در خرداد گذشته و خواست محور تحت رهبری عربستان سعودی برای برچیده شدن پایگاه نظامی ترکیه در قطر به عنوان یکی از شروط ۴ کشور برای عادی سازی روابط با قطر ، وارد مرحله جدیدی نیز شد.
حال که قطر به عنوان متحد راهبردی و ایدئولوژیک ترکیه در منطقه خلیج فارس با تنگنای ژئوپلتیک و محاصره اقتصادی همهجانبه محور عربستان مواجه است و تنها حفره این محاصره و راه نجاتش نیز جغرافیا و توانمندی همسایه شمالیاش ایران است، بهنظر میرسد که ترکیه برای حمایت از متحد ایدئولوژیک خود و تحکیم استقرار و ثبات قطر در برابر همسایگان عربش به فکر ایجاد نوعی محور اتحاد بین خود و ایران با قطر نیز هست تا قطر کماکان بتواند در بحران روابط خود با همسایگان عربش دست بالاتر را حفظ کند.
محوری که برای ایران نیز البته میتواند سود سرشار تجاری به دنبال داشته کارتی برای تضعیف رقیب استراتژیک منطقهایاش- عربستان سعودی- به شمار آید.
هر چه هست بنظر میرسد که خاورمیانه و مسائل و مصائب آن فردا بیشترین بخش مذاکرات آقای اردوغان با مقامات ایرانی را در بر خواهد گرفت؛ مسائل و مصائبی که فاکتور جغرافیا، هم در صورتبندی آنها و هم در برساخت راه حلشان نقش اساسی ایفا میکند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…