حدود ۳ سال پیش وقتی اولین نظرسنجی آیپز منتشر میشد، نوشته بودیم که «میزان مشارکتِ بیش از ۷۰ درصدی در این نظرسنجی به این معنی نیست که شهروندان لزوماً به همین میزان نیز در روز انتخابات به پای صندوقهای رای خواهند رفت. در نظرسنجیها معمولاً میزان اعلام مشارکت، بیش از میزان مشارکت عملی در روز انتخابات است. این موضوع فقط به ایران اختصاص ندارد.»
در انتخابات اسفند ۹۴ هم همین وضع برقرار بود. در انتخابات اخیر «آیپز» شرکت در انتخابات را بیش از ۷۰ درصد برآورد کرد. اما به همان دلایل٬ هنگام حضور در رسانههای همگانی یا رسانههای اجتماعی، مکرر تاکید میکردم که نتایج به دست آمده در نظرسنجی آیپز فقط به معنی «اعلام شرکت» در انتخابات است و نباید آن را با میزان «شرکت عملی» در انتخابات یکسان گرفت. همچنین به فوریت اضافه میکردم که در نظرسنجیها معمولاً میزان اعلام مشارکت، بیش از میزان مشارکت عملی در روز انتخابات است و این موضوع فقط به ایران اختصاص ندارد.
تفاوت «پیشبینیِ» میزان مشارکت با میزان «مشارکت عملی» چیزی است که لزوماً به تمامیتخواه بودن رژیمها اختصاص ندارد.
اما چرا؟ چرا پیشبینی میزان مشارکت در انتخابات بیشتر از چیزی است که در عمل رخ میدهد؟ آیا این موضوع به خاطر نادرستی کار نظرسنجی است؟ آیا به خاطر خفقان سیاسی در کشور و ترس از بیان عدم شرکت در انتخابات است؟ آیا اگر یک نظرسنجی در برآورد میزان شرکت در انتخابات با خطایی بیش از اندازه مواجه شده به معنی بی اعتباری سایر اطلاعات گردآوری شده در آن است؟ آیا نظرسنجیها فقط به خاطر پیشبینی نتایج رفتار افراد در آینده اهمیت دارد و چیز دیگری از انبوه اطلاعاتی که در آنها آمده نمیتوان آموخت؟
برآورد اشتباه به خاطر خفقان
عدهای تصور کردهاند که تفاوت پیشبینی آیپز با میزان مشارکت واقعی، ناشی از این است که
در رژیم های تمامیت خواه، ترس و فضای امنیتی، باعث میشود نتایج دقیقی به دست نیاید. اینان اشتباه میکنند. البته درست است که در رژیمهای تمامیتخواه نظرسنجی به آسودگی و اطمینان رژیمهای دموکراتیک نیست، اما تفاوت «پیشبینیِ» میزان مشارکت با میزان «مشارکت عملی» چیزی است که لزوماً به تمامیتخواه بودن رژیمها اختصاص ندارد.
برآورد نادرست میزان مشارکت در نقاط مختلف جهان چنان معمول است که برخی محققانی که در این زمینه مطالعه میکنند نوشته های خود را اغلب با جملهای شبیه به این مطلب شروع میکنند که «مدتهاست این مشکل مورد بحث قرار دارد که چرا میزان اعلام شرکت در انتخابات بیشتر از آن چیزی است که بعداً در سر صندوقها رخ میدهد». برای نمونه٬ اجازه بدهید به انتخابات در آمریکا توجه کنیم٬ کشوری که رژیم سیاسیاش هم تمامیتخواه نیست اما برآورد میزان مشارکت در آن معمولا٬ بیش از اندازه است. اگر آیپز ۱۰ درصد خطا داشت، نظرسنجیهای آمریکایی از سال ۱۹۶۶ تا کنون (حتی پس از انتخابات) بعضا کمتر از ۱۸ درصد خطا نداشتهاند و گاهی این خطاها به ۲۴ درصد سرمیزند. بنابراین به جای این که سادهانگارانه بخواهیم تفاوتها را به ماهیت رژیمهای سیاسی نسبت دهیم، بهتر است به دلایل فنی توجه کنیم.
شرکت در انتخابات، یک «رفتار» یا یک «عمل» است. اما چیزی که در نظرسنجیها در مورد شرکت در انتخابات پرسیده میشود – در بهترین حالت – پرسش از «تمایل» فرد به شرکت در انتخابات است
ریشهی فنی مشکل کجاست؟
نامعتبر بودن پیشبینیهای میزان مشارکت در انتخابات از یک واقعیت اساسی ریشه میگیرد: شرکت در انتخابات، یک «رفتار» یا یک «عمل» است. اما چیزی که در نظرسنجیها در مورد شرکت در انتخابات پرسیده میشود – در بهترین حالت – پرسش از «تمایل» فرد به شرکت در انتخابات است. در واقع، وقتی در نظرسنجیها از افراد پرسیده میشود که آیا در انتخابات پیش رو شرکت میکنند یا خیر، آنان دارند «نظر» خودشان را در مورد «عمل» شان گزارش میکنند نه عمل واقعی خود را در گذشته. مثلا اگر از فردی پرسیده شود که آیا امروز غذا خورده است، پاسخ او ناظر به «عمل»ی است که در گذشته انجام داده، بنابراین پاسخ او گزارشدهندهی عملی خواهد بود که اتفاق افتاده (یا نیافتاده، در صورتی که غذا نخورده باشد). اما وقتی از فردی در مورد شرکت او در انتخابات پرسش میکنیم او از «عمل»ش به ما گزارش نمیدهد. چون این عمل هنوز اتفاق نیافتاده و در آینده قرار است رخ دهد (یا ندهد، در صورتی که در انتخابات شرکت نکند). بنابراین پاسخ او بیانگر شرکتش در انتخابات نیست، بلکه بیانگر «نظر» او در مورد رفتار یا «عمل»ی است که ممکن است در آینده از او سر بزند (یا نزند) یا در بهترین حالت نشانهای است از «تمایل او به انجام عمل»ی در آینده، نه گزارش سرزدن عملی در گذشته.
مشکلات دیگر
بیایید فرض را بر این بگذاریم که وقتی از فردی پرسیده میشود که در انتخابات پیشرو شرکت میکند یا نه، جواب کنونیاش دقیق و صادقانه باشد. در این صورت باز هم امیدی نیست که در روز انتخابات او در همان وضعی باشد که در هنگام پرسیدن سوال نظرسنجی قرار داشته است. در روز پرسیدن سوال، او ممکن است در خانه و در وضعیت راحت و مناسبی باشد. گذشت از این، او برای پاسخ به این سوال فقط نیاز به گفتن یک «بله» یا «خیر» دارد. اما در روز انتخابات برای آن که آن «بله»ی زبانی را تبدیل به «عمل» کند باید از استراحت روز تعطیلش بگذرد، مسافتی را، پیاده یا سواره طی کند، در صفی احتمالی منتظر نوبت بماند، سرما و گرما را تحمل کند، با کسانی سرو کله بزند که شاید اصلاً دوست نداشته باشد ریختشان را ببیند، مراقب در و همسایهی مخالف رایدادنی باشد که به او ریشخند میزنند یا ممکن است به عنوان «مدافع رژیم» برای آیندهاش پرونده بسازند، ممکن است ناخوش باشد یا اصلاً بی حال و انگیزه باشد و دهها عامل دیگر که برای «عمل» رای دادن ضروری است اما برای گفتن «بله» به مصاحبهکنندهای که از یک موسسهی نظرسنجی از او فقط یک کلمه میخواهد.
گاهی نیز تمایل به پاسخ مثبت به پرسشگر از نظر روانی پاسخها را به سوی «بله» سوق می دهد. اینها همه عواملی است که در موقع پرسیدن «نظرِ» شرکت در انتخابات ممکن است «بله»ها را زیاد کند، اما در روز «عمل» رایهایی را که به صندوق ریخته میشود، پایین بیاورد.
در کنار این عوامل تغییر نظر پاسخگویان از زمان پرسیدن نظرشان تا روز رایگیری را هم باید به حساب آورد. اینها همه تازه مربوط است به هنگامی که در روزهای آخر و حتی ساعات آخر نوعی سونامی میل به مشارکت رخ ندهد و پیشبینیها را از سوی دیگر به خظر نیاندازد.
سنجش چگونه معتبر میشود؟
برای سنجش دقیقترِ میزان شرکت در انخابات نمیتوان به یک سوال تنها اکتفا کرد. این چیزی است که همهی نظرسنجان از آن آگاهند. در مواردی که امکان پرسیدن پرسشهای بیشتر میسر باشد یا اطلاعات بیشتری در دسترس باشد، از روشهای مفصلتری برای برآورد میزان مشارکت استفاده میشود. برای همین، در تحقیقات دقیقتری که در این زمینه صورت میگیرد از مدلهای نسبتاً پیچیدهتری برای تخمین میزان مشارکت استفاده میشود. دست کم در مورد انتخابات آمریکا چندین مدل برای برآورد میزان شرکت وجود دارد.
آنچه در مورد ایران مانع استفاده از این مدلهای میشود، اغلب ملاحظات لجسیتکی تحقیق است. تقریبا هیچیک از این مدلها را نمی توان عینا در مورد ایران به کار برد. برای استفاده از این مدلها نیاز است تا اطلاعات واقعی انتخاباتِ گذشته توسط سازمانهای مسوول گردآوری و منتشر شده باشد یا مراکز آماری از طریق پیمایشهای نمونهای در این زمینه اطلاعات قابل اتکا گردآوری کرده و در دسترس قرار دهند. به علاوه، وجود اطلاعات نظرسنجیهای قبلی نیز در این زمینه میتواند مددکار باشد، اطلاعاتی که در مورد ایران در دسترس نیست.
در ایران، حتی اطلاعات کلی همین انتخابات اخیر هم به راحتی و اطمینان در دسترس نیست٬ ابهامها بسیار است و هنوز میزان دقیق مشارکت قطعی نشده است
در آمریکا انبوهی از اطلاعات در این زمینه به کار محققان میآید. مثلاً می دانیم که زنان و مردان، گروههای سنی مختلف، افراد قومیتهای متفاوت و مانند آن در انتخابات گذشته به چه تعداد و نسبت رای دادهاند. این اطلاعات هم در سطح ملی در دسترس است هم در سطح محلی. به علاوه، اطلاعات بسیاری از طریق نظرسنجیهای متعدد تولید میشود که به کمک ارزیابی رفتار رای دهندگان میآید.
اما در ایران، حتی اطلاعات کلی همین انتخابات اخیر هم به راحتی و اطمینان در دسترس نیست٬ ابهامها بسیار است و هنوز میزان دقیق مشارکت قطعی نشده است. مثلاً معلوم نیست چگونه در فاصلهی سال ۹۲ تا ۹۴ حدود ۴ میلیون نفر به رای دهندگان اضافه شده است٬ مشخص نیست در ارقام اعلام شدهی تعداد واجدان حق رای٬ آیا جمیعت ایرانیان خارج از کشور از کل واجدان کم شده است یا خیر٬ مشخص نیست اعلام ۷۰ میلیون تعرفهی مصرف شده چرا با کل آراء حدود ۴ میلیون اختلاف دارد و مانند آن. در این حالت دیگر سخن از اطلاعات جزئیتر بیجاست؛ اطلاعاتی از انتخابات فعلی یا قبلی یا نظرسنجیهای پیشین که برای استفاده از آن مدلها و برآورد دقیقتر میزان مشارکت ضروری است.
چرا با وجود اشتباهات، از همین نظرسنجیها استفاده نکنیم؟
همان طور که اشتباه داوری جزئی از بازی فوتبال است، اشتباه پیشبینی در پژوهش علمی هم همیشه جزئی از تاریخ علم است. تاریخ علم مشحون است از اشتباهات و پیشبینیهای نادرست. اما همان طور که مسابقهی فوتبال به دلیل اشتباهات داوری از اعتبار نمیافتد و تعطیل نمیشود، علم هم با یک پیشبینی نادرست از اعتبار خلع نمیشود. این اشتباهات کمک میکند تا روش های گردآوری و تحلیل اطلاعات به گونهای سامانمند نقد و پالایش شود و بهبود یابد.
از این گذشته باید در نظر داشت که نظرسنجیها، در اساس، کارشان پیشبینی «رفتار» در آینده نیست. کار اصلی نظرسنجیها اتفاقاً سنجش «نظر»هاست که به سرعتی که تمایل به رای دادن یا به نامزدهای انتخابات تغییر میکند، معمولاً عوض نمیشود. در نظر سنجی اخیر آیپز بیش از ۵۰ سوال از مردم پرسیده شده بود که بخشی از نتایجش تا کنون منتشر شده است. این که ما بدانیم مردم چه تصوری از دستهبندیهای سیاسی در جامعهی ما دارند، چگونه آنها را ارزیابی میکنند، انتخابات را چطور ارزیابی میکنند، معیارهاشان چیست، در باره حضور زنان در سیاست و انتخابات چه نظری دارند و مانند آن، همه و همه در نظرسنجی آیپز بررسی شده و نتایجش منتشر شده است. من شخصاً فکر میکنم اطلاع از نتایج این پرسشها که تا مدتها ثبات و دوام دارد، بسی بیشتر اهمیت دارد تا پیشبینی میزان شرکت در انتخابات که فقط برای چند روز اعتبار دارد.
باید در نظر داشت که نظرسنجیها، در اساس، کارشان پیشبینی «رفتار» در آینده نیست. کار اصلی نظرسنجیها اتفاقاً سنجش «نظر»هاست که به سرعتی که تمایل به رای دادن یا به نامزدهای انتخابات تغییر میکند، معمولاً عوض نمیشود.
حمله به نظرسنجی٬ سنگری برای گریز از شفافیت
انتقاد فنی از نظرسنجیها همواره به بهبود کار میانجامد. اما کم نیستند کسانی که انتقادهای فنی را که سواد فنی میطلبد رها میکنند و به این میپردازند که نتایج نظرسنجیها به سود چه کسی تمام میشود. این سنگری است که با پناه گرفتن در آن میتوان بر عواطف سیاسی آدمها سوار شد و به کار تحقیق و شفافسازی صحنهی جامعه تاخت.
در جامعهی ما همان طور که مردم به طور کلی با عدد و رقم بر سر مهر نیستند، نخبگانمان هم کم پیش نمیآید که از عدد و رقم و محاسبه و دقت گریزان باشند. وقتی پای فعالان سیاسی به میان میآید، این گریز شدت میگیرد و گاه به خصومت با اعداد و ارقامی منجر میشود که به شفافیت راه میدهد و به ما میگوید در مورد هر موضوع چه ادعاهایی میتوان کرد و چه ادعاهایی نامعتبر است. حُسن نظرسنجیها، خصوصاً وقتی نظرها و عقاید را میسنجند، این است که تصورات، شهودها و باورهای پیشین ما را به چالش میگیرند. زیرا ما در بهترین حالت از اوضاع و احول جامعه در حول و حوش شبکه ی روابط خود مطلع هستیم. اما نظرسنجیها به ما امکان میدهند فراتر از این شبکههای خرد، در بارهی جامعه با همهی تنوعاتش تصویری کلانتر داشته باشیم. مثلا همین نظرسنجی اخیر نشان میدهد که بیشتر مردم آنقدرها هم که برخی تصور میکنند سیاسی نیستند و سیاستها و اهل سیاست را نیز در دستهبندیهای مرسومِ اصلاح طلب و اصولگرا و مانند آن جا نمیدهند. اگر این واقعیت پذیرفته شود، آنگاه کثیری از تحلیلها که میگوید «مردم» (به عنوان کل) به این یا آن موضوع یا جریان گرایش دارند از اعتبار میافتد و فهم اتفاقات را آسانتر میکند. و این فقط یکی از مورد از موارد بسیاری است که نظرسنجیها صحنه را روشنتر میکنند.
بیهوده نیست آن دسته از اهل سیاست که بیشتر به بافتن تصورات خود مشغولاند و هر روز از واقعیات زندهی موجود در جامعه (خواه این واقعیات را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم) فاصله میگیرند، وجود اطلاعات نظرسنجیها را برای مدعیاتشان تهدیدآمیز میبینند، تهدیدی که نه فقط ادعاهای آنان، که منابع مالی حمایتکننده از ادعاهای بیوجه آنها را هم در خطر می اندازد. پس بیهوده هم نیست که به شیوهای زبونانه پشت نامهای مستعار و منابع بی اعتبار مخفی میشوند تا با یافتههای تجربی مخالفت کنند.
وقتی عدد و رقم در کار باشد، آن وقت کار بر اینان دشوار میآید و دیگر جایی برای فرار نمیگذارد.
در غیاب اطلاعاتی مانند اطلاعات نظرسنجیهاست که میشود با گره زدن آسمان به ریسمان، در سالمترین حالت پندارها و آروزها را به جای واقعیات نشاند و در ناسالمترین حالت، روی اسب شاخدار خیال در رسانهها تاخت و تاز کرد و به حمایتگران مالی توهم فروخت.