در روانشناسی از فاکتور و متغییری تحت عنوان «اثر جمع» صحبت میشود که بر مبنای آن، اکثر رفتارها متاثر از تاثیر کنشها و رفتار غالب است و رفتار غالب هم عموما رفتاری است که یک شخص انجام میدهد و راه را باز میکند و بقیه هم همان را راه ادامه میدهند و آن رفتار میشود غالب، و بقیه افراد ناخودآگاه بر اساس همان رفتار غالب تصمیم میگیرند و رفتار میکنند.
به عنوان مثال، اگر در یک جمع خودمانی از همه بخواهند خاطره تعریف کنند، عموما خاطرهها به سمت شباهت با خاطرهای میرود که نفر اول تعریف میکند. یعنی به محض اینکه نفر اول خاطرهاش را تعریف کرد، بقیه در ذهنشان دنبال خاطرهای با مختصات مشابه همین خاطره میگردند و در نوبت خودشان همان خاطره مشابه را تعریف میکنند.
این قاعده قابل تعمیم به اعلب تصمیم و رفتارهای اجتماعی است و حتی میتواند قاعدهای برای موجسازیهای اجتماعی باشد.
دقت کنیم! وقتی در شبکههای اجتماعی، عکس یا گزارشی از یک کودکآزاری منتشر میشود، نخست اینکه این عکس یا گزارش به خاطر بار هیجانی و احساسی آن، بلافاصله در تیراژ وسیع منتشر، و در ادامه موجی از از تنفر از کودکآزاری همه جامعه را فرا میگیرد و در سایه آن برخی مشکلات دیگر اجتماع که شاید برجستهتر و دارای اولویت بیشتری باشد، به حاشیه راندهشده و نادیده میماند.
همین قاعده در جوامع استبدادی، ابزار مهندسی افکار عمومی است. یعنی مثلا وقتی جامعه استبدادی میخواهد توجه افکار عمومی را از ظلمی منحرف کنید، موضوعی هیجانی که قابلیت جذب افکار عمومی را دارد، جعل و طراحیمیکند، و به محض اینکه توجه افکار عمومی، به سمت موضوع جعلی جلب شد، حالا در سایه آن، هدف غیرانسانی و ظالمانه خود را، بدون مانع پیش میبرند.
همه این مقدمه را گفتم برای پرداختن به خبر خیر و ارزشمند و بسیار مهم «طلب حلالیت آیتالله محیالدین حائری شیرازی» از «سیدمحمد خاتمی.»
میخواهم بگویم آنچه امروز برجسته و درشت و مهم است، این وجه از شخصیت این استاد اخلاق حوزه است، که باید به آن بها، و آنرا شایسته و برجسته مورد توجه و عنایت قرارداد و از نتایج خیر بسیار عالی آن بهره فراوان برد.
بسیار مهم است در شرایطی که اقلیتی ذینفوذ در کشور در تلاش برای ایجاد محدودیت و دمیدن در طبل توخالی خطاهای «خاتمی» هستند، ناگهان استاد اخلاق حوزه، از «خاتمی» طلب حلالیت میکند.
در این فقره، صرف شخصیت «خاتمی» مهم نیست. البته شخصیت کسی که از ایشان طلب حلالیت کرده، با توجه به وزن و جایگاه شخصیتی ایشان، و از طرفی کسی که ایرادهای بسیاری را متوجه شخص خاتمی و دوره ریاست جمهوری وی کرده، قابل اعتنا و توجه است.
مهمتر از شخصیتها، توجه به فضیلت اخلاقی کمرنگ یا فراموششده، طلب حلالیتکردن و خود را خیرمطلق نپنداشتن و ندیدن است. فضیلتی که اگر اندکی مورد توجه و عنایت جامعه قرار بگیرد، بدون تردید، خیلی از سوءتفاهمها و بهدنبال آن کدورت و کینهها که هزینهها بر دوش نظام و کشور میگذارد، مرتفع خواهد شد.
گام نخست و خشت اول عمارت زیبای کدورتزدایی و حلالیتطلبی را آیتالله «محیالدین حائری شیرازی» برداشته. حالا نوبت دیگران است که به استقبال آن رفته و این کار را برجسته و ارزشمند معرفی، و ضمن تقدیر از اقدام مومنانه آیتالله «حائری»، فضایی بوجود آورند، تا «طلب حلالیت» و مهربانی رفتار غالب شود و نامهربانی و ترس از قضاوت جامعه و هراس از برخی واکنشها، به حاشیه برود.
بدون شک خیلی از آدمها در سطح آیتالله «حائری»، و بالاتر یا پایینتر هستند، که مرور زمان به آنها ثابت کرده که؛ برخی اخبار در مورد خیلیها، صحیح نبود و کذب بوده است. همین اخبار کذب هم باعث و بانی واکنش و رفتار خطایی شده است که اغلب بر خطابودن آن واقفند. اما «جو روانی» غالب، جو روانی عکس رفتار آیتالله حائری است.
حالا که آیتالله «حائری» گام نخست را برداشته و خاطره تلخ نخستین را به شیرینی تعریف کرده، راه برای گسترش حلالیت و بخشش و در سایه آن گسترش وسیع آرامش و سکینه و اعتماد و ترمیم خطاها باز شده است.
آیا «سید محمد خاتمی» چراغ دوم این راه را روشن خواهد کرد و نفر دومی خواهد بود که در تکمیل راه گشوده استاد اخلاق، از یک نفر حلالیت بطلبد؟
پینوشت: چندی پیش، عبدالله نوری هم در اقدامی مشابه از خیلی از رفتار گذشته خود به نوعی طلب حلالیت کرده بود.