یکصدوشانزدهمین نشست تخصصی ماهانه بنیاد باران با سخنرانی عبدالله رمضانزاده و محسن امینزاده و با موضوع «بررسی تحولات اقلیم کردستان عراق»در محل مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد. در ادامه متن کامل سخنرانی اول، سخنان دکتر رمضانزاده آمده است:
بحث اصلی راجع به مسایل منطقه را آقای دکتر امین زاده مطرح خواهند کرد، من تنها به یکی دو سوالی که راجع به وضعیت کردستان ایران یا وضعیت کردهای ایرانی در این مدت مطرح شده، اشاره میکنم. با این جمله شروع میکنم که خیلیهای تعجب کردند از این که چرا در شهرهای کردستان ایران، مردم با اعلام نتیجه رفراندوم، شادی کردند. یعنی این سوال در ذهن خیلیها مطرح شد. به این سوال خیلی کوتاه جواب میدهم و بعد به شرایط مناطق کردنشین ایران اشارهای میکنم. تصور خودم این است که این اعلام شادی، یک امر طبیعی بود و اتفاقی قابل پیشبینی بود. حتی همه نیروهای امنیتی هم این را پیشبینی میکردند و حساسیت خاصی هم روی آن نشان ندادند. برخلاف حساسیتی که نیروهای سیاسی نشان دادند، نیروهای امنیتی نسبت به این اتفاق، حساسیتی نشان ندادند و پذیرفته بودند. درست شبیه حالتی که وقتی جمهوری آذربایجان از شوروی جدا شد، مردم ترکزبان ایران، اعلام خوشحالی کردند، این اتفاق هم در کردستان افتاد. تصور خودم به عنوان یک کارشناس این است که هیچ امر غیرطبیعیای رخ نداده است. همزبانی، هممسلک بودن، مراودات معنوی، مراودات خانوادگی و پیشینهای که از سرکوب کردهای عراقی وجود داشت، همه زمینهای فراهم کرده بود که در کردستان ایران هم نوعی رضایت از این اتفاق نشان داده شد. نکته مهم این که این رضایت در میان کردهای اهل سنت ایران، بروز علنی پیدا کرد، در میان کردهای شیعه ایران خیلی نمود علنی پیدا نکرد. دوستان ما هم معتقد بودند میان کردهای شیعه هم حساسیت و سمپاتی خاصی نسبت به این مساله وجود داشته، منتها نمود پیدا نکرده است. اما آقای دکتر امینزاده احتمالا اشاره خواهند کرد و خواهیم دانست اتفاقات اخیر چه تاثیری در این طرف خواهد داشت و ما باید چه کنیم که حداقل تاثیرات را از نتایج تحولات بیرونی نسبت به کردستان ایران داشته باشیم. این نکته را بگویم که من در سال ۷۶ که به کردستان رفتم و از طرف دولت جناب آقای خاتمی بهعنوان استاندار شدم، منصوب شدم. من آنجا کار کرده بودم و شناختی از اقوام ایرانی داشتم، هیچ نگرانی نسبت به این که وضعیت کردستان ترکیه یا وضعیت کردستان عراق از ایران بهتر باشد، نداشتم، چون وضعیت کردستان ما از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهتر بود. بنابراین آن طرف مرزها، جاذبه زیادی برای کردهای ما نداشت. اما تحولات ۲۰ سال اخیر، مخصوصا بعد از سقوط صدام حسین و عمران و آبادانی که در کردستان عراق اتفاق افتاد، همچنین پروژههای بزرگ سرمایهگذاری که دولت ترکیه در کردستان ترکیه به اجرا درآورد، این نگرانی را ایجاد کرده که نوعی جاذبه در بیرون مرزها نسبت به کردستان ما به وجود آمده، مخصوصا با عدم توجهی که در ۱۵، ۱۶ سال گذشته یا بهتر بگویم در ۱۲ سال گذشته نسبت به مناطق کردنشین روا داشته شده است. از لحاظ سطح توسعهای، استانهای کردنشین ما، تقریبا جزو ۷ استان آخر کشور هستند. وضع بیکاری در بالاترین میان خودش نسبت به سایر استانهاست. وضع مشارکت در مدیریت هم جزو پایینترین سطوح کشور است. این را باز اشاره کنم به عنوان یکی از دستاوردهای دولت آقای خاتمی، وقتی آقای دکتر رازانی در دور دوم دولت آقای خاتمی از استان کردستان، بیرون آمدند، نزدیک به ۷۰ درصد مدیران کل استان، بومی بودند و ۹۹ درصد مدیران ادارات، بومی بودند. این وضعیت در دولت آقای احمدی نژاد تغییر کرد و رو به افول گذاشت. یعنی تعداد مدیران غیربومی افزایش پیدا کرد. تعداد مدیران بومی، مخصوصا بومی اهل سنت کاهش پیدا کرد. در کنار این، یک سری برنامههای توسعهای هم که در دولت جناب آقای خاتمی شروع شده بود و جناب آقای دکتر ستاریفر به عنوان معمار توسعه موزون منطقهای در کشور آن را در سند آمایش سرزمین و در برنامه چهارم دیده بودند، تقریبا به تعطیلی کشیده شد. وضع مدیریت بومی رو به افول رفت. وضعیت اقتصادی بدتر شد و برنامههای توسعهای تقریبا در استان کردستان و در استان ایلام و در استان کرمانشاه و بخشهای جنوبی آذربایجان غربی، کم رنگتر شد. از طرف دیگر، گزارش آموزش عالی، تعداد نیروهای متخصص را در این مناطق بالا برده، مثل همه مناطق دیگر کشور. منتها سوالی که مطرح شده و نگرانی که ایجاد شده و انحرافی هم در اذهان ایجاد کرده این است که جمعیت مناطق مرزی ما از حالت تعادل، تبدیل به جمعیت سنی میشود. هیچ کس سوال نمیکند چرا؟ فکر میکنند زادوولد اهل سنت یا کردهای اهل سنت بالاست. در حالی که آمار مرکز آمار، این را نشان نمیدهد. رشد جمعیت در کل کشور ۱.۷ درصد بوده در سرشماری اخیر، رشد جمعیت در استان کردستان ۰.۷ درصد بوده است. میخواهم بگویم این ذهنیتهای غلط، ناشی از این اتفاقهایی است که میافتد. یعنی نرخ رشد جعیت خاص بالا نرفته است. اتفاقی که افتاده این است که جمعیت شیعه این مناطق در مرکز و سایر استانها جذب میشوند، اما جمعیت اهل سنت در جاهای دیگر جذب نمیشوند و رسوب کردند در منطقه. ترکیب جمعیتی به هم خورده و این است که عدهای احساس میکنند بحران امنیتی و بحران جمعیتی پیش میآید. واقعیت این است که نیروهای کرد اهل سنت را در هیچ جای کشور برای ادارات دولتی و مقامات حکومتی، پذیرش نمیکنند. در استانهای خودشان هم باز روند استفاده از نیروهای بومی کمرنگ شده است. این باعث شده نوعی نارضایتی از مدیریت عام سیاسی کشور به وجود آید. آن وضع اقتصاد است، آن وضع معیشت است، این وضعیت به کار گیری نیروهاست و چشمانداز آیندهای که بیرون از مرزها میبینند. این چشمانداز آینده بیرون از مرزها، انتظارات فزایندهای ایجاد کرده که باعث شده نوعی احساس بحران در نیروهای دلسوز منطقه به وجود آید. اما فارغ از این که این مشکلات وجود دارد، اگر ما سیاستگذاری دقیقی در کشور داشته باشیم، من به عنوان کسی که خودم را کارشناس این امر میدانم و نزدیک به ۲۵ سال است که در مورد اقوام ایرانی تحقیق میکنم و مسایل مربوط به اقوام ایرانی را مانیتور میکنم، میتوانم به ضرس قاطع بگویم که شخصا نگرانی نسبت به مسایل کردستان ایران از لحاظ امنیت ملی ندارم. ترکیب جمعیت در کردستان یا جمعیت کردهای ایرانی، ترکیب خاصی است که قابل مقایسه با کردهای ترکیه و کردهای عراق نیست. اولا دولت عراق، دولت مصنوعی تشکیل شده از اعراب و کردهاست. یعنی کردها هیچ وقت خودشان را جزئی از سرزمین عراق محسوب نکردند. این موضوع را آقای دکتر امینزاده، تاریخی توضیح خواهند داد. در ترکیه هم هیچ وقت هویت کردها به رسمیت شناخته نشد. تا همین چند سال پیش، جای لفظ کرد از لفظ ترک کوهی استفاده میشد. یعنی اگر میخواستند بگویند کسی کرد است، میگفتند او ترک کوهی است. در سوریه هم کردها تا اسم عربی بر خودش نمیگذاشتند، شناسنامه دار نمیشدند، یعنی نفی هویت میکردند. ما در ایران هیچ وقت از لحاظ فرهنگی و هویتی چنین مشکلی نداشتیم. از لحاظ قهرمانهای اسطورهای، کردهای هرکجای دنیا را که نگاه کنید، قهرمانانشان کاوه و کیخسرو و رستم و سهراب است. جایگاهی که مرکزشان در ایران است. شما بیشترین نامی که در میان کردهای ایرانی پیدا میکنید، نامهای شاهنامهای است. بیشتر از هر نقطه دیگری. حتی بیشتر از خراسان آقای امین زاده. ترکیب جمعیتی کردهای ایران اینطور است که حدود ۵۵ درصد از کردهای ایرانی شیعه هستند. حدود ۴۵ درصد اهل سنت هستند، از جمعیت حدود ۶ میلیون نفر. نرخ واگرایی را اگر بخواهیم بگوییم، در میان کردهای شیعه در حد ۱ درصد یا کمتر از یک درصد محسوب میشود و این را در شورشهای اول انقلاب دیدیم، در جنگ دیدیم و در میزان مشارکت کردهای شیعه در همه مسایل سیاسی کشور همگام با اکثریت ملت دیدیم. میماند ۴۵ درصد اهل سنت. در میان ۴۵ درصد اهل سنت، به عنوان کسی که در آن منطقه کار کردم، زندگی کردم و دنبال تحولاتش هستم که پیگیری کنم، میشود گفت جمعیت واگرایی وجود دارد که حدود ۲۰ درصد از ۴۵ درصد اهل سنت است که میتوانیم بگوییم اینها گرایشات واگرایانه دارند. از این ۲۰ درصدی که گرایشات واگرایانه دارند، حدود ۵ تا ۱۰ درصد نیروهای فعال سیاسی هستند. یک تا دو درصد هم فعال نظامی هستند و گرایشات مسلحانه دارند. این اعداد را اگر در هم ضرب کنیم میشود کمتر از نیم درصد کل جمعیت کرد ایران ممکن است گرایشات خطرناکی نسبت به مسایل امنیتی داشته باشند. این است که باز به عنوان یک متخصص این امر میگویم نگرانی نسبت تاثیر تحولات بیرون در داخل وجود ندارد، مگر این که ما نتوانیم سیاستهامان را تغییر دهیم.
مثلا دقت کنید به نامهای که اخیرا جناب آقای جنتی راجع به عضو شورای شهر یزد نوشتند. وقتی متوجه شدند قرار است در لیست اصلاح طلبان، یک نفر از اهل سنت قرار گیرد، این نامه را نوشتند که مانع شوند اهل سنت در تهران عضو کاندیداها شوند. این ذهنیت، ذهنیت تجزیه طلبانه است و هل دادن کسانی که گرایش واگرایانه دارند به تقویت مواضعشان. این یک طرف قضیه است. طرف دوم قضیه این که اگر بتوانیم کردستان ایران را قطب مناطق کردنشین دنیا کنیم، خیلی مثمرثمر خواهد بود و این کار شدنی است. خیلی هم هزینه بردار نیست. اگر در برنامههای توسعهای ما این اتفاق بیافتد، به راحتی میتوانیم اعلام کنیم از هیچ تحول بیرون مرزهامان احساس نگرانی نخواهیم کرد. آن وقت سیاست خارجیمان را نه بر مبنای سیاست داخلی، برمبنای پارامترهای خارجی میتوانیم تنظیم کنیم.
خاطرهای را از دوران آقای خاتمی بگویم. جملهای را آقای خاتمی در سفرهای تبلیغاتی خودش در سال ۷۶ به کردستان گفته بودند که هیچ کس از کردها، ایرانیتر نیست. ما بر اساس یک مجسمه و نگاره باستانی که آنجا پیدا کرده بودیم، یک مجسمه مصنوعی درست کردیم و این جمله را زیر آن نوشتیم. شما ببینید چقدر از مردم سنندج وقتی ازدواج میکنند پای این مجسمه میایستند، عکس میگیرند و سنگ نگارههایی مثل سنگ نگارههای تخت جمشید را به عنوان سمبل آغاز زندگی خود در نظر میگیرند. ما هستیم که سیاستهایی غلطی را در پیش گرفتیم و نمیتوانیم نیروهای خودمان را و مردم خودمان را جذب کنیم. اگر بتوانیم نرخ مشارکت سیاسی در مدیریت را بالا ببریم، اگر توجه اقتصادی به مناطق را در دستور کار قرار دهیم، خیلی از نگرانیهای سیاسی هم حل میشود. من فقط به عنوان مثال میگویم. دو سفر آقای احمدی نژاد و یک سفر آقای روحانی به کردستان داشتند. دو سفر آقای احمدی نژاد و یک سفر به سمنان داشتند. مقایسه کنید، وعدههایی که در این دو سفر به این استانها داده شده است تا مشخص شود تبعیض یعنی چه. نمیتوان به مردمی گفت که به شما نمیرسیم، در حکومت، شما را مشارکت نمیدهیم، شما را سرکوب میکنیم، نگاه به خارج هم نداشته باشید. اگر توانستیم نرخ مشارکت را بالا ببریم، بنده از آقای خاتمی سوال کردم، نمیدانم یادشان هست یا نه. گفتم اگر مدیرکل آب و فاضلاب یزد را از اهل سنت بگذارید، آب نجس میشود یا فاضلاب جمع نمیشود؟ چرا نمیکنید؟ چه مبنایی دارید برای نپذیرفتن نیروهای کرد اهل سنت در سایر مناطق؟ چرا وقتی میبینید استانداری در استان سنی نشین ما، موفق بوده با او برخورد میکنید؟ آقای هاشمی الان در سیستان و بلوچستان به عنوان یکی از موفقترین استانداران عمل کرده است. ولی تحمل نمیشوند. آخرین جمله من این است که همه مساله بستگی به سیاستگذاری داخلی دارد و اگر سیاستگذاری جذاب مشارکتجویی داشته باشیم، نباید نگرانی از تحولات بیرون از مرزها داشته باشیم.
منبع: وبسایت بنیاد باران