عملکرد شورای نگهبان در ماجرای مخالفت با حضور سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد، انتقادات فراوانی را برانگیخته است و برخی از صاحبنظران در روزهای اخیر، از جنبههای گوناگون به نقد مشی غیر دموکراتیک این شورا در قصۀ پرغصۀ شورای شهر یزد پرداختهاند. در تازهترین دفاع از عملکرد شورای نگهبان، آیتالله مدرسی یزدی در جمع نخبگان نظارتی شهر یزد و نیز در تلویزیون ایران به تفصیل سخن گفته است. تعارض سخنان وی با آموزههای دموکراتیک، فاشتر از آفتاب است و از این حیث نیازی نیست که با جملات آیتالله دربپیچیم. این یادداشت متضمن نقد ادعاها و استدلالهای اصلی مدرسی یزدی نیست؛ بلکه فقط به نکتهای میپردازد که احتمالاً در بین سخنان اصلی وی نادیده خواهد ماند.
مدرسی یزدی دربارۀ قانون انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، میگوید: «بعضی آنچنان برداشت کرده بودند که کسی که دینش غیر اسلام است و دین شما را و پیامبر شما را قبول ندارد، چون اگر دین شما را قبول داشت، دین دیگری نداشت … بیاید و از مسلمانان نمایندگی کند!» مدرسی یزدی مدعی است «کسی که دینش غیر اسلام است»، اسلام و پیامبر اسلام را قبول ندارد («دین شما و پیامبر شما را قبول ندارد»). البته وی دلیل این مدعا را نیز اقامه کرده است: «چون اگر دین شما را قبول داشت، دین دیگری نداشت».
حرف اصلی این یادداشت این است که این مدعای مدرسی یزدی، خلاف توصیف قرآن از پیروان سایر ادیان است. در تایید این مدعا کافی است نگاهی به آیات ۸۲ و ۸۳ و ۸۴ و ۸۵ سورۀ مائده بیاندازیم که در وصف نامسلمانانیست که رویکردهای متفاوتی به اسلام و پیامبر اسلام دارند: «یهودیان و مشرکان را دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان{مسلمانان} مییابی؛ همچنین مهربانترین مردم را نسبت به مؤمنان{مسلمانان} کسانی مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن است که در میان ایشان کشیشان و راهبانی{حقپرست} هستند و نیز از آن روی است که کبر نمیورزند/ و {اینان} چون آنچه به پیامبر{اسلام} نازل شده است، بشنوند، میبینی که چشمانشان از اشک لبریز میشود از آنکه حق را میشناسند، {و} میگویند پروردگارا {ما} ایمان آوردهایم، پس ما را در زمرۀ گواهان بنویس/ و چرا به خداوند و حق و حقیقتی که برای همۀ ما نازل شده است، ایمان نیاوریم و حال آنکه امید داریم که پروردگارمان ما را در زمرۀ شایستگان درآورد/ و خداوند نیز به{پاداش} این سخن که گفتند بوستانهایی که جویباران از فرودست آن جاری است، نصیبشان میسازد که جاودانه در آن خواهند بود و این پاداش نیکوکاران است.» (ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی)
آیات فوق به خوبی نشان میدهد که از نظر قرآن، ممکن است کسانی نامسلمان بوده و بر دین دیگری باشند، اما: اولاً با مسلمانان مهربان باشند، ثانیاً در حالی که صریحاً میگویند بر دین دیگری هستند، به حقانیت قرآن هم ایمان داشته باشند و قرآن را حقیقتی بدانند که برای همه نازل شده و پیروان سایر ادیان هم میتوانند از آموزههایش استفاده کنند و حتی از شنیدن آیات قرآن، چشمانشان از اشک لبریز شود؛ ، ثالثا رستگاری و سعادت اخروی هم شامل حالشان شود.
اگر آیتالله مدرسی یزدی این چهار آیه را فراموش نکرده بود (یا آنها را قبول داشت)، هیچ وقت نمیگفت: «کسی که دینش غیر اسلام است دین شما را و پیامبر شما را قبول ندارد؛ چون اگر دین شما را قبول داشت، دین دیگری نداشت.»
کاملاً پیداست که این مدعا و استدلال مدرسی یزدی، مبتنی بر مفروضاتی غیر پلورالیستیک است و در یک کلام، «حق پذیرش قرآن در عین باقی ماندن بر دینی غیر از اسلام» را برای هیچ انسانی به رسمیت نمیشناسد. مطابق این نگرش، فقط کسی قرآن را قبول دارد که اسلام آورده باشد. این نگرش، آشکارا نگرشی فقهی و ظاهربینانه است و برای افزایش شمار «مسلمین»، از شمار «مؤمنین» میکاهد. به دیگرسخن کسی که چنین دیدگاهی دارد، قبول ندارد که دینداران غیر مسلمانی هم وجود دارند که به حقانیت قرآن و پیامبر اسلام باور دارند ولی بنا به دلایل و عللی، ترجیح میدهند مطابق مناسک دین خودشان عمل کنند و در جامعۀ دینی مألوف خودشان زندگی کنند. تفکیک «مسلمین» از «مؤمنین» هم، جزو آموزههای مشهور قرآن است و قطعاً آیتالله مدرسی یزدی با آن کاملاً آشناست (قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم: اعرابیان گفتند ایمان آوردهایم. بگو هنوز ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم چراکه هنوز ایمان به دلتان راه نیافته است/ حجرات، ۱۴). مطابق این آیه و آن آیات سورۀ مائده، هر مسلمانی مؤمن نیست و هر مؤمنی هم مسلمان نیست. چه بسیار مسلمینِ نامؤمن و چه بسیار مؤمنین نامُسلم. آیه ۱۴ سوره حجرات، به عدهای از مسلمانان میگوید «هنوز ایمان به دلتان راه نیافته است».اما آیه ۸۳ سورۀ مائده در وصف پارهای از مسیحیان میگوید هنگام شنیدن آیات قرآن، «چشمانشان از اشک لبریز میشود». چنین دینداران نامسلمانی، قطعاً ایمان به قرآن و پیامبر اسلام به دلشان راه یافته است و قرآن هم در سورۀ مائده صریحاً این نکته را تایید میکند و به آنها بهشت را وعده میدهد.
در دفاع از پلورالیسم دینی نجاتگرایانه، معمولاً بیشتر بر این نکته تأکید میشود که پیروان سایر ادیان، اهل نجاتاند؛ چراکه خداپرست بودهاند و عمل صالح داشتهاند؛ و اگر هم به اسلام نگرویدهاند، دلیلش این بوده که دین خودشان را بر حق میدانستند نه اسلام را. اما آیات مذکور از سورۀ مائده، نشان میدهد که نامسلمانان میتوانند اسلام را بر حق بدانند ولی بر دین خودشان بمانند و از نجات و سعادت اخروی هم برخوردار باشند.
مخلص کلام اینکه: ادعای آیتالله مدرسی یزدی، اولاً مبتلا به تنگنظری فقیهانه و ظاهربینی فقهی است، ثانیاً از شمار مؤمنین به قرآن و پیامبر اسلام میکاهد، ثالثاً برخلاف آیات و آموزههای قرآن است، رابعاً از همسویی و همدلی «مؤمنان» میکاهد.
*نام نویسنده این یادداشت نزد زیتون محفوظ است.