زیتون-سینا پاکزاد: عصر یکشنبه کانالهای تلگرامی وابسته به اصولگرایان با ذوق و شوق فراوانی خبر از آن دادند که دولت ۱۴۵ روز پیرتر شده است. مستند آنها برای این محاسبه٬ اضافه شدن منصور غلامی و رضا اردکانیان به ترکیب کابینه بود. اما چرا «سن» مسئولان در سالهای اخیر به این اندازه مهم شده است؟
اصولگرایان ضمن کنایه به دولت به شکلی زیرپوستی از پیرسالاری در دولت که حالا در حال سرایت به مدیریت شهری نیز هست استقبال میکنند و حامیان دولت نگرانند که آیا این مدیران توان حرکت در مسیر اصلاح کشور و حتی نرمالیزاسیون به سبک اعتدالگرایان را دارند؟
این سوال مطرح است که با سکوت و پرهیز از بهانه ندادن به دست مخالفان میانهروها میتوان از عمق و گستره نارضایتی حامیان دولت و مردمان کوچهو بازار از عملکرد منتخبانشان در دولت، مجلس و شورای شهر کاست؟
در حال حاضر نگرانی حامیان دولت و اصلاحطلبان موضوعی نیست که قابل کتمان و سرپوش گذاشتن باشد. صفحاتِ رنگینِ روزنامههای اصلاحطلب نیز با وجود همه ملاحظات مدیران مسوولشان و حتی همسویی خبرنگارانشان با دولت حسن روحانی٬ گویای رشد نارضایتی از جهتگیری دولت، فراکسیون امید مجلس و مدیریت شهری است.
احسنتِ اصولگرایان به روحانی
روزنامه بهار یک روز پس از سخنرانی روحانی درباره اینکه در انتخاب وزیر علوم معامله نکرده تیتر زد؛ «حرفدرمانی بس است». چندی پیش از این، روزنامه اعتماد که دوران کنونی را به مثابه امتحان جریان اصلاحات و اعتدال قلمداد کرده بود، هشدار داد که «مردم، سال ۱۴۰۰ قرار است به برگه اصلاحطلبان نمره دهند و شاید ارفاقی هم قایل نشوند.»
هرچقدر بدنه حامی اصلاحات و معتدلین نسبت به اوضاع فعلی دلشوره دارند٬ در آنسوی میدان، تندروها از اینکه مسیر و مواضع دولتمردان به حاکمیت و اصولگرایان نزدیک شده مسرورند. در اینباره حسین ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت مبارز با آشکار کردن این خبر که «مواضع اخیر رییسجمهور مورد عنایت رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است» از سخنرانی روز یکشنبه او در مجلس تشکر کرد.
جالب این که همزمان روزنامه قانون گزارش داد که جملات سخنرانی یکشنبه روحانی «شباهت فراوانی به بیان اصولگرایان داشت. نطقی که احسنت نمایندگان بهویژه اعضای فراکسیون ولایی را با خود به همراه داشت.» نویسندگان این روزنامه معتقدند «روحانی به اصل خود» بازگشته است.
در دیدگاهی مشابه٬ مصطفی کواکبیان، نماینده تهران با اشاره به سخنان نمایندگان اصولگرای مجلس در موافقت با منصور غلامی وزیر علوم گفت: «عزیزان اصولگرا جایشان را به اصلاحطلبان داده بودند یا آقای روحانی اصولگرا شده است و یا اصولگرایان اصلاحطلب شدهاند.»
روزنامه بهار اما انتقاد تندوتیزتری خطاب به رییسجمهور داشته و مینویسد: «روحانی تصور میکند که هنوز دوران انتخابات است و میتواند با چند جمله که ظاهری تند و تیز دارد نگاهها را به سمت خود جلب کند و از حجم انتقادات بکاهد. تصور رییسجمهور و حلقه اعتدالی نزدیک به او آن است که منتقدان اصلاحطلب دولت که حامیان واقعی روحانی هم هستند با چند جمله از نقدهای خود دست میکشند. این تصور نادرست سبب شده است که روحانی در اعلام نظر، اصلاحطلبانه سخن بگوید و هنگامی که زمان «اعمال نظر» میرسد خلاف جهت وعدههای خود عمل میکند.»
دورنمای رسیدگی به تخلفات شهرداری قالیباف نیز روشن نیست اما به نظر نمیرسد سرنوشتی بهتر از دیگر پروندههایی پیدا کند که افکار عمومی از سال ۹۲ تاکنون به رسیدگی به آنها امیدوار بودند
در این بین، «اعتماد» که مدیرمسوولش خود از اعضای فراکسیون امید مجلس است، فراکسیونی که روزبه روز بر حجم انتقادات از عملکردش اضافه میشود نیز از منظر عدم تحقق وعده روحانی برای حضور زنان در کابینه گلایه کرده و نوشته: «زنها در پیروزی اعتدال هم سهامداری مهم بودند اما همچنان وزیر شدن زنان مخالفان قدری دارد.»
علاوه بر اینها در مطلبی که چندی پیش از این در همین روزنامه منتشر شد نیز گفته شده: «اکنون که با رای مردم، اصلاحطلبان در دولت و شهرداری حضور دارند باید در عمل نشان دهند که چگونه کرامت انسانها را پاس میدارند. در این راه باید شاهد تغییرات ملموس در سطح جامعه باشیم. موضوع خیلی ساده است و نباید خود را درگیر لفاظیها و مقالات علمی – پژوهشی کنیم. به عنوان مثال تردد مردم در مترو را در نظر بگیرید. در آغاز و پایان ساعت کاری ادارات، ما شاهد وضعیت زنندهای از ازدحام و یورش مسافران به واگنهای مترو هستیم. شأن و کرامت انسانها ایجاب میکند با کاهش سرفاصله حرکت قطارها، برای مسافران آرامش بیشتری به همراه بیاوریم. همچنین گسترش خدمات الکترونیک و کاهش مراجعه حضوری مردم به ادارات و سازمانها شکل دیگری از توجه به کرامت شهروندان است.»
بیحسی میانهروها نسبت به انتقادات
شاید تصور بر این باشد که نارضایتی از عملکرد میانهروها تنها منحصر به فعالان سیاسی و روزنامهنگاران است اما فضای عمومی جامعه بیانگر گستره بیشتر ناراضیان است٬ همانگونه که صادق زیباکلام در مصاحبه با فرارو گفته است: «یک سرخوردگی و یک احساس ناامیدی گسترده، نه تنها در بین اصلاح طلبان، بلکه در بین آن ۲۴ میلیونی که به آقای روحانی رای دادهاند به وجود آمده است.»
حال این سوال مطرح است که با سکوت و پرهیز از بهانه ندادن به دست مخالفان میانهروها میتوان از عمق و گستره نارضایتی حامیان دولت و مردمان کوچهو بازار از عملکرد منتخبانشان در دولت، مجلس و شورای شهر کاست؟ آیا به خودیخود و با گلایههای درگوشی٬ جهتگیریِ محافظهکارانه سواره نظام اصلاحطلبان و معتدلین تغییر پیدا خواهد کرد؟
برای پاسخ به پرسشهایی از این دست کافی است توجه کنیم پنج سال از رای مردم به حسن روحانی در سال ۹۲ میگذرد و در سالهای بعد از آن برپایه حمایت مردم٬ فراکسیون امید در مجلس شکل گرفت،
ترکیب شورای شهر تهران عوض شد و قالیباف از شهرداری کوچ اجباری کرد. با وجود این تحولات اما به جرات میتوان گفت تمامی دغدغهها و پروندههایی که در سال ۹۲ در افکار عمومی باز بود جز در مسأله مذاکرات هستهای که آنهم در معرض آسیب نشان میدهد، همچنان مفتوح است.
صرفنظر از خسارات سیاسی محمود احمدینژاد و حامیانش به کشور٬ سرانجامِ شبهات و پروندههای اقتصادی آنان مشخص نیست، هر چند وقت یکبار خبری در این زمینه منتشر میشود و در پی آن برخورد و اتفاق خاصی در بین نیست.
پرونده بابک زنجانی هنوز به جایی نرسیده که زیان مالی ناشی از اقداماتش جبران شود، چهرههای پشت پردهای که حامی او و دیگر مفاسد دوران احمدینژاد بودند در امنیت کامل بهسر میبرند و کسی کاری به کارشان ندارد. حصر باقیست و زندانیان سیاسی با طی حکم خود توانستهاند آزاد شوند.
دورنمای رسیدگی به تخلفات شهرداری قالیباف نیز روشن نیست اما به نظر نمیرسد سرنوشتی بهتر از دیگر پروندههایی پیدا کند که افکار عمومی از سال ۹۲ تاکنون به رسیدگی به آنها امیدوار بودند. از اقتصاد نمیگوییم چون آمار رسمی قابل اعتماد نیست و اگر بگوییم حال اقتصاد بد است نیز متهم به محدودنگری بدون دسترسی به آمار صحیح و فراگیر میشویم.
با این اوصاف اما نمیتوان بر رشد فزاینده نگرانیها و نارضایتیها از عملکرد میانهروهای حاضر در پاستور ، بهارستان و بهشت چشم پوشید. تیزی هشدار این نگرانیها اما هنوز در بین دولتمردان و راهیافتگان لیست امید به قدرت احساس نشده است.
آنان همچنان مشغول تغییرات بیتاثیرند که نمونه آشکارش در انتصاب سیدحسین هاشمی استاندار تهران به سمت قائم مقامی وزیر کشور و بالعکس انتصاب مقیمی قائم وزیر کشور در دولت یازدهم به سمت استانداری تهران نمایان بود.
این دست از تغییرات در دولت کم نیستند، مدیرانی که جابهجا میشوند و با افزایش سنشان میانگین سنی مدیران را مدام بالا میبرند. هرجا که میروند حلقه اطرافشان هم جزو رهتوشه همیشگیشان در مناصب تازهاند. در این شرایط بیاعتنایی دولت و مجلس به اعتراضات دانشجویی نسبت به انتخاب غلامی برای وزارت علوم را میتوان نمونه دیگری از بیحسی مسوولان نسبت به دیدگاهها و مطالبات اجتماعی برشمرد.
حالا بدون تعارف باید پرسید روحیه اصلاح و تحول چگونه میتواند در این فضای حاکم بر دولت و اخیرا شهرداری رسوخ کند؟ آیا بیان جملات زیبا و روشنفکرپسند در سخرانیها چاره این مسأله است؟