حضرت ترکاشوند این نویسندهی حجاب شرعی، این پالایشگر فقه اسلامی به دیدارِ قلندرِ پاک نهاد، محمد نوری زاد رفته و در محفلی حضور یافته است. به طرفه العینی پرده از این دیدار برافکنده شده و تصاویرِ آن تا بدان سوی کرهی خاکی رفته و همگان را خبر رسیده و تحسینها بر جسارت و جُربزه و جِگرِ شیرش کردهاند.
محمد نوری زاد البته و صد البته که مَرامش نقد است و خاک بر چشم مدح میپاشد که اُحِّثوا التّراب فی وُجوهِ المدّاحین. و مَرام نقد از احسنِ مسلکها و طُرُق است و ناقدان باید که بر صدر نشینند و حُرمت بینند و گره از کار اُمتّی بگشایند که آفرین بر دست و بر بازوش باد.
ترکاشوند هم مرام نقد پیشه کرده است. نقد او اما سویهای سیاسی ندارد و در پی رتق و فتقِ امورِ امروزی نیست و از منظری دگر به اصلاح مینگرد و فقه دینی را مورد واکاوی و بررسیهای خود قرار میدهد. او نارواییهایِ موجود در متون دینی را پرده برافکنده است. نشان داده که اگر بر همین متون بسنده کنی و دل بدان سپاری و عقل و خِرَد را فرو نهی و پایِ اخلاق را به میان نیاوری، چه نامبارکیها و چه نارواییهای را میتوان که از همین متونِ مقدس برکشید و کام همگان را تلخ کرد و خِرَد را سوزاند و خون به دل مردمان کرد. طریقتِ ترکاشوند هم نقد است اما نه نقدِ سیاست؛ که نقد فقاهت.
ترکاشوند باید که مقام و مرتبت این نقدِ خود را بداند. به جرگهی سیاستهای روز در نیفتد. اگر به دیدارِ شیرِ بیشهی سیاست میرود، از آن پرده بر نگیرد. بس است؛ بر ما بس است زبان در کام کشیدنِ زیدآبادی، به چرخِ معلولیت نشستن حجاریان، به حبس درافتادن وسمقی، هجرت گزیدن سروش و کدیور و نراقی.
بگذار تا نقد فقیهانه جای خود را همچنان محفوظ دارد؛ به حبس و حصر در نیفتد و متونِ دینی را از این گوهرِ نقدِ عالمانه محروم نسازد. مگر نبود شیخ نجم الدین رازی که بیم حمله مغولان بر جانش افتاد و از ری گریخت و رحل اقامت در ملطیه افکند. او حتی منتظر اهل و عیال خود هم نمیشود و به محض مشاهده سوادِ سپاهِ مغول، جانِ شیرین خود میستاند و اقدام به فرار میکند که الفرارُ ممّا لایُطاقُ مِن سُننِ المُرسلین.
باری شیخ نجم الدین رازی چنین رویّهای پیشه میکند. او اما صاحب کتابی چون «مرصاد العباد» است. عدم حضور شیخ رازی در سیاست ورزیهای آن روز، سبب شده تا به امروز امتی از نعمت بزرگ مرصادالعباد بهره برگیرند و بر خوانِ نعمتِ این اثر بنشینند و تا قرنها بدان افتخار کنند. نه تنها شیخ رازی، که حتی جلال الدین مولوی هم از سیاستهای روز پای پس میکشد تا مثنوی معنوی، این اثر فخر عالم انسانی را به ارمغان آورد.
رعایتِ ادبِ مقام را دریابیم. بگذاریم تا هر کدام ادب مقامِ جهادِ خود را بنهند. روا نیست زبان نوری زاد در کام باشد و قلم ترکاشوند در مُرکّب بخشکد.
* نام نویسنده این یادداشت نزد زیتون محفوظ است
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…