سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کرده بود که دونالد ترامپ، رییسجمهوری امریکا، در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، درخواست دیدار و گفتگو با حسن روحانی داشته، ولی این درخواست از سوی همتای ایرانیاش رد شده است. بهرام قاسمی گفته که «چنین تمایلی از سوی طرف آمریکایی مطرح شد اما مورد تأیید رئیسجمهور ایران قرار نگرفت».
در واکنش به این خبر، کاخ سفید صحت این خبر را رد کرد ولی واشنگتن پست خبر را تایید کرده و در اشاره به جزئیات بیشتر از این خبر خاطرنشان ساخته که چنین تمایلی از سوی شخص ترامپ به همتای فرانسویاش منعکس شده و رییسجمهور فرانسه نیز درخواست ترامپ را به طرف ایرانی منتقل کرده اما، مورد مخالفت حسن روحانی قرار گرفته است.
بدیهی است این خبر به خودی خود حاوی پیام مهمی است چرا که درخواست دیدار از سوی کسی مطرح میشود که سختگیرانه تدابیر و تندترین تعابیر را از زمان سرکار آمدنش علیه حاکمیت جمهوری اسلامی به کار بسته است. جالبتر اینکه ترامپ این درخواست را پس از نطق خود در مجمع عمومی به طرف ایرانی منتقل کرده بود که در آن از تندترین تعابیر علیه جمهوری اسلامی استفاده کرده بود.
در همین سخنرانی، ترامپ در مجمع عمومی او حاکمیت ایران را «رژیمی جنایتکار» و «دیکتاتوری فاسد» توصیف کرد «که صادرات اصلیاش خشونت، خونریزی و هرج و مرج است».
نظر به چنین موضعگیری سختی، درخواست دیدار او با همتای ایرانیاش چه اهدافی را دنبال میکرد؟ هدف از چنین اظهار تمایلی چه بود؟
ارزیابی در خواست دیدار ترامپ
نخست نباید از یاد برد که کشورهایی که از دیپلماسی قوی (ابزار چانهزنی، فشار، تهدید، تطمیع و..) برخوردارند معمولا باب گفتگو (یا به اصطلاح میز مذاکره) را حتی با دشمنترین دشمنانشان نمیبندند. گشوده نگهداشتن باب گفتگو یک اصل استوار در دیپلماسی ملل است. کافی است به یاد آوریم در طول هشت سال جنگ ایران و عراق سفارتهای دو کشور در سطح کاردار برقرار بودند.
از قضا در مناسبات ایران و امریکا نیز دستکم شاهد بودیم که گفتگوی پنهانی بین نماینده اوباما و نماینده آیتالله خامنهای در موضوع هستهای (پیش از انتخاب روحانی در سال ۹۲) در عمان برقرار گردیده بود. در سطح گفتگوی آشکار نیز دست کم یک مورد گفتگوی تلفنی به درخواست اوباما با حسن روحانی در سال ۹۲ صورت گرفت.
اما، این درخواست ترامپ وقتی پر معناست که به یادآوریم، او گشودن باب گفتگو با کره شمالی (کشور دیگری که در نطق سازمان ملل ترامپ مورد تهدید قرار گرفت) را اتلاف وقت میدانست. دونالد ترامپ پیشتر در یک پست توییتری خود ابتکار وزیر خارجهاش، رکس تیلرسون، را به باد انتقاد علنی گرفته بود که چرا وارد مذاکره و اتلاف وقت برای گفتگو با رهبر کره شمالی شده است.
در آن ماجرا، وزیر خارجه ترامپ از کانال کشور چین به دنبال گشودن راه مذاکره با کره شمالی بود که ناگاه در رفتاری غیر متعارف از رهبران دنیا، دونالد ترامپ هم راه گفتگو را بست و هم به وزیر خارجهاش «تذکر» داد تا اتلاف وقت نکند. او در توییتر خود نوشت: «به رکس تیلرسون، وزیر خارجهمان گفتم که با تلاش برای مذاکره با ‘مرد موشکی کوچک’ دارد وقتش را تلف میکند».
این رویداد به ما میآموزد که ترامپ به دیپلماسی گفتگو با کره شمالی وقعی نمینهد و آن را اتلاف وقت میداند.
اما، از اظهار تمایل ترامپ برای دیدار با همتای ایرانیاش میتوان نتیجه گرفت که او و تیم همراهش چندان باور ندارند مذاکره با ایران – برخلاف کره شمالی- اتلاف وقت است. به گواه آنکه رکس تیلرسون یک بار در جلسه مشترک با محمد جواد ظریف در نشست ۵+۱ دیدار کرد و مورد اعتراض ترامپ قرار نگرفت، شاید اراده ای در امریکا شکل گرفته باشد که به موازات اعمال تحریمهای بیشتر بر ایران باب گفتگو را باز نگه دارند؛ نمونهای که توسط اوباما آزموده شد و نتیجه داد. به بیان دیگر ترامپ گفتگو با کره شمالی را اتلاف وقت میداند ولی با ایران نه. اما چرا؟
پاسخ میتواند این باشد که لزوماً هر دیداری حاوی گفتگویی دوستانه نیست. چنانچه گفته شد کشورهایی که از توانمندی اعمال قدرت و منویات خود بر دیگران برخوردارند، گفتگو (یا به اصطلاح میز مذاکره) را به موازات اعمال قدرتشان به کار میبندند. در این فرض، دولت ترامپ با هدف پرهیز از منازعه نظامی با ایران، در وهله نخست در صدد «تغییر رفتار» جمهوری اسلامی ( Regime behavior change) و «مهار» آن (Containment) است.
به بیان دیگر چنین ارادهای از آن رو شکل گرفته که ترامپ خواسته «سیاست هویج و چماق» را به موازات هم پیش ببرد. او دیده که جمهوری اسلامی پس از نزدیک به چهار دهه، حاضر به گفتگو با امریکایی شده که آن را شیطان بزرگ میدانست. از نظر او، چه استبعادی دارد که این تجربه بار دیگر نیز تکرار شود.
در چنین دیداری ترامپ بر خلاف لحن تندش در سازمان ملل، ای بسا از در ملایمت و یک «کاسب پیشه» منفعتطلب ظاهر میشد که در باغ سبزی را نشان دهد و خواستار تعدیل رفتار ایران شود.
گو اینکه چنین ارزیابی دور از واقعیت نمیتواند باشد، ولی مساله مهم این است که آیا ترامپ در پیشبرد چنین هدفی متوجه نقش پر رنگ آیتالله خامنه ای در سیاست خارجی ایران بوده است؟ چگونه او انتظار داشت روحانی به درخواست دیدار او پاسخ مثبت دهد در حالی که ترامپ تاکنون هیچ دریچهًای برای ارتباط با رهبر جمهوری اسلامی نگشوده است.
بر این مبنا به نظر میرسد ترامپ هنوز از مناسبات قدرت در ساختار جمهوری اسلامی بیخبر است.