۱-چهارشنبه هفتهای که گذشت فرهنگسرای ناظم حکمت آنکارا شاهد شکلگیری و نخستین نشست حزبی بود که بدان نام «حزب خوب» داده شد. حزب خوب راکه با شعار «ترکیه خوب» شکل گرفت و در نخستین نشست پس از تسلیم تقاضانامه تاسیس خود به وزارت کشور ، خانم مرال آکشنر را به عنوان دبیرکل برگزید، احتمالا بتوان جدیترین تلاش راست ترکیه پس از ائتلاف حزب راست افراطی حرکت ملیگرا با حزب اسلامگرای عدالت و توسعه بعد از انتخابات اول نوامبر ۲۰۱۵ ، برای ایجاد یک کانون راست میانه در مقابل آقای اردوغان و حزبش ارزیابی کرد.
راست میانهای که با افول احزاب مام میهن و راه راست در سالهای پس از انتخابات سوم نوامبر ۲۰۰۳ (۲۳ آبان ۱۳۸۱) که منجر به پیروزی حزب عدالت و توسعه و راه یافتن آن به همراه حزب چپ میانه جمهوری خلق به مجلس ترکیه و حذف سایر احزاب از آن دوره پارلمان به دلیل عدم احراز حداقل رای ۱۰ درصد شد ، با خلاء تشکیلاتی مواجه بوده؛ در انتخاباتهای ۲۰۰۷ ، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۵ عملا پایگاه رای خود را تسلیم عدالت و توسعه لیبرالمنش آن سالها از سویی و حزب چپ میانه جمهوری خلق از دیگر سوی نمود.
اما حال با محوریت مرال آکشنر وزیر کشور دولت تانسو چیللر از حزب راه راست در اواسط دهه ۹۰ میلادی و همراهی چهرههای جناح مخالف درون حزب حرکت ملیگرا چون امید اوزداغ و کورای آیدین که به دلیل مخالفت با دولت باغچهلی و خط مشی حمایتی او از حزب عدالت و توسعه از این حزب یا اخراج شدند و یا استعفا دادند، نیز با حمایت چهرهای قدیمی و مشروعیت بخش از حزب مام میهن مرحوم تورگوت اوزال چون آیتون چیرای مجموعهای از نخبگان سیاسی باسابقه راستگرای ترکیه دور هم جمع شدهاند تا در شرایطی که از اپوزیسیون ترکیه حزب حرکت ملیگرا به ائتلاف گفتمانی و راهبردی با دولت و شخص آقای اردوغان رسیده و حزب دموکراتیک خلقها نیز با بهرهگیری حداکثری دولت از ابزار دستگاه قضایی عمده کادرهای بالا و حتی میانهاش در زندان به سر میبرند، با محوریت شعار بازگشت به دموکراسی پارلمانی و محدود کردن قدرت رئیس جمهور جبهه سیاسی جدید و البته تاثیرگذاری علیه رجب طیب اردوغان بگشاید.
حزبی که با انتخاب نام «حزب خوب» متناسب با نماد قبایل ترکمان اولیه تشکیل دهنده دولت عثمانی حسب برخی نظرسنجیها اگر امروز در ترکیه انتخابات برگزار شود، رایی نزدیک به ۱۸ درصد را به خود اختصاص میدهد که این میزان رای در آغاز شکلگیری یک حزب در ترکیه یادآور روزهای تاسیس خود حزب عدالت و توسعه در ۱۴ آگوست ۲۰۰۱ (۲۴ مرداد ۱۳۸۰) بوده و خبر از استعداد این حزب برای کسب قدرت سیاسی در انتخابات ۲۰۱۹ و روزهای خوب برای «حزب خوب» میدهد.
۲-اما در مقابل پرسش از تبارشناسی راست جدید در ترکیه بنظر میرسد باید به سالهای جنگهای استقلال (۱۹۲۰-۱۹۲۲) و تشکیل جمهوری ترکیه در ۱۹۲۳ و دوره تک حزبی در این کشور بازگشت.
جنگهای استقلال گرچه عمدتا با نام رهبران چپگرا و در آن زمان نزدیک به بلشویکهای روسیه انقلابی چون مصطفی کمال آتاتورک و عصمت اینونو که رهبری جنگ در جبهه غرب با یونان را بر عهده داشتند شناخته میشود، اما این جنگها فرمانده بزرگی چون کاظم قره بکیر نیز در شرق آناتولی داشت که در دشوارترین شرایط ممکن موفق به شکست ارتش جمهوری ارمنستان و عقب زدن ارامنه تا شرق آرارت شد تا با ایجاد اتصال زمینی با ارتش سرخ امکان حمایت لجستیکی و تسلیحاتی از ارتش آنکارا توسط بلشویک ها را فراهم آورد. حمایت لجستیکی که اگر نبود قطعا پیروزی بر ارتش یونان در جبهه غرب نیز انتظار ارتش آنکارا را نمیکشید و احتمالا حسب عهدنامه سور آناتولی بین یونان،ایتالیا، فرانسه،بریتانیا و ارمنستان تقسیم میشد تا باریکهای در کرانه دریای سیاه تا آناتولی مرکزی در اختیار ترکان باقی بماند و شهر استانبول نیز تحت اداره مشترک قوای متفقین قرار گیرد!
اما به هر روی با شکست ارتش یونان در ۳۰ آگوست ۱۹۲۲ و اعلام جمهوری ترکیه در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ در پی عهدنامه لوزان، غازی مصطفی کمال که حال فاتح جنگهای استقلال شناخته میشد و آتاترک نام گرفته بود با تشکیل حزب چپگرای «فرقه جمهوری خلق» در ۱۹۲۴ شکلی از نظام سیاسی جمهوری را پایه نهاد که به دوره تک حزبی اشتهار دارد و تا ۱۹۴۶ یعنی تا ۸ سال پس از مرگ آتاترک نیز دوام آورد.
در چنین شرایطی اما کاظم قره بکیر که عنوان فاتح جبهه شرق را یدک میکشید و چندان دل در گرو آموزههای چپگرایانه مصطفی کمال و عصمت اینونو نداشت یکسال پس از تاسیس جمهوری، در نوامبر ۱۹۲۴ همراه با قهرمانان جنگهای استقلال چون علی فواد و رئوف اوربای نخستین حزب راست گرای ترکیه را با نام «فرقه ترقی پرور» به عنوان نخستین حزب اپوزیسیون جمهوری ترکیه در مقابل «فرقه جمهوری خلق» آتاترک بنیان نهاد.
گرچه فرقه جمهوری ترقیپرور (تجددخواه) در چارچوب نظام تک حزبی مطلوب آتاترک تحمل نشد و یکسال بعد در ۱۹۲۵ در حالیکه تمامی رهبران جنگهای استقلال منهای آتاترک و عصمت اینونو از بنیانگذاران و اعضای آن بودند در پی آشفتگی سیاسی پس از قیام کردها به رهبری شیخ سعید پیران، به دستور آتاترک تعطیل شد و دو سال بعد به بهانه سوء قصد ازمیر به آتاترک در ۱۹۲۷ همه رهبران آن محاکمه و زندانی شدند و حتی قهرمان ملی چون کاظم قره بکیر نیز تا پایان عمر آتاترک در ۱۹۳۸ در حصر خانگی قرار گرفت، اما این حزب به عنوان نخستین حزب غیراروپایی که صراحتا در اساسنامهاش خود را «لیبرال دموکرات» مینامید و نیز در قبال نهاد مذهب نیز برخلاف الگوی لاییک و سختگیرانه آتاترک از الگوهای سکولار و روادارانه بهره میبرد، سنتی سیاسی در جمهوری ترکیه پدید آورد که گرچه تا سال ۱۹۳۸ و در زمان حیات مصطفی کمال سرکوب شد اما هرگز از بین نرفت و سنت سیاسی راست را سامان داد.
بر مبنای حزب لیبرال دموکرات ترقیپرور ۳ جریان راستگرا در سالهای پس از دوره تک حزبی پدید آمد:
دسته نخست میراثداران مستقیم و لیبرال حزب ترقیپرور چون عدنان مندرس و جلال بایار بودند که در انتخابات ۱۹۴۶ با کاهش اتوریته کمالیستها و با حمایت غرب از حزب جمهوری خلق انشعاب کرده با تاسیس حزب دموکرات، ترکیه را وارد نظام دو حزبی کردند. حزب دموکرات اگرچه با کودتای ۱۹۶۰ تعطیل شد اما تشکیلات و گفتمان لیبرال-سکولارش در دهههای بعد با وجود فراز و فرودهای بسیار در قالب احزاب عدالت، مام میهن و راه راست تداوم یافت
دسته دوم راستگرایان ترکیه را اما یک سرهنگ کودتاگر ارتشی متولد نیکوزیا در قبرس بنام آلپ ارسلان تورکش با تکیه بر ملیگرایی افراطی و البته مذهبی در سالهای پس از کودتای ۲۷ می ۱۹۶۰ سامان داد .
تورکش که متولد قبرس تحت اشغال بریتانیا در خانوادهای از ترکان این جزیره در ۱۹۱۷ بود و رنج همزیستی فرودستانه با یونانیتباران مسیحی تحت حمایت بریتانیا را درک کرده بود، با مهاجرت خانوادهاش به استانبول و کسب شهروندی جمهوری ترکیه در سن ۱۶ سالگی وارد ارتش شده در کودتای ۱۹۶۰ علیه دولت عدنان مندرس نقش تعیین کننده ایفا نمود. آلپ ارسلان تورکش که به دلیل تجارب دوران کودکی اش روحیهای ضد مسیحی و ترکگرا داشت و به دوران طلایی عثمانی میاندیشید، پس از کودتا ضمن بازنشستگی از ارتش در ۱۹۶۵ حزب ملت روستائی جمهوریخواه را پایهگذاری کرد. تورکش در همان سال به عنوان نماینده آنکارا وارد مجلس شد و در ۱۹۶۶ نیز در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه شرکت نمود؛ هر چند در آن ناکام ماند.
حزب ملت روستایی جمهوریخواه در دهههای بعد نامهایی چون حزب کار ملیگرا و حزب حرکت ملیگرا را به خود دید تا نهایتا از ۱۹۹۲ با نام حزب حرکت ملیگرا به عنوان جریان سیاسی راست افراطی و پوپولیست در سپهر سیاسی ترکیه تثبیت شد.
دسته سوم از راستگرایان ترکیه را مرحوم نجمالدین اربکان در سال ۱۹۶۹ با تاسیس جنبش رویکرد ملی (میللی گوروش) بنیان نهاد. جنبشی که متشکل از عناصر ترک اخوان المسلمین بود و حزب نظام ملی را بر مبنای گفتمان اسلامگرایی بنیان نهاد. حزبی که به زودی نام حزب سلامت ملی را بر خورد گرفت و بر آموزههایی چون رویکرد نقادانه نسبت به غرب، آرمان بازگشت به خود اسلامی، بورژازی و تولید ملی، راهبرد خوداتکایی و کاهش واردات اتکا داشت.
این جریان نیز پس از حزب سلامت ملی، در دهه ۹۰ میلادی در قالب حزب رفاه و حزب فضیلت به حیات سیاسی خود ادامه داد تا نهایتا پس از تعطیلی حزب فضیلت در سال ۱۹۹۹ به دو گرایش اسلامگرایان ارتدوکس و وفادار به سنت اربکان در قالب حزب سعادت از سویی و اسلامگرایان لیبرال و طرفدار غرب و اتحادیه اروپا در قالب حزب عدالت و توسعه در سوی دیگر تقسیم شود.
۳-راست لیبرال تحت رهبری حزب دموکرات گرچه در ۲۷ می ۱۹۶۰ با کودتا مواجه شد و دولت عدنان مندرس ساقط گردید و جلال بایار نیز زندانی و از فعالیت سیاسی محروم شد اما طولی نکشید که سلیمان دمیرل در ۱۹۶۱ توانست با استفاده از اختلافات داخلی نظامیان کودتاچی حزب عدالت را بر بنیاد تشکیلاتی و گفتمانی حزب دموکرات بنیان گذارد. حزب عدالت هر چند نتوانست مانع از اعدام عدنان مندرس در جزیره امرالی دریای مرمره توسط کودتاگران شود اما با پیروزی قاطع در انتخابات ۱۹۶۵ قدرت سیاسی را تا سال ۱۹۷۱ از آن خود کرد و تا زمان کودتای سپتامبر ۱۹۸۰ نیز به تناوب و بصورت ائتلافی توانست در مقابله با حزب جمهوری خلقی که توسط بولنت اجویت بعد از عصمت اینونو بازسازی شده بود، دولت را از آن خود کند.
نقطه کانونی حیات راست ترکیه در سال ۱۹۷۵ زمانی رقم خورد که سلیمان دمیرل رهبر وقت حزب عدالت موفق شد دو جریان دیگر راست یعنی حرکت ملیگرا و حزب اسلامگرای سلامت ملی را در کابینه ائتلافی “جبهه ملی گرایان ترک» دور هم جمع کند تا سه ضلعی راست ملیگرا، اسلامگرا و لیبرال دست در دست هم بتوانند دولت چپگرای بولنت اجویتی را ساقط کنند که تنها ۱ سال قبل با اعزام نیرو به قبرس و تصرف بخش شمالی آن موفق شده بود در قامت یک قهرمان ملی ظهور یابد.
گرچه نهایتا مجادله آشتیناپذیر چپ و راست در دهه ۱۹۷۰ موجب شد تا ژنرال کنعان اورن با کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ بساط تمامی احزاب سیاسی را برای چندین سال برچیند اما سالهای بعد از کودتا بستری بود برای ظهور اقتصاددانی نئولیبرال چون تورگوت اوزال که با در دست گرفتن پست نخستوزیری در فرآیند واگذاری قدرت به غیرنظامیان در ۱۹۸۳ ، بتواند انجام اصلاحات اقتصادی بزرگی را در ترکیه به سرانجام رساند. گامهای بزرگی که در نگاه اکثر تاریخ نگاران معاصر ترک از تورگوت اوزال چهره معمار ترکیه جدید را ترسیم میکند.
به هر روی پدیده تورگوت اوزال از ۱۹۸۳ ضلع چهارمی را نیز به راست ترکیه اضافه میکند. حزب مام میهن با گرایش نئولیبرال اقتصادی که آموزههایش بعدها دستکم در وجه اقتصادی و نیز همگرایی با اروپا مورد توجه رجب طیب اردوغان قرار گرفته راز موفقیتهای حزب عدالت و توسعه در سالهای دهه اول زمامداریاش را فراهم میسازد.
با رئیسجمهور شدن تورگوت اوزال در ۱۹۸۹ و خروجش از حزب مام میهن و سپس با مرگش در ۱۹۹۳ گرچه این حزب تحت رهبری مسعود ییلماز دیگر هیچگاه به روزهای درخشان تحت رهبری اوزال بازنمیگردد اما موفق میشود تا سال ۲۰۰۲ نیز به حیات خود در مجلس و دولتهای ائتلافی دهه ۹۰ ترکیه که یکی پس از دیگری میآیند و میروند ادامه دهد.
۴-با انتخابات ۳ نوامبر ۲۰۰۲ حزب عدالت و توسعه که بیش از یکسال و سه ماه از تاسیس آن نمیگذشت در شرایطی موفق به کسب ۳۴ درصد آراء در مقابل رای ۲۰ درصدی حزب چپ میانه جمهوری خلق و پیروزی در انتخابات میشود که تمامی احزاب راستگرای دیگر در کسب حداقل ۱۰ درصد آراء شرکتکنندگان ناموفق بوده به اصطلاح زیر سد ۱۰ درصدی میمانند. رای حزب راه راست که از سال ۱۹۹۷ در کنار احزاب اسلامگرا در موقعیت اپوزیسیون قرار دارد از ۱۲ درصد دور قبل به ۹.۵ درصد سقوط میکند، حزب حرکت ملیگرا نیز از ۱۸ درصد به ۸ درصد سقوط کرده و نهایتا رای حزب مام میهن از ۱۳ درصد به ۵ درصد فروکش میکند. حزب دیگر اسلامگرا یعنی حزب سعادت نیز برخلاف سلف خود حزب فضیلت با اقبال چندانی مواجه نشده با رای ۲.۵ درصدی به کار خود در این انتخابات پایان میدهد. اما بزرگترین بازنده این انتخابات نه حزب حرکت ملیگرا با از دست دادن ۱۰ درصد آراء بلکه حزب چپگرای «حزب دموکراتیک چپ» تحت رهبری بولنت اجویت است که با از دست دادن ۲۱ درصد آراء از ۲۳ به ۱.۲۲ میرسد؛ رایی که البته نه به سوی احزاب راست بلکه به سمت حزب چپ میانه جمهوری خلق تحت رهبری دنیز بایکال میرود تا رای این حزب را به ۲۰ درصد برسد.
انتخابات ۳ نوامبر ۲۰۰۲ را به یک معنا میتوان پایان راست سنتی ترکیه از سویی و تثبیت چپ میانه از دیگر سوی دانست. از آن پس جدال چپ و راست در ترکیه کم و بیش در رقابت حزب جمهوری خلق و حزب عدالت و توسعه خلاصه میشود. شکلگیری احزاب چپگرایی چون حزب دموکراتیک خلقها در سالهای اخیر نیز بیش از آنکه مبتنی بر شکاف طبقاتی و اجتماعی چپ-راست باشد برآمده از شکاف قومیتی کرد-ترک قابل ارزیابی است.
در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ حزب عدالت و توسعه موفق میشود هژمونی راست را در ترکیه چنان از آن خود کند که تقریبا هیچ حزب راست گرایی توان رقابت با آن را نداشته باشد. در طول این سالها حزب نئولیبرال مام میهن به صفحات تاریخ سپرده میشود. حزب لیبرال-محافظه کار راه راست از رای نزدیک به ۱۰ درصد در ۲۰۰۲ به رای زیر یک درصد در انتخابات سالهای بعد میرسد و حزب اسلامگرای سعادت نیز هیچگاه بیش از ۲.۵ درصد آراء را نمیتواند کسب کند. بدین ترتیب رجب طیب اردوغان موفق میشود با سیاست اقتصادی نئولیبرال و اروپاگرایی از سویی و اسلامگرایی از دیگر سوی میراث گفتمانی راست ترکیه را در درون عدالت و توسعه جذب کند و سایر احزاب راست را بلاموضوع سازد.
تنها بخش راست ترکیه که تا سال ۲۰۱۵ از تصرف گفتمانی آقای اردوغان مصون میماند سنخ ملیگرای محافظه کار است که توسط حزب حرکت ملی گرا نمایندگی میشود؛ حزبی که بعد از درگذشت آلپ ارسلان تورکش توسط رهبری چون دولت باغچه لی با ادبیاتی ریتوریک و پوپولیستی اداره میشود.
این سنخ دست نخوردهتر جناح راست نیز بعد از انتخابات ۷ زوئن ۲۰۱۵ که با ناکامی حزب عدالت و توسعه و عدم امکان تشکیل دولت بطور یکجانبه توسط این حزب به پایان رسید، مورد توجه عاریهخواهانه آقای اردوغان قرار گرفت.
آنچه امکان موفقیت مجدد عدالت و توسعه در انتخابات زودرس ۱ نوامبر همان سال را فراهم ساخته ظرف کمتر از ۵ ماه فاصله زمانی بین دو انتخابات، رای حزب آقای اردوغان را از ۴۰ به حدود ۵۰ درصد رساند نیز در همین عاریتگیری گفتاری گفتار ملیگرایی محافظه کار از حزب حرکت ملی گرا نهفته بود.
آقای اردوغان در این ۵ ماه وقتی با ملاحظه الگوی رای شهروندان کرد به سوی حزب چپگرای دموکراتیک خلق ها از شانس کم خود برای تصاحب این آراء با وجود رقیب قدرتمندی چون دموکراتیک خلقها اطمینان حاصل کرد، به یکباره ضمن متوقف کردن مذاکرات صلح با حزب کارگران کردستان اعلام کرد که روند صلح را به حالت تعلیق درآورده است. پس از آن بود که با شروع مجدد جنگ علیه حزب کارگران کردستان که به قیمت با خاک یکسان شدن برخی از شهرهای کردنشین تمام شد و با به خدمتگیری گفتاری که پیشتر از آن حرکت ملیگرا قلمداد میشد، توانست با به حرکت درآوردن پتانسیل ملیگرایی-سنیگرایی از شهروندان ترک بویژه آناتولی داخلی و نیز لایه محافظهکار شافعی کردها آراء جدیدی را به سبد رای خود بیفزاید و نهایتا در انتخابات اول نوامبر ۲۰۱۵ با رساندن رای عدالت و توسعه به ۵۰ درصد امکان تشکیل دولت را فراهم آورد.
عاریتگیری که در طول سال ۲۰۱۶ به آرامی موجبات اضمحلال گفتاری حزب حرکت ملیگرا و انحلال آن در درون عدالت و توسعه را فراهم آورده، نهایتا با قرار گرفتن کامل دولت باغچه لی در کنار طیب اردوغان از ابتدای نوامبر ۲۰۱۶ –بعد از بازداشتهای گسترده و شبانه رهبران کرد حزب دموکراتیک خلق ها- بازی دو سر بردی را برای اردوغان رقم زد.
چه آنکه اردوغان از طرفی یک حزب مخالف راست را عملا از صحنه مخالفت حذف کرد و بلاموضوعاش ساخت و از طرف دیگر با جبران کمبود رای عدالت و توسعه در مجلس برای برگزاری رفراندوم توانست به آرزوی دیرین خود یعنی کاهش اختیارات پارلمان و تغییر نظام سیاسی به سیستم ریاستی برسد.
همه اینها حال دیگر عدالت و توسعه ایکه هم اسلامگرا بود و هم ملیگرا و هم نئولیبرال مترادف راست قرار داد؛ ترادفی که سوی دیگرش نیز شخص اردوغان بود و در تحلیل نهایی این اردوغان بود که نماد راست ترکیه میشد . بدان سان که حزب جمهوری خلق نیز مترادف تمام داشته جناح چپ به شمار آمد و همه اینها موجب شد تا بویژه بعد از رفراندوم ۱۶ آوریل گذشته سپهر سیاسی ترکیه به سوی دو حزبی شدن پیش برود. حزب راستگرای عدالت و توسعه و حزب چپگرای جمهوری خلق!
۵–اما اتفاقی که در واپسین چهارشنبه ماه اکتبر افتاد به گمان بسیاری از ناظران مسائل ترکیه صحنه را تغییر میدهد. مرال آکشنر اگرچه از سنت و حزب راه راست سلیمان دمیرل میاید اما اعلامیه اعلام موجودیت حزب خوب بیش از آنکه تداعی گر سلیمان دمیرل باشد یادآور تورگوت اوزال است؛ اعلامیهای به شدت مرکزگرا که سعی کرده است با برساخت گفتاری در راست میانه تمامی آراء ریزش کرده اعتراضی به اردوغان از سبد رای راست اعم از راست ملیگرا یا اسلامگرا و یا حتی اقتصاد بازار خواه را به خود جلب کند.
در اعلامیه اعلام موجودیت حزب خوب، نخست حزب خوب را به ترکیه خوب و ترکیه خوب را نیز به انسانهای خوب و پایهگذاران تمدن ترکان در آناتولی پیوند میزند و ضمن نام آوردن از اشخاصی چون مولانا جلالالدین رومی و حاج بکتاش (پوریای) ولی و یونس امره به تمدن درخشان سجلوقی و عثمانی آناتولی میبالد، سپس زنان و جوانان را مخاطب قرار داده با وعده کاهش نرخ بیکاری برای جوانان و صیانت از آزادیهای مربوط به سبک زندگی برای زنان که در سالای اخیر بعضا مورد تهدید قرار داشته، ادامه میدهد و در نهایت اهداف کوتاه مدت حزب را چنین برمیشمارد:
-بازگشت به آموزههای بنیانگذار و اولیه جمهوریت و رسیدن به سطح تمدنی دنیای معاصر
-بازگشت به نظام پارلمانی و صیانت از تفکیک قوا
-برابری فرصتها برای همه
-صیانت از اصل حق مالکیت
-آزادی بیان
-دستگاه قضایی بی طرف
-مبارزه بی امان با فساد دولتی
-ورود به ۱۰ اقتصاد برتر دنیا و رساندن درآمد سرانه به ۱۴۵۰۰ دلار برای هر شهروند ترکیه
-دفاع از تز دولت رفاه و افزایش سطح رفاه و تامین اجتماعی به سطح ۴۰ کشور نخست جهان
-رساندن حجم توریست ترکیه به ۵۰ میلیون توریست در سال
-تصویب قانون احزاب جدید با هدف دموکراتیکتر کردن فضای فعالیت حزبی و امکان فعالیت احزاب کوچکتر
-صیانت از محیط زیست و کاشت ۱۵۰ هزار هکتار درخت در سال
-کاهش نرخ بیکاری به زیر ۸ درصد ظرف ۵ سال
-رسیدن به انقلاب صنعتی چهارم در عرصه فن آوری
-اعتبار بخشیدن به پاسپورت ترکیه
چنانکه پیداست مانیفست «حزب خوب » تلاش کرده کم و بیش به تمامی مسائل روز مبتلابه جامعه و دولت ترکیه بپردازد و سبدی از اهداف را عرضه کند که هر کس مطالبه خود را در آن بیابد تا بدینسان در راست میانه بایستد و از پایگاه رای گستردهای از منتهی الیه ناراضی چپ تا راست رای بستاند. آرائی که وجه اشتراکشان عدم رضایت از وضعیت موجود است، از ناراضی راستگرا که از عدالت و توسعه و موتلف سیاسیاش حرکت ملیگرا ناراضی است تا حتی ناراضی چپگرا که از عدم توفیق مکرر حزب جمهوری خلق در برابر عدالت و توسعه در این سالها ناراضی است!
پایگاه رای حزب خوب را بدینسان شاید بتوان رای محذوفان و ناراضیان از سیستم – و نه لزوما اقتدار سیاسی موجود و بر سر کار- دانست. رایی سیال و ژلهای که در انتخابات محلی ۲۰۱۸ و مجلس و ریاست جمهوری ۲۰۱۹ میتواند شگفتی ساز باشد و رخدادهای پیشبینی نشدهای رقم زند؛ پیشبینیناپذیری که جهان سیاست در سالهای اخیر با رخدادهایی چون برگزیت، ترامپ و در آخرین مورد رای احزاب راست افراطی آلترناتیو در آلمان و آزادی در اتریش کم به خود ندیده است.
جان سخن آنکه بنظر میرسد با تاسیس «حزب خوب» خانم مرال آکشنر و ظهور راست میانه جدید در ترکیه راست سنتی و در راس آن عدالت و توسعه و آقای اردوغان روزهای دشواری را فرا روی خود خواهند داشت.