«بن» بست‌نشینی

هدف از یادداشت ذیل این نیست که رفتار عجیب این روزهای مجموعه دولت سابق را به رخ اصولگرایان بکشیم. چون کار از این حرف‌ها گذشته است. اگر جزیی‌نگری کنیم، اقدامات آنان حداقل در کوتاه‌مدت تا حد بسیار زیادی به نفع اصلاح‌طلبان و نیروهای منتقد است. در واقع آنان به دلایلی از موقعیتی برخوردارند که می‌توانند حرف‌هایی را بزنند که جدا از درست یا نادرست بودن آنها، هیچ اصلاح‌طلبی نمی‌تواند آنها را بگوید، حتی اگر با سند و مدرک دقیق حرف بزند. و اگر چنین رفتاری از خود نشان دهند به فوریت با واکنش تند مواجه خواهند شد. البته یک علت چنین برخوردی به اثرگذاری اصلاح‌طلبان مربوط می‌شود والا در کشور کسانی هستند که تندترین سخنان را بیان می‌کنند و کسی به آنان کاری ندارد. اتفاقا خوب هم هست که آزاد هستند تا هرچه می‌خواهند بگویند، این به نفع جامعه و کشور است. مجموعه احمدی‌نژاد و دوستانش نیز از این قاعده مستثنا نیستند، آزاد بودن آنان مشکلی ایجاد نمی‌کند، سهل است که به نفع همه است و البته اگر اصلاح‌طلبان هم بتوانند از طریق آزادی بیان نقش نظارتی خود را ایفا کنند، بسیار بهتر خواهد بود.

فارغ از این نکته مقدماتی، می‌توان این پرسش را طرح کرد که رفتار حلقه مرکزی دولت احمدی‌نژاد در شرایط کنونی چه معنایی دارد؟ در شرایطی که ایران با یک مشکل حاد خارجی مواجه است و در داخل نیز با یک زلزله و عوارض آن دست و پنجه نرم می‌کند، بست نشستن در حرم عبدالعظیم چه معنایی دارد؟ به ویژه آنکه چندین دهه است که این سنت منسوخ شده و معنای آن نیز در ضدیت با حکومت برای همه اهل نظر روشن است. شاید اصولگرایان به راحتی این گروه را تخطئه و رد کنند، ولی قضیه به این سادگی نیست. چرا که رفتار احمدی‌نژاد و اطرافیان او در زمان ریاست‌جمهوری نیز کمابیش به همین شکل بود. فقدان درک از مسائل اصلی کشور و اولویت دادن به مسائل شخصی و فردی در سیاست‌های آن زمان نیز جاری بود. البته آنچه گفته می‌شود به معنای دفاع از قوه قضاییه نیست، بلکه در نقد رفتار این حلقه سیاسی است.

اصولگرایان باید در این زمینه به دو مساله، پاسخ مناسبی را حداقل برای خودشان داشته باشند. اول اینکه چرا در زمان ریاست وی بر دولت در برابر چنین کارهای مشابه آن دولت، سکوت یا حتی تایید کردند؟ آیا نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که نحوه داوری اکثر اصولگرایان درباره امور جاری کشور مبتنی بر انتساب عاملان رفتار به گروه آنان یا مخالف اصولگرایان است؟ اگر عامل آن سیاست جزو آنان است که دربست تایید می‌کنند و اگر از مخالفان و منتقدان آنان است، آنان را دربست تخطئه می‌کنند؟ متاسفانه در جریان زلزله اخیر و با توجه به وضعیت به وجود آمده برای طرح‌های مسکن مهر، اکثر اصولگرایان به حمایت ضمنی از این طرح برخاستند و به نوعی چسبندگی خود را با سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد نشان دادند. گویی که حمایت از کارهای وی چنان قوی و هویتی بوده است که همچنان از آن حمایت می‌کنند و این حمایت مضمونی هویتی پیدا کرده است.

موضوع دوم این است که اصولگرایان تاکنون به این پرسش پاسخ نداده‌اند که چرا احمدی‌نژاد و یارانش که از دل اصولگرایان بیرون آمدند در فاصله اندکی از اوج رفاقت، به یک ضدیت حاد با آنان رسیدند؟ آیا از ابتدا آنان را اشتباهی جزو خود می‌دانستند؟ یا آنکه این افراد دچار تحول پیش‌بینی نشده شده‌اند و چنین رفتاری از خود نشان می‌دهند؟ فراموش نکنیم که اصلاح‌طلبان از گذشته‌های دور مرزبندی خود را با اصولگرایان داشتند و همچنان نیز دارند، ولی رابطه گروه و حلقه احمدی‌نژاد با اصولگرایان بسیار نزدیک بوده است. هرگونه پاسخی که به این دو پرسش داده شود تبعات خاص خود را دارد و در هر صورت باید عبرت‌های خاص آنها را گرفت.

اگر بخواهیم پاسخ منطقی به این دو پرسش بدهیم، باید گفت این تغییرات رفتاری، ناشی از هر دو علت است. به عبارت دیگر بخشی از آن محصول شناخت اندک اغلب اصولگرایان از گروه و حلقه احمدی‌نژاد بود. ضدیت با اصلاح‌طلبان قدرت بینایی آنان را کم‌سو کرده بود. پدیده‌ای که نزد اصلاح‌طلبان تا حدی شناخته شده بود و بسیاری از اصلاح‌طلبان از همان ابتدا تعجب می‌کردند که چرا جناح اصولگرا تا این حد خود را به این گروه پیوند زده و آن را از خود می‌داند؟ اندکی تامل و تدبر و دقت کافی بود تا به این نتیجه برسند که این گروه تفاوت زیادی با اصولگرایان دارند. ولی عجیب آن بود که حتی از امام زمان (ع) نیز برای آنان مایه گذاشتند و معلوم شد که همه اینها به دروغ و حیله بوده است. حیله‌ای که زمان زیادی طول نکشید که به خودشان برگشت. بخشی از تغییرات رفتاری نیز معلول تجربه عملی و شکل‌گیری منافع جدید و حضور در قدرت است که بطور طبیعی موجب تغییرات ارزشی، تحلیلی و رفتاری می‌شود. تغییر وزیر اطلاعات در سال ١٣٩٠ سرآغاز این شکاف و تغییرات رفتاری بود. احتمال داده می‌شود که اگر حوادث سال ١٣٨٨ نبود، پرونده احمدی‌نژاد در همان سال ١٣٩٠ بسته می‌شد و کار به ۶ سال اخیر نمی‌رسید. ولی نگرانی از تعابیری که نسبت به برخورد با وی و حلقه او وجود داشت، موجب شد در برخورد با او محتاط باشند. در هر حال توصیه می‌شود که اصولگرایان تحلیل خود را از تحولات این گروه به همراه عبرت‌هایی که از آن گرفته‌اند منتشر کنند، بلکه در آینده و برای بار دوم از یک سوراخ گزیده نشوند. این بست‌نشینی آنان نشانه‌ای از بن‌بست‌نشینی دیگران است.

منبع: روزنامه اعتماد

Recent Posts

بی‌پرده با کوچک‌زاده‌ها

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

سکولاریسم فرمایشی

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بی‌حجابی

کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

چرا «برنامه‌های» حاکمیت ولایی ناکارآمدند؟

ناترازی‌های گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳