از بلایای طبیعی اگر بگذریم، هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم با انبوهی از دعواها و اختلافات مسوولان کشور در حوزههای مختلف مواجهیم که در غالب طعنهها و کنایههای مستقیم و غیرمستقیمشان به یکدیگر از طریق رسانههای دیداری، شنیداری و خواندنی در جامعه پخش میشود.
هرچقدر هم که برای یافتن اخباری مبنی بر وقوع اتفاقی مبارک و شیرین جستوجو میکنیم٬ شانس زیادی برای پیدا کردنش نداریم.
آیا تیتر خبرگزاری فارس از زبان آملی لاریجانی در واکنش به احمدینژاد که گفته «آقایی با حرفهای خلاف به نظام خیانت میکند» خبری مسرتبخش برای مردم است و یا تیتر اول روزنامه ایران که از قول روحانی نوشته:«پای وعدههایم ایستادهام»؟
این روزها کسی از مسوولان و مدیران کشور پیدا نمیشود که اخبار خوبِ واقعی را به سمع و نظر ایرانیان برساند، هر آنچه هست بیشتر بگومگوهاییاند که هنوز از دلشان تحقق مطالبات مردم بیرون نیامده است.
حتی رسانههای اصلاحطلب نیز برخلاف سالهای ابتدایی دولت یازدهم سعی دارند با ایما و اشاره گوشزد کنند که آنچه گفته شد با آنچه واقعیت یافت چقدر متفاوت است
به عنوان نمونه یکی از مصادیق رایج این روزهای دعوای سیاسی، رفتارها و حملات احمدینژاد به دستگاه قضایی و سپس واکنش مسئولان آن قوه به وی و اطرافیانش است. صحنه این کنش و واکنشها شاید برای برخی ناظران دلخوشکننده و دلخنککن باشد اما در نهایت خبری از خواست مردم مبنی بر عقوبت قانونی احمدینژاد و مدافعانش نیست چه رسد به جبران ضرر و زیان ملت از تحمیل وی به ریاستجمهوری.
پشتیبانان وی حتی حاضر نیستند به اشتباهاتشان اقرار کنند؛ چنانکه حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشت تازهاش خطاب به اصلاحطلبان مینویسد: «مگر احمدینژاد امروزه – و نه دیروز که شما در عمران و آبادانی و خدمت به مردم انگشت کوچک او هم نمیشدید- چه مواضعی دارد که شما مدعیان اصلاحات ندارید؟!»
اگر بیشتر دقیق شویم موارد دیگری از دعواها را پیدا میکنیم که بیشتر جنبه سرگرمکننده و دلخوشکننده دارند. مثلا در زمان انتخابات به دخالت نهادهای نظامی در اقتصاد انتقاد شده و از دولت تفنگدار و بیتفنگ سخن به میان میآید اما در ادامه خبری از کمرنگ شدن ردپای نظامیان در اقتصاد نمیشود.
این تَلون مواضع باعث شده که نویسندگان «جهاننیوز» از رسانههای اصولگرا و وابسته به حامیان گذشته احمدینژاد٬ فضا را برای فرافکنی مهیا دیده و بنویسند: «با بخشی از تکنوکراتها مواجهیم که راه رسیدن به قدرت را فرا گرفتند؛ اینها در انتخابات اصلاحطلب و در حاکمیت اصولگرایند؛ در هر دو مقطع نیز مشغول تظاهرند.»
اصولگرایان حالا سوار بر موج دلخوری حامیان دولت شده و به روی خود نمیآورند که آنها نیز در انتخابات مجلس هفتم به بعد و ریاستجمهوری نهم و دهم شعارهای مبتنی بر نان و نوا به مردم دادند، از پول نفت بر سر سفرهها و مبارزه با فساد گفتند اما حاصلش چیزی جز نزدیک کردن اقتصاد کشور به فروپاشی و عادی شدن فساد اقتصادی نبود.
تکنیک سخنوری در باب مشکلات
در بین مردم مصطلح است که میگویند اگر اخبار تلویزیون و سخنرانیها مسئولان را نگاه کنی٬ پی میبری همه جای دنیا جنگ و سیل و زلزله است و در ایران همه چیز گلوبلبل است. اما حالا وضع کمی فرق کرده است.
در سالیان گذشته حجم مشکلات به میزانی رسید که کتمانش فایدهای نداشت و سیاستمدان متوجه شدند که اتفاقا اظهارنظر آشکار در اشاره به مشکلات، بهویژه در حیطه اقتصاد مورد اقبال افکار عمومی قرار میگیرد. رفته رفته سیاستمداران نیز به مثابه تکنیک جلب آرا به این موضوع روی آوردند.
نفس اینکه مسوولان و سیاستمداران حرف دل مردم را بزنند و لب به اشاره به مسائل و تنگناهای اقتصادی بگشایند به تنهایی خوشایند بود اما این تاکتیک تا چه وقت میتواند جواب دهد و اقبال عمومی را جلب کند؟ شاید این هم نحلهای از پوپولیسم باشد متفاوت از پوپولیسم احمدینژاد که در سال ۸۴ بهگونهای رفتار میکرد و سخنران میراند که گویی از دل مردم حرف میزند و قرار است به نمایندگی از آنها به مصاف زر و زور تزویر برود تا برایشان رفاه به ارمغان بیاورد.
اکنون نیز شاهد رفتار خاصی از مسئولان و سیاستمداران هستیم که نه منحصر به اصولگرایان است و نه محدود به اصلاحطلبان و اعتدالگرایان٬ بلکه بهنوعی همگیشان را در بر میگیرد.
با این وجود دغدغه این روزهای نیروهای اصلاحطلب بیشتر معطوف به این جناح است. آنها به «مصلحت»هایی فکر میکنند که بعد از انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای شهر از سوی کاندیداهای دیروز و مسئولان امروز بر آن تاکید میشود.
مصالحی که مانع پیشبرد مطالبات اصلاحطلبانه است اما جلوی پیشروی مخالفان اصلاحات نمیایستد. همان مصالحی که باعث میشود حتی تاکید بر «پای وعدههایم ایستادهام» موجب دلگرمی رایدهندگان نشود. حتی رسانههای اصلاحطلب نیز برخلاف سالهای ابتدایی دولت یازدهم سعی دارند با ایما و اشاره گوشزد کنند که آنچه گفته شد با آنچه واقعیت یافت چقدر متفاوت است.
برای نمونه روزنامه اعتماد در واکنش به گزارش صد روزه روحانی که در قالب گفتوگوی تلویزیونی ارائه شده٬ نوشت:«رییس دولت دوازدهم تلویحا به شعاری اشاره کرد که در ایام انتخابات مدعی بود برای تحقق آن به رایی بالاتر از رای ۵٠ درصدی نیاز دارد. او در این مورد توضیح داد:«برخی وعدهها که در شعارهای انتخاباتی مردم مطرح میشد یا برخی وعدهها که ما آن را مطرح کردیم نیاز به هماهنگی بیشتر میان تمام ارکان حکومت دارد که آنها را نیز دنبال کرده و میکنم. برخی از وعدهها را شاهد هستید که فضاهایی ایجاد شده هر چند که بهطور کامل نبوده است.»
یا اینکه «عصر ایران» از دیگر رسانههای حامی دولت با اشاره به سخنانی مشابه از رییسجمهور در دانشگاه سیستانوبلوچستان مینویسد: «رییسجمهور روحانی باید توجه کند امروز سال ۹۲ نیست که او تازه به قدرت رسیده باشد. امروز سال ۹۶ است. ۴ سال از حضور او در قدرت گذشته است و بسیاری از مردم انتظار دارند او بعد از این مدت شعارهای خود را به مرحله عمل نزدیک کند یا درباره موانع با مردم سخن بگوید. اگر روحانی به برخی شعارهای خود بهویژه در زمینههای مدنی و فرهنگی عمل کرده بود احتیاج نبود امروز از پایبندی به وعدهها بگوید. به قول سعدی در گلستان مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.»