گفتگو با علی افشاری؛

۱۶ آذر هنوز محل تلاقی دانشگاه با سیاست است

زیتون: فضای دانشگاه‌ها پس از سرکوب‌های سال ۱۳۸۸ به شکلی روزافزون امنیتی شد و حتی بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی نیز تشکل‌های دانشجویی امکان حیات مستقل را پیدا نکردند.

بنابراین شکلی از فعالیت که تحت عنوان جنبش دانشجویی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ شمسی در ایران وجود داشت در دهه ۹۰ دیگر به آن شکل دیده نشد و دانشگاه‌ به عنوان رکن پیشرو و مدافع تغییر به اندازه‌ای قوی نبوده که صدای مستقل خود را برساند.

در آستانه روز دانشجو، درباره وجوه افتراق فعالیت دانشجویی در سالهای اخیر و چشم‌انداز پیش‌روی دانشگاه‌ها با علی افشاری از رهبران جنبش دانشجویی در دهه ۷۰ و ۸۰ گفتگو کردیم.

او با تحلیلی چند وجهی معتقد است، زمینه های بروز این وضع را باید هم در تغییر ذائقه جامعه نسبت به مشارکت در تحولات سیاسی و هم در پشت کردن دولت روحانی به وعده‌ها در زمینه باز کردن فضای دانشگاه‌ها جستجو کرد.

آقای افشاری٬ سیاست‌زدایی از دانشگاه در سالهای اخیر را چقدر قبول دارید و اگر قبول دارید چقدر آن را محصول سیاست‌های دولت می‌دانید؟
با این که ما با نوعی از «سیاست‌زدایی» یا به تعبیر دقیق‌تر سیاست‌گریزی در فضای دانشگاه‌ها رو به رو هستیم موافق هستم.
این یک تحول گفتمانی است که از دوره دوم ریاست جهموری محمود احمدی نژاد آغاز شده و به نظر می‌رسد که تا امروز نیز ادامه یافته است.
در ابتدا این تصور بود که این یک تحول گذرا خواهد بود اما با توجه به گذشت یک دوره از دولت اعتدالی روحانی٬ ما حتی با یک سیر نزولی در زمینه گرایش دانشجویان به سیاست مواجه هستیم.
اما تاثیر سیاست‌های سرکوب نهادهای امنیتی و حساسیت‌های نهادهای تحت امر خامنه‌ای را در بروز این وضعیت اگر چه نمی‌توان نادیده گرفت٬ هرچند ماجرا به همین قضیه ختم نمی‌شود.

پشت کردن حسن روحانی به وعده‌های مطرح شده، اصلاح‌طلبی دولت محور را نیز به حاشیه برد و همین می‌تواند به تولد جریان دانشجویی «جنبش محور» مستقل از حکومت منجر شود

ما با یک تحول گفتمانی در فضای کلی جامعه رو به رو هستیم که این تحول کلی تاثیر خود را بر فضای دانشگاه و جنبش دانشجویی هم گذاشته است.
نگاه فعالان دانشجویی به نقش جنبش دانشجویی و اهداف آن تا حد زیادی متحول شده که البته در همین وضعیت هم، کنش‌های دانشجویی از ماهیت انتقادی هنوز خالی نشده است.
اما یک عامل هم در دو سه سال گذشته خود را نشان داده است و آن کارنامه متناقض دولت روحانی در دانشگاه ها در مقایسه با برنامه ها و شعارهای آزادی خواهانه‌ای است که حسن روحانی مطرح کرده است.
این نکته هم در گسترش نا‌امیدی و دلسردی در فضای دانشگاه‌ها نسبت به فعالیت دانشجویی موثر بوده است.
در دولت اول روحانی بحث سه هزار و هشتصد بورسیه غیر‌قانونی به نزدیکان نظام در دوره احمدی نژاد افشا شد. در همان زمانی که مجلس قبل در حال بررسی این تخلف بود آقای خامنه‌ای دستور توقف بررسی‌ها را داد. خیلی‌ها بر این اعتقاد بودند که این تخلف دولت قبل سیاست کلی نظام برای تغییر آرایش هیات‌های علمی در جهت اسلامی‌سازی دانشگاه ها بوده است.
سیاست اسلامی‌سازی دانشگاه ها در سال‌های اخیر یکی از نکات مورد تأکید خامنه‌ای بوده است. با وجود این سیاست‌هایی که از نهادهای بالا دست دولت تحمیل می‌شود چقدر قوه مجریه را در بازتر کردن فضای دانشگاه‌ها موثر می‌دانید؟
همیشه عاملی که در دانشگاه‌ها با جنبش دانشجویی مستقل برخورد کرده و خواستار دانشگاه وابسته به نهاد ولایت فقیه بوده، در کنترل جنبش دانشجویی بسیار موثر بوده است. به ویژه این سیاست‌ها در مقاطعی که دولت‌های همسو با محافظه‌کاران روی کار آمده٬ تاثیرات بیشتری هم به جا گذاشته است.
امّا اتفاقا سیاسی شدن دانشگاه‌ها در تاریخ معاصر ایران از دل همین میل حکومت‌های استبدادی برای کنترل این نهاد بیرون آمده است. دانشگاه‌ها در طول تاریخ معاصر بستر تحولات سیاسی عمده ای بوده اند.
از آن سو هم نباید از نقش و تأثیر دولت‌ها و اختیارات قابل تأمل آنها برای اجرای این سیاست‌ها غافل شد.
به هر حال وزرای علوم در تعیین روسای دانشگاه‌ها نقش تعیین کننده‌ای دارند.
درست است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در تدوین قوانین و سیاست‌های آموزش عالی هم نقش بسیار پر رنگی دارند اما در مقابل قرار نیست وزارت علوم و کلیت دولت‌ها هم در برابر این سیاست‌ها منفعل باشند.
در نتیجه همین شکاف میان سیاست‌های نهادهای تحت امر ولی فقیه و دولت‌های منتخب، جنبش دانشجویی در طول عمر جمهوری اسلامی توانسته به حیات خود ادامه دهد.
حسن روحانی در ابتدای راه با انتخاب فرجی دانا به عنوان وزیر علوم، تلاش کرد که این دوگانه را حفظ کند ولی در ادامه با روی کار آمدن «فرهادی» ما شاهد یک عقب گرد جدی در این زمینه بودیم.
در دولت دوم حسن روحانی و با انتخاب «غلامی» برای وزارت علوم، ما می‌بینیم که دولت جدید در برابر نهاد ولایت فقیه کاملا کوتاه آمده است و این بسیار می‌تواند برای جنبش دانشجویی خطرناک تمام شود.
اما از نگاهی زیربنایی‌تر باید گفت نفس روی کار آمدن فردی مانند حسن روحانی از یک جمع کوچک «اعتدالی» در حزب اعتدال و توسعه، محصول سیاست‌زدایی در کلیت جامعه است.
در جامعه‌ای که تحول سیاسی در اولویت های نخستین باشد قاعدتا حسن روحانی به عنوان رییس جمهور انتخاب نمی‌شود.
حسن روحانی اگر چه وعده‌هایی را در زمینه آزادی بیان مطرح کرده٫ در چنین فضایی باز شدن فضای دانشگاه‌ها را پیگیری نخواهد کرد.

آینده جنبش دانشجویی در دوره وزارت «غلامی» در وزارت علوم را چگونه می‌بینید؟ از سویی می‌دانیم که شخص وزیر علوم در دوره قبل دولت حسن روحانی، وقتی رییس دانشگاه بوعلی همدان بود، عقب نشینی زیادی در برابر نهادهای امنیتی برای سرکوب دانشجویان داشت.
همین سابقه موجب شد بسیاری در زمان انتصاب «غلامی» به وزارت علوم، برای آینده جنبش دانشجویی ابراز نگرانی کنند. ولی از آن سو هم در همین مدت کوتاهی که او بر سر کار آمده، تغییر قابل توجهی در بخش روسای دانشگاه‌ها اتفاق نیفتاده است. روسایی که آنها را با سوابق اصلاح‌طلبی می‌شناسند کمابیش هنوز بر سر کار هستند. با این مقدمه چه آینده‌ای را برای جنبش دانشجویی در دولت دوم روحانی متصور هستید؟
آقای غلامی در روزهایی که برای به دست گرفتن پست وزارت علوم معرفی شد با بیان برخی مواضع، آب پاکی را روی دست جنبش‌ دانشجویی ریخت.
او به صراحت وعده داد که دیگر فضای مشابه دهه‌های ۷۰ و ۸۰ در دانشگاه‌ها تکرار نخواهد شد و البته این را هم گفت که دانشجویان باید خود را برای «مدیریت نظام» آماده کنند!
این حرف‌ها پیام بسیار روشنی دارد. بنابراین من فکر می‌کنم در دولت جدید روحانی اگر چه روسای دانشگاه‌ها تغییر عمده‌ای نخواهند کرد ولی همین روسا رویکرد بسیار محافظه کارانه‌تری را در حمایت از جنبش دانشجویی مستقل اعمال خواهند کرد.
در این فضا طبیعتا جریان‌های دانشجویی هم انگیزه خود را برای فعالیت از دست خواهند داد؛ چون می‌دانند که در بدنه وزارت علوم کسی نیست که از آنها در برابر برخوردهای امنیتی محافظت کند. و در چنین شرایطی دانشجو کمتر حاضر خواهد شد هزینه سنگین فعالیت خود را بپردازد.
اما از آن سو نیز همین شرایط دقیقا می‌تواند به تولّد دوباره رویکرد جنبش محور فعالیتهای دانشجویی کمک کند.
ببینید بالا آمدن فردی مانند حسن روحانی در فضای اجتماعی که به آن پرداختیم، زمینه رشد گفتمان اصلاحات دولت محور را در فضای دانشگاه‌ها تقویت کرد.
این رویکردی بود که برخی از فعالان دانشجویی دهه هفتاد هم که در سالهای اخیر حاشیه نشین شده بودند، از آن حمایت کردند.
آنها با طرح بحث‌هایی انتقادی در مورد رویکرد رادیکال جنبش دانشجویی در دهه ۷۰، مدعی شدند می‌توان با کنار گذاشتن این روشها و در پیش گرفتن سیاست گفتگو با دولت و حکومت، به مطالبات جنبش دانشجویی دست یافت.
پشت کردن حسن روحانی به وعده‌های مطرح شده، اصلاح‌طلبی دولت محور را نیز به حاشیه برد و همین می‌تواند به تولد جریان دانشجویی «جنبش محور» مستقل از حکومت منجر شود.
خود اعتراضاتی که حول معرفی غلامی از سوی دانشگاه‌ها صورت گرفت نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌هایی از بروز صفت «جنبشی» فعالیت‌های دانشجویی تعبیر شود.
این وضعیت البته نه تنها به عملکرد دولت روحانی به صورت ایجابی ارتباط ندارد بلکه حتی واکنش منفی دانشگاه به کارنامه دولت اعتدال است.

این تغییر فاز احتمالی فعالیتهای دانشجویی به فاز «جنبشی» همان طور که گفتید در واکنش به بی عملی دولت روحانی خواهد بود. چقدر این واکنش می تواند مانند رویارویی جنبش دانشجویی با دولت خاتمی که در شکل «جنبش رادیکال» صورت گرفت دوباره به حاکم شدن فضای سرخوردگی بر دانشگاه ها منجر شود؟
برخورد رادیکال جنبش دانشجویی با دولت اصلاحات، امری ناگزیر و منطقی بود. جنبش دانشجویی نمی‌توانست از آرمانهای خود در برابر موضع ایستای دولت وقت کوتاه بیاید.
این وضعیت البته در شرایط حاضر هم مصداق دارد. جامعه دوباره شانس اصلاحات از بالا را با انتخاب فردی که چنین وعده‌هایی داده امتحان کرد و البته باز شاهد عقب‌گرد دولت در این زمینه هستیم.

در جامعه جدید ضمنا تمایل به تحصیلات دانشگاهی کمتر شده است و به طبع نیز درخواست‌ها برای شرکت در جنبش دانشجویی کمتر خواهد بود

حاکم شدن سرخوردگی بر جنبش دانشجویی را نمی توان غیر ممکن دانست ولی این سرخوردگی اتفاقا در بیشترین حد آن به واسطه انتخاب فردی مثل غلامی برای وزارت علوم روی داده است.
قبل از آن هم با سیاست‌های دولت یازدهم دانشگاه‌ها از دولت روحانی ناامید شده بودند و برای همین کمترین میزان حمایت از نامزد اعتدالی در انتخابات ۹۶ از سوی دانشجویا صورت گرفت. مسوول مستقیم حاکمیت چنین نا‌امیدی هم حامیان دولت اعتدال هستند.
ولی در مقابل رویکرد رادیکال انتخابی جنبش دانشجویی در دوره اصلاحات، ما فرهنگ سیاسی جا افتاده در بدنه اجتماعی اصلاح طلبان را هم داریم که اتفاقا به اعتقاد برخی تحلیلگران٬ خاصیت محافظه کارانه دارد. تقابل رویکرد رادیکال جنبش دانشجویی با فرهنگ سیاسی اصلاح طلبی محافظه کار، منجر به انزوای جنبش دانشجویی در میان بدنه اجتماعی اصلاح طلبان در دولت محمد خاتمی و حتی بعد از آن شد.
با نگاهی آسیب شناسانه جنبش دانشجویی٬ چه رویکردی را برای جلوگیری از تکرار چنین موقعیتی در پیش بگیرد؟
رویکرد رادیکال جنبش دانشجویی که از سال ۷۹ در پیش گرفته شد، سالها بعد نتیجه‌اش را با شکل گیری جنبش سبز در سال ۸۸ نشان داد.
با تحلیل امیر پرویز پویان، در واقع جنبش رادیکال دانشجویی در دهه ۷۰، «موتور کوچک» جنبش سبز در سال ۸۸ شد که البته شکست خورد؛ ولی جنبش‌های سیاسی لزوما حتی با در پیش گرفتن رویکردهای صحیح، پیروز نمی‌شوند.
امّا تداوم تلاش جنبشهای سیاسی و تسلیم نشدن در برابر وضع موجود٬ از شروط اصلی پیروزی آنهاست.
نکته دیگر این که ادبیات محافظه‌کارانه‌ای که اصلاح‌طلبان در طی این دو دهه در میان بدنه اجتماعی خود جا انداخته‌اند، نوعی وارونه‌سازی معنایی و تقلیل راهکارهای برون رفت از وضع موجود با شرکت مدام در انتخابات است که دستاوردهای آن در برابر هزینه‌های پرداخت شده مشخص است.
ولی درباره پیدا کردن وجوه جنبشی در حرکات دانشجویی من باید این نکته را اضافه کنم که انتظار ندارم حرکات آنچنانی و بزرگی از دل این موقعیت بیرون بیاید ولی در هر صورت امکان این هست که از فضای کنترل شده فعلی نیز خارج شود.

در کنار این، نباید از این نکته نیز غافل شد که در جامعه جدید ایران، حرکات انتقادی لزوما از راه‌هایی که قبلاً بروز می یافت، انجام نمی‌شود. در این جامعه٬ جوان با استفاده از امکان شبکه‌های اجتماعی می‌تواند بیشترین تأثیر را در فضای سیاسی بگذارد.
با چنین تحولی در عرصه روشهای مبارزاتی، نباید انتظار داشت که دقیقا همان جنبش‌های دهه‌های هفتاد و هشتاد رشد یابند. در فضای جدید، اخبار و اطلاعاتی که قبلا دانشجویان تلاش می‌کردند آن را به جامعه منتقل کنند، از طریق شبکه های اجتماعی انتقال می‌یابند.
در جامعه جدید ضمنا تمایل به تحصیلات دانشگاهی کمتر شده است و به طبع نیز درخواست‌ها برای شرکت در جنبش دانشجویی کمتر خواهد بود. ولی با تمام این بحث‌ها و علیرغم کاهش تاثیر دانشگاه‌ها در تحولات سیاسی، نهاد دانشگاه اهمیت خاص خود را در تحولات سیاسی از دست نداده است.
در همین روز شانزده آذر هر سال می‌بینیم که گروه‌های سیاسی مختلف تلاش می‌کنند در دانشگاه‌ها حضور یافته و ارتباط خود را با بدنه دانشجویان حفظ کنند. بنابراین همچنان، شانزده آذر هنوز محل تلاقی سیاست و دانشگاه است

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

گفتگو با علی افشاری؛

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »