چهار ماه پس از آغاز کار دولت جدید حسن روحانی، بحثهایی جدی در جبهه طرفداران دولت شنیده میشود. در این جدلهای انتقادی که از طرف برخی اصلاحطلبان مطرح است گسلهای عمیق سیاسی، از جمله گسلهای تشکیلاتی و سنی، فعال شدهاند.
در بررسی این موضوع و مسائل حاشیهای آن میتوان به این جمعبندی رسید که:
یک – اگر این مباحث به درستی مدیریت نشوند میتوانند تهدیدی برای جبهه طرفداران دولت باشند و آنرا تضعیف کنند.
دو – این مباحث در عین حال فرصتی است برای رهبران اصلاحطلب که تعامل خود را با حامیانشان افزایش دهند و انضباط و موقعیت جبههای خود را تقویت کنند.
سه – برای اصلاحطلبان حائز اهمیت است که در این روند، روحانی را در برابر اصولگرایان تضعیف نکنند و در عین حال «بدنه تشکیلاتی» اصلاحطلبان را دلسرد نسازند.
چهار – در آینده قابل پیشبینی، مباحث مطرح شده نه متوقف میشوند و نه به بحران غیرقابل کنترل تبدیل خواهند شد.
پنج – این مباحث میتوانند پیش درآمدی برای آرایش نیروهای اصلاحطلب برای انتخابات آینده مجلس شوند.
قدرت گیری «بدنه تشکیلاتی» و ردههای پایینتر سیاسی
انتقادات جاری توسط بخشی از نیروهای حامی روحانی – بهخصوص از میان اصلاحطلبان – شنیده میشود. قابل توجه آن است که این انتقادات از “«سطوح مختلف» جبهه اصلاحطلب برخاسته است.
نه تنها صدای سیاستمداران حرفهای بلند است که ردههای غیر حرفهای هم فعال شدهاند. یعنی نه تنها سیاستمداران منفرد و افراد حزبی بلکه اساتید دانشگاه، ستوننویسهای مطبوعات، فعالین محلی و میدانی و فعالین حوزههای مجازی ابراز نظر کردهاند. اینجا چند گسل، از جمله گسلهای نسلی و سنی فعالند.
در این مباحث، اولا جوانترها تاکید بیشتری بر ضرورت تغییر و تحول دارند و ثانیا به نظر میرسد که محور شهرستانها و و محور نیروهای حزبی نیز فعال و منتقدند. به نظر میرسد که آنها در برابر اریستوکراسی سیاسی جبهه طرفدار دولت خواهان نفوذ و سهم بیشتری از قدرت هستند.
در صحنه سیاسی ایران، شنیدن صدای فعالین حرفهای موضوع تازهای نیست اما اینکه از ردههای پایینتر جناحهای سیاسی صدای اعتراض شنیده شود نشان از قدرت گیری و نفوذ ردههای پایینتر است.
این پدیده نشانی از مرحله فعلی تکامل سیاسی در کشور است و منابع جدید تاثیر گذاری و افزایش میزان تاثیر گذاری آنها را نشان میدهد. مشابه چنین رفتاری در انتخابات ۹۶ میان ردههای پایینتر جبهه اصلاحات مشهود بود. وجود دو نمونه رفتاری در طول یک سال اهمیت و استمرار این پدیده را تقویت میکند.
این تحولات فرصتها و تهدیدهایی را برای اصلاحطلبان و متحدین اعتدالیشان بههمراه دارد. از یک طرف، چنانچه این حرکت اعتراضی به شکل مدیریت شده و قابل پیش بینی رشد پیدا کند و متحول شود میتواند به تقویت جامعه سیاسی و احزاب – به عنوان لایههای رابط میان جامعه و حکومت – بیانجامد.
اما اگر به این اعتراضها رسیدگی نشود و یا شکایتها از کنترل خارج شوند و یا شاکیان نتوانند با ردههای بالاتر سیاسی به ایجاد گفتگو و تعامل برسند و تنها به عنوان یک عامل مستقل و تندرو فعال شوند میتواند تنش به همراه داشته باشد و جبهه متحد اصلاحطلبی و اعتدالی را تضعیف نماید.
تاثیرگذاری در روابط داخلی جبهه اصلاحات
نمیتوان این احتمال را نادیده گرفت که ممکن است مباحثی که در فضای مجازی و مطبوعات شکل میگیرند فارغ و غافل از واقعیات روزمره زندگی اجتماعی باشند و بر رفتار تودههای مردم تاثیر نگذارند. بر این اساس نمیتوان این احتمال را نادیده گرفت که مباحث اخیر اصلاحطلبان میتواند به معنایی تصنعی و محدود به گوشهای از دنیای مجازی و فعالین حرفهای باشد.
اما از اخبار و تحولات چند ماه گذشته همچنین میتوان این استنباط را کرد که بحث در داخل جبهه اصلاحطلبان جدی و در جامعه تاثیرگذار است.
مخاطبین اصلی این بحث در درجه اول نیروهای فعال «بدنه تشکیلاتی» جبهه اصلاحطلبان هستند که هم خود در این گفتگو شرکت دارند و هم از آن تاثیر میپذیرند. در درجه دوم، مخاطبین این بحث شخص حسن روحانی و اعتدالیون هستند که باید با توجه به این مباحث مواضع خود را تنظیم کنند و پیش ببرند.
هدف «بدنه تشکیلاتی» از شرکت در این جدلها این است که روحانی را به مواضع خود نزدیکتر کند و فاصله وی با اصولگرایان را افزایش دهد و بدینسان گفتار اصلاحطلبی را پر رنگ سازد.
این روش کار میتواند تاثیر قابل ملاحظه داشته باشد و فرصتها و تهدیدهای مشخصی برای جبهه طرفداران دولت بوجود آورد.
در شرایط بوجود آمده، هدف عناصر عالیرتبه اصلاحطلب این است که این «بدنه تشکیلاتی» را مهار کنند و در عین حال شرایط ضروری برای استمرار فعالیت روحانی را به شکلی فراهم آورند که آرمانها و اهداف اصلاحطلبان حفظ شود و آنها پایگاه اجتماعی خود را از دست ندهند.
سیاست «حمایت نقادانه» که توسط برخی رهبران درجه اول اصلاحطلب بیان شده بر اساس چنین ارزیابیهایی از شرایط موجود شکل گرفته است.
بدین سال، مباحث جاری میتواند فرصتی باشد که، طی آن، اصلاحطلبان «بدنه تشکیلاتی» خود را منظمتر و فعالتر کنند و سهم آنرا به تدریج در صحنه قدرت افزایش دهند و پایگاه اجتماعی خود را محکمتر و گفتمان سیاسی خود را عمیقتر سازند.
ضعف جدی تشکیلاتی اصلاحطلبان نداشتن حوزهها و شبکههای سازمان یافته در جامعه است که میتواند در سناریوی جاری مورد نظر قرار بگیرد و ساخته شود.
در عین حال نمیتوان این تهدید را نادیده گرفت که این مباحث به نیروی مخالف اصلاحطلبان – یعنی اصولگرایان تندرو و همچنین نیروهای برانداز – فرصت میدهد که اختلاف داخلی اصلاحطلبان و اعتدالیون را تشدید کرده و از تاثیر گذاری اصلاحطلبان و متحدینشان بکاهند. اصولگرایان سعی خواهند داشت روحانی را به سمت خود بکشند و نیروهای برانداز بدنبال تضعیف عمومی جبهه طرفدار وی خواهند بود.
در انتقاد از روحانی: گرایش به راست و عدم کارایی
اتهامی که به روحانی، به عنوان نماینده جناح اعتدالی، وارد میشود، ابعاد متفاوت دارد. اما بهخصوص گفته میشود که روحانی به وعدههای اصلاحطلبی وفا نکرده، و برعکس، وزن اصولگرایان را در کابینه افزایش داده است.
از جمله اینکه روحانی اسحاق جهانگیری (سمبل اندیشه اصلاحطلبان در کابینه) را ضعیف کرده، وزیر علوم غیر اصلاحطلب را روی کار آورده و به عناصر حزب اعتدال و توسعه (چون محمود واعظی و محمدباقر نوبخت) میدان بیشتری داده است.
به اضافه، سیاستمدار زن و یا اهل سنت را به کابینه راه نداده و تحولی چشمگیر – از جمله در حل مشکل حصر –در افق بوجود نیاورده است.
همچنین، و شاید مهمتر ، مشکلات اقتصادی همچنان ادامه دارند، وضع معشیتی مردم بهبود ملموسی پیدا نکرده و شفافیت اقتصادی دیده نمیشود. این در شرایطی است که سرمایه داخلی و خارجی فعال نشده و پروژههای بزرگ اقتصادی کلید نخوردهاند.
بدون تردید هر دو موضوع انتقادها قابل توجه و قابل بررسی هستند چرا که به مسائل واقعی اجتماعی اشاره دارند. این دو مسئله یعنی تعامل روحانی با گرایش راست و همچنین مشکلات اقتصادی پیشروی کشور قابل انکار نیستند.
در دفاع از روحانی: «حمایت انتقادی» یا ضرورت امکان سنجی
اصلاحطلبان مدافع روحانی – که تعدادشان کم نیست و بیشتر در سطح عالیتر تشکیلاتی هستند – به ضرورت تشخیص دادهاند که فعالانه از او دفاع کنند. استدلالهایی که در دفاع از موضع و طرز کار روحانی میشود عمدتا پراگماتیستی و عمگرا است و به واقعیات سیاسی و تجربه چند ساله اخیر اشاره دارد.
حداقل شش استدلال مجزا در دفاع از روحانی قابل شناسایی است که مکرر به گوش میرسد. طرفداران روحانی میگویند که:
اول – در «توازن قوای موجود» روحانی بیش از این قدرت مانور و فعالیت ندارد و موقعیت و امکانات اصلاحطلبان بیش از این نیست. این خیال باطل است که میتوان در شرایط موجود بیشتر از این به دست آورد.
دوم – «فعالیت جبههای» ضرورتهایی را به همراه دارد. از جمله، در شرایط ائتلافی، نیروها مجبورند به برخی خواستههای شرکای جبههای خود گردن بگذارند و شرط و شروط آنها را بپذیرند.
سوم – اصولا “«استراتژی اصلاحطلبان»همین است و بر اساس همین روش کار توانستهاند از دوران فروپاشی ۸۸ تا به امروز پیش بیایند و موقعیت فروریخته خود را بازسازی کنند. موفقیت در انتخابات مجلس و شوراها نیز نشانی از موفقیت این استراتژی سازشکارانه و ائتلافی است.
چهارم – «تجربه دوران خاتمی» نشان داد که تندروی اصلاحطلبان نهایتا موجب میشود رادیکالها و پاپولیستها، به شکل احمدی نژادی، روی کار بیایند. این اشتباه و این تجربه نباید تکرار شود.
پنجم – باید «اندیشه ایدئولوژیک» و آرمانی را کنار گذاشت. یعنی اصلاحطلبان نمیتوانند هم در ساختار قدرت حضور داشته باشند و هم نقش اپوزیسیون آرمان خواه را ایفا کنند. حضور در قدرت به معنای واقع بینی و سازگاری با شرایط موجود است.
ششم – «در شرایط موجود بینالمللی و داخلی» باید شکاف و اختلاف با اصولگرایان را کم کرد و با آنها وارد نوعی معامله شد تا تنشهای موجود موجب بحرانهای غیرقابل مدیریت و غیرقابل کنترل نشود. به زبان دیگر، باید از تمام استعدادهای تمام نیروهای موجود برای پیشبرد شرایط استفاده کرد.
این نکته نیز قابل توجه است که فرق دو گروه منتقد و مدافع روحانی در این است که فعالین شناختهشدهتر ضمن انتقاد از روحانی بر ضرورت حمایت از وی نیز پا فشاری میکنند و دفاع از او را ضروری میشمارند.
احتمال استمرار سناریوی موجود
در یک افق چهار ساله، میتوان چند سناریوی احتمالی برای مباحث درونی جبهه اصلاحطلبان و اعتدالیون تصور کرد.
شاید سناریوی محتملتر استمرار وضع موجود باشد. یعنی مباحث مطرح شده نه متوقف میشوند و نه به بحران غیرقابل کنترل تبدیل خواهند شد. در این سناریو، گفتگو در مورد مواضع روحانی، و انتقاد و دفاع از او، ادامه پیدا خواهد کرد.
معیارهایی که در این مباحث، برای اصلاحطلبان، مهم خواهند شد تعیین میزان ضربهپذیری روحانی است تا انتقادهایی که میشود به موقعیت و کارایی او ضربه نزند و توان او را در مواجهه با اصولگرایان کاهش ندهد و وی را به دامن آنها نلغزاند.
در این سناریو همچنین ضروری خواهد بود که روحیه و انگیزه «بدنه تشکیلاتی» و منتقدین حفظ شود تا فرهنگ سیاسی توسعه پیدا کند و فعالین در شبکههای تازه ساز جبهه جای خود را پیدا کنند.
در این سناریو استمرار بحثهای درون جبههای به حفظ موقعیت روحانی و تقویت تشکیلاتی اصلاحطلبان کمک خواهد کرد و بدین سان زمینه را برای انتخابات بعدی مجلس و ریاست جمهوری فراهم خواهد آورد.
اصلاحطلبان از این طریق خواهند توانست نحوه شرکت در انتخابات آینده را تشخیص و صفوف خود را برای آن آرایش دهند.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…