موشکهایی که از یمن به سوی ریاض و دیگر پایگاههای مهم سعودیها شلیک میشوند، میرود تا تبدیل به ماجرایی شود شبیه به همان بحرانی که رژیم صدام حسین را در سال ۱۹۹۸ در مسیر بی بازگشت قرار داد. جنگ یمنی ها با ریاض که نه جنگ مردم ایران است و نه این منطقه اساسا حوزه نفوذ ایران است ممکن است تبدیل به بحرانی شود که یک تنه همه بحران های لاینحلی را که ایران امروز دارد بلعیده و عملا بزرگترین بحرانی شود که کشور پس از جنگ عراق علیه ایران آن را تجربه کرده است.
به لحاظ تاثیر خطرناکی که جنگ حوثی ها و سعودی ها بر ایران می گذارد نیاز است به ۳ سوال خطیر فکر کنیم تا اگر هنوز دیر نشده پاسخی برای آن را بیابیم.
۱ــ آیا حوثی ها می دانند با موشک هایی که به سوی پایتخت عربستان سعودی شلیک می کنند عملا دارند ایران را در لبه یک پرتگاه قرار می دهند که عملا منطقه خاورمیانه را با یک تنش چند جانبه جدید مواجه می کند.
۲ــ آیا این واقعا خود حوثی ها هستند که موشک ها را از یک جایی در خاک یمن به مواضع حساس در عربستان شلیک می کنند یا اینکه شلیک این موشک ها از تهران سفارش داده می شود. آن هم بر اساس معادلاتی از ذهنهای علیل و فرتوتی که معتقدند زدن سعودی ها با موشک هایی که مشکوک به ساخته شدن در ایران هستند هم سهم بزرگ نظامی ها و امنیتی ها در معادلات قدرت در ایران را تضمین می کند و هم رقابت های سیاسی اطراف خاک ایران را سامان می دهند.
۳ــ اگر دولت ترامپ تلاش می کند تا استنادهای کافی فراهم کند که برای وارد کردن یک ضربه نظامی متمرکز٬ کوتاه ٬ و کنترل شده به ایران لازم است٬ آیا نباید از حوثی ها خواسته شود فعلا موشکپرانی را متوقف کنند تا بحران از کنترل خارج نشود٬ یا حداقل اینکه در مجموع مانع تجمیع این استنادها شد.
سپتامبر سال ۲۰۰۵ کالین پاول در جریان یک کمپین تبلیغاتی که از سوی جمهوریخواهان هدایت می شد اعلام کرد که صدام حسین سلاح های شیمیایی، میکربی و آثاری از سلاح های اتمی دارد که جهان (بخوانید اسراییل) را تهدید می کند. این در حالی است که مجموعه فعالیت های هسته ای عراق در اسیراک قبلا و در سال ۱۹۸۰ از سوی اسراییل بمباران و کاملا نابود شده بود. سلاح های میکربی و شیمیایی عراق نیز طی حدود ده سال بازرسی از سوی انسکام نابود شده و چیزی از آن نمانده بود. اما در هر حال، از آنجا که عراق در جریان حمله شیمیایی به حلبچه سوابق هولناکی از خود باقی گذاشته بود سوابق سلاح های شیمیایی و میکربی عراق چیزی نبود که بهسادگی از اذهان جهان پاک شود. وقتی رژیم صدام سرنگون شد بازرسی از مراکز حساس عراق منجر به کشف هیچ سلاح غیر متعارفی در این کشور نشد. اما تبلیغات پیرامون همان سلاح هایی که قبلا نابود شده بود منجر به حمله بدون مجوز شورای امنیت به عراق و سرنگونی صدام حسین شد.
شواهد و قراین حاکی است که اتحادیه عربستان و اسراییل به علاوه آمریکا در تلاش هستند تا مدارکی واقعی یا جعلی علیه ایران جمع آوری کنند. منظور ادله کافی که زمینه ساز درگیری با ایران را فراهم کند تا افکار عمومی نیز برای برخورد نظامی با ایران آماده شود.
برای اینکه تصور کنید سعودی ها تا چه حدی ممکن است در جریان بحران اخیر یمن کنترل اعصاب خود را از دست بدهند و با کمک لابی اسراییل آماده پذیرش هر هزینه ای برای انتقام از ایران باشند فقط برای لحظاتی خود را جای سعودی ها قرار دهیم : تصور کنید که موشک های یک کشور رقیب منطقه ای ایران به ترمینال های فرودگاه امام خمینی یا به میدان آزادی اصابت کند. آیا این بحران کافی نیست تا همه طیف های ارتش و سپاه به دنبال راهی برای انتقام از شلیک این موشک ها به سوی ایران باشند و آماده شوند تا هزینه هر اقدام تلاقیجویانهای را علیه چنین دشمنی بپردازند. سعودی ها در حال حاضر دقیقا در چنین وضعیتی قرار دارند و منطقا خود را به آب و آتش می زنند تا از کسانی که موشک ها را پرتاب می کنند یا از کسانی که این موشک ها را به حوثی ها می رسانند یا از حامیان آنها انتقام بگیرند٬ به هر قیمتی.
چه کسانی از درگیری حوثیها با ریاض سود میبرند
منطقا در اوج همه تنش های سیاسی وقتی که درگیری ها اوج می گیرد هیچ طرفی از اوج گرفتن خصومت استقبال نمی کنند و نیز تلاش می کنند تا آستانه درگیری را حفظ کنند، اما در این مقطع خاص ظاهرا سعودی ها از هر تنشی استقبال می کنند تا زمینه ساز انتقام تاریخی از ایران شود.
در جنگ ایران و عراق٬ وقتی ایران در پاسخ به حملات مکرر عراقی ها به نفت کش هایی که نفت ایران را حمل می کردند حمله به نفت کش ها را آغاز کرد، فرمول و توافق نانوشته ای بین تهران و بغداد شکل گرفت مبنی بر اینکه : اگر عراقی ها نفت کشی را می زدند ایرانی ها هم به همان نسبت٬ و با هدف متوقف کردن عراقی ها به یک یا دو نفت کش حمله می کردند٬اما نه بیشتر.
با پایان یافتن جنگ در سوریه٬ تنش در یمن جایگزین جنگ در سوریه شده است. سعودی ها تاکنون بازنده بیشتر این جنگ ها بوده اند. اما جنگ یمن حیثیت سعودی ها و مرزهای آنها را مستقیما هدف قرار داده است و همین علتی است برای اینکه ممکن است درگیری در یمن سعودی ها را به آستانه ای بکشاند که تاکنون سابقه نداشته است. بخش مهمی از نگرانی از جنگ یمن به لحاظ سابقه این درگیری٬ ناشی از این نگرانی است که همان کسانی که فرمان اشغال سفارت عربستان در تهران را صادر کردند شدت و کیفیت شلیک موشک های شلیک شده به سوی سعودی ها را نیز هدایت می کنند. آنها در این درگیری هم در پی ماجراجویی منطقه ای هستند و هم از این درگیری حساس منطقه ای برای جناح خود درآینده ایران بودجه و ثبات و نفوذ تدارک می بینند.
از مواضع پیشین حسین شریعتمداری پیرامون اصابت موشک حوثی ها به فرودگاه ریاض می توان دریافت که طیفی از همفکران روزنامه کیهان از تشدید بحران در یمن استقبال می کند و طبعا آن را برای تثبیت موقعیت داخلی خود مفید می بینند. چند روز پیش خانم نیکی هلی نماینده آمریکا در شورای امنیت با نمایش دادن بدنه یک موشک در یک مرکز نظامی در واشنگتن مدعی شد که حوثی ها این موشک را از ایران دریافت کرده اند. دقیقا چند روز پس از این مانور پنتاگون٬ یک موشک دیگرحوثی ها به سوی ریاض شلیک شد. اگر نیروهای نظامی ایران نفوذی بر حوثی ها دارند باید از آنها می خواستند تا فعلا پرتاب این موشک ها را متوقف کنند و فضای منطقه بیش از این علیه ایران بسیج نشود ٬اما چنین اتفاقی نیافتاد.
اگر حوثی ها می دانند که شلیک موشک هایشان چه دردسری را برای ایران آیجاد کرده است به احتمال زیاد حداقل در کوتاه مدت حملات موشکی به ریاض را متوقف می کردند. اگر هم این را نمی دانند یا احیانا غیر قابل کنترل هستند فاقد ارزش متحد بودن برای ایران خواهند بود. اما اگر این روند بی درنگ دو سه روز پس از نمایش داده شدن بدنه یک موشک در واشنگتن و متهم کردن ایران ادامه یافت و تکرار شد آنگاه می توان احتمال داد ٬ که کسانی در داخل ایران از آنها می خواهند هر طور شده و به هر قیمت٬ خط درگیری را همچنان داغ نگه دارند تا اگر خدای آنها خواست و آمریکا با ایران درگیر شد به بهانه آن٬ همچنان بتوان همه ناکارایی داخلی و نیز ادامه خفقان و سرکوب همه نیروهای سیاسی در داخل را با آن توجیه کرد.این در حالی است که مجموع برآیند توان داخلی مردم ایران نه برای جنگ در یمن اعتباری قائل هستند و نه از هیج درگیری منطقه ای استقبال می کنند.