چرخه غم‌انگیز تحقیر

محمدجواد غلامرضاکاشی

با ادبیات چپ، سیاست را باید از منظر اقتصاد نگریست. گوهر سیاست استثمار طبقاتی قلمداد می‌شود و ما مرتباً چشم تیز می‌کنیم تا پشت پرده سیاست چشممان به اقتصاد و استثمار روشن شود. لیبرال‌ها نیز به نحوی دیگر، با تقلیل سیاست به بازی منافع اقتصادی، با همین روایت همداستانند.

در تجربه زیسته‌ام اما همیشه موفق نشدم اقتصاد را پشت پرده تحولات سیاسی پیدا کنم. اما چیزهای دیگر پیدا کردم از آنجمله تحقیر. منازعه برای سروری و هدم و نفی دیگری. سیاست نسبتی دارد با اثبات خویشتن. اثبات خویشتن، مستلزم تحقیر دیگران است. اعمال سیاست تحقیر، اگر طرف را تسلیم کند، رابطه به نحو مسالمت آمیز برقرار می‌شود. اما اگر نپذیرد هزار فتنه برخواهد خواست. همه فتنه‌های عالم سیاست از آنجاست که هیچ کس تماماً تسلیم یک سیاست تحقیر کننده نیست. بنابراین بازی پیچیده‌ای است بازی سیاست.

در همین مملکت خودمان خوب دقت کنید، تصویری که نظام سیاسی و رسانه‌های حاکمیت از مخالفین می‌سازند، چهره تحقیر شده، مسخره و شایسته لعن است. استواری و برقراری نظام نسبتی دارد با چهره در هم فرورفته و تحقیر شده مخالفین. مخالف اگر تحت فشار بپذیرد و فیگور تحقیر شده بگیرد، مشکلاتش تا حدودی حل خواهد شد، اما اگر تن ندهد و گردن برافرازد، کارش با کرام الکاتبین است. مخالفین هم البته در واکنش به این وضعیت، تلاش می‌کنند متولیان نظام را تحقیر کنند. کافی است معضلی و خطایی سر بزند، بمبارانی به راه خواهند انداخت که می‌بینی هدفی جز تحقیر و تمسخر حریف سیاسی در برندارد. در این معادله گاهی این و گاهی آن، تحقیر می‌شود. دندان‌ها به هم فشرده می‌شوند و همه منتظر فرصتی تازه می‌مانند. حاصل این است که همه در مجموع احساس می‌کنند هم عامل و هم قربانی سیاست تحقیرند.

ماجرا به سیاست‌های داخلی ما منحصر نیست. بی بی سی امشب خبرداد قطع نامه‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل برای محکوم کردن انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس در جریان است. نماینده آمریکا در جلسه اعلام کرد در جلسه خواهد نشست و نام کشورهایی را که به این قطع نامه رای مثبت دهند، ثبت خواهد کرد و فهرست این کشورها را به دونالد ترامپ خواهد داد. پیدا کردن فهرست کشورهایی که رای مثبت به قطع نامه می‌دهند، کار دشواری نیست. اما اظهار نماینده آمریکا، چه هدفی جز این دارد که کشورهای جهان را با حربه قدرت و نفوذ ایالات متحده آمریکا تحقیر کند. آمریکا کنار یک کشور کوچک ایستاده است و کشورهای جهان را بابت سیاست حمایت‌گرانه‌اش از اسرائیل تحقیر می‌کند. تداوم قدرت آمریکا در جهان نیز نسبتی دارد با چهره درهم فرورفته و تحقیر شده دیگران.

تقلیل سیاست به اقتصاد، به این وجه مهم حیات سیاسی کور است. نیروها و واحدهای سیاسی در موارد بسیار منافع اقتصادی خود را به خطر می‌اندازند تا یک بازی تحقیر کننده را دگرگون کنند. گاهی به جای محاسبه منافع و چشم‌اندازهای عقلانی هر یک از بازیگران باید از منظر روانشناسی تحقیر شدگی به حیات سیاسی نگریست. اینجای عالم که ما هستیم، روانشناسی تحقیر شده فوق العاده مهم‌تر است تا روانشناسی تحقیر کننده. اینجا در این سوی عالم، مردم و نیروهای سیاسی خودآگاه و ناخودآگاه نسبت به وضعیت‌های تحقیر شدگی خود واکنش نشان می‌دهند. تحقیر شده‌ها هر کار که می‌کنند، اعم از اینکه قابلیت توجیه عقلانی دارد یا نه، واکنش یک تحقیر شده است. انقلاب ایران را می‌توان از منظر شورش تحقیر شده‌ها نسبت به سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه و ایران تلقی کرد. شاه نیز در همین آتش سوخت. تحقیر شده اما کاری جز تحقیر کردن نمی‌داند. تحقیر شده اساساً منتظر فرصت برای تحقیر کردن است.

سیاست آنهایی که پس از انقلاب در مناصب قدرت تکیه زدند را از همین منظر بخوانید. به دست گرفتن ابزار قدرت، اولین فرصتی که پیش چشم می‌گشاید، تحقیر کردن است. آنچه با مخالفین داخلی شد و الگوی رفتاری آنها در مقابل سیاست‌های آمریکا و اسرائیل در منطقه، تلاش تحقیر شدگان برای رفع حس آزار دهنده تحقیر بود. آنها تلاش می‌کنند تحقیر کنند. تحقیر شده‌ها، اصولاً خوی گفتگو ندارند. گفتگو و معامله و تقسیم فرصت‌ها را یاد نگرفته‌اند.

اما آنها هم که قربانیان سیاست تحقیر در داخل‌اند، در مقابل آنکس که او را تحقیر می‌کند، به هر چیز و هر کس توسل می‌جویند. اینهمه خوش بینی نسبت به آمریکا و مناسبات بین الملل امروز، واکنش یک تحقیر شده است. تحقیر شده به اندازه او که تحقیر می‌کند، وجدان متعارف انسانی‌اش تخفیف پیدا می‌کند. یکباره می‌بینی در بازی متعارف شده تحقیر دیگری، آمریکا به یک نجات‌بخش تبدیل می‌شود. یکدفعه می‌بینی، در منازعه اسرائیل و فلسطینی‌ها، مدافع اسرائیل از آب در می‌آید.

تولید کینه نسبت به آمریکا در رسانه‌های رسمی، و آنهمه خوش‌بینی و امید بستن به آمریکا در میان برخی از جریان‌های مخالف و منتقد، چرخه غم انگیز یک واقعیت است. تحقیر شده‌ها بی‌آنکه بدانند در یک چرخه یکدیگر را می‌سایند.

منبع: کانال تلگرام نویسنده

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »