۱- داوری درباره اکبر هاشمی رفسنجانی برای کسانی چون من که نسل دوم خردادیم، جز در سایه تحولات سیاسی کشور از زمان دوم خرداد میسور و مقدور نیست. تقسیم کارنامه سیاسی او هم به دو دوره پیش و پس از سال ۷۶ بهترین راه برای ارزیابی وضعیت سیاست ورزی این سیاست ورز کهنه کار ایرانی است.
۲- او را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ رد صلاحیت کردند. رهبر جمهوری اسلامی علی رغم درخواست دختر بنیانگذار جمهوری اسلامی دستوری جهت تجدید نظر یا هر نوع دخالت دیگری صادر نکرد و عملاً نشان داد حذف هاشمی از گردونه قدرت سیاستی است که خود به دنبال آن است. هاشمی اما با حمایت از روحانی توانست نزدیکترین فرد را به خود در میان نامزدهای موجود در انتخابات ۹۲ به کاخ ریاست جمهوری بفرستد. سیاست ورزی برای هاشمی پایان نداشت تا انتخابات خبرگان ۹۴. تلاش او برای ایجاد بحث درباره این مجلس و نقشش در سرنوشت کشور در جامعه، پاسخی در خور گرفت و توانست ضمن احراز کرسی نخست مردم تهران در این مجلس عملاً حذف تندروهای شاخص را هم تسهیل سازد. اینک او در مجلسی دوباره حضور دارد که دوره ایی ریاست آن را برعهده داشته است و یکی از گزینه های جدی برای تصدی ریاست مجدد آن است.
۳- بنظرم نقطه عطف عمری سیاست ورزی هاشمی، ماه ها و سال های پیش روست. وی در تعیین رهبر فعلی جمهوری اسلامی نقشی بی بدیل و تعیین کننده ایفا کردو توانست در مدتی کوتاه شخص مورد نظر خود را به نمایندگان آن دوره مجلس خبرگان بقبولاند. این بار نیز باید چنین کند. هرچند مختصات سیاسی کشور تفاوت های فاحشی کرده است. در ایام درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی اگرچه او از نظر حقوقی، رییس مجلس شورای اسلامی بود اما در فضای واقعی سیاست کشور نفر نخست کشور بود و رییس جمهور و نخست وزیر هر دو ذیل سیطره قدرت سیاسی او فعالیت می کردند. امروز اما او چنان جایگاهی ندارد و رهبر فعلی جمهوری اسلامی توانسته بخش عمده قدرت سخت سیاسی کشور را در اختیار خود داشته باشد. با اینهمه تجربه تمامی تحولات سیاسی سال های اخیر نشان داده است که رهبر جمهوری اسلامی اگرچه بیشترین حجم قدرت و کنترل و دخالت در روندهای سیاسی کشور را دارد اما نتایج هماره چیزی فراتر و یا متفاوت از انتظار و خواست و مقدمه چینی های او بوده است. نیاز او به انجام کودتای انتخاباتی در سال ۸۸ و نتیجه انتخابات سال ۹۲ و ۹۴ جملگی نشان می دهند که مجموعه تمهیدات و مقدمات و دخالت ها و رفتارهای نابرابر و غیرقانونی منسوبان و منصوبان رهبر جمهوری اسلامی نمی توانند نهایتاً به نتایج دلخواه او منجر شوند.
۴- مجموعه ای اظهار نظرها و شرایط موجود، نشان می دهد که رهبر فعلی جمهوری اسلامی قصد جدی دارد تا وضعیت رهبری بعد از خود را در دوران حیات خود روشن و یکسره نماید. او نمی تواند و نمی خواهد بگذارد دیگران برای میراث وی به نحو قانونی و مشروع تصمیم گیری کنند لذا تمام تلاش خود را می کند تا در دوران حیات خود وضعیت جانشین خود را خود روشن سازد.
۵– با این وجود بعید است تلاش آرزوی رهبر برای تعیین جانشین مورد نظر در دوران حیاتش به نتیجه برسد. مهمترینکسی که می تواند در این عرصه فعالیت نماید اکبر هاشمی رفسنجانی است. عضویت او در مجلس خبرگان رهبری با رأی بالای مردم تهران به او این امکان را می دهد تا نقشی جدی تر در روند انتخاب رهبر آتی داشته باشد. او باید همانطور که تا کنون بر بحث شورایی شدن نهاد رهبری تأکید کرده است، با تکرار آن و بیان اهمیت خروج از رهبری فردی که مدنظر رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی نظامی حول اوست، نقشه شومی را که تندروها برای آینده کشور در ذهن می پرورانند برملا و غیرقابل اجرا سازد. هاشمی رفسنجانی دینی بزرگ به کشور و مردم ایران دارد و آن تنها زمانی ادا خواهد شد که تلاش کند سناریوی احتمالی رهبر جمهوری اسلامی برای تعیین جانشین خود در دوران حیاتش محقق نگردد.
۶- امکانات و مقدورات هاشمی رفسنجانی در این راه البته محدود اما در عین حال قابل اتکا هستند. رییس جمهور و احتمالاً ریس آتی مجلس از نزدیکان اویند. دو قوه از قوای انتخابی کشور اینک با او همراهی دارند. بخش عمده ایی از نیروهای تکنوکرات و سیاسی داخل کشور به او نزدیکند و در این راه می تواند حمایت رهبران محصور جنبش سبز را هم داشته باشد. بیت آیت الله خمینی و شخص سیدحسن خمینی به عنوان یکی از جدی ترین گزینه ها برای رهبری آینده جمهوری اسلامی همراه اوست و همین حمایت و حضور می تواند در لحظه سرنوشت ساز مددرسان او باشد. انتخاب او به عنوان رییس مجلس خبرگان یا انتخاب یکی از نزدیکان او به این منصب خود تأثیر جدی در روند اوضاع خواهد داشت. همچنین او می تواند با ایجاد آگاهی اجتماعی، بخش های بیشتری را از افکار عمومی همراه خود سازد تا پذیرش اجتماعی سناریو رهبر فعلی را کاهش دهد و صدا و برنامه بدیل را پرطنین تر نماید. به هر حال او می تواند در بهترین حالت اجرایی کردن سناریوی مطلوب رهبر جمهوری اسلامی را مختل و متوقف یا در سطحی پایین تر با هزینه های بیشتری روبرو سازد.
۷- کارنامه سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی با این آخرین تصمیم محتمل و حرکت سیاسی دو سرنوشت متفاوت خواهد یافت:
اگر در متوقف ساختن سناریو رهبر جمهوری اسلامی کامیاب شود نامی نیک از خود در تاریخ سیاست ایران به یادگار خواهد گذاشت. اگر ناکام ماند به عنوان کسی که در انتخاب رهبر فعلی نقش اساسی و کلیدی داشته است همواره با نقد بی رحم تاریخ روبرو خواهد شد.