زیتون– از اعتراض به « گرانی » آغاز شد و در چشم بر هم زدنی درِ خروج از دالان قدرت را به شخص اول حکومت جمهوری اسلامی نشان داد.
هنوز ولی این گسترده ترین خیزش سه دهه اخیر علیه سیاست های حاکم هیچ «نامی» به خود نگرفته است. یک هفته از اوج گیری بزرگترین راهپیماییهای اعتراضی در طول عمر جمهوری اسلامی گذشته و ناظران هنوز برای خطاب قرار دادن آن که از میل بازگشت به «گذشته رضا شاهی» تا پرتاب شدن به فردای مدرن دموکراتیک را در خورجین داشت یا دارد، نامی جز «اعتراضات سراسری» در اختیار ندارند؛ کنایه ای از نبود هویت روشن تا اینجای کار.
سعید مدنی پژوهشگر مسائل اجتماعی مانند بسیاری دیگر از تحلیلگران، در«جنبش» خواندن این حرکت اعتراضی تردید دارد. به گفته این پژوهشگر موضوعات اجتماعی که نویسنده کتابها و مقالات متعددی در حوزه آسیبهای اجتماعی است، این اعتراضات را تنها می توان «شورش» دانست.
سعید مدنی در تعریف «شورش اجتماعی» و آثار سیاسی آن می گوید: «شورش فقط اعتراضی است نسبت به وضع موجود بدون آن که کسی در تدارک سازمان یافتگی یا تعیین هدف و مشی و استراتژی آن باشد. شورش در فرآیند تحول خود و در صورت تداوم میتواند به جنبش اجتماعی، انقلاب یا کودتا منجر شود.»
متن کامل گفتوگوی سعید مدنی با «زیتون» در ادامه میآید:
از نظر شما شاهد یک «جنبش اقتصادی» هستیم یا عناصری از اعتراض در دیگر زمینه ها هم هست؟
ابتدا باید یک نکته را درباره وضعیت کلی جامعه ایران در نظر بگیریم. جامعه ایران درگیر پدیده توالی بحران ها است . به این معنی که به دلیل ناکارآمدی ساختارها، آنها قادر نیستند مشکلات و مسایل موجود را حل کنند. البته علاوه بر ناکارآمدی، تناقضات درونی و فساد ساختاری نیز مزید بر علت شده است. به همین دلیل هر مشکل یا مسئله ای قابلیت آن را دارد که تبدیل به بحران شود زیرا در چارچوب ساختار موجود ، نظام قادر به حل آن مشکل نیست. به کمک درآمدهای نفتی هر بار تا حدی این بحران ها تعدیل میشوند .اما با فروکش کردن هر بحران شاهد بحران بعدی هستیم یعنی همان توالی بحران ها. حوزه های بحران فراتر از اقتصاد است و ابعاد سیاسی اجتماعی فرهنگی دارد و در هر نوبت تجمیع این بحران ها نظام را در برابر بحران مشروعیت قرار میدهد. از سوی دیگر جامعه ایران اصطلاحا جامعه جنبشی است و نیروهای اجتماعی قدرتمندی در جامعه مدنی آن شکل گرفته که متمایل به تغییر و تحول هستند. بزرگترین اینها طبقه متوسط است با مطالبات گسترده . در سالهای اخیر به دلیل فشار های وارده به این طبقه از جهت اقتصادی رنگ و بوی مطالبات اقتصادی آن نیز پر رنگ تر شده است . بنا براین پاسخ سئوال شما مثبت است یعنی عناصری از اعتراض در همه حوزه های زندگی معترضان دیده می شود اگرچه ابعاد اقتصادی آن دراعتراضات اخیر برجسته تراست.
ولی هنوز خیلی زود است تا آن چه این روزها در ایران شاهد هستیم را یک «جنبش» بنامیم. جنبش اجتماعی کوششی است هماهنگ و مستمر که توسط یک یا چند گروه اجتماعی برای رسیدن به هدف یا اهداف مشترک دنبال می شود.من بنا بر شواهد موجود این پدیده را شورش مینامم؛ شورش فاقد هدف یا اهداف مشخص و هماهنگ است.
جامعه ایران درگیر پدیده توالی بحران ها است.به کمک درآمدهای نفتی هر بار تا حدی این بحران ها تعدیل میشوند .اما با فروکش کردن هر بحران شاهد بحران بعدی هستیم یعنی همان توالی بحران ها.
به علاوه همان طور که در اعتراضات روزهای اخیر نیز میبینیم ، اعتراضات فاقد هدف یا اهداف روشن یا مطالبات مشخص، فاقد سازماندهی و رهبری معین و فاقد هویت یا ایدئولوژی مشخص هستند و هنوز نمیتوان در مورد استمرار و تداوم آن قضاوت روشنی داشت. اما در اینکه مهمترین محرک شورشها بحرانهای اقتصادی هستند کمتر شکی وجود دارد. در عین حال همه شاهد هستیم که موج اعتراضات از شعارهای اقتصادی به سوی شعارهای سیاسی سوق یافتند و پس از آن نیز مواردی از خشونت گزارش شد. این فرایندی است که عموما شورش ها طی میکنند.
بی رهبر بودن این اعتراضات چه دلیل و چه نتیجه ای می تواند داشته باشد؟
همان طور که گفتم شورش مرحله آغازین اعتراضات اجتماعی است. شورش فقط اعتراضی است نسبت به وضع موجود بدون آن که کسی در تدارک سازمان یافتگی یا تعیین هدف و مشی و استراتژی آن باشد. شورش در فرایند تحول خود و در صورت تداوم میتواند به جنبش اجتماعی، انقلاب یا کودتا منجر شود. اما اغلب قریب به اتفاق شورشها مثل جرقهای رخ میدهند و خاتمه مییابند. شورشها حاصل نارضایتی از وضع موجود و سرخوردگی هستند و سیگنالهای جدی به نظامهای سیاسی، نیروهای منتقد و مخالف و جامعه میدهند. بنا براین متناسب با گستردگی و شدت اعتراضات مثل یک شوک کل جامعه را تحت تاثیر قرار میدهند. اگرچه اثرات شوکها به ویژه بر حاکمان لزوماٌ در راستای حل بحران و پاسخ به اعتراضات نیست اما انتظار میرود آنها تغییراتی در سیاستهای خود دهند و صدای مردم معترض را بشنوند.
با توجه به این که ما در تهران هم اقشار فقیر زیادی داریم چرا در تهران این اعتراضات شدت نگرفت؟
در تهران هم اعتراضاتی صورت گرفت اما به هرحال بر خلاف گذشته و آنچه در جنبش سبز شاهد بودیم قبل از تهران در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ اعتراضات شدت گرفت. دلایل زیادی برای این حادثه میتوان مطرح کرد اما مهمترین آن به نظر بنده میزان بیشتر بیکاری، فقر و نابرابری و احساس محرومیت نسبی بیشتر در دیگر شهرها در مقایسه با تهران است. امکانات و منابع نسبتا گسترده تر در تهران در مقایسه با دیگر شهرها از یک سو و سهم بالای طبقه متوسط از کل جمعیت در تهران موجب شده تا تمایل به شورش در این شهر کمتر باشد.
آیا حکومت توان انجام اقدامات فوری برای راضی کردن معترضان را دارد؟
پاسخ هم بله است و هم خیر. در پاسخ به بحران ها میتوان راه حل های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت پیش بینی کرد . نظام های سیاسی دوست دارند هر چه زودتر شوک حاصل از شورش را پشت سر گذارند و رویه گذشته را دنبال کنند به همین دلیل آنها اغلب با برخی رفرمهای پر سر و صدا و توبیخ مدیران رده میانی از یک سو و سرکوب معترضان از سوی دیگر سعی میکنند ماجرا را تمام شده اعلام کنند. در حالی که به این ترتیب آنها باید منتظر شورش و اعتراض بعدی باشند در حالی که میشود بر میخ کوبید اما نمی توان روی آن نشست. اما راه حل معقول بررسی علل و عوامل اقتصادی اجتماعی و سیاسی شورش و برنامه ریزی به منظور کاهش بحران است. شواهدی از چنین گرایشی فعلا مشاهده نمی شود.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…