در میان خبرهایی که از تلاطم و نا آرامیها از درون کشورمان میرسید، خبری کوتاه هم به چشم میخورد:«مهندس علیاکبرمعینفر درگذشت»!
زنده یاد معینفر از مهندسین بسیار خوشنام کشورمان بود که سالیانی مدید در سازمان برنامه و بودجه بهعنوان کارشناسی توانمند خدمت میکرد. نقش ایشان در تدوین آئیننامههای فنی مهندسی راه و ساختمان و نیز تهیه آئیننامههای زلزله برای سازههای ساختمانی در ایران بسیار موثر و کارساز بود.
اما خدمات فنی مهندسی، ایشان را از مبارزات ملی و آزادیخواهی دور نداشت و از همان دوران دانشجویی در تظاهرات حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری شادروان دکتر مصدق، در صف پیروان آن پیشوای ملی قرار گرفت و درمبازرات آزادیخواهی قبل و بعد از انقلاب نیز در کنار شادروان مهندس بازرگان و سحابیها وفادار باقی ماند.
در سایر فعالیتها و خدمات اجتماعی، از جمله حضور فعال و موثر در انجمن اسلامی مهندسین در کنار همغکران خود زندهیادان عزتالله سحابی، مهندس تاج، مهندس کتیرایی و سایر اعضای دیر پای این انجمن و انسانهای خیر دیگر، منشاء خدمات فراوانی همچون احداث مدارس در نقاط مختلف کشور گردید.
مهندس معین فر بهدلیل تجارب کاری در صنعت نفت، پس از پیروزی انقلاب، بهعنوان وزیر نفت در دولت موقت قبول مسئولیت کرد و مانند سایر همفکران و همکاران مهندس بازرگان، که در کار تخصصی خود از تجارب و تعهد لازم برخوردار بودند، در کمال صداقت و امانت منشاء خدماتی مفید به کشور گردید و در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب، بهعنوان نماینده مردم تهران انتخاب گردید و در کمیسیونهای تخصصی مجلس نقشی کلیدی ایفا کرد. با اینحال در ناملایمات و بیمهریهای جمعی از مجلس نشینان تندخو نامردمیها دید ولی صبورانه، چون سایر یاران هممجلسی: مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی، مهندس صباغیان، صدر حاج سیدجوادی، بدزبانیها را با متانت و بزرگواری، نجیبانه تحمل نمود.
معینفر علاوه بر صبوری، از صلابت و شجاعت هم برخوردار بود؛ از جمله هنگام نطق پیش از دستور مهندس صباغیان در مجلس شورای اسلامی پیرامون آزادی انتخابات، که مورد حمله هتاکان قرار گرفت، با شجاعت خود را سپر حملات مهاجمان قرار داد که بهشهادت فیلمهای مستند آن روز و شعر هجوگونه فخرالدین حجازی هر دو مجروح و مصدوم شدند.
زنده یاد مهندس معین فر از حضور ذهن و قدرت پاسخگویی صریحی برخوردار بود که صاحب این قلم که درکارهای اجرایی و ساختمانهای صنعتی کشورمان توفیق همکاری با ایشان را داشته، خاطرات فراوانی از او دیده و شنیده است که در اینجا به دو خاطره از او بسنده میکند:
یک – روزی برای نظارت برعملیات ساختمانی کارخانهای دارویی در خدمت ایشان به تبریز عزیمت کردیم. پس از بازدید از عملیات اجرایی، برای صرف ناهار وارد رستورانی در شهر شدیم، صاحب رستوران از پشت میز خود برخاست و ضمن خوشآمدگویی گفت: بهنظرم شما را در جایی دیدهام! مهندس گفت: کمی فکر کنید شاید بهخاطر بیاورید، صاحب رستوران پرسید: شما قبلا فیلم بازی نمیکردید؟ گفت: بلی یک فیلم بازی کردیم که نگرفت! بنده خدا تا هنگام خروج ما همچنان در ذهنش بهدنبال اسم آن فیلم میگشت.
دوم – مرحوم مهندس معینفر در تمام جلسات مجلس با کراوات حضور مییافت، روزی خلخالی که در مجلس اول حضور داشت در راهرو مجلس با شوخی و جدی گفت: این کراوات را که موجب وهن اسلام است از گردنت باز کن! مهندس پاسخ داد: اگر جواب مرا بدهی که کراوات من بیشتر به اسلام صدمه میزند یا عمامه فلانی که در دفتر کارش عمل خلاف شرع انجام داده، من کراواتم را باز میکنم! با این پاسخ البته مدعی پاسخی نداشت و مات شد.
بهراستی آنچه از آن خدمتگزار صادق در خاطره دوستان باقیمانده است، جز حسن خلق، صفای باطن، وفای در دوستی، مردانگی در سختی و خدمت به خلق نیست، یادش گرامی و جایش درجنت اهل طاعت و خدمت.