زیتون– شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیهای در خصوص اعتراضات سراسری این سوال را مطرح کرد که «آیا این بار صدای سیلی معترضان پرشمار در دهها شهر کشور، دستاندرکاران قدرت را از خواب غفلت بیدار می سازد؟»
در این بیانیه ضمن تاکید بر مشکلات کشور ادامه دادهاند که «اکنون همه میدانیم حتی اگر شروع اعتراض در مشهد از مخالفان افراطی دولت اعتدالگرا نیز ناشی شد، اما خیلی زود راهپیماییها از ریل مطلوب آنها و طراحی نخست، خارج شد و کل نظام را هدف قرار داد.»
شورای سبز امید همچنین تاکید کردند: «اکنون میدانیم دامنه تعارض اصلاحطلب ـ اصولگرا چارچوب تنگ و بسیار محدودی برای توضیح اعتراض و راهپیمایی در حدود هشتاد شهر کشور است.»
این شورا همچنین به جامعه مدنی که «بیش از گذشته به قدرت خود ایمان آورده» توصیه کرد که «باید از کشمکش و تضاد پرهیز کند.»
در ادامه این بیانیه همچنین خواسته شده تا «جامعه مدنی باید بیاموزد کاربرد خشونت تنها موجب تشدید خشونت و توجیه سرکوب خواهد شد، و تنها راه برونرفت از روند نابسامان کشور اعتراضات آرام و مسالمت آمیز و گفتوگوی ملی مبتنی بر صلح و مدارا است. این، البته منافی مطالبهگری و بلندکردن صدای اعتراض هماهنگ جمعی و کنشگری فعال و خلاق در شبکههای اجتماعی و نیز اقدام اعتراضی نیست.»
متن بیانیه این شورا به شرح زیر است:
به نام خدا
فاصبر ان وعدالله حق ولایستخفنک الذین لایوقنون (روم-۶۰)
مردم آگاه ایران، یاران آزاده و همراهان صبور و «سبز» جنبش
اعتراضهای گسترده روزهای اخیر در دهها شهر ایران شاهدی است بر صحت ادعاها و نگرانیهای ما که از هشت سال پیش در کنار رهبران محصور جنبش سبز (سرکارخانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی) به تکرار بیان کردیم.
رخدادهای معنادار اخیر بیش از هر زمان دیگر ما را به راهی که هشت سال است در مسیر آن گام برمیداریم مومن میسازد. در این سالها هزاران شهروند آزاده طعم تلخ فشار و تهدید و احضار و زندان و شکنجه را بارها و بارها چشیدهاند تا صدای مردم را به گوش اربابان قدرت برسانند؛ بلکه از روند فرسایشی کشور جلوگیری کنند، و شاید حاکمان را وادار سازند با تجدیدنظر در سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از سقوط کشور در سراشیبی توسعهنیافتگی، استبداد، فساد، فقر و نابرابری جلوگیری کنند. اما متاسفانه کمتر گوش شنوایی وجود داشته و دری گشوده شده است.
آیا این بار صدای سیلی معترضان پرشمار در دهها شهر کشور، دستاندرکاران قدرت را از خواب غفلت بیدار می سازد؟ آیا فریاد خشم و اعتراض جوانان مطالبهگر، فقرای گرسنه، زنان و مردان به جان آمده از فساد و ظلم، کارگران خشمگین از حقوق معوق و پرداختنشده، فارغالتحصیلان جویای کار، بازنشستگان ناراضی از گرانی، سپردهگزاران معترض به اختلاس و بدعهدی موسسات مالی ـ اعتباری و شهروندان معترض به وضع سیاسی، گوشی برای شنیدن خواهد یافت؟ آیا خونهای جاری جوانان و نوجوانان بر خاک وطن، وجدان خفته شیفتگان قدرت و ثروت را بیدار خواهد ساخت؟ آیا صدای زحمتکشان و ناراضیان از جنوب پایتخت گرفته تا فرودستان در شهرهای کوچک و بزرگ سراسر ایران، و اعتراض پیدا و پنهان طبقه متوسط ، حاکمان را در برابر دادگاه ملت وادار به عذرخواهی و تجدیدنظر خواهد کرد؟ آینده پاسخ این پرسشها را روشن خواهد کرد.
اما با وجود اینها، اکنون همه میدانیم حتی اگر شروع اعتراض در مشهد از مخالفان افراطی دولت اعتدالگرا نیز ناشی شد، اما خیلی زود راهپیماییها از ریل مطلوب آنها و طراحی نخست، خارج شد و کل نظام را هدف قرار داد.
اکنون میدانیم حتی اگر عوامل خارجی جای پایی در داخل کشور داشته باشند تا توطئه ای را علیه نظام سامان دهند، هرگز نمیتوان با توجه به دامنه و گستره اعتراضها، همه راهپیماییها و ابعاد آن را به «دشمن» نسبت داد.
اکنون میدانیم که شعلهور شدن اعتراضها بیتردید حاصل بحرانهای درونی با ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
اکنون میدانیم دامنه تعارض اصلاحطلب ـ اصولگرا چارچوب تنگ و بسیار محدودی برای توضیح اعتراض و راهپیمایی در حدود هشتاد شهر کشور است.
اکنون میدانیم در پی سرکوب و کنترل هر بحران حاصل از اعتراضهای گروهی از مردم باید دیر یا زود منتظر بحران بعدی بود؛ ایران بسرزمین بحرانهای متوالی است؛ ایران جامعهای جنبشی است.
اکنون میدانیم با وجود افراد و جریاناتی در خارج کشور که مدعی تدارک و برنامهریزی برای حوادث اخیر بودهاند، آنچه هزاران جوان ۱۵ تا ۳۰ سال را به خیابانها آورد احساس سرخوردگی، ناکامی و خشم حاصل از وضع موجودشان است ؛ شکافی فاحش میان مطلوبهای آنان و وضع نابسامان موجودشان که حاصل عملکرد و رفتار حکومت است.
اکنون میدانیم که اعمال زور و سرکوب برای فرونشاندن اعتراضها مسیری است که انتها ندارد و نتیجهی آن نیز بس موقتی و گذراست.
اعتراضها و راهپیماییهای اخیر مثل دیگر خیزشهای اعتراضی مردم ایران در چند دهه اخیر درس های زیادی برای مسئولان و مدیران نظام، نیروهای سیاسی و تحولخواه بهویژه همدلان جنبش سبز و کنشگران جامعه مدنی ایران دارد. اگرچه همه باید از این وقایع درسآموزی کنند اما در این میان بیش از همه میدان سیاسی و اجتماعی جامعه ایران کلاس درس بزرگی برای حاکمیت جمهوری اسلامی است که بیاموزد:
ـ تا زمینه و بستر مساعدی نباشد هیچ دشمن و توطئهگری موفق نخواهد شد مردمان را وارد فرایندی از کشمکش و اعتراض کند؛ امنیت ایران در درون مرزها و بهواسطه عملکرد نظام و فقدان «حکمرانی خوب» در خطر است و نه در خارج مرزها.
ـ تنها راه کنترل و کاهش اعتراضهای گسترده، پاسخ واقعی به بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و حل و رفع آنهاست، و نه تکیه به سرکوب و داغ و درفش و بازداشت و فیلترینگ و سانسور و تحریف حقیقت.
ـ باید به نصایح مصلحان و منتقدان و علاقمندان ملک و ملت توجه کرد و به هر بهانهای آنها را نراند و فرصتطلبها و مجیزگویان فاسد را از خود راند.
ـ از هدر دادن منابع و داراییهای ملت بپرهیزد؛ زیرا کل سرمایههایی را که سالها هزینه ترویج ایدئولوژی توجیهگر وضع موجود کرده هدر داده و حتی نتوانسته جمعیت جوان پرورشیافته در فضای جمهوری اسلامی را برای این ریختوپاشهای نظامی ـ امنیتی و ایدئولوژیک توجیه کند.
ـ دامنه تعارضها و شکافهای جاری در جامعه فراتر از دوگانه اصولگرا ـ اصلاحطلب رفته و باید طیف گسترده آرا و نظرات و نیروهای سیاسی ـ اجتماعی را به رسمیت بشناسد.
ـ راه برونرفت از شرایط کنونی تجدیدنظرهای مهم و اساسی در سیاستهای داخلی و رویکردهای بینالمللی است.
ـ مبارزه همهجانبه با فساد ساختاری، نیازمند دستگاه قضایی مستقل و شجاع است و نیازمند قضات و کارگزارانی پاکدست که خود در معرض اتهام و فساد نباشند.
ـ باید در تخصیص منابع و بودجه کشور تجدیدنظرهای اساسی بهعمل آورد و توزیع رانت را ذیل ردیفهای بودجه نهادها و مراجع خاص و ویژه متوقف کند.
ـ حل بحرانهای اقتصادی، رکود و بیکاری و بهبود اشتغال مستلزم ایجاد بستری از اعتماد، همدلی، مشارکت اجتماعی و تحقق لوازم دموکراسی و تقویت سرمایه اجتماعی است. نخستین گام در این راستا، آزادسازی تمامی بازداشتشدگان رخدادهای اخیر، و مواجهه حقوقی ـ قضایی منصفانه و در چارچوب آیین دادرسی عادلانه است. بیگمان آزادسازی رهبران محصور جنبش سبز در همین دوران، نشان از عزم حاکمیت برای گشودن باب آشتی ملی خواهد داشت.
هرچند خودکامگان حاکم نشانهای از این همه بروز ندادهاند و با کمال تأسف، همچنان بر طبل «توطئه» میکوبند و به حقوق اساسی و مدنی ایرانیان و مطالبات شهروندان معترض بیاعتنایی نشان میدهند؛ اما جز آنچه به اجمال فهرست شد، راه خروج باثباتی در کار نخواهد بود.
علاوه بر حاکمان ؛ کنشگران جامعه مدنی ایران نیز ناگزیر از تأمل دوباره و مشدد در وضع جاری هستند. جامعه مدنی ایران باید بیش از همیشه در کنار تقویت و توانمندسازی خود از وقایع اخیر در کنار دهها تجربه دیگر درسآموزی کند.
جامعه مدنی که بیش از گذشته به قدرت خود ایمان آورده باید از کشمکش و تضاد پرهیز کند. جامعه مدنی باید بیاموزد کاربرد خشونت تنها موجب تشدید خشونت و توجیه سرکوب خواهد شد، و تنها راه برونرفت از روند نابسامان کشور اعتراضات آرام و مسالمت آمیز و گفتوگوی ملی مبتنی بر صلح و مدارا است. این، البته منافی مطالبهگری و بلندکردن صدای اعتراض هماهنگ جمعی و کنشگری فعال و خلاق در شبکههای اجتماعی و نیز اقدام اعتراضی نیست.
جامعه مدنی همچنین باید بیاموزد به عاملیتهای اجتماعی و افراد مرجع مورد اعتماد که سرمایههای ملی هستند اتکا کند، و با هوشیاری و به اتکای ذهنیت و خاطره تاریخی راه آینده را تشخیص دهد و به صداهای ناشناخته و بیهویت و فاقد کارنامه روشن پاسخ ندهد. باید به بیگانگان هم این درس بزرگ را آموخت که بجای سوء استفاد ه از اعتراضات و جنبش های مردمی به نفع منافع سلطه گرانه شان از طریق همراهی های سودامنشانه، بگذارند این دعوای خانگی به همت اهل خانه به سرانجام برسد نه یاوه سرایی های دزدان دیروز و امروز خانه و کاشانه مان.
بیتردید مردم ایران بر ادامه حرکت و تلاش خود برای توسعه، آزادی، عدالت و دموکراسی اصرار میورزند و به توصیه رهبران آزاده جنبش سبز با «امید» به آینده این روزهای دشوار را با صبوری و پرهیز از یأس و ترس، پشت سر میگذارند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۱۹ دی ۱۳۹۶