زیتون- فائزه مهرابی: حکومت جمهوری اسلامی گویا از ابتدا در لقبسازی برای مخالفانش تبحر خاصی داشته و در هر دورهای برای تحقیر مخالفان آنان را با لقبهای متفاوتی خطاب قرار داده است.
از همان ماههای اول پیروزی انقلاب مخالفان با عبارتهای خاص نواخته شدند. «ضدانقلاب» خیلی زود از راه رسید و عبارتهایی از جمله «لیبرال خود فروخته» یا «نوکر آمریکا» از برخی گروههای سیاسی ابتدا موافق و سپس مخالف جمهوری اسلامی وارد ادبیات مسئولین شد و اتفاقا بعدا علیه خود آنان نیز به کار گرفته شد.
مهندس مهدی بازرگان و اعضای دولت او از جمله اولین منتقدانی بودند که با عبارتهای «لیبرال» و یا «آمریکایی»مورد حمله قرار گرفتند. پس از درگیری مسلحانه سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی نیز عبارت«منافق» وارد ادبیات جمهوری اسلامی شد و عمری ماندگار داشت. هر چند این عبارت در ابتدا برای نامیدن سازمان مجاهدین خلق به کار برده میشد اما پس از آن درباره دیگر گروههای مخالف نیز استفاده میشد. در این میان حزب توده و دیگر گروههای با تفکر نزدیک نیز «ملحد» نامیده میشدند.
در سالهای انتهایی دهه ۶۰ که دامنه حذف حکومت تنگتر شد و نوبت آیتالله منتظری رسید. نزدیکان آیت الله خمینی و خامنهای، قائممقام سابق رهبر جمهوری اسلامی را «شیخ سادهلوح» خواندند و هر از چندگاهی نیز نزدیکان آیتالله منتظری با عبارتهایی چون «باند مهدی هاشمی معدوم» خطاب قرار میگرفتند.
هر چند لقبسازی جمهوری اسلامی برای مخالفانش مانند گذشته بیهزینه نیست اما این روش تمامی ندارد و در هر مناسبتی لقبی جدید تولید میشود.
رهبری آیتالله خامنه ای دوره حذف جریان چپ اسلامی بود و دراین دوره آنان «غیر خودی»خوانده شدند. جریان چپ اسلامی البته چند سال پیشتر از آن خرسند بود که آیتالله خمینی مخالفان سنتی خود را «اسلام آمریکایی» خوانده است.
در دهه ۷۰ بار دیگر عبارت «لیبرال» به ادبیات جمهوری اسلامی بازگشت و این بار حزب کارگزاران سازندگی لیبرال نام گرفت. با نامزدی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ گروه انصار حزبالله او را «دین برانداز» خواندند. پس از پیروزی محمد خاتمی نیز رسانه و سیاستمداران نزدیک به او بارها لقب «خائن»،«نفوذی»،«جاسوس»،«قلم به مزد» و «نوکر آمریکا» گرفتند.
از«خس و خاشاک» تا «میکروب»
سال ۸۸ اما گویا اوج واژهسازی رهبر جمهوری اسلامی و نزدیکانش بود. نوبت «فتنه» شد و محمود احمدی نژاد در جمع هواداران خود در میدان ولیعصر معترضان به انتخابات را«خس و خاشاک» خواند و این سخنان واکنش گستردهای داشت.
از جمله محمدرضا شجریان در نامهای به صدا و سیما خواستار پخش نشدن ترانههایش شد و نوشت که «صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود».
پس از آن هم احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد در سخنرانی ۹ دی ۸۸ کسانی که به گفته او به ولایت فقیه «توهین میکنند» را «یک مشت گوساله و بزغاله» خواند.
میرحسین موسوی سال ۸۹ در پیامی به مناسبت ۱۶ آذر در واکنش به این عبارتها نوشت:«طایفه طایفه کردن مردم با خودی و غیرخودی کردن ملت و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است».
پس از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی نوبت خود او رسید که معترضان را «میکروب سیاسی» بخواند. او در آبان ۸۹ در سفر به قم گفت که «فتنه سال ۸۸، کشور را در برابر میکروب های سیاسی و اجتماعی واکسینه کرد».این سخنان واکنش گستردهای داشت و در شبکههای مجازی کمپین «یک میلیون میکروب» راه اندازی شد.
سال ۸۸ اما گویا اوج واژه سازی رهبر جمهوری اسلامی و نزدیکانش بود و آنان معترضان را «خس و خاشاک»،«بزغاله و گوساله» و«میکروب سیاسی» خواندند.
پس از آن دفتر آیتالله خامنه ای در توضیحی اعلام کرد که رسانههای خارجی «کوشیدند تا به مخاطبان خود اینگونه القا کنند که رهبر انقلاب همه منتقدان و معترضان انتخابات را میکروبهای سیاسی خواندهاند، در حالیکه ادامه سخنان رهبر انقلاب که هیچگاه از سوی این رسانهها منتشر نشد، این تصور غلط را از بین میبرد».
مهدی کروبی و میر حسین موسوی نیز به این سخنان واکنش نشان دادند و تاکید کردند که به مصلحت کشور نیست که «دهها میلیون نفر از معلمان و کارگران، دانشجویان و اساتید و زنان و مردم کشور را خس و خاشاک و گوساله، یا میکروب و فتنه گر بنامیم».
آیتالله خامنهای پیش از این سخنان نیز اعتراضات به انتخابات را «فتنه» و موسوی و کروبی را «سران فتنه» خوانده بود. او همچنین هاشمی رفسنجانی و دیگر حامیان معترضان را «خواص بی بصیرت» و یا «ساکتان فتنه» خوانده بود.
رهبر جمهوری اسلامی سال گذشته هم در دیدار با اعضای دوره چهارم مجلس خبرگان گفت که «برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال ۸۸ رای نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه بوجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رای نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند».
مهدی کروبی در واکنش به این سخنان در نامهای از حسن روحانی خواست مقدمات تشکیل دادگاه علنی وی را فراهم کند تا وی در آن با ارائه «مستندات» آشکار کند که «نانجیب» کیست.
«تفالهًهای داعش» و «آشغال»
اعتراضات سال ۹۶ نیز تغییری در ادبیات مقامات جمهوری اسلامی ایجاد نکرد. حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان معترضان را «تفالههای داعش»خواند و دیگر مقامات هم آنان را«اغتشاشگر و آشوبگر».
کاظم صدیقی، امام جمعه تهران، هم در خطبههای نماز جمعه روز ۲۲ دی، معترضان را «آشغال» خطاب کرده و گفت «اجتماع ملت، دریایی ایجاد کرد، آشغالها را شست و تمیزکرد».
حسن روحانی این سخنان صدیقی را فرصتی یافت تا به سخنان پیشین احمدینژاد و علم الهدی هم اشاره کند و بگوید که «هر کسی میآید خیابان یا خس و خاشاک است یا گوساله و آشغال؟ چرا به مردم بیاحترامی میکنیم؟ همه را به یک چوپ نرانیم».
او البته خود ۱۰ روز قبل گروهی از تجمعکنندگان که به گفته او، «به مقدسات و ارزشهای انقلاب توهین و اموال عمومی را تخریب» میکنند را «یک اقلیت و گروه کوچک» خوانده بود که به معنای مردم نیستند و همچنین افزوده بود که ملت ایران، آنان را «به خوبی جمع میکند».
هر چند لقب سازی جمهوری اسلامی برای مخالفانش مانند گذشته بیهزینه نیست اما این روش تمامی ندارد و در هر مناسبتی لقبی جدید تولید میشود.