بالاخره خبر انتخاب سید رضا صالحیامیری بهعنوان رییس کمیته ملی المپیک آمد: «با انصراف محمود خسروی وفا از کاندیداتوری ریاست، رضا صالحیامیری بدون رقابت رییس کمیته ملی المپیک شد.»
اما این خبر سروصدای زیادی بهراه انداخت، سروصدایی که مطمئنا تا چند روز آینده فروکش میکند و صالحیامیری علاوهبر شهرداری، کمیته ملی المپیک را هم غصب خواهد کرد.
صالحیامیری که شانزدهمین فردی بود که برای حضور در انتخابات کمیته ملی المپیک کاندیدا شده بود، بهعنوان اصلیترین گزینه ریاست کمیته ملی المپیک یاد میشد. او به جز سه ماه سرپرستی وزارت ورزش هیچ پیشینه دیگری از مدیریت در این حوزه ندارد با این حال به عنوان خبره ورزشی مجوز حضور در انتخابات را گرفت.
اما صالحیامیری چطور این مسیر را طی کرد؟
سید رضا صالحیامیری که متولد ۱۳۴۰ در شهرستان بابل، کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه تهران و دکترای مدیریت دولتی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات است. او تا پیش از این، پستهای مختلفی را در بخشهای مدیریتی سیستم جمهوری اسلامی بر عهده داشته و جابهجاییهای مدام او در پستهای مختلف نشان میدهد خبرگی اون در سیاست، فرهنگ، امنیت و حالا ورزش، بیشتر در حد افرادی چون محمد علیآبادی، رییس اسبق کمیته ملی المپیک است که انگلیسی حرف زدنش از خاطرات فراموشنشدنی اهالی ورزش محسوب میشود.
اما حضور جدی صالحیامیری در پستهای مدیریتی به حضور او در وزارت اطلاعات بازمیگردد. صالحیامیری همچنین در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز فعالیت کرده است؛ اما او در جلسه رای اعتمادش بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دفاع از فعالیتهایش در وزارت اطلاعات بهعنوان فردی فرهنگی اینگونه یاد میکند: «من ۲۰ سال از عمر خود را صرف مطالعات فرهنگی کردم و مطالعات فرهنگی اجتماعی و افکارسنجی از وظایف دائمی بنده بود. ما با تاسیس ۱۰ مرکز مطالعاتی تلاش کردیم تا نظر نخبگان را در تصمیمات امنیتی ورود دهیم.» همین جمله نشان میدهد فعالیت صالحیامیری بهعنوان مدیر، تصمیمگیری در فضای امنیتی بوده است.
با این حال او بهصورت مشهود از سال ۱۳۹۲ در کنار روحانی قرار گرفت. صالحیامیری در آن دوره بهعنوان معاون فرهنگی ستاد روحانی فعالیت کرد و پس از انتخابات نیز به ریاست کارگروه شناسایی و تعیین اعضای فرهنگی کابینه منصوب شد. اگر چه بسیاری بر این عقیده بودند که صالحیامیری در پستی فرهنگی فعالیت خواهد کرد اما روحانی پس از اینکه مسعود سلطانیفر، گزینه پیشنهادی وزارت ورزش نتوانست از مجلس نهم رای اعتماد بگیرد، او را بهعنوان سرپرست این وزارتخانه تعیین کرد.
در ادامه صالحیامیری که از سرپرستی وزارت ورزش بهعنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی شد، نتوانست رای اعتماد کسب کند و در نهایت چند ماه بعد با حکمی از سوی ریاست جمهوری بهعنوان رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران منصوب شد.
چند هفته مانده به استعفای علی جنتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالیکه تایید و تکذیبهای مدام آن منتشر میشد، صالحیامیری بهعنوان یکی از گزینههای پیشنهادی وزارت ارشاد، مدیریت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران را به امان خدا رها کرد و به گفته کارکنان آن کتابخانه، وضعیت مدیریت کتابخانه به حدی نامشخص بود که روند فعالیت کتابخانه ملی دچار مشکل شد. بر این اساس زمانی که صالحیامیری در آبانماه ۹۵ از مجلس برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رای اعتماد گرفت، اشرف بروجردی در اسفندماه بهعنوان رییس این کتابخانه مشخص شد و تا آن زمان فعالیتها صرفا براساس روال همیشگی انجام میگرفت و تصمیمهای جدی در کتابخانه ملی به پس از مشخص شدن ریاست آن حواله میشد.
اما حضور صالحیامیری در وزارت ارشاد هم دوام چندانی نداشت. با روی کار آمدن کابینه دولت دوازدهم، صالحیامیری جای خود را در وزارت ارشاد به معاون فرهنگی آن وزارتخانه یعنی سید عباس صالحی داد و اینجا بود که شهرداری تهران وارد عمل شد.
انگار که دایره بسته مدیریتی در جمهوری اسلامی جایی برای ورود نیروهای جدید باقی نمیگذارد و همین امر بهانهای شد تا صالحیامیری از وزارت ارشاد به شهرداری تهران کوچ کند. صالحیامیری با حکم محمدعلی نجفی، معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری و قائم مقام شهردار در سیاست گذاری، هماهنگی و نظارت بر برنامهها و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران منصوب شد. اگر چه چند مدیر دیگر وزارت ارشاد مانند علی مرادخانی و حجتالله ایوبی که بحثهای زیادی اطراف آنها وجود داشت نیز در این نقل و انتقالات همراه او جابهجا شدند.
انتصابهای صالحیامیری در مشاغل جدید در شهرداری تهران ادامه یافت و او رییس هیات مدیره سازمان ورزش شهرداری تهران، رییس هیات مدیره سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران، رییس کمیته توسعه اجتماعی و فرهنگی ستاد بازآفرینی شهری پایدار کلانشهر تهران را نیز بر عهده گرفت.
امروز اما با اعلام خبر انتخاب/ انتصاب سید رضا صالحیامیری به سمت رییس کمیته ملی المپیک برگ دیگری در دفتر فعالیتهای این چهرهی شاید سیاسی، فرهنگی، ورزشی و امنیتی ورق میخورد. برگی که هیچ تناسبی با سابقه فعالیت او ندارد.
اما شاید دیدن رویه دیگر ماجرای انتخاب ریاست کمیته ملی المپیک هم بد نباشد.
چندی پیش مصطفی هاشمیطبا در گفتوگو با روزنامه شهروند درباره این انتخابات صحبت کرده بود. او درباره کاندیداتوری صالحیامیری گفته بود: « من حرفم این است که اگر کسی را میخواهند بهعنوان گزینه خود در انتخابات کمیته ملی المپیک مطرح کنند، خیلی راحت و صریح بگویند. مثلا بگویند که رییسجمهوری میخواهد بیاید و رییس کمیته ملی المپیک شود یا گزینهای را معرفی کرده است. در آن صورت همه میپذیرند و خیلی راحت به گزینه مدنظر رأی میدهند اما وقتی میگویند فلان فرد کارشناس خبره است و چنین نامی را به او اطلاق میکنند، ماجرا فرق دارد. یک کارشناس خبره تعریف دارد و اینطور نیست که هر کسی را بتوانیم انتخاب کنیم.» هاشمیطبا درباره اینکه گفته میشود صالحیامیری به ورزش علاقه داشته و به همین خاطر بهعنوان کارشناس خبره انتخاب شده است، نیز اظهار کرده بود: «این را دیگر باید از مسئولان کمیته ملی المپیک بپرسید. حتما او با علاقهای که دولت و وزارت ورزش نشان دادهاند، به انتخابات ورود کرده است. حتما صالحیامیری از من کارشناس خبرهتری بوده که انتخاب شده است!» او همچنین در پاسخ به این سوال شهروند که به نظر میرسد صالحیامیری گزینه نهایی است و کمیته المپیک و وزارت ورزش هم با یکدیگر به توافق رسیدند، جواب داده بود که «بله، اینطور که پیداست، کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش با یکدیگر هماهنگ هستند. آنها طبق قانون عمل نمیکنند و هرکاری که دلشان بخواهد، انجام میدهند. قبل از این هم گفتم، اگر قرار است فردی به این شکل رییس کمیته ملی المپیک شود، باید صریح بگویند که گزینه دولت است. اینکه صالحیامیری با نام کارشناس خبره وارد انتخابات میشود، نکته قابل بحث محسوب میشود. کسی که اصلا در ورزش نبوده و نمیداند المپیک چیست، چطور میتواند خبره ورزشی باشد؟»
تمامی این صحبتها را در کنار حرفهای محمدعلی نجفی، بگذاریم که پیش از این در برنامه بیست که از شبکه تهران پخش شد، اعلام کرد که «آقای صالحیامیری نمیتوانند در کمیته ملی المپیک مسئولیت بگیرند چرا که این مسئولیت شغل محسوب میشود و ایشان ماندن در شهرداری را ترجیح میدهند.»
در هر حال به نظر میرسد صالحیامیری علاقه زیادی به پستهای جدید دارد و این در حالی است که در ماههای اخیر که در سمت معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری قرار گرفته است، اتفاق جدیدی در این معاونت رخ نداده است.
اینجاست که شهرداری تهران و کمیته ملی المپیک با چالشی جدید و جدی روبهرو شدهاند، مدیری که چندین پست دارد و میخواهد با یک دست چندین هندوانه بردارد؛ شایستهسالاری و تخصص در این حوزهها زیر سوال رفته است و مقامات جمهوری اسلامی که تمایلی به حذف مدیران از چرخه مدیریتی ندارد، جوابی به شهروندان نخواهند داد.
اما سوال اینجاست، علاوه بر مساله قانونی که در داشتن چندین شغل برای صالحیامیری وجود دارد، چه اتفاقی افتاده است که این مدیر میتواند در هر پستی که میخواهد قرار بگیرد و به هیچ بخشی پاسخگو نباشد.
*نام نویسنده این یادداشت نزد زیتون محفوظ است
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…