زیتون- سولماز ایکدر: ۱۵ سال پس از آنکه اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران شد، نوشت که با این عملکرد جمهوری اسلامی مردم گروه، گروه از دین خارج میشوند و مردم ایران «خسر الدنیا والاخره» شدهاند، یعنی هم دنیا را از دست دادهاند و هم آخرت را.
سالها طول کشید تا منتقدانش به درستی سخنان و پیشبینی ها او پی ببرند از جمله آیتالله اسدالله بیات زنجانی در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد ملی گفت که پیشبینی مهندس بازرگان درباره شورای نگهبان درست بود و به من گفت که «شما با همین قوانین کاری میکنید که بعدها خود شما را رد میکنند و راه دفاع هم نخواهید داشت».
مهدی بازرگان در سال ۱۲۸۶ در تهران متولد شد و در سال ۱۳۰۶ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. در سال ۱۳۱۳ پس از ۷ سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت و در سال ۱۳۱۵ به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت.
در سال ۱۳۳۰، توسط دکتر مصدق به ریاست هیاتمدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد و با حمایت مردم موفق به خلع ید از انگلیسیها و با همت متخصصین ایرانی موفق به راهاندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد.
آیتالله خامنهای بازرگان را«از جمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشههاى ناب اسلامى با زبان و منطق و شیوهى نوین» توصیف کرد اما در دوره رهبری او حتی در برگزاری مراسم ختم برای نخستوزیر دولت موقت ایجاد مشکل می کردند.
سال ۱۳۳۱ مسوول احداث شبکه لولهکشی آب تهران شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به دلیل اعتراض مکتوب علیه انتخابات مجلس شورای ملی که آن را غیرقانونی میدانست، در بهمن ۱۳۳۲ از خدمات دولتی و استادی دانشگاه برکنار شد و تا شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ که پست نخست وزیری دولت موقت انقلاب را به عهده گرفت، تنها در بخش خصوصی در زمینه تولیدات صنعتی فعالیت داشت.
مهندس دیندار و «شیخ الطائفه»
اگر چه زندگی سیاسی او بروز و نمودی پررنگتر داشت و بیشتر در یادها مانده است٬ فعالیتهای دینی بازرگان، همیشه بر فعالیتهای سیاسی او مقدم بود.
تاثیر مهندس مهدی بازرگان بر تلفیق دین و زندگی علمی- سیاسی دانشجویان به حدی بود که محمدی گیلانی در دادگاه امیر انتظام گفته است: «آقای بازرگان که شیخ الطائفه هستند…درس های مذهبی را آقای بازرگان به دانشگاه بردند و دانشجویان از قلم ایشان و راه حق ایشان فیض بردند».
مهندسی که به دلیل نوشتههای دینی خود مشهور بود سال ۱۳۷۲ و یک سال پیش از مرگش نوشت که «مردم ایران خسر الدنیا و الآخره شدهاند…»
بازرگان اولین تألیف دینی خود را با عنوان «نماز» بین سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ برای جوانان نوشت و با هزینه شخصی به چاپ رساند. مذهب در اروپا، مطهرات در اسلام، کار در اسلام، راه طی شده، اختیار، پراگماتیسم در اسلام، از دیگر آثار دینی او در دهه ۱۳۲۰ و «از خداپرستی تا خودپرستی» و «آموزش قرآن» در ۳ جلد در دهه ۱۳۳۰ . از مرحوم بازرگان بیش از ۱۰۰ اثر مذهبی و ۱۶ اثر قرآنی به جای مانده است.
انجمنهای اسلامی
انجمنهای اسلامی پس از ۶۰ سال همچنان یادگار مهدی بازرگان برای دانشگاههای ایران است. انجمنی که سال ۱۳۳۶ با اهدافی چون «اجماع و ارتباط بین مهندسان مسلمان» در منزل مرحوم «مهدی بازرگان» اعلام موجودیت کرد.
به گفته ابوالفضل بازرگان اولین گروهی که انجمن را تشکیل دادند متشکل از مهدی بازرگان، عباس تاج، ذبیحالله دبیر، عزتالله سحابی، منوچهر سالور، قاسم شکیبنیا، یوسف طاهری قزوینی، مصطفی کتیرایی و علیاکبر معینفر بودند؛ البته آقایان احمد زنگنه، محسن عطایی و علیاصغر لواسانی هم جزء مؤسسان بودهاند، ولی چون مدارک زیادی از دست رفته است، تردید وجود دارد.
تشکیل انجمن اگرچه به سادگی صورت گرفت٬ پس از آن اما ادامه کار آن به سادگی نبود. هنگام تشکیل هسته اولیه انجمن اسلامی تنها چهار سال از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ گذشته بود و هنوز دولت کودتا مسلط بود. نهضت مقاومت ملی نیز، بر اثر فشار حکومت، فعالیت اثربخشی نمیکرد. تا پیروزی انقلاب هم انجمن نتوانست رسمیت پیدا کند.
اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی سال ۶۴ و در سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شد و براساس خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی آیتالله مرعشی نجفی به دلیل رد صلاحیت او از دادن رای امتناع کرد.
انجمن دفتر ثابتی نداشت و جلسات آن در ابتدا در منازل اعضا برگزار میشد. هنگامی که انجمن، شرکت «کارآموز» را تشکیل داد، فعالیتاش در بُعد مهندسی به این نهاد منتقل شد. در آغاز، شرکت کارآموز یک هنرستان در محله نارمک ایجاد کرد که جلسات انجمن در آنجا تشکیل میشد.
جای دیگری که برای تشکیل جلسات انجمن کمک میکرد، مدرسه «کمال» در نارمک بود که مرحوم دکتر یدالله سحابی مؤسس آن بود و مرحوم رجایی هم در آن تدریس میکرد. تقریباً از سال ۵۴، تمام فعالیتهای انجمن را متوقف کردند و فشار ساواک حتی نمیگذاشت که جلسات قرآن برگزار شود.
«عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان»
بازرگان در همان روزهای اول بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در تشکیل نهضت مقاومت ملی مشارکت کرد و در سال بعد، پس از کشف چاپخانه مخفی این نهضت، به مدت ۸ ماه توسط لشگر ۲ زرهی ارتش زندانی شد و در همین زندان بود که کتاب «عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان» را نوشت.
بازرگان در تشکیل جبهه ملی دوم و مبارزات سیاسی فعالیتی مؤثر داشت. او در بهار سال ۱۳۴۰ و یک سال پیش از جبهه ملی دوم همراه با آیتالله طالقانی و دکتر یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد.
در دوره نخستوزیری اقبال، به دنبال قبول طرح آزادیهای سیاسی جان اف کندی از سوی دولت ایران، فضای باز سیاسی ایجاد و فشار رژیم کمتر شد. در این دوران اعضای جبهه به فکر تجدید فعالیت خود افتادند و جبهه ملی دوم در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۹ توسط یک هیأت مؤسس ۳۵ نفری تشکیل شده بود.
پس از آن کوششهایی برای احیای جبهه ملی صورت گرفت که به جبهه ملی سوم معروف شد. با وجود حصر مصدق، اساسنامه جبهه ملی سوم در اوایل سال ۱۳۴۴ تدوین و مورد موافقت او قرار گرفت.
جبهه ملی سوم در هفتم مرداد ۱۳۴۴ با شرکت نهضت آزادی ایران، جامعه سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران تشکیل شد. سه هفته بعد اما بعد خلیل ملکی و اعضای رهبری جامعه سوسیالیستها، دکتر محمدعلی خنجی، دکتر حجازی، مهدی بازرگان و جمعی از یارانش، داریوش فروهر از حزب ملت ایران، دکتر سامی و حسین راضی از حزب مردم ایران پس از برگزاری سومین جلسه جبهه ملی سوم دستگیر و روانه زندان شدند و این جبهه پیش از تولد از دنیا رفت.
نخست وزیران شاه و آیت الله خمینی
آبان ماه سال ۱۳۵۶ جبهه ملی برای چهارمین بار تلاش کرد که نیروهایش را سامان بدهد. هرچند جبهه ملی ایران در جلسه شورای مرکزی خود تصویب کرده بود که دریافت هرگونه حکم نخستوزیری از شاه برای اعضا ممنوع است و طی ماههای مهر تا آذر ۵۷ غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی درخواست شاه برای پذیرش این پست را نپذیرفته بودند، شاپور بختیار بدون اطلاع اعضای جبهه ملی حکم نخستوزیری خود را از شاه دریافت کرد و برای تایید به مجلسین برد. هیچ کدام از اعضای جبهه ملی با توجه به تخلف آشکار بختیار از مصوبه جبهه، حاضر به همکاری با وی نشدند.
براساس روایتهای نزدیکان بازرگان، وی در ماههای پیش از انقلاب نقش زیادی در مذاکره با آمریکاییها،سران ارتش و بختیار برای جلوگیری از کشتار راهپیمایان و معترضان داشته است.
وحدت حزب توده و روحانیون در حمله به دولت موقت
چند ماه پس از آنکه بختیار نخستوزیر شاه شده بود، روز یکشنبه ۱۵ بهمن سال ۱۳۵۷ آیتالله خمینی مهدی بازرگان را به عنوان نخستوزیر دولت موقت انقلاب تعیین کرد. دولت موقت حدود ۹ ماه پر فراز و نشیب بر سر کار بود تا اینکه سرانجام در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ به دنبال تسخیر سفارت آمریکا، بازرگان استعفا داد. اگرچه که به گفته ابراهیم یزدی٬ تسخیر سفارت تنها استعفای دولت موقت را تسریع کرد.
دولت موقت در مجموع ۲۸۷ روز عمر کرد و در این مدت کوتاه برای پنج بار دست به ترمیم کابینه زد. این تغییرات یا به دلیل کنارهگیری برخی وزرا و جایگزین شدن برخی دیگر بهجای آنها صورت میگرفت و یا اینکه به دلیل سیاست کلی دولت و شورای انقلاب تغییراتی اعمال میشد.
در مدت این ۹ ماه، از حزب توده ایران تا روحانیون تندرو در حمله به دولت موقت تفاهم داشتند.
مهمترین اتهام مخالفان«عملکرد غیرانقلابی» بازرگان بود. اگرچه غیرانقلابی یا انقلابی بودن تعریف مشخصی نداشت، لیکن گویندگان این سخنان بیشتر نظر به اقدامات فوری دولت در جهت سرکوب بقایای حکومت سابق و تصفیههای گسترده در ارتش و دولت داشتند که با رویه بازرگان متناسب نبود.
وی در پاسخ به این انتقادات گفت: «اگر مقصود از انقلابی عمل کردن، زدن و ریختن و کشتن و پاشیدن و پا روی همه اصول و قانون و مقررات گذاشتن باشد البته دولت و شخص بنده انقلابی نیستیم. اما اگر بنا باشد که نظم و اصول و سیستم و تغییر عمیق باشد ما انقلابی بودیم و هستیم. اما اینکه میگویند دولت قاطع نیست، فکر کنید کسی را چاقویی دستش میدهند اما تیغه چاقو را به کس دیگری میدهند دستش چاقویی است که اصلا تیغه ندارد.»
با این همه تسخیر سفارت آمریکا مهر پایانی بود بر تنشهای دولت موقت با دیگر ارکان نظام تازه تاسیس. دولت که برای حل مشکلاتش به قم و به دیدار با روحانیون قم رفته بود؛ در همان شهر اعلام استعفا کرد. در مقابل صفت دانشجویان«پیرو خط امام» که تسخیر کنندگان سفارت آمریکا برای خود انتخاب کرده بودند، بازرگان آنان را «پیروی شیطان» خواند.
از حزب توده ایران تا روحانیون تند رو در حمله به دولت موقت تفاهم داشتند. مهمترین اتهام مخالفان«عملکرد غیرانقلابی» بازرگان بود. اگرچه غیرانقلابی یا انقلابی بودن تعریف مشخصی نداشت.
اولین نخستوزیر پس از انقلاب در پیام پایانی رادیو تلویزیونی تحت عنوان خداحافظی با ملت با شکایت از دخالتهای بیجا در کار دولت موقت، در پاسخ حمله منتقدان به دیدار بدون اجازه وزرا با نمایندگان کشورهای خارجی گفت: «آن نخستوزیری که بخواهد برای ملاقات با وزرا اجازه بگیرد برای لای جرز خوب است.»
مردم بی دنیا و آخرت
مهدی بازرگان مدتی پس از استعفا از دولت موقت نماینده تهران در مجلس شد. مجلس که نزدیکان به آیت الله خمینی ضمن عزل بنیصدر به نیروهای ملی اجازه فعالیت ندادند و بارها بر آنان تاختند. تصویر منتشر شده از ضرب و شتم معینفر تصویری گویا از آن چیزیست که بر بازرگان و همفکرانش رفت.
تا جایی که صادق خلخالی میگوید «آقای بازرگان باید محاکمه بشود. این آقا جز ملت ایران نیست، آمریکایی است.» یا کامل عابدینزاده،نماینده خوی خطاب به بازرگان میگوید: «مردنی، قالتاق، آمریکایی.»
این مجلس آخرین حضور بازرگان در مناصب جمهوری اسلامی بود. اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی سال ۶۴ و در سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شد و براساس خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی آیتالله مرعشی نجفی به دلیل رد صلاحیت او از دادن رای امتناع کرد.
دو سال پیش از آن، مهندس بازرگان در نامهای به آیت الله خمینی از او خواسته بود که « در سیاست جنگ با عراق و با دنیا و شیوه صدور اسلام» تجدید نظر کند.
مهندسی که به دلیل نوشتههای دینی خود مشهور بود سال ۱۳۷۲ و یک سال پیش از مرگش در مجله کیان نوشت: حاصل رسالت پیامبر گرامی اسلام پس از ۲۳ سال این آیه بود که و رایت الناس یدخلون فی دینالله افواجا(و مردم را میبینی که فوج فوج به دین خدا وارد می شوند) ؛ اما پس از گذشت ۱۵ سال از انقلاب اسلامی، “و رایت الناس «یخرجون» من دینالله افواجا و متاسفانه مردم ایران خسر الدنیا و الآخره شدهاند…»
هر چند آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در پیام تسلیت خود به مناسبت فوت بازرگان او را«از جمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشههاى ناب اسلامى با زبان و منطق و شیوهى نوین» توصیف کرد اما در دوره رهبری او در برگزاری مراسم ختم برای نخستوزیر دولت موقت ایجاد مشکل می کردند و صدور مجوز برگزاری ختم او یکی از دلایل استیضاح عبدالله نوری وزیر کشور دولت محمد خاتمی بود.
پیش از مرگ آیتالله خمینی نیز نامهای به نقل از او به علیاکبر محتشمیپور منتشر شده که ضمن نثار کنایههایی به بازرگان با فعالیت نهضت آزادی مخالفت کرده است؛ نامه ای که نهضت آزادی آن را جعلی دانسته و حتی علی مطهری درباره «اصالت» آن تلویحا ابراز تردید کرده است.
اگرچه نخستین دستآورد انقلاب ۵۷، نخستوزیری موقت مهدی بازرگان و رهبری دائم آیتالله خمینی شد اما علیرغم حضور موقت در قدرت، بازرگان رهبر یک جریان فکری شد که پس از سالها هنوز در ایران طرفداران بسیاری دارد و حتی برخی مخالفان جدیاش نیز در عمل این جریان فکری را محور فعالیت خود قرار دادهاند.