سونامی «سارینا» علیه سلبریتی‌ها

زیتون- پریا منظرزاده: برودت هوا در روزهای اخیر بار دیگر زلزله‌زدگان کرمانشاه را در صدر اخبار قرار داد. این‌بار، پس از اعلام اخباری مبنی بر فوت چند نفر که هنوز در چادر زندگی می‌کنند، به‌دلایلی از جمله آتش‌گرفتن بخاری و یا سرمازدگی، وضعیت مناطق زلزله‌زده زیر ذره‌بین قرار گرفت. اما بیش از آن‌که دولت در این میان مقصر شناخته شود، سلبریتی‌هایی که به جمع‌آوری کمک‌های مردمی پرداخته بودند مورد پرسش قرار گرفتند.

حدود سه ماه پیش (۲۱ آبان ۱۳۹۶) زمین‌لرزه‌ای به‌بزرگی ۷.۳ ریشتر کرمانشاه و نواحی مرزی ایران و عراق را لرزاند و آسیب‌های جدی به این مناطق وارد ساخت. شبکه‌های اجتماعی عمق فاجعه را به خوبی بر همگان آشکار کردند و مردم به کمک زلزله‌زدگان شتافتند. صف‌های طولانی خودروهای شخصی که در ورودی شهرهای زلزله‌زده از جمله سرپل ذهاب ترافیک سنگین ایجاد کرده بودند، بیان‌گر پدیده‌ای جدید در حوزه مدیریت بحران در ایران بود. مردم دست از کارهای روزمره‌شان کشیده بودند و حتی به قیمت جان‌شان وارد میدان شده بودند. چنان‌که چند خودروی حامل کالاهای امدادی در جاده تصادف کرده و سرنشینان آنها جان‌شان را از دست دادند.

در زلزله بم و ورزقان هم سلبریتی‌ها کمک کرده بودند. اما در آن بحران‌ها حضور شبکه‌های اجتماعی به اندازه امروز گسترده نبود و سلبریتی ها چنین امکانی برای ارتباط مستقیم با مردم را نداشتند.

مروری بر حوادث سال‌های اخیر نشان می‌دهد که مردم هر روز بیش‌ازپیش در مواقع بحرانی خودشان وارد عمل می‌شوند. چون تجربه نشان داده که خلاءهای امدادرسانی توسط نهادهای رسمی از جمله هلال احمر و نهادهای حمایتی چون کمیته امداد پر نمی‌شود.

بروز چنین پدیده‌ای را هنرمندانی همچون اصغر فرهادی بسیار پیش از بروز چنین بحران‌هایی دیده بودند. فیلم فروشنده، ساخته شده در سال ۱۳۹۴، در قصه‌ای که قهرمانش بدون کمک گرفتن از پلیس متهم را تعقیب و مجازات می‌کند، این احساس بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی را مطرح کرده بود. اما این بی‌اعتمادی تا قبل از زلزله کرمانشاه در چنین سطح وسیعی آشکار نشده بود.

افراد سرشناس ورزشی، دانشگاهی و سینمایی از جمله صادق زیباکلام، علی دایی، نیکی کریمی، نوید محمدزاده، الهام پاوه‌نژاد، رامبد جوان، بهنوش بختیاری، گوهر خیراندیش، محمدرضا گلزار، باران کوثری، نیوشا ضیغمی، حامد بهداد و همچنین نرگس کلباسی از طریق حساب‌های شخصی، و هم‌چنین حساب‌های مربوط به موسسات و نهادهای سینمایی و حمایتی از مردم درخواست کمک کردند.

مردمی که صدایشان شنیده نمی‌شود، حالا در مقابل تنفیذ این نقش رهبری به سلبریتی‌ها، انتظارات بیشتری از آن‌ها دارند.

رفتار برخی از این افراد از جمله علی دایی و نرگس کلباسی حاشیه و انتقادی را در پی نداشت. اما برخی دیگر با نگه‌داشتن پول‌ها در حساب‌های شخصی خود برای صرف آن‌ها در برنامه‌های بلندمدت موجب نارضایتی مردم شدند. از نگاه منتقدان مشکل مردم با برنامه‌های بلندمدت از آن رو بود که عده‌ای از زلزله‌زدگان پس از گذشت حدود سه ماه و در سرمای استخوان‌سوز، در چادر به سر می‌برند.

در این میان، اقداماتی از جمله سلفی‌گرفتن سلبریتی‌ها و مردم در مناطق زلزله زده، بهانه خوبی به دست منتقدان آن‌‌ها داد. سلفی نوید محمدزاده با پیرمرد مصیب‌زده‌ای که از نگاه به دوربین هم اکراه داشت یکی از حاشیه‌سازترین اقدامات سلبریتی‌ها در زلزله کرمانشاه بود.

چطور پای سلبریتیًها به بحران‌ها باز شد؟
ورود سلبریتی‌ها به عرصه مدیریت بحران توجیهات زیادی دارد. از کمبود امکانات نهادهای رسمی نسبت به حجم فاجعه گرفته تا بحث‌هایی که درباره نرسیدن کمک‌های مردمی و انسان‌دوستانه به آسیب‌دیدگان مطرح است. مردم ایران بارها شنیده‌اند که برخی از این کمک‌های انساندوستانه از جمله چادرهای امدادی از بازار سر درآورده است.

در زلزله بم، که ۵ دی ماه ۱۳۸۲ رخ داد، و هم‌چنین زلزله‌های بزرگ پس از آن، از جمله زلزله سال ۱۳۹۱ ورزقان هم سلبریتی‌ها کمک کرده بودند. اما در آن بحران ها حضور شبکه‌های اجتماعی به اندازه امروز گسترده نبود و سلبریتی‌ها چنین امکانی برای ارتباط مستقیم با مردم را نداشتند. در حادثه زلزله کرمانشاه بخشی از کاربران شبکه‌های اجتماعی، سلبریتی‌ها را به عنوان نمایندگان خود برگزیدند و اقداماتشان را در کمک رسانی به طور مستقیم رصد کردند.

با وجود این سابقه، انتظارات جامعه به طور کلی از سلبریتی‌ها بالا رفته است. مردمی که سهمی در اداره کشور برای خود نمی‌بینند، سلبریتی‌ها را به عنوان نیروی اجتماعی درنظرگرفته‌اند که خواسته‌های بخش نادیده گرفته شده جامعه را دنبال می‌کنند. اگر تا دیروز گروه‌های فشار حکومتی مردم را وادار به تمکین می‌کردند، امروز مردم نیز گروه فشار خود را یافته‌اند. اگر بخواهیم این اتفاق را بر اساس مفاهیم جامعه‌شناختی تحلیل کنیم، می‌توان گفت که نقش سلبریتی‌ها در بحران‌های اخیر از گروه مرجع فراتر رفته و به گروه فشار نزدیک شده است.

دولت نیز از حضور گروه‌های مستقل مردمی از جمله سلبریتی‌ها در عرضه مدیریت بحران استقبال نمی‌کند و در بهترین حالت ممکن، آن را موازی‌کاری و مانع استفاده از بهینه از منابع و مدیریت منسجم می‌خواند.

اما برخلاف بیشتر گروه‌های فشار، این گروه از نیروی قهری برای رسیدن به خواسته‌هایش استفاده نمی‌کند و در خدمت حکومت نیست. مردم ایران در این زمینه هم تعریف‌های رایج علوم انسانی را دگرگون کرده‌اند.

مردمی که صدای‌شان شنیده نمی‌شود، حالا در مقابل تنفیذ این نقش رهبری به سلبریتی‌ها، انتظارات بیشتری از آن‌ها دارند. چنان‌کهدر حادثه نفتکش سانچی به سلبریتی‌ها انتقاد شد که باید در کنار دستگاه سیاست خارجی فعالیت می‌کردند؛ به‌خصوص آن‌ها که سفیران نهادهای بین‌المللی هستند. برخی منتقدان می‌گفتند که به دلیل دوری مسافت، سلبریتی‌ها نمی‌توانستند در محل حادثه حاضر شوند و خودنمایی کنند و به همین دلیل وارد ماجرا نشدند.

زیباکلام در معرض بیشترین انتقادها

یکی از افرادی که در روزهای اخیر بیشترین انتقادها بر او وارد شد، صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. بر اساس اطلاعاتی که خود او در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند، بیش از سه میلیارد تومان کمک مردمی به حساب بانکی‌اش واریز شده است. او از همان ابتدا در کانال تلگرامی‌اش توضیح داد که قصد ندارد پول‌های جمع آوری شده را به هلال احمر بدهد و می‌خواهد خودش امانت مردم را به دست هم‌وطنان غرب کشور برساند. تا این‌جای کار مردم راضی بودند.

اما ورود یک چهره سیاسی دانشگاهی به مدیریت بحران در کنار بازی‌گران و بازی‌کنان عرصه‌های هنری و ورزشی خود پدیده جدیدی بود. این پدیده هنگامی بحث‌برانگیزتر شد که این سیاست‌مدار بعد از مدتی اعلام کرد که در مشورت با صاحب‌نظران به این نتیجه رسیده که این مبلغ را صرف ساخت دهکده‌ای نمونه مبتنی بر اصول بین‌المللی «توسعه پایدار» کند که نام آن را «دهکده امید» گذاشته است.

اعلام این خبر، هم‌زمان با مرگ چند کودک زلزله‌زده بر اثر سرمازدگی، از جمله «سارینا ذهابی» موج انتقادها را به سوی او افزایش داد. در پی این انتقادها، ۱۵۲ نفر ازجمله نمایندگان سابق مجلس، استادان دانشگاه‌، پژوهش‌گران و فعالان مدنی طی نامه‌ای حمایت خود را از ایده دهکده امید زیباکلام اعلام کردند. اما این اعلام حمایت هم از حجم انتقادات به او نکاست.

حجم انتقادها به حدی بود که زیباکلام مجبور به پاسخ شد. پاسخ‌هایی از جمله اینکه «نخستین اصل تجارت آن‌ است که با طرفی که به او اطمینان نداریم وارد معامله نشویم». او بخشی از انتقادها را به بغض و کینه تندروها و خشمی که نسبت به عدم اعتماد به نهادهای رسمی وجود دارد نسبت داد.

زیباکلام تنها فردی نیست که نسبت به نحوه هزینه کرد کمک‌های مردمی مورد انتقاد قرار گرفت. نیکی کریمی، بازیگر سینما هم پس از جمع‌آوری کمک‌ها اعلام کرد که می‌خواهد بخشی از پول‌ها را خرج کارهای زیربنایی زلزله‌زده‌ها کند و برای کودکان سرپناه و مدرسه بسازد. او نیز مورد اعتراض قرار گرفت که چرا قبل از جمع‌آوری کمک ها، درباره برنامه‌هایش سخن نگفته است. انتقادها از آنجا نسبت به او بیشتر بود که هنگام وقوع زلزله در لندن به سر می‌برد و از آنجا پیام‌های ویدئویی برای فالورهای شبکه‌های اجتماعی‌اش می‌فرستاد.

واکنش دولت به ورود سلبریتی‌ها به مدیریت بحران

دولت نیز از حضور گروه‌های مستقل مردمی از جمله سلبریتی‌ها در عرضه مدیریت بحران استقبال نمی‌کند و در بهترین حالت ممکن، آن را موازی‌کاری و مانع استفاده از بهینه از منابع و مدیریت منسجم می‌خواند.

بخشی از دولت و رسانه‌ها، کمپین جمع‌آوری کمک برای زلزله‌زدگان ورزقان را به هنرمندان یادآوری می‌کنند و می‌گویند که معلوم نشد مبالغ جمع‌آوری شده چطور به مصرف رسید. اما در حادثه زلزله ورزقان مدارا با نیروهای مردمی بسیار کمتر از امروز بود. به طوری که تعدادی از نیروهای امدادی که برای کمک به مردم به منطقه رفته بودند دستگیر شدند.

به نظر می‌رسد بخشی از بدنه دولت هنوز باور نکرده اند که سلبریتی‌ها قصد دارند خودشان پول‌های جمع‌آوری شده را در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه هزینه کنند و همچنان منتظر پرداخت آن به دولت هستند.

اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران چند روز پیش به گلایه از سلبریتی‌ها پرداخته و گفته است: «هنوز پولی که هنرمندان جمع‌آوری کردند برای زلزله کرمانشاه به دستگاه‌ها پرداخت نشده و امیدواریم این مبالغ که جمع‌آوری شده زودتر پرداخت شود.»

نارضایتی از ورود سلبریت‌ها به مدیریت بحران، در مواردی هم به درگیری‌های لفظی بین مسئولان و هنرمندان منجر شد. از جمله فرهاد تجری، نماینده قصرشیرین، سرپل ذهاب و اسلام‌آباد که گفت: «برخی از فضای حاکم بر مناطق زلزله‌زده برای قهرمان‌سازی خود سوء استفاده می‌کنند و این مسئله به نوعی بازی با احساسات مردم و سوء استفاده از این احساسات به شمار می‌رود.»

الهام پاوه‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون که تاکنون یکی از فعال‌ترین هنرمندان در کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه بوده نیز در پاسخ به تجری اظهار داشت: «اگر مسئولان به وظایف خود عمل کنند. دیگر هنرمندان مجبور نمی‌شوند در این اتفاقات دخالت داشته باشند و حرف‌وحدیثی هم پیش نخواهد آمد.»

صادق زیباکلام‌ نیز از درگیری لفظی با فرماندار سرپل ذهاب خبر داد و در صفحه‌های شخصی خود در اینستاکرام و فیس‌بوک نوشت که فرماندار گفته است که به او اجازه فعالیت نخواهد داد.

رسانه‌های اصول‌گرا و یا نزدیک به دولت نیز با نگاهی انتقادیتر حضور سلبریتی‌ها را مورد تحلیل قرار می‌دهند. مهم‌ترین پرسشی که این رسانه‌ها مطرح می‌کنند آن است که چرا باید سلبریتی‌هایی که هیچ تخصصی در مدیریت بحران ندارند به مناطق زلزله زده سفر کنند؟

خبرگزاری دولتی ایرنا در تحلیلی جامعه‌شناختی خود نوشت: «در پس‌زمینه اغراق شده از نحوه توزیع امکانات و مدیریت بحران، و نیز رقابت‌های جناحی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی، موج‌سواری برخی از «سلبریتی‌های هنری، سیاسی و اجتماعی بر آمده از فضای مجازی»، بر حادثه زلزله کرمانشاه و اعلام آمادگی آن‌ها برای نقش‌آفرینی هم‌تراز در کنار نهادهای عمومی، فراخوان برای جمع‌آوری اقلام و کمک‌های مردمی، اعلان شماره‌حساب‌های شخصی، و در نهایت حضور میدانی آن‌ها در منطقه زلزله‌زده، باعث پدید آمدن بازیگران جدیدی در عرصه سیاست فرو ملی شده است که میل شدیدی به گریختن از مرکز و هم‌زمان توده‌ای کردن جامعه دارند…. استیصال گزارش شده از سلبریتی ها در نحوه تخصیص منابع جمع آوری شده توسط آن‌ها نیز حاکی از خام‌اندیشی حضورشان در میدان زلزله است.»

آنچه از لحن این نوشته برمی آید آن است که قصد دارد با استفاده از واژه‌هایی همچون «فروملی» که ساخته برخی فعالان وطنی حوزه علوم انسانی است، اقدامات فعالان غیردولتی را بی‌ارزش جلوه دهد.

اکنون که سه ماه از زلزله کرمانشاه می‌گذرد، در پی‌گیری شرایط زلزله‌زدگان کرمانشاه کمتر انگشت اتهام را به سمت دولت نشانه گرفته می‌شود. یکی از دلایل آن است که مردم از ابتدا انتظار زیادی از دولت نداشته و کمتر کمک‌هایشان را به نهادهای رسمی سپردند. اما معتمدان مردم، یعنی سلبریتی‌ها هم بخشی از جامعه ایران هستند؛ با همان نقاط قوت و ضعف. تجربه مدیریت بحران درحادثه کرمانشاه نشان داد که بخشی از سلبریتی‌هایی که کمک‌های مردمی را دریافت کرده‌اند آنها را به خوبی هزینه می‌کنند و برخی اولویت‌هایشان مورد انتقاد قرار گرفته است.

Recent Posts

به همه ی اشکال خشونت علیه زنان پایان دهید

در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

۱۴ آذر ۱۴۰۳

آرزوزدگی در تحلیل سیاست خارجی

رسانه‌های گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور…

۱۴ آذر ۱۴۰۳

سلوک انحصاری، سلوک همه‌گانی

نقدی بر کتاب «روایت سروش از سهراب »

۱۴ آذر ۱۴۰۳

مروری بر زندگی سیاسی طاهر احمدزاده

زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…

۰۹ آذر ۱۴۰۳