زیتون- مهسا محمدی: «آدمیزاده ام، آزادهام، و دلیلش همین نامه، که در حکم فرمان آتش است و نوشیدن جام شوکران. بگذارید آیندگان بدانند که در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که دلیرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند.»
این سطور واپسین جملات آخرین نامه سرگشادهای است که علی اکبر سعیدی سیرجانی نویسنده و پژوهشگر خطاب به «جناب آقای خامنه ای» نوشت.
او در همین نامه پیشبینی کرده بود که « حساب»اش را خواهند رسید.
به اقرار یکی از همکاران سعید امامی، سعیدی سیرجانی کمتر از یک سال بعد ، در زندان توسط سعید امامی و با استعمال شیاف حاوی پتاسیم که منجر به سکته میشود، به قتل رسید.
کروبی سال ۸۸ در نامهای به حسین شریعتمداری در اشارهای تلویحی به قتل او نوشت که «بدانید که این بار نه با سعیدیسیرجانی که با مهدی کروبی سخن میگویید»
سیرجانی که صاحب آثاری مانند «شیخ صنعان»، «سیمای دو زن »، «ضحاک ماردوش» و««بیچاره اسفندیار» است، از اواخر سال ۶۷ از حق انتشار آثار خود محروم شد. حتی کتابای تجدیدچاپ شده او هم اجازه توزیع پیدا نکرد. این ممنوعیت از آنرو بود که او در آثار خود با اشارات غیرمستقیم به نقد جمهوری اسلامی میپرداخت.
سعیدی سیرجانی بعد از ناامیدی از انتشار آثارش، سال ۷۲ در نامهای از رهبر جمهوری اسلامی خواست تا به وزارت ارشاد دستور دهد، اگر آثارش ایرادی دارند، روند قانونی درباره آنها طی شود و بدون توضیح کتابهایش را «خمیر» نکنند.
او در آن نامه در مقایسه سانسور کتابها و وضعیت فعلیاش با زمان قبل از انقلاب نوشت که پیش از این هم بارها ممنوعالقلم شده و طعم خفقان را چشیده بود، که «تلخ بود اما نه بدین تلخی، مغرضانه بود، اما نه بدین ناشیگری».
سعیدی سیرجانی در این نامه یادآور شده که این دومین نامهای است که خطاب به رهبر ایران مینویسد و نامه قبلی بیپاسخ مانده است.
رهبر جمهوری اسلامی به این نامه سیرجانی پاسخ داد، اما آن را منتشر نکرد و فقط از طریق کیومرث صابری فومنی (گل آقا) به رویت سعیدی سیرجانی رساند. در شرایطی که سفارش شده بود نامه را به دست او ندهد.
پاسخ رهبر جمهوری اسلامی به تظلمخواهی این نویسنده، چنان پرعتاب و خطاب و تند بود که چنانچه از انعکاس آن در پاسخ پایانی سعیدی سیرجانی پیداست «جناب علی» او را «مرتد و نامعتقد به اسلام» اعلام کرد.
سرنوشت نامهنگاری سرگشاده به رهبر جمهوری همواره داغ و درفش بوده، هر چند که با تغییر شرایط هم نامهها بازتاب بیشتری مییابد و هم هزینه مجازات نویسندگان برای آیتالله خامنهای بیشتر شده است.
سیرجانی در بخشی از نامه آخر خود در پاسخ به نامه تند رهبر با اشاره به سرنوشت محتوم خود مینویسد:«می دانم در حکومتی که مرحوم [سید کاظم] شریعتمداری با آن مقام فقاهت، مهندس [مهدی] بازرگان با آن تقوای دینی و سیاسی، آیتالله [حسینعلی] منتظری با آن سوابق مبارزاتی دِق مرگ و خانه نشین و مطرودند، تکلیف امثال بنده معلوم است، و بر ما کجا برازد دعوی بی گناهی؟!»
چنانچه از نامه سعیدی برمیآید آیتالله خامنهای در پیام خود به او علاوه بر اعلام «ارتداد و تکفیر» از وی پرسیده بود که «چرا این همه مزایای حکومت اسلامی را ندیده و به تمجید نپراخته» است.
در نهایت علیاکبر سعید سیرجانی در ۲۴ اسفند ۷۲ هنگامی که در چاپخانه مشغول به کار بود، توسط معاونت امنیت وزارت اطلاعات بازداشت شد.
در ماه دوم بازداشت در حالی که اتهامات او «حمل و نقل و توزیع و استعمال مواد مخدر»، «ساخت و نگهداری و توزیع مشروبات الکلی»، «فعالیتهای شنیع اخلاقی و همجنسبازی» عنوان شده بود، اعترافاتش با محور دیگری و خطاب به «بازجوی عزیز» در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده و سیرجانی از «وراجی های کوکشده نابخردانه»، «القای یاس از ادامه حرکت انقلاب»، و «جبههگیری ضدانقلابی بوسیله داستان شیخ صنعان» ابراز پشیمانی و استغفار کرد.
۹ ماه بعد از بازداشت خبر درگذشت علی اکبر سعیدی سیرجانی در ۶ آذر ۷۳ رسما از سوی خبرگزاری جمهوری اسلامی اعلام شد. این روزنامه علت مرگ او را عارضه حاد قلبی اعلام کرد و مقامات دولتی به این شرط با دفن او موافقت کردند که همسرش کتبا تعهد بدهد که تقاضای کالبدشکافی نخواهد کرد.
احمد قابل و آشتیناپذیری با «استبداد دینی »
احمد قابل، فعال و پژوهشگر شاخص دینی و از شاگردان آیتالله منتظری نیز یکی دیگر از قربانیان صراحت لهجه در انتقاد از شخص اول جمهوری اسلامی بود .
قابل دو بار در سالهای ۸۰ و ۸۹ بازداشت شد که «نوشتن نامه به رهبری» یکی از اتهامات وی برای این بازداشتها عنوان شده بود.
آیتالله احمد آذری قمی، قاسم شعلهسعدی، محمد ملکی، محمد نوریزاد و حشمتالله طبرزدی دیگر نویسندگان نامههای سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی نیز طعم زندان را چشیدهاند.
در نامه بهار سال ۸۴، این پژوهشگر از «استبداد دینی و سوء تدبیر» رهبر در اداره کشور انتقاد و پیشبینی کرده بود که با پیروزی احمدینژاد «اندوختۀ سالیان دراز رنج و کوشش و سرمایهگذاری مادی و معنوی مردم به تاراج بیگانگان و تروریستهایی از سنخ القاعده» میرود.
احمد قابل همچنین خطاب به خامنهای با برشمردن مصادیقی از عملکرد رهبری چون قتلهای زنجیرهای، ترورهای مخالفان سیاسی و اعتقادی، برخوردهای نامشروع و غیرقانونی با علما و مراجع منتقد، تعطیلی فلّهای مطبوعات، بستن دست و پای دولتین آقای خاتمی و مجلس ششم نوشت: «در دوران رهبری شما ستم دستگاههای قضائی، شبه قضائی و اطلاعاتی – امنیتی بیش از گذشته فزونی گرفته و قانونشکنی و قانونگریزی در آنها به یک روند تبدیل شده و مخالفان سیاستهای شما، شدیدا سرکوب و با محرومیتهای مختلف مواجه بودهاند.»
قابل در نامهای دیگر خطاب به رهبر جمهوری اسلامی در بهمن ۸۷ ، وی را شریک ظلم و ستمهای وارده به مخالفان و منتقدان سیاسی خواند و از پافشاری رهبر بر «سیاستهای غلط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی» به شدت انتقاد و خاطرنشان کرد «تاکید رهبری بر این سیاستها، بیش از فشارها و تحریمهای بینالمللی، به ملت و کشور صدمه زده است.» و در نامه خود صراحتا رهبری و حامیانش را به «براندازی سخت » نظام از راه «ظلمهای آشکار به مخالفان» متهم کرد.
این منتقد سرسخت رهبر جمهوری اسلامی در روز دوشنبه ۲۴ مهرماه ۹۱ به دنبال وخامت حالش به بیمارستان قائم مشهد منتقل و سه شنبه ۲۵ مهرماه دچار مرگ مغزی شد و در روز اول آبان ماه ۹۱ درگذشت.
سوالهای پرهزینه زیدآبادی
احمد زیدآبادی یکی دیگر از منتقدینی است که بخشی از هزینههایی که در حاکمیت جمهوری اسلامی پرداخت کرده و میکند، ناشی از نامه سرگشاده وی به رهبر جمهوری اسلامی، طرح سوال از وی و انتقاد از وضع موجود است.
احمد زیدآبادی محقق، روزنامهنگار و دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران در حالی در سال ۸۸ برای سومین بار به زندان رفت و حکمی ۶ ساله به همراه تبعید و محرومیت مادامالعمر از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی دریافت کرد که کمی پیش از دستگیری نامه سرگشادهای به «رهبر» نوشت و با طرح دو پرسش از وی خواستار توضیح شد .
به گفته مهدیه محمدی همسر احمد زیدآبادی مهمترین اتهام او نگارش همین نامه سرگشاده خطاب به رهبر جمهوری اسلامی بوده است.
احمد زیدآبادی در مقدمۀ نامه خود به آیتالله خامنهای پرسید که «به چه علت شرعی، عقلی، قانونی و یا عرفی و بر اساس کدام مصلحت عمومی، پرسش علنی از رهبری و یا نقد گفته و عملکرد وی، عملا در جامعه ایران ممنوع است؟».
زیدآبادی سوال دیگری نیز درباره مسئله هستهای و اولویتهای اصلی کشور مطرح کرد و پرسید: «چرا ایشان اصرار دارند که همه ایرانیان ارزیابی ایشان را از شرایط داشته باشند و اگر جز این باشد به تعبیر وی حرف دشمن را تکرار میکنند و یا به گفته برخی از مقامهای امنیتی، از عوامل دشمن هستند.»
از دشمنتراشی تا نقدناپذیری رهبر در نامه سازگارا
محسن سازگارا فعال سیاسی و از بنیانگذاران سپاه پاسداران از دیگر کسانی است که چوب نامهنویسی سرگشاده به رهبر ایران را خورد.
سازگارا در اوایل دهه ۸۰ به خاطر انتقاد از آیتالله خامنهای به دادگاه فراخوانده شده و سپس در نامهای به رهبر جمهوری اسلامی ، نسبت به احضار خود به دادگاه اعتراض کرد.
این فعال سیاسی در نامه سرگشاده خود از رهبر ایران خواست تا با صدور فرمانی، راه انتقاد از خود را باز کند و دادگاهها را از محاکمه منتقدان رهبری باز دارد.
او انتقادات خود از رهبر را در چند محور، از جمله سیاست خارجی، سیاست داخلی و سیاست فرهنگی و اقتصادی تنظیم کرده بود.
شاید نقطه اوج این نامه و واکنش برانگیزترین بخش آن برای رهبر جمهوری اسلامی را بتوان انتقاد از او در حوزه سیاست داخلی دانست، که نوشته بود «طبق سیاست رهبر، همه امور کشور باید بر طبق خواست و اراده یک نفر تنظیم شود و اگر مخالف خواستههای رهبر باشد باید تغییر کند.»
سازگارا در نهایت از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بازداشت شد و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. او در زندان اوین به اعتصاب غذا دست زد و پس از سه ماه بازداشت موقت در زندان اوین با قرار وثیقه آزاد و از کشور خارج شد.
بیشتر بخوانید
صدای اعتراض شرع پسند،منتظری و شعله سعدی شنیده نشد
آیت الله احمدآذری قمی، قاسم شعله سعدی، محمد ملکی، محمد نوریزاد، حشمت الله طبرزدی دیگر نویسندگان نامههای سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی بوده اند که طعم زندان را چشیدهاند. نامههایی که گاه با هدف شکایت بردن از نهادی دیگر به رهبر جمهوری اسلامی نوشته میشد و گاه هدف آن نقد عملکرد آیتالله خامنهای بود.
سرنوشت نامهنگاری سرگشاده به رهبر جمهوری همواره داغ و درفش بوده، هر چند که با تغییر شرایط هم نامهها بازتاب بیشتری مییابد و هم هزینه مجازات نویسندگان برای آیتالله خامنهای بیشتر شده است.
در اردیبهشتماه سال ۸۸ مهدی کروبی در قالب جوابیهای به حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، به دو نوشته این روزنامه اعتراض کرد نوشت: «بدانید که این بار نه با سعیدیسیرجانی که با مهدی کروبی سخن میگویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانوادهاش در راه انقلاب و نظام روشن است.»
حال ۸ سال پس از آن جوابیه، کروبی درحالی که بهخوبی از عواقب نامهنگاری به آیتالله خامنهای اطلاع دارد، در حصر خانگی برای رهبرجمهوری اسلامی نامه سرگشاده مینویسد.