زیتون-پریا منتظر زاده: پس از درگیری اخیر میان نیروهای نظامی و شبهنظامی با دراویش که به ماجرای «گلستان هفتم» مشهور شد، رویکرد حکومت ایران نسبت به گروههای عرفانی و فرقههای مذهبی را بار دیگر زیر ذره بین رفت.
روز دوشنبه گذشته، ۳۰ بهمن ، تجمع دراویش گنابادی در خیابان پاسداران تهران، در اعتراض به بازداشت نعمتالله ریاحی، درویش سالخورده، و بیخبری از وضعیت او، به تشنج کشیده شد.
در جریان این درگیری، فردی که گفته میشود یکی از دراویش بوده، با نشستن پشت فرمان اتوبوسی، عابران پیاده را زیر گرفت و منجر به کشتهشدن پنج مامور نیروی انتظامی و بسیحی، تخریب تعدادی از خودروهای پارک شده در خیابان شد. زیتون پیش از این از کشته شدن سه نفر از دراویش در بیمارستان خبر داده بود و سخنگوی قوه قضائیه کشته شدن یکی از دراویش در بیمارستان را تائید کرده است.
بنیانگذار سلسله دراویش گنابادی، شاه نعمتالله ولی است؛ شاعری که دیوان اشعارش بعد از انقلاب بارها به چاپ رسیده و می توان نوع اندیشه و دلیل رفتارهای دراویش گنابادی را در آنها یافت
نخستین واکنش دروایش به این اخبار، تکذیب اعمال این خشونت ها توسط آنها بود. اما بعد، نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی، در بیانیهای از اتفاقات پیش آمده ابراز تاسف کرد. بنابراعلام نهادهای انتظامی، عاملان کشته شدن نیروهای انتظامی به سرعت دستگیر شدند و حالا زمزمه اعدام این افراد به گوش می رسد.
به گفته فرهاد نوری، از مدیران سایت مجذوبان نور، درگیری هفته گذشته به دستگیری دستکم ۵۰۰ درویش منجر شد. این نخستین بار نیست که دراویش به صورت جمعی دستگیر میشوند؛ در تجمع سال ۱۳۹۳ در حسینه دراویش در محدوده بازار تهران نیز حدود۸۰۰ نفر بازداشت شدند.
این دستگیری ها با خشونت نیز همراه بوده است. صبح روز بعد از درگیری خیابان پاسداران، ویدئویی از خانهای در همین خیایان منتشر شد که جمعی از دراویش به آن پناه برده بودند.
این ویدئو ساختمان تخریب شده و به خون کشیده را نشان میداد که از حمله ماموران حکومتی به جا مانده است. از آن روز، سایت مجذوبان نور، پایگاه مستقل خبری دراویش، به طور مرتب اخباری مبنی بر دستگیری و کشته شدن دراویش منتشر می کند.
تفاوت اصلی دراویش گنابادی و قرائت حکومتی شیعه دوازده امامی، رویکرد آنها نسبت به مرجعیت است. دراویش گنابادی در دوران غیبت به «قطب»خود اقتدا می کنند
جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای تشکیل در سال ۱۳۵۷ به طور آشکار یا پنهان، گروههای دینی و مذهبی غیر از مسلمانان شیعه را غیرخودی محسوب می کرده است. این مخالفتها به حدی است که واژه «فرقه» در ادبیات جمهوری اسلامی، مفهومی منفی را در خود مستتر دارد.
با وجود پنج نماینده از اقلیت های دینی در مجلس شورای اسلامی، پیروان این گروه های مذهبی در عمل، از امکانات و شرایط مسلمانان شیعه برخوردار نیستند.
اختلاف بر سر حضور سپنتا نیکنام، عضو زرتشتی شورای شهر یزد، یکی از آشکارترین موارد مخالفت با مشارکت پیروان سایر ادیان در بدست گرفتن امور کشور است.
آماری از مهاجرت پیروان سایر ادیان در دست نیست. اما اخبار و شواهد، از کاهش چشمگیر تعداد افراد و مراکز مذهبی سایر ادیان حکایت دارد.
از قم تا گلستان هفتم؛ ۱۲ سال برخورد با دراویش گنابادی
جدال با درویشان؛ نگاهی در اعماق
غیر از راه نیافتن به سطوح بالای اداری، مواردی از جمله حجاب اجباری، منع استفاده از مشروبات الکلی و محدودیت گردهمایی ها، زندگی روزمره پیروان سایر ادیان را در ایران با اشکال مواجه می سازد و آنها را به مهاجرت ترغیب می کند.
در میان باورمندان به دین هایی غیر از اسلام اما بیش از همه، مشکل حکومت ایران با نوکیشان مذهبی است.
بازداشت نوکیشان و بسته شدن کلیساهای خانگی از جمله اخباری است که به طور مرتب در وبسایت حقوق بشر ایران مشاهده می شود. بیشتر بازداشت شدگان، با اتهام «اجتماع و تبانی در فعالیتهای تبشیری» به زندان انداخته می شوند.
پس از انقلاب اسلامی، نخستین حمله به حسینیهها و خانقاههای دراویش در کرمان صورت گرفت. سپس سایر شهرها از جمله قم، بروجرد، اصفهان، تهران، ری و کرج نیز در امان نماندند.
حکومت ایران با نوکیشان سایر ادیان برخورد می کند اما برخورد شدیدتر با فرقه هایی صورت می گیرد که از اسلام منشا گرفته اند.
برخورد با بهاییان یکی از بهترین نمونه هاست. با این وجود، بهاییان اغلب کشور را ترک می کنند و دست به مبارزات آشکار علیه حکومت نمی زنند.
این دراویش هستند که می گویند «در دوستی چون آب روان و در دفاع چون سنگ خارا» هستند و مقاومت بی سابقه ای علیه حکومت صورت داده اند.
«دراویش که از بلا نیندیشند»
دراویش گنابادی شیعه دوازدهامامی هستند و تمام آداب این آیین همچون نماز و روزه را به جا میآورند. با این وجود، برخی مراجع شیعه، دراویش را «دشمن شیعه »می دانند.
به همین دلیل، از نخستین روزهای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ دشمنی با دراویش آغاز شده است.
از میان فرقه های مختلف دراویش، دراویش گنابادی بیش از همه مورد غضب حکومت قرار دارند. حتی محمد مدنی گنابادی، رئیس حوزه علمیه گناباد نیز آنها را «موش خانگی» می خواند. این درحالیست که دراویش این فرقه تاکید می کنند که تفاوتی میان اعتقادات آنان و مذهب شیعه وجود ندارد.
دراویش گنابادی می گویند به «فقه»، بلکه بر مدار «عشق» اعتقاد دارند.
بنیانگذار سلسله دراویش گنابادی، شاه نعمت الله ولی است؛ شاعری که دیوان اشعارش بعد از انقلاب بارها به چاپ رسیده است. سراینده ابیاتی که می توان نوع اندیشه و دلیل رفتارهای دراویش گنابادی را در آنها یافت:
رند مست از بلا نیندیشد
از فنا و بقا نیندیشد
و همچنین:
هر که کشته شود به عشق خدا
به یقینم که او خدا گشته است
خونبها خود دهد به کشته خویش
تا نگویی که او چرا کشته است
در جایی دیگر می گوید:
ما انالحق از فنا خواهیم زد
خیمه در دار بقا خواهیم زد
پای کوبان جان خود خواهیم باخت
دستی از صدق و صفا خواهیم زد»
و یا آنجا که می گوید:
حق را به خلق هرکه شناسد نه عارف است
حق را به حق شناس که عارف چنین بود
با خواندن این اشعار، بیانیه ای که دراویش گنابادی پس از وقایع گلستان هفتم در سایت مجذوبان نور منتشر کردند نیز بهتر قابل تبیین است.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «بر اساس آموزههای درویشی همهی درویشان از هرگونه تنش و ایجاد بحران در جامعه پرهیز میکنند اما این بدان معنا نیست که حقوق حقهی خود را نادیده بگیرند. رفتارهای خلاف اصول اسلامی و انسانی بار دیگر جامعهی صبور درویشی را ناراحت و نگران کرد. به گواه تاریخ هرگاه فریاد صلحطلبی دراویش با رفتارهای امنیتی و خشن پلیسی پاسخ داده شود زمینه برای بروز بحرانها، ایجاد چالشها و خیزشهای اجتماعی مهیا میشود. به هر تقدیر بار دیگر تکرار میکنیم؛ دراویش در دوستی چون آب روان و در دفاع چون سنگ خارا خواهند بود.»
تفاوت اصلی دراویش گنابادی و قرائت حکومتی شیعه دوازده امامی، رویکرد آنها نسبت به مرجعیت است.
دراویش گنابادی در دوران غیبت به «قطب»خود اقتدا می کنند. یکی از دلایل درگیری هفته گذشته آنها با نیروهای امنیتی نیز جلوگیری از دستگیری نورعلی تابنده، قطب دراویش بود. چنانکه شاه نعمت الله ولی نیز سروده است:
ما مریدیم و پیر ما مرشد
ره روانیم و رهنما مرشد
پس از انقلاب ۵۷ حسینیهٔ شریعت در قم، حسینیه دراویش در بروجرد و حسینیه اصفهان (مقبره تخت فولاد) که در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده بود، یکی پس از دیگری تخریب شدند.
قطب پیشین دراویش گنابادی، حاج علی تابنده، معروف به محبوب علیشاه، سال ۱۳۷۵ از دنیا رفت. گفته می شود که مرگ حاج علی تابنده نیز مشکوک بوده است. او وصیت کرده بود که عمویش، نورعلی تابنده ملقب به “مجذوبعلیشاه” قطب این سلسله شود.
نورعلی تابنده، نوه سلطان محمد گنابادی، یکی دیگر از قطب های سلسله نعمت اللهی است. او سابقه فعالیت در جبهه ملی و نهضت آزادی را دارد؛ همچنین معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان حج و زیارت و معاون وزیر دادگستری بوده است.
تابنده دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس است و وکالت برخی چهرههای مغضوب جمهوری اسلامی همچون عباس امیرانتظام را به عهده داشته است. او در سال های اخیر اجازه سفر به شهرهای ایران را هم نداشته است.
پس از انقلاب اسلامی، نخستین حمله به حسینیهها و خانقاههای دراویش در کرمان صورت گرفت. سپس سایر شهرها از جمله قم، بروجرد، اصفهان، تهران، ری و کرج نیز در امان نماندند.
حسینیهٔ شریعت در قم، حسینیه دراویش در بروجرد و حسینیه اصفهان (مقبره تخت فولاد) که در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده بود، یکی پس از دیگری تخریب شدند.
در بهمن ماه ۱۳۸۷ نیروهای امنیتی و لباسشخصی با برنامهریزی قبلی با سه دستگاه لودر تخریب شد. از شهریور ۱۳۹۰ برخورد با دراویش تشدید شد. حتی در زندان ها نیز برخورد با آنان بیشتر شد. آنها تنها اجازه داشتند وکیل عمومی داشته باشند و در نهایت وکیل آنان نیز بازداشت شد.
« تبلیغ علیه نظام»، «نشر اکاذیب»، «افشای اسرار ملی»،« توهین به رهبری»،« عضویت در گروهک انحرافی مجذوبان نور» از جمله اتهاماتی است که به دراویش نسبت داده می شود.
اتحاد دراویش یکی از مهمترین ویژگی های آنهاست. بسیاری از مبارزات دراویش در حمایت از دراویشی که زندانی شده اند صورت گرفته است.
آنها هنگام تشدید بازداشت ها، کمپینی به نام کوچ دراویش به اوین را راه انداختند. دراویش روز سوم اسفند را «روز جهانی درویش» نامیده اند تا بتوانند با تلاش هایی که صورت می دهند حقوق خود را مطالبه کنند.
رویکرد حکومت ایران نسبت به دراویش، داستان یکی به نعل و یکی به میخ زدن است. مقام های مسئول ایران از لزوم برخوردهای قهری با دراویش سخن می گویند اما در نهایت اظهار می دارند که بحث آنها دراویش نیست، بلکه مخلان امنیت مردم است.
آنان از یک جهت، نمی توانند گروهی را که بر اساس اسلام شیعی رفتار می کنند نفی کنند و از سوی دیگر نمی توانند قرائت دیگری از شیعه را برتابند.
غلام حسین محسنی اژه ای،سخن گوی قوه قضائیه، در سال ۱۳۹۱ گفته بود که درویش بودن جرم نیست.
در روزهای اخیر نیز عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور اظهار داشت که دولت ایران جریان دراویش را جریانی “عاقلانه، منطقی و معتدل” میداند و خشونتهای اخیر را “به هیچ وجه” به آنها منتسب نمیکند. با این وجود، صدا و سیما آن بخش از صحبت های وزیر کشور را منعکس کرد که به برخورد قهری با عناصر تندرو مربوط می شد.
یکی از شگردهای برخورد با مخالفان جمهوری اسلامی، همواره این بوده که به گونه ای با آنان رفتار کند که واکنش خشونت آمیز بگیرد.
در این میان، صدا و سیما نیز همواره به کمک می آید تا افکار آن عده از عموم را که همیشه همراه هستند آماده سازد. اینجاست که همیشه یک نفر مثل علاءالدین بروجردی پیدا می شود تا بگوید: «این موضوع از مصادیق بارز سوء استفاده از مماشات پلیس ما است…. به نظرم افکار عمومی انتظار دارد که پلیس با جدیت بیشتری برخورد کند.»
محمد علی موحدیکرمانی، خطیب جمعه تهران، در نماز روز جمعه، چهارم اسفندماه نیز خواستار برخورد جدی با دراویش شد.
جریان سازی اخیر علیه دراویش تا آنجا پیش رفته که «داعشی» خوانده شدند. حسین شریعتمداری روز دوم اسفند در کیهان نوشت: «جنایاتی که این گروه در پوشش دراویش مرتکب شدهاند فقط با جنایات وحشیانه داعش قابل مقایسه است و کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که بخشی از تفالههای داعش هستند که این بار از آستین یکی از فرقههای به شدت بدنام دراویش بیرون کشیده شدهاند.»
هر چه هست، دراویش گنابادی اکنون در نوک حملات حکومت در مبارزه با گروه های عرفانی قرار گرفته اند.هر چند قطب دراویش سعی دارند فضا را آرام کند اما حملات مقامات جمهوری اسلامی به آنان همچنان ادامه دارد.