زیتون ـ مهسا محمدی: سخنان حسن روحانی درباره بینتیجه بودن حدود ۴۰ سال تلاش جمهوری اسلامی برای اسلامی کردن علوم بار دیگر بحثها در اینباره را دامن زده است.
روحانی که در جشنواره خوارزمی سخن میگفت به اینکه «عدهای» در ایران خواستهاند علوم را به «دینی و ضددینی» تقسیم کنند و یا آنکه دلایلی بیاورند که ریشه همه علوم در اسلام است، تاخت.
او به طعنه افزود که «گذاشتن قرآن در داشبورد یک خودرو» آن را اسلامی نمیکند و از تعامل علمی با جهان و آزادی پژوهش سخن گفت.
این سخنان رییسجمهوری در کنار اشاره دیگر وی مبنی بر اینکه درست نیست «ما به اساتید و پژوهشگران خود مشکوک باشیم»، در حالی که این روزها بحث اتهام جاسوسی به کاووس سید امامی استاد دانشگاه و مرگ وی در زندان مطرح است، بازتاب فراوانی داشت.
اسلامی شدن علوم نه تنها در رشتههای تجربی هیچ نمونهای ندارد بلکه در موضوعاتی مانند اقتصاد و بانکداری نیز تاثیری نگذاشته و تعدادی از روحانیون شاخص همچنان نظام بانکی ایران را ربوی میدانند و تاکید میکنند که هیچ نشانهای از اسلامی بودن در نظام مالی ایران نیست.
برخی نیز در شبکههای مجازی درباره اسلامی شدن علوم این شوخی را یادآوری کردند که «دو خط موازی به هم نمیرسند، مگر مقام معظم رهبری بخواهد».
در مقابل روزنامه کیهان در ستون طنز خود روحانی را«کج فهم، کمع عقل و دیوانه» نامید و این اظهاراتش را واگویههای کسی خواند که حرفی برای گفتن ندارد.
صادق آملی لاریجانی، رییس دستگاه قضا نیز در اینباره به رییسجمهور تاخت و گفت: «اینکه بگوییم ریاضی ریاضی است و ما علم دینی نداریم، استدلال سخیفی است».
لاریجانی این سخن که «یک مسئول بگوید پروژه اسلامی کردن علوم در کشور شکست خورده» را حرف «بیمبنایی» ارزیابی کرد و تاکید کرد که «تز بیطرفی علم نظریهای مربوط به ۲۰۰ سال پیش است».
رئیس قوه قضائیه با وجود حمله به روحانی شواهدی از موفقیتآمیز بودن تلاش های ۴۰ ساله برای اسلامی شدن علوم ارائه نکرد.
این اصرار صادق لاریجانی بر موفقیتآمیز بودن علوم در حالی است که رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم نیز تائید کرده که این تلاش ها «سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمیرسد که در آینده نیز به نتیجهای برسد».
عبدالکریم سروش نیز در مطلبی در «زیتون» ضمن انتقاد از دیدگاههای رضا داوری اردکانی، درباره تلاشها برای اسلامی کردن علوم نوشت::«علم تجربی آن است که داورش تجربه باشد و علم عقلی آن است که داورش برهان باشد و علم دینی آن است که داورش دین باشد. مدّعیان اگر بتوانند علمی (در باره انسان و طبیعت) بنا کنند که داور صدق و کذبش دین باشد، نه تجربه و برهان، آن علم قطعاً دینی است و از هیولای ذات و ماهیت و … نمیترسد».
خطی زشت است که به آب زر نبشته است؛عبدالکریم سروش
در سال ۸۸ جلسه دادگاه بخشی از بازداشتیهای معترض به نتیجه انتخابات به تعبیر رضا نیکجو در مقاله ای با عنوان «مشکل اساسی حکومت اسلامی با علوم انسانی» به جلسه محاکمه «علوم انسانی» مبدل شد.
در سال ۸۸ جلسه دادگاه معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری به جلسه محاکمه «علوم انسانی» مبدل شد.
در «اعترافنامههایی» که از قول سعید حجاریان در دادگاه علنی ارائه شد به «ماکس وبر» حمله شده و تأکید شد، تأثیرگیری از ماکس وبر باعث گمراهی شده و از جمله منجر به آن میشود که حکومت کنونی ایران در دسته «حکومتهای سلطانی» گذاشته شود و به ماکس وبر به عنوان شاهدی بر نقش گمراهکننده علوم انسانی اشاره دارد.
در همان زمان آیتالله خامنهای، در دیدار با عدهای از استادان دانشگاه از اینکه در ایران حدود دو میلیون دانشجو در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند، ابراز نگرانی کرد و گفت این علوم منجر به «ترویج شکاکیت و تردید در مبانى دینى و اعتقادى» میشوند.
اختلاف بر سر اسلامی کردن علوم اما در مجادلات پیدا و نهان رهبر جمهوری اسلامی و حسن روحانی نیز سابقهدار است.
حسن روحانی در حالی از تلاش برای اسلامیسازی علوم در ایران، به خصوص علوم اجتماعی، انتقاد میکند که آیتالله علی خامنهای بارها از تدریس علوم انسانی «غربی» انتقاد و بر ضرورت اسلامی کردن این علوم تاکید کرد.
پیش از این در تیر ماه سال ۹۳ آیتالله خامنهای طی یک سخنرانی گفت: « مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادّى است، مبناى غیر توحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست. علوم انسانى آنوقتى صحیح و مفید و تربیتکنندهى صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهى و جهانبینى الهى باشد؛ این امروز در دانشهاى علوم انسانى در وضع کنونى وجود ندارد.»
حسن روحانی این سخنان را بیپاسخ نگذاشت و در بهمن ماه همان سال به صورت تلویحی اظهارات رهبر جمهوری اسلامی را رد کرده و گفت: «مگر میشود امروز در کیفرشناسی بحث کنیم و از نظرات علمی و جامعهشناسی غرب استفاده نکنیم؟ این چه ظلمی به دانشگاه است؟ این چه دانشگاهی است که در آن کرسی جرمشناسی باشد و از اساتید به نام دنیا استفاده نشود. معنی آن این نیست که نظرات آنها لزوما درست باشد. اصلا نظرات علمی در دنیای امروز هم قابل نقد و ابطال است. با یک استدلال بالاتر شما میتوانید باطلش کنید. مگر غیر این است؟…اصلا معنی علم همین است. علم وحی نیست».
اسلامیشدن علوم که حسن روحانی میگوید «منابع زیادی» صرف آن شده است، از زمان انقلاب ایران در سال ۵۷ و برقراری حکومت اسلامی آغاز شد.
پیش از انقلاب هم متحصصان علوم دینی مانند علامه طباطبایی و مرتضی مطهری تلاشهای مشابهی را در حوزه نظری انجام داده بودند.
یکی از مثالهای شاگردان منیرالدین شیرازی برای نشان دادن تاثیرات علوم غربی مدل جدید ساخت خانه در ایران بود و آنان میگفتند که آشپزخانه مشهور به اُپن«حیا را از بین می برد».
بعد از انقلاب ایران یک از شاخصترین کسانی که در این حوزه به شکل رادیکالی مشغول به فعالیت شد «سید منیرالدین حسینی الهاشمی» بود.
منیرالدین کسی بود که به تعبیر هوادارانش « فلسفه هگل و انیشتین» را به مبارزه خواند و زمانی که پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی را برای تایید به نزد او بردند آن را متنی «فاسد» دانست.
او در راستای اسلامی کردن علوم و دانشگاهها مجمع مقدماتی فرهنگستان علوم اسلامی را در قم، برگزار کرد. از آن پس نیز پنج مجمع مقدّماتی دیگر در دانشگاههای شیراز، اصفهان، کرمان، تبریز و نهایتاً قم براه انداخت.
هدف منیرالدین از برگزاری این مجامع اثبات ضرورت «انقلاب فرهنگی» و نیاز به مرکزی به نام «فرهنگستان» برای پیشبرد اهداف انقلاب فرهنگی بود.
او و شاگردانش البته فقط معتقد به اسلامی کردن علوم انسانی نبودند و از اسلامی کردن فیزیک و شیمی و دیگر علوم تجربی سخن میگفتند.
زمانی که بحث انقلاب فرهنگی از سوی آیتالله خمینی مطرح شد، منیرالدین دریافت که میتواند ایدههای خود را با اتکا به این بحث دنبال کند. به گفته خودش: «ما بعد از اینکه امام در این باره هم راهگشایی کردند، احساس آزادی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که حالا دیگر نوبت ماست.»
منیرالدین که از مریدان آیتالله خمینی بود و بعد از پدرش بیشترین تاثیر را از او گرفت در کتاب خاطرات خود درباره سخنان رهبر سابق جمهوری اسلامی درباره انقلاب فرهنگی مینویسد: «حضرت امام نگاهی به جمع و به سمتی که بنده نشسته بودم کردند و برای اولین و آخرین بار، برق اشکی را دیدم که در چشم امام چرخید، ایشان فرمودند متفکرین جوان حوزه در این اندیشه باشند که انقلاب فرهنگی به نتیجه برسد تا ما بتوانیم راه پیاده کردن اسلام را به دست بیاوریم. ما یا به نسخه غرب مبتلا هستیم یا شرق… اگر شما را از در بیرون کردند، از پنجره وارد شوید.! »
«انقلاب فرهنگی» ایران در سال ۵۹ ، با دستور آیت الله خمینی و با شروع کار ستاد انقلاب فرهنگی پا گرفت.
از اولین آثار این «انقلاب» آن بود که دانشگاهها تعطیل شد، هزاران نفر از استادها و دانشجویان اخراج شدند و دیگر حضور منتقدان سیاسی در دانشگاهها تحمل نشد. «نسخههای غرب و شرق» و حاملان آنان را از در و پنجره به بیرون رانده شدند و دروازهها برای انقلابیان فرهنگی گشوده شد.
منیر الدین شیرازی و شاگردانش البته فقط معتقد به اسلامیکردن علوم انسانی نبودند و از اسلامی کردن فیزیک و شیمی و دیگر علوم تجربی سخن می گفتند.
ستاد انقلاب فرهنگی وظیفه داشت تا سیاستهای مربوط به گزینش استاد و دانشجو و اداره دانشگاه را بر اساس «فرهنگ اسلامی» تدوین کند. این ستاد موقت بعدها به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل شد و تا به امروز نیز مسئولیت سیاست گذاری و نظارت بر دانشگاهها را بر عهده دارد.
عبدالکریم سروش، از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی درباره استدلال ها برای اسلامی شدن علوم نوشته است: «هنوز صدای آیت الله جوادی آملی در گوش من است که در ستاد انقلاب فرهنگی میگفت هر چه علوم انسانی میگویند بالقوه القریبه من الفعل در فلسفه اسلامی هست. و دلیلش هم یکی این بود که بوعلی گفته است مرد و زن دو صنفاند از یک نوع، نه دو نوع ( !) و دلیل دیگرش هم این بود که رابطه نماز استسقا با باران را فلسفه میتواند توضیح دهد نه علوم انسانی.»
در سالهای پایانی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی بار دیگر موضوع «اسلامی کردن دانشگاهها» مطرح شد و بار دیگر موضوع اسلامی شدن علوم با شدت بیشتری مطرح شد. در دولت محمد خاتمی فضای سیاسی باعث شد که تا حدودی این بحثها به حاشیه برود.
عبدالکریم سروش که عملکرد او در جریان انقلاب فرهنگی و اسلامیکردن دانشگاهها با انتقاد مخالفان روبرو است، بعدها خود یکی از مهمترین افرادی بود که موضوع «مدیریت فقهی» و دیگر نظرات مقامات جمهوری اسلامی و تئوریسینهای وابسته به آنان درباره اسلامی شدن علوم را نقد میکرد.
ریاست جمهوری محمود احمدینژاد فرصت دوبارهای برای مطرحشدن علوم اسلامی بود و برخی از مقامات دولت از این موضوع سخن گفتند.
یکی از مثالهای شاگردان منیرالدین شیرازی برای بیان تاثیرات علوم غربی مدل جدید ساخت خانه در ایران بود و آنان میگفتند که آشپزخانه مشهور به اُپن«حیا را از بین میبرد».
بعدها علی نیکزاد، وزیرمسکن در دولت احمدی نژاد، این سخنان را تکرار کرد. اینک حسن روحانی از ۴۰ سال تلاش بی حاصل برای اسلامی شدن علوم سخن گفته است.
نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی اما ضمن تکرار سخنان پیشین درباره اسلامی شدن علوم در عین حال هیچ شاهدی از اسلامی شدن علوم پس از ۴۰ سال ارائه نمی دهند.
اسلامی شدن علوم نه تنها در رشته های تجربی هیچ نمونهای ندارد بلکه در موضوعاتی مانند اقتصاد و بانکداری نیز تاثیری نگذاشته و تعدادی از روحانیون شاخص همچنان نظام بانکی ایران را ربوی میدانند و تاکید میکنند که هیچ نشانهای از اسلامی بودن در نظام مالی ایران نیست.