بهنام آنکه انسان را به موهبت آزادی و اختیار کرامت داد.
با سلام و خیرمقدم خدمت هموطنان عزیز و ارجمندی که برای بزرگداشت یکی از خدمتگزاران ملت و اسطورههای استقامت و پایداری در راه آزادی، در این مجلس حضور یافتهاید.
در دنیای امروز ملتهایی زنده بهشمار میآیند که تاریخ را از تولد خود آغاز نمیکنند و با تقدیر از قهرمانان گذشته و زنده نگهداشتن خاطره خدمات و برداشتن کولهبار تجربیات و تولیدات فکری آنان پیوندی میان گذشته و حال و آینده برقرار میکنند. سرمایه هر ملتی در تحکیم زیرساختهای سیاسی، ملی، مذهبی، فرهنگی وعلمی و… پیشتازان و الگوهایی هستند که با جان و توان خود آرشوار مرزهای میهن را در زمینههای مختلف گسترش دادهاند. از این روی شناساندن آنان به نسلهای بعدی میتواند موجب رشد و توسعه فرهنگی و عامل وحدت و انسجامی برای جامعه گردد.
در اوایل قرن بیستم، امیلی دیویسون عضو جنبش زنان مبارز حامی حق رای زنان در انگلستان که در حرکتی انتحاری برای جلب توجه جهانیان به حقوق پایمال شده نیمی از جامعه، سد راه اسب پادشاه انگلیس در مسابقه اسبدوانی شد و جانش را از دست داد، سرمایهای برای زنان انگلیس و جنبش بانوان فعال سیاسی (سافروجتها) گردید که به برکت جان او توانستند درست یکصد سال پیش در هشتم مارس خواسته خود را به تصویب قانونی برسانند. اینک ما از سرمایه کسی که جان سه فرزندش مسعود، مجید و مجتبی را در مبارزه با دو نظام استبداد سلطنتی و فقاهتی فدا کرد، دخترش مستوره را به اسارت داد و همسرش، مادر آن مبارزان، را احتمالا از بیماری درسوگ آنان از دست داد، چه استفادهای کرده و میکنیم؟
مردم آفریقای جنوبی از سرمایه مجاهدات «نلسون ماندلا» و تجربیات ۱۹ سال زندان آن مبارز خستگی ناپذیر نهایت استفاده را کردند، درست است که جمع عددی سالهای اسارت احمدزاده در سالهای ۳۵، ۵۰ تا ۵۷، ۶۰ تا ۶۵ و ۸۰ به ۱۹ سال نمیرسد، اما انگیزه و ایمان و قدرت صبر و مقاومت کسی که با چشیدن شکنجه و آزار جسمی و روحی، خود را باز هم پس از هر آزادی خود را برای مبارزه و زندان دیگری آماده کند بیشتر است. این همان ارشاد قرآنی: “فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ” است که هرگاه از هر امتحانی آسوده شدی، خود را برای امتحان بعد آماده ساز.
سیاهپوستان آمریکا که حق همنشینی با سفیدپوستان در اتوبوس و رستوران را نداشتند، با سرمایه جان و جنبش «مارتین لوترکینک» توانستند «باراک اوباما» را به کاخ سفید برسانند.
طاهر احمدزاده از ۱۸ سالگی تا ۹۳ سالگی، یعنی سه ربع قرن! در متن مبارزات ملت ما برای کسب آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی قرار داشت، آنهم نه برای یک صنف و طبقه و نژاد و مذهب، بلکه شانه به شانه سه جریان: ملی، مذهبی و سوسیالیست؛ در نهضت ملی دکتر مصدق، کانون نشر حقایق اسلامی و جریانات چپ. او پرچم مبارزات سه نسل را بردوش گرفته بود و برای جوانان پدری میکرد.
مرحوم احمدزاده همچون مرحوم طالقانی زندگی را در انتقال از این زندان به آن زندان گذراند، اما به موازات تحمل این اسارتها، به مصداق: «همراه هر سختی حتما آسانی است» ( إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا)، توانست به آسانی از انواع اسارتهای نفسانی، فکری، فرهنگی و سیاسی خود را آزاد و شخصیتش را آبدیدهتر سازد. به مواردی از آن اشاره میکنم:
۱- آزادی از زندان طبقه – او در خانوادهای مرفه متولد شده بود، اما بیش از مدعیان چپ و راست مدافع حقوق محرومان بود و از همه چیز خود برای بهروزی آنان گذشت.
۲- آزادی از استبداد پدرسالانه – احمدزاده یار غار و دست راست مفسر قرآن مرحوم استاد محمدتقی شریعتی در کانون «نشرحقایق اسلامی» و چهرهای کاملا مذهبی بود، اما آزادی انسان برای او آنچنان نهادینه شده بود که نه مانع پیوستن برخی از فرزندانش به جریان چپ شد، و نه مانع ترک مبارزه و خدمت برخی دیگر از طریق علم و دانش تخصصی.
۳- آزادی از تعصب دینی. احمدزاده با پیوستن به جریان نوگرای دینی و نقد دیدگاههای سنتی فقیهان و نوشتن «جهانبینی توحیدی» نشان داد از اسارت چارچوبهای تقلیدی عبور کرده است.
۴- آزادی از تعصب سیاسی. عمر سیاسی هفتاد ساله احمدزاده در یک جریان نگذشت و اسیر قالبهای ثابت نشد. در جوانی به جبهه ملی به رهبری مصدق پیوست، پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ وارد تشکیلات نیمه مخفی «نهضت مقاومت ملی»”گردید و پس از بسته شدن همه راههای مبارزه مسالمت آمیز قانونی و سرکوب گروهها و احزاب در سالهای ۴۱ تا ۴۳، از دهه پنجاه به بعد غیر مستقیم حامی جریانات برانداز شد.
۵- آزادی از تعصب تشکیلاتی. او زندگی سیاسی خود را در همان اوان جوانی با پیوستن به نهضت ملی شادروان دکتر مصدق آغاز کرد، اما نقدهایی نیز به گزینش بعضی همکاران رهبر محبوب خود داشت. پس از دستگیری آن پیشوا، با جبهه ملی دوم نیز بهدلیل برخی محافظهکاریها در نقد مستقیم شاه و پرهیز از ذکر نام مصدق و ملی شدن نفت، مخالفت میکرد. او در زندان هم با تندروی جریان چپ، از یاران فرزندان جانباخته خود، مخالفت میکرد.
۶- آزادی از همیشه اپوزیسیون بودن. احمدزاده در دوران اصلاحات با وجود اکراه جریان برانداز از شرکت در انتخابات، از خاتمی حمایت میکرد و بر این باور که گذر به دموکراسی در یک جامعه دینی با گزینش یک روحانی باورمند به آزادی آسانتر خواهد بود. او در هر دو نظام مخالفان را به استفاده از ظرفیتهای مثبت قانون اساسی موجود تشویق میکرد.
۷- آزادی ازاسارتهای یتیمی – طاهر آقا از نه سالگی پدر افغانتبار خود را که از جوانی به ایران مهاجرت کرده بود، از دست داده و یتیم شده بود، گویا از ملک و مزرعه آن پدر توانمند جز محدودی بقیه به غارت رفته و او که فرزند بزرگ خانواده بود، برای حمایت از مادر و دو برادر و دو خواهر خردسال مجبور بود با کشاوزری در احیاء آن میراث، جوانی خود را وقف سرپرستی خانواده کند و چنین شد که سختیهای کمرشکن روزگار او را برای تحمل بار زندانها و شکنجههای بعدی نیرومند ساخت.
بهطور خلاصه، او در هفتاد سال مبارزه، اسوه «صبر» و مقاومت، «صراحت» لهجه، «شهامت» در نقد قدرت، «صداقت» در انطباق ایمان با عمل ، «مروت» با موافقین و «مدارا» با مخالفین بود.
همانطور که در ابتدای سخن عرض کردم، رشدیافتگی هر ملت نسبت مستقیمی با میزان بهرهبرداری از سرمایههای انسانی موجود و از دنیا رفته خود دارد. نسل نو همواره نیازمند شناخت نمونهها و الگوهای ممتاز در رشتههای مختلف است.
گفته شده است که ما «ملت زنده کش مردهپرستی هستیم» و ضرورت دارد در «جامعهشناسی نخبهکشی» تامل کنیم. شک نیست غلو و گزافهگویی در باره درگذشتگان کاری بیحاصل است، اما آباد نگهداشتن مزرعه و خرمنی که گذشتگان احداث کردند و بهره بردن از محصول تجربه و تداوم تولیدات آنها شرط دوام و بقای یک ملت است.
جا دارد کتاب خاطرات ایشان که در نسخی بسیار محدود برای خواص تکثیر شده، به رغم همه تلاشهایی که برای خاموش و خفهکردن نور و ندای این رادمردان میشود، در داخل و خارج کشور چاپ و توزیع گردد و برای کسانیکه به فرهنگ شفاهی خو گرفته اند، با استفاده از ابزار الکترونیک امروزی، نسخه شفاهی آن در اختیارعلاقمندان قرار گیرد.
مصاحبه و جمعآوری خاطرات از همراهان و همرزمان قلیلی که هنوز در قید حیات هستند، خلاصهنویسی برای جوانانی که فرصت کافی برای مطالعه ندارند، تنظیم مقالات و بیانیههای چاپ شده در داخل و خارج و در صورت امکان تهیه فیلم زندگی و امثال آن با استفاده از امکانات امروزی، وظیفهی باقیماندگان فکری و خانوادگی آن سفر کرده میباشد. احمدزاده در نوجوانی با الهام گرفتن از مصدق راه زندگی خود را برگزید، این راه را برای دیگران هموار سازیم.
*سخنان ایراد شده در مراسم بزرگداشت شادروان طاهر احمد زاده در دانشگاه جرج واشینگتن، ۲۴ فوریه ۲۰۱۸
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…