دادستان تهران: محمد راجی در خیابان کشته شد

زیتون– دادستان تهران مرگ یکی از دروایش در بازداشت را تکذیب کرده و گفت که او در جریان درگیری در خیابان پاسداران کشته شده بود.

روز گذشته خبر درگذشت محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی بازداشت شده «در اثر ضربات وارده در حین بازجویی در بازداشتگاه پلیس» منتشر شد.

وب‌سایت مجذوبان نور٬ نزدیک به دراویش گنابادی٬ اعلام کرد که محمد راجی یکی از دراویشی بود که طی درگیری‌های اول اسفند ماه در خیابان گلستان هفتم پاسداران تهران بازداشت شد و در بازداشت‌گاه شاپور تهران کشته شده اشت.

وب‌سایت مجذوبان نور به نقل از خانواده این درویش درگذشته نوشته بود که مأموران اداره آگاهی شاهپور تهران روزگذشته (شنبه) از آنها خواسته‌اند تا «برای شناسایی» زندانی به همراه عکس و مدارک او به اداره آگاهی بروند.

صبح روز گذشته (یکشنبه ۱۳ اسفند)، خانواده این درویش به اداره آگاهی رفته‌اند و ماموران ابتدا به آنها گفته‌اند که محمد راجی در کما است. اما بعد از چند ساعت با تلفن درگذشت او را به خانواده‌اش اطلاع داده‌اند.

بعد از مراجعه حضوری خانواده، پلیس به آنها گفته است که محمد راجی در اثر ضربات وارده هنگام بازجویی جان خود را از دست داده است.

محمد راجی از زمان بازداشت هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است.

سایت مجذوبان نور محمد راجی را از فرماندهان سابق سپاه پاسداران معرفی کرده که در زمان جنگ ایران و عراق فرماندهی چند گردان سپاه در کردستان را به عهده داشته و در جنگ دچار معلولیت شده است.

یکی از پسران او به نام محمدعلی راجی هم که در حوادث خیابان گلستان هفتم پاسداران بازداشت شده بود، در زندان فشافویه بازداشت است.

پیشتر محسنی‌اژه‌ای٬ سخنگو و معاول اول قوه قضاییه٬ اعلام کرده بود که یک نفر دیگر از دراویش نیز طی درگیری‌های اسفندماه امسال در خیابان گلستان هفتم پاسداران کشته شده است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ رویکرد بینامرزی، میان گفتمان‌های مختلف و متضاد ایرانی، نوعی سازش و

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در بازار ارز، قیمت‌ها در

ادامه »

«دحترِ هفت-هشت ماهه‌ای سرش را گذاشته است روی شانه‌ی چپِ مادر، سرش روی شانه‌ی راست‌ش خم شده است و پنداری

ادامه »