زیتون: کتاب «راه و رسم منزلها؛ مقالاتی در باب و از منظرِ علوم انسانی» نوشته علی پایا از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است. بخشی از مقدمه این کتاب از سوی نویسنده برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته که در ادامه میآید.
برگرفته از مقدمه کتاب
مقالههایی که در این دفتر گرد هم آورده شدهاند، جملگی با موضوع «علوم انسانی» ارتباط دارند. جایگاه این علوم در کشور ما، باوجود آشنایی تقریباً یکصدوپنجاهساله ایرانیان با اندیشههای مدرن در این قلمرو، همچنان برای بسیاری ـ حتی اهل نظر ـ بهدرستی شناخته نیست.
شماری از سنتگرایان، این علوم را بیگانه با فرهنگ و سنت و اندیشه اسلامی به شمار میآورند و نشر و ترویج آنها را برای جامعه ایرانی مُضر میدانند و مقابله با آنها را ضروری و لازم و حتی واجب شرعی میشمارند. گروهی از این شمار برآنند که راه مبارزه با علوم انسانی جدید، تولید علوم انسانی اسلامی است. صاحب این قلم، دفتر مستقلی از مجموعه مقالههایی را که اینگونه در هیئت کتاب انتشار مییابند، به بحث تفصیلی درباره پروژه «اسلامیسازی علوم» اختصاص داده است. در دفتر کنونی تنها یکی از مقالهها به شکل مستقیم به این موضوع میپردازد؛ هرچند گاه در برخی از دیگر مقالههای این مجموعه نیز اشارههایی به این پروژه شده است.
تجددگرایانِ گاه افراطی بر این رأی هستند که هر آنچه در بیرون از مرزهای کشور و با عنوان علوم انسانی تولید میشود، باید عیناً به زبان فارسی در اختیار خوانندگان ایرانی قرار داده شود. از دیدگاه این گروه، علوم انسانی همچون دیگر علوم، هویتی عام و فرافرهنگی دارند و میراثی متعلق به همه بشریت به شمار میآیند و بنابراین باید بیهیچ محدودیتی به خواستاران آن در ایران عرضه شوند.
صاحب این قلم، با دو رویکردی که در بالا بدانها اشاره شد موافق نیست؛ هرچند بر این نظر است که در هریک بذرها و گَردههایی از حقیقت یافت میشود. علوم انسانی ـ به توضیحی که در این دفتر خواهد آمد ـ در همان حال که عضوی از خانواده کلی علوم هستند، تفاوتهایی اساسی با علوم فیزیکی و زیستی دارند. از جمله مهمترین این تفاوتها آن است که این علوم (و نیز علوم اجتماعی) از وجهی علم هستند و از وجهی فناوری. درباره این دو اصطلاح مهم در مقالههای بخش نخست این مجموعه به گستردگی توضیح داده شده است و در برخی مقالهها نیز پارهای از این توضیحات مکرر خواهد شد. تکنولوژیکبودن دیسیپلینهای انسانی و اجتماعی موجب شده است برخی از صاحبنظران از اصطلاح «تکنولوژیهای انسانی و اجتماعی» برای برجستهساختن وجه اخیر این دیسیپلینها بهره گیرند. ازآنجاکه ایدئولوژیها نیز تکنولوژیاند، تکنولوژیهای انسانی و اجتماعی میتوانند بهمنزله ایدئولوژی به کار گرفته شوند و همین امر لزوم بررسی نقادانه دعاویی را که در حوزه علوم و تکنولوژیهای انسانی مطرح میشوند، دوچندان میکند. به این اعتبار ترجمه مستقیم بسیاری از موضوعاتی که در حوزه علوم انسانی در بیرون از ایران مطرح میشود، بدون تأمل نقادانه در آنها میتواند حوزه فرهنگی و آکادمیک کشور را به عرصهای برای طرح «مدهای فکری» بدل سازد. مدهایی که پس از مدتی در خود کشورهای مولد آنها از رونق میافتند اما پیامدهای نامطلوب اخذ و اقتباس غیرنقادانه آنها تا سالیانِ سال در این مرزوبوم بر جای خواهد ماند.
با توجه به آنچه گفته شد، پیام اصلی اثر حاضر، تقویت هاضمه عقلانیت و نقادی در میان شهروندان ایرانی است. علوم انسانی که به یک معنای دقیق «انسانساز» به شمار میآیند، در صورتی در هدف خود موفق میشوند که بتوانند مخاطبان و حاملانی عقلگرا و نقّاد تربیت کنند. صاحب این قلم امیدوار است آنچه در این مجموعه جمعآوری شده است، گامی باشد در مسیر دستیابی به هدفِ مورد اشاره.
در مجموعه حاضر، ۲۳ مقاله از آثار نگارنده بازنشر شدهاند. این مقالهها زیر سه عنوان کلی جای گرفتهاند: «مقالههایی درباره علوم انسانی»، «گفتوگوهایی درباره علوم انسانی» و «مقالههایی از منظر علوم انسانی».
مقاله «چگونه میتوان کارایی علوم انسانی را افزایش داد؟ بحثی در امکانپذیری و راهکارهای عملی»، دو مسئله اساسی در ارتباط با علوم انسانی را مورد بررسی قرار میدهد. نخست ارزیابی امکان ارتقای کارایی این علوم و دوم، در صورتِ یافتن پاسخی مثبت برای پرسش نخستین، کاوش در راههای عملی ازدیاد بازده علوم انسانی. ازآنجاکه درباره چیستی علوم انسانی و ظرفیتها و اهداف آن دیدگاههای متنوعی در میان صاحبنظران وجود دارد، در بخش نخست مقاله به ارزیابی نقادانه برخی از این دیدگاهها پرداخته شده است. در بخش دوم شماری از شیوههای پیشنهادی برای بهبودبخشی به قابلیتهای علوم انسانی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. در بخش سوم مدل مختار نگارنده برای پژوهش در حوزه علوم انسانی معرفی شده است. در بخش چهارم با بهرهگیری از مباحث مطرحشده، مسئله امکان ارتقای کارایی علوم انسانی مورد ارزیابی نقادانه قرار گرفته و در آخرین بخش مقاله بحثی درباره ارائه راهکارهای عملی برای بهبودبخشی کیفیت علوم انسانی در کشور ارائه شده است.
«آینده علوم انسانی در ایران» موضوع مورد بحث دومین مقاله بخش نخست است. در این مقاله پس از اشاره کوتاهی به اهمیت مطالعات آیندهاندیشانه و چگونگی انجام این مطالعات و میزان اعتبار نتایج آنها، به این پرسش پرداخته میشود که راز اهمیت علوم انسانی در مقایسه با دیگر علوم در چیست. بر مبنای پاسخی که برای این پرسش اساسی ارائه شده است، برخی آموزهها بهمنظورِ زمینهسازی برای ایجاد صورت مطلوبی از علوم انسانی پیشنهاد شده است.
مقاله «بررسی امکان علوم انسانی اسلامی» که سومین مقاله بخش نخست است میکوشد با متمایزکردن دو جنبه علمی و تکنولوژیک علوم انسانی نشان دهد علوم انسانی از جنبه علمیِ آن در مورد مسلمانان و غیرمسلمانان یکسان است؛ درحالیکه از حیث تکنولوژیک میتوان (با لحاظ شرایطی که در مقاله توضیح داده میشود) از تکنولوژی مناسب مسلمانان (در حوزه علوم انسانی) سخن گفت. آموزهای که مقاله با تکیه بر آن تحریر شده است ناظر به این استدلال است که علم و تکنولوژی باوجود ارتباط تنگاتنگی که بهخصوص در اشکال مدرن خود با یکدیگر دارند، واجد تفاوتهای اساسی هستند. این تفاوتها موجب میشود بتوان (تحت شرایطی خاص) از تکنولوژیهای بومی یا دینی سخن گفت؛ حال آنکه در مورد علوم، افزودن صفاتی نظیر بومی یا دینی، بیوجه خواهد بود.
«موانع رشد علوم انسانی در ایران» که آخرین مقاله بخش نخست است در قالب یک سخنرانی در مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزشعالی ارائه شده است. آنچه در این مجلد آمده، متن ویرایششده آن سخنرانی است. موضوع مقاله چنانکه از عنوان آن برمیآید، شماری از عوامل رشدنایافتگی علوم انسانی در ایران است. از جمله عوامل مورد اشاره در این گفتار میتوان به نبود ارتباط بین علوم انسانی و علوم طبیعی، ناآشنایی با معرفتهای مرتبهدوم و بالاتر، مشکل ترجمه و مدهای فکری اشاره کرد. در مقاله حاضر بر ضرورت ایجاد زیستبوم عقلانیت، ترویج رویکرد نقادانه، تقویت نهادهای دموکراتیک و نهادهای پشتیبان آزادی و نیز تعامل سازنده با دنیا در عرصههای نظری بهعنوان شماری از راهکارها برای مواجهه با عقبماندگی علوم انسانی در ایران تأکید شده است.
بخش دوم با عنوان «گفتوگوهایی درباره علوم انسانی» چنانکه از عنوان آن برمیآید، دربردارنده شماری گفتوگوی مکتوب با برخی نشریهها پیرامونِ مسائل مربوط به علوم انسانی است. برخی از این گفتوگوها به بهانه انتشار کتابهایی بوده که به وسیله صاحب این قلم تألیف یا ترجمه شدهاند. گفتوگوهای دیگر ناظر است به مسائل عامتر در قلمرو علوم انسانی. نخستین مقاله این بخش دربردارنده پاسخهایی است که نگارنده به پرسشهای آقای دکتر مسعود معینیپور سردبیر محترم فصلنامه صدرا درباره علوم انسانی ارائه کرده است. قرار بود این پرسشها با شماری از صاحبنظران در میان گذارده شود و دیدگاههای آنان در فصلنامه صدرا انتشار یابد. نگارنده از سرنوشت این نظرخواهی اطلاعی ندارد.
گفتوگو با فصلنامه عصر اندیشه که بیشتر ناظر بر علل گرایش فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی به علوم انسانی بود، دومین مقاله بخش دوم کتاب حاضر را تشکیل میدهد. پاسخهای صاحب این قلم به برخی پرسشهای مطرحشده در این گفتوگو ناظر به تجربههای شخصی خود وی، بهعنوان یکی از همان فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی بوده است که به قلمرو علوم انسانی کوچ کردهاند. پرسشهای این گفتوگو از طریق آقای مهندس مجید اسدپور با نگارنده در میان گذارده شد.
دو مقاله بعدی در این بخش با عناوین «وضع علم و تکنولوژی در غیاب علوم انسانی و اجتماعی» و «رنجوری علوم انسانی» محصول دو گفتوگوی مکتوب با نشریه فرهنگ امروز و روزنامه شرق است.
پنجمین مقاله بخش دوم، گفتوگویی است درباره کتاب اسطوره چارچوب: در دفاع از علم و عقلانیت که نخستینبار در روزنامه اعتماد ملی انتشار یافت. مقاله ششم محصول گفتوگویی است که آقای سوگند علیخواه درباره فلسفه در جهان معاصر با نگارنده به انجام رساند. از جمله مهمترین موضوعات مورد توجه پرسشگر محترم این نکته بود که با توجه به برآمد رسانههای جدید و جامعههای مجازیای چون فیسبوک و توئیت، فلسفیدن چه کارکرد و وظیفهای دارد. متن این گفتوگو در سایت رادیو فردا انتشار یافت.
مقاله «مروری به ورود فلسفه علم به ایران» محصول گفتوگویی با نشریه فرهنگ امروز است. این مقاله دربردارنده پاسخ به شمار قابلملاحظهای از پرسشهای بسیار مهم در ارتباط با جایگاه فلسفه علم در ایران بهصورت خاص و موقعیت علوم انسانی در کشور بهطورکلی است؛ از جمله آنکه: «برخی از مهمترین جریانهای موجود در فلسفه علم (در قرن بیستم) در واکنش به پوزیتیویسم منطقی قوام یافتند درحالیکه در ایران ادبیات مربوط به پوزیتیویسم منطقی چندان گسترده و قوامیافته نبود. آیا فقدان چنین بستری خدشهای در نحوه معرفی این رشته به ایرانیان ایجاد نکرد و آیا در ایران عملاً با پرسشهایی برای مسائل ناموجود مواجهیم یا اینکه چنین شاکلههایی برای بررسی مسائل خاص و مربوط ما بازسازی و دچار دگردیسی شدند؟» و یا «در ایران با دو موج معرفتی فیلسوفان علم روبهرو بودهایم. در موج نخست عقلانیت انتقادی برجستگی فراوانی دارد اما در موج دوم نگاه تاریخی ـ ضدعقلی بارز میشود. این چرخش تاریخی در بستر اجتماعی ـ معرفتی ایران چه معنایی دارد؟»
مقاله «نقدی بر نقد: ملاحظاتی نقادانه بر مقاله در علمی و تکنولوژیکبودن علوم انسانی» که نهمین مقاله بخش دوم را تشکیل میدهد، محصول گفتوگویی غیرمستقیم میان نگارنده و حجتالاسلام دکتر خسروپناه است. ایشان در یک سخنرانی درباره علم اسلامی، ضمن ارزیابی آرای برخی صاحبنظرانی که در این زمینه قلم زدهاند، دیدگاههای نگارنده را بر اساس آنچه در مقالهای از وی با عنوان «ملاحظاتی نقادانه درباره علم دینی و علم اسلامی» درج شده است، مورد نقادی قرار دادهاند. ناقد محترم به اقتضای اخلاق علمی، نسخهای مکتوب از بخشی از سخنرانی را که به نقد آرای صاحب این قلم ارتباط داشت، برای وی ارسال کرد و بدینوسیله باب گفتوگویی علمی را گشود. نگارنده در پاسخ خود به نقدهای حجتالاسلام دکتر خسروپناه که در دوماهنامه گفتمان الگو انتشار یافت، ابتدا خلاصه جامعی از انتقادهای ایشان را ارائه داده و سپس به ارزیابی آنها پرداخته است.
آخرین مقاله بخش دوم دربردارنده گفتوگویی است که به همت اصغر زارع کهنمویی و خبرگزاری دانا با صاحب این قلم درباره مفهوم «اعتدال» از منظر فلسفی صورت گرفت. پرسشگر محترم با تأکید بر این نکته که اعتدال نظیر برخی دیگر از مفاهیم در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما بسیار مبهم است؛ تاآنجاکه همه حتی افراطیترینها نیز مدعی مشی اعتدال هستند، از چیستی این مفهوم و حاملان واقعی آن پرسش به میان آورد و دامنه گفتوگو را به بحث از موضوعاتی نظیر مرز میان «اعتدال و افراط» و «اعتدال و محافظهکاری»، و چرایی ظهور افراط و تفریط در جامعه ایرانی به درجاتی بیشتر از رویکردهای مبتنیبر اعتدال، بسط داد. از جمله دیگر پرسشهای مطرحشده در گفتوگو، فهم اندیشوران مسلمان در تاریخ فکر اسلامی از مفهوم اعتدال و نیز دیدگاه فیلسوفان غربی در این زمینه بود. ازآنجاکه گفتوگو مقارن با رویکارآمدن دولت «اعتدال و امید» سامان یافته بود، پرسشهایی نیز در این زمینه مطرح شد که کابینه معتدل چگونه کابینهای است و در عرصه سیاست که معمولاً عرصه افراط و تفریطها بوده، چگونه عمل خواهد کرد؟. نگارنده در پاسخ به پرسشهای طرحشده در این گفتوگو کوشیده است با ابتنا بر توضیحی که راجر اسکروتون فیلسوف سیاسی معاصر در انگلستان درباره مفهوم اعتدال ارائه کرده است، به تبیین مؤلفههای مختلف آن بپردازد و ضمن اشاره به دیدگاه متفکران مسلمان، رابطه وثیق میان اعتدال و عقلانیت را برجسته سازد.
بخش سوم مجموعه حاضر با عنوان «مقالههایی از منظر علوم انسانی»، بیشترین حجم تألیف حاضر را به خود اختصاص داده است. دو مقاله نخست این بخش با عناوین «فقیه بهمنزله مهندس: ارزیابی نقادانه جایگاه معرفتشناسانه فقه»، و «ملاحظاتی درباره جایگاه معرفتشناسانه فقه»، همانگونه که از عناوینشان برمیآید، با نیت روشنگری درباره جایگاه معرفتشناسانه دیسیپلین فقه تحریر شدهاند. استدلال دو مقاله آن است که دیسیپلین فقه در زمره تکنولوژیها جای دارد و هدف آن دستیابی به معرفتی درباره واقعیت نیست بلکه حل مسائل عملی در ارتباط با نیازهای شرعی مؤمنان است. مقاله نخست در فصلنامه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، و دومی در فصلنامه تخصصی علوم انسانی اسلامی انتشار یافتهاند.
مقاله «رویکرد فرارشتهای: ارزیابی نقادانه از یک منظر اسلامی» که به همت رضا علیزاده ممقانی به فارسی ترجمه شده است نخستینبار در فصلنامه امریکایی مطالعات جامعهشناسی اسلامی منتشر شد. هدف مقاله نقد دیدگاههای شماری از دستاندرکاران علوم انسانی در مغربزمین است که مدعیاند رویکرد موسوم به «فرارشتهای»، یک روششناسی و پارادایم تازه معرفتی است. استدلال نگارنده آن است که این رویکرد، نه یک روششناسی بلکه یک روش فراگیر است. مقاله بیشتر به نقد دیدگاههای بَسارَب نیکولسکو که یکی از پُرنویسترین مدافعان جایگاه رویکرد فرارشتهای در مقام یک پارادایم تازه معرفتی است، اختصاص دارد. در بخش آخر مقاله، چند نمونه از زیستبوم فکری فرهنگ اسلامی که میتوان آنها را نمونههای اولیه (و البته غیرکامل) این رویکرد (در مقام یک روش) به شمار آورد، به اختصار معرفی میشوند. نتیجهای که مقاله ارائه میدهد آن است که رویکرد فرارشتهای را میتوان به شیوه مؤثری به کار بست؛ به شرط آنکه کاربران آن، چهارچوب فلسفی مناسبی را اتخاذ کنند. چهارچوب پیشنهادی نگارنده، عقلانیت نقّاد است که درباره آن توضیحاتی در مقاله آمده است.
«نقادی، آزاداندیشی و رسانه ملی: اهمیت اتخاذ رویکرد نقادانه و آزاداندیشانه در اطلاعرسانی رسانهای» که ابتدا در قالب یک سخنرانی در سومین همایش رسانه و اقتصاد، در سال ۱۳۸۷ ارائه شد، به این نکته اشاره میکند که تحولات چشمگیر در تکنولوژیهای مربوط به تولید، انتقال و ارائه اطلاعات که با خود «انقلاب اطلاعات» را به همراه آوردهاند، اکنون به چنان ترازی از پیچیدگی رسیدهاند که جوامع بشری را با پدیدهای مواجه ساختهاند که از آن با عنوان «اشباع و سرریز اطلاعات» یاد میشود. مقاله بر این نکته تأکید میورزد که در فضایی که سیلاب اطلاعاتِ متنوع، ایجاد روحیه بیتفاوتی و حتی رمیدگی و وازدگی نسبت به اطلاعات را در گیرندگان و مخاطبان نهایی، به خطری جدی و واقعی تبدیل کرده است، مسئولیت رسانههایی که به قصد روشنگری و کمک به مخاطبان در دستیابی به اطلاعات معتبر وارد صحنه شدهاند، بهمراتب سنگینتر از گذشته شده است. مقاله که سالها پیش از رشد چشمگیر روندِ موسوم به ورود به دوران «مابعدحقیقت» تحریر شده است، به موضوعاتی میپردازد که در زمانه کنونی و در رقابت میان شبکههای اجتماعی و نهادهای رسمی خبررسانی، حائز اهمیت بسیار است. از جمله نکات مورد توجه مقاله آن است که در رقابت میان رسانههای مختلف برای جلب نظر مخاطبان، صرفنظر از ظرفیتها و ظرافتهای تکنیکی و فنی مربوط به سهولت در انتقال پیام و دسترسی به آن و نیز ملاحظات زیباشناسانه در نحوه بستهبندی و ارائه و نمایش پیام، مهمترین عاملی که به ازدیاد تأثیرگذاری پیام بر مخاطبان کمک میکند، محتوای نقادانه آن است.
در مقاله به تفصیل درباره ظرفیتهای معناییِ مفهومِ رویکرد «نقادانه» و ارتباط آن با مفهومِ «آزاداندیشی» توضیح داده شده است. ازآنجاکه موضوع همایش با مباحث اقتصادی نیز مرتبط بود، کوشش شده است در بسط استدلالهای مقاله به نمونههایی از حوزه اقتصاد نیز اشاره شود. نکته نهاییِ مورد تأکید مقاله آن است که در غیاب اتخاذ رویکردی نقادانه و برگرفته از آزاداندیشی، رسانه ملی در عرصه بسیار دشوار رقابت تنگاتنگ و فشرده با انواع رسانههای محلی و بینالمللی، به بازیگری فرعی بدل خواهد شد و میزان تأثیرگذاری آن به تراز پایینی، فروکاسته خواهد یافت.
پنجمین مقاله بخش سوم از مجموعه کنونی با عنوان «نگاهی از منظر فلسفی به مسئله کرامت انسان و ضرورتهای تحقیقات پزشکی»، نخستینبار در مجله اخلاق و تاریخ پزشکی ایران منتشر شد. درباره جنبههای نظری بحث کرامت انسانی و ابعاد گوناگون شبکه معنایی آن و بهخصوص آنچه به آموزههای اخلاقی در این زمینه مربوط میشود، نکات زیادی از سوی فلاسفه اخلاق و دستاندرکاران اخلاق پزشکی مطرح شده است. نگاهی به آثار انتشاریافته در این زمینه آشکار میسازد بسیاری از نویسندگانی که در این قلمرو به اظهارنظر پرداختهاند، بیشتر از منظر متعارف استدلالهای فلسفی که بر بنیاد حقوق یا عدالت استوار هستند و یا استدلالهای کلامی متکی به آموزههای دینی و یا اخلاقیات متکی به اصالت مصداق یا پراگماتیسم، بحث درباره مسئله حرمت و کرامت اشخاص را پیش بردهاند. در مقاله حاضر کوشش شده است با استفاده از دیدگاههای برخی فیلسوفان تحلیلی معاصر از منظری تازه و نامتعارف به مسئله نظر شود.
مقالههای ششم و هفتم بخش سوم به بحث مختصری درباره گذشته، حال و آینده فلسفه اسلامی اختصاص دارند. هر دو مقاله متکی به سخنرانی صاحب این قلم درباره همین موضوع در انجمن سلطنتی فلسفه در انگلستان در سال ۲۰۱۳ است. مقاله هفتم خلاصه فارسی فشردهای از مقدمه و نیز بخش آخر مقاله مبسوط انگلیسی است که در انجمن سلطنتی فلسفه ارائه شد. این متن خلاصه به همت محمد غفوری دبیر بخش فلسفه نشریه فرهنگ امروز و همکاران ایشان ترجمه شده است.
«ملاحظههای انتقادی در زمینه تجربه مدرنیته ایرانی» که نهمین مقاله بخش سوم را تشکیل میدهد، در قالب یک سخنرانی در انجمن جامعهشناسی ایران عرضه شد و سپس در نشریه آیین انتشار یافت. مقاله سه هدف کلی را دنبال میکند: نخست ارائه توصیفی مختصر از پدیدار مدرنیته؛ دوم تحلیل نقادانه و کوتاهِ پارهای از جلوههای این پدیدار در ظرف و زمینه خاص ایران؛ و سوم تجویزهایی درباره مدلی برای پیشبرد پروژه مدرنیته در ایران. مقاله اما بههیچروی ادعای گزاف حل دشواریهای نظری مسئله پیچیده تجربه مدرنیته در ایران را ندارد و هدف آن صرفاً تاباندن اندک پرتویی به برخی از زوایای تازه مسئله تجربه مدرنیته ایرانی و جلب توجه مخاطبان به شماری از جنبههایی است که شاید تاکنون کمتر بدان عنایت شده باشد.
مقاله «جان راولز: نظریهپرداز انصاف و عدالت» به مناسبت درگذشت این متفکر انساندوست و فیلسوف سیاسی برجسته امریکایی در کتاب ماه ادبیات و فلسفه به چاپ رسید. مقاله بعدی نیز که تا حدودی با دیدگاه جان راولز نزدیکی دارد، «لیبرالیسم در ترازوی نقد» نام دارد که بررسی نقادانهای از کتاب «لیبرالیسمها: مقالههایی در فلسفه سیاسی» نوشته جان گری فیلسوف سیاسی معاصر انگلیسی است. این مقاله نخستینبار در نشریه کیان منتشر شد.
آخرین مقاله مجموعه حاضر، «یک اتفاق ساده» بحث کوتاهی است در دفاع از اهمیت محوریِ مفهوم «حقیقت» برای کاوشهای نظری و عملی و در نقد رویکردهایی است که با نادیدهانگاشتن و یا ناچیزگرفتنِ «حقیقت»، دانسته یا نادانسته به «آشفتگی معرفتی» دامن میزنند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…