زیتون-هرساله در روز هشتم مارس فعالان حقوق زنان در سراسر جهان به خیابان ها میآیند تا لزوم پیگیری مطالبات زنان را گوشزد کنند. به تبعیت از این سنت صد ساله، در چند روز گذشته نیز فراخوانی جهت شرکت در تجمعی مسالمتآمیز در مقابل وزارت کار در فضای مجازی منتشر شده بود.
مطالبات امسال زنان ایران تحت تاثیر جنبش موسوم به «دختران خیابان انقلاب» و دستگیری بیش از ۳۰ نفر از معترضان به حجاب اجباری، پیرامون لزوم آزادی پوشش و همچنین اعتراض به تبعیض جنسیتی و شرایط نابرابر اقتصادی بود.
این تجمع اما بار دیگر با سرکوب ماموران انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد و حکومت که بار دیگر نشان داد که تحمل پذیرش هیچگونه فعالیت مسالمتآمیز مدنی را ندارد از همان ابتدای صبح اقدام به دستگیری بیش از ۸۰ نفر از تجمعکنندگان و انتقال آنها به کلانتری گیشا کرد.
خامنهای در خطبه های نماز جمعه درباره زنان معترض گفته بود که «من نمیخواهم آنها را روسپی خطاب کنم چون کار روسپی فقط مربوط به خودش میشود. کارهای این زنان مسئلهی جامعه است. برای همین من آنها را ضدانقلاب مینامم».
در ساعات پایانی روز پنجشنبه اما خبرها حکایت از آزادی تعدادی از بازداشتشدگان داشت.
مهدیه گلرو، یکی از فعالان زنان که در این تجمع حضور داشت در توئیترش نوشته است که در تمام کوچهها و روی پلهای عابر پیاده اطراف ساختمان وزارت کار نیروهای امنیتی مستقر هستند:«این میزان از فضای امنیتی باورکردنی نیست حتی اجازه چند لحظه ایستادن نمیدهند. ونهای مخصوص انتقال زندانی و ون گشت ارشاد، موتورهای پرسروصدا و وفور لباس شخصی، این است ۸ مارس در ایران.»
بیش از ۱۱ سال از آخرین تجمع فعالان حقوق زنان میگذرد، تجمعی با حضور ۵۰۰۰ نفر در میدان هفت تیر تهران که با ضرب و شتم و دستگیری حدود ۶۰ نفر از تجمعکنندگان پاسخ داده شد و برای بسیاری از این فعالان حکمهای تعزیری و تعلیقی صادر شد.
در سال ۸۹ نیز علیرغم انتشار بیانیه فعالان حقوق زن برای برگزاری صدمین سال روز جهانی زن، مقامات جمهوری اسلامی در فضای امنیتی پس از سرکوب جنبش سبز مانع شکلگیری این تجمع شدند.
در سال ۸۴ و پیش از انتخابات ریاستجمهوری نیز تجمع فعالان زن در مقابل دانشگاه تهران برگزار شده بود.
جنبش مشروطه
هشتم مارس که در گذشته به عنوان روز زنان کارگر شناخته میشد از سال ۱۹۰۹ میلادی و پس یک رشته اعتراضات و اعتصابات از سوی گروههای سوسیالیستی امریکایی در اعتراض به شرایط نابرابر کارگران زن نامگذاری شد و سپس در آلمان شرقی، شوروی سابق و اروپای شرقی از سوی احزاب چپ و کمونیست حمایت شد.
انجمنهای مشروطهخواه که از سوی مرتجعین متهم به رواج بابیگری بودند نخستین جرقههای دفاع از حقوق زنان را ایجاد و حتی اقدام به تاسیس روزنامه هم کردند.
این اعتراضات بعدها رنگ و بوی سیاسیتری گرفت و به تدریج اهدافی چون حق رای، حق داشتن مناصب دولتی و عمومی زنان را نیز در برگرفت.
امسال نیز تحت شعاع افشاگریهای بیسابقه در خصوص آزار جنسی و جنبش #منهم، فعالین حقوق زن در جهان برنامههای ویژهای برای برگزاری این روز ترتیب داده بودند.
هنگامی که زنان در اروپا و امریکا برای حقوق برابر میاندیشیدند، در ایران عهد قاجار، آن چنان که در کتاب زنان ایران در جنبش مشروطه نقل شده، تنها شغلی که برای زنان تصور میشد «فاحشهگی» بود.
بیشتر بخوایند
از «یا روسری یا توسری» تا دختران خیابان انقلاب
تنها زنانی اندکی در کشاکش انواع تکفیرنامهها و تهدیدات مجتهدین و مرتجعین، مجال تحصیل در مدارس امریکایی و فرانسوی نوظهور آن زمان را پیدا کرده بودند و اندکاندک با جنبشهای آزادیخواهی دیگر کشورها آشنا شدند و یکسال قبل از پیروزی جنبش مشروطه اقدام به تاسیس گروههای مخفیای چون انجمن آزادی زنان و انجمن مخدرات وطن و… کردند.
این انجمنهای مشروطهخواه که از سوی مرتجعین متهم به رواج بابیگری بودند نخستین جرقههای دفاع از حقوق زنان را ایجاد و حتی اقدام به تاسیس روزنامه هم کردند.
جمعیت «پیک سعادت نسوان» نیز یکی از سازمانهای زنان در رشت بود که در سال ۱۳۰۰ با تلاش تعدادی از زنان روشنفکر این شهر با گرایشهای چپ تشکیل شد.
این انجمن نشریه پیک سعادت نسوان را منتشر میکرد و کلاسهای آموزش سوادآموزی، خیاطی، صنایع دستدوزی ، تئاتر برای زنان را برپاکرد. این جمعیت نخستین گروه در ایران بود که هشتم مارس را به عنوان روز زن پذیرفت و هر سال مراسم بزرگداشت آن را اجرا میکرد.
در حکومت محمدرضا پهلوی با وجود اقداماتی در جهت ارتقای سطح بهداشت زنان، ارتقا سطح سواد زنان، آموزش فنی حرفهای و همچنین بهبود قوانین حمایت از خانواده، سقط جنین و قانون حق رای، حکومت پهلوی فمینیسم دولتی را جایگزین جنبش مستقل زنان کرد.
سازمان دیگری به نام بیداری زنان درمراسم بزرگداشت ۸ مارس تئاتری به نام «دختر قربانی» به رهبری میرزاده عشقی را اجرا کرد که با استقبال حدود ۶۰۰ نفر مواجه شد.
رضاشاه و محمدرضاشاه
با روی کارآمدن رضاشاه علی الرغم شعارهای تجددخواهانه، هیچگونه تغییری در قوانین حقوقی ایجاد نشد و در نهایت قانون مدنی که در زمان رضا شاه در ١٩٣٣ به تصویب رسید کاملاً بر مبنای شرع بود. به این معنی که قانون چند همسری هنوز وجود داشت و حق طلاق حتی حق طلاق غیابی با مرد بود.
اعمال قانون کشف حجاب باعث شد که بسیاری از زنان طبقه پایین جامعه و زنان مسن عملا برای سال ها در خانه حبس شوند. همچنین بسیاری را از جنبشهای آزادی خواهی زنان را قلمع و قمع کرد، نشریات زنان توقیف شد و صاحب امتیازان نشریات به زندان و تبعید محکوم شدند.
نوع نگاه محمدرضا پهلوی به جنبش زنان دوگانه بود بخشی حکومتی یا دولتی با عنوان«شورای عالی جمعیت زنان» به ریاست اشرف پهلوی که فعالیتهای مثبتی را در جهت ارتقای سطح بهداشت زنان، ارتقا سطح سوادزنان، آموزش فنی حرفهای و همچنین بهبود قوانین حمایت از خانواده، سقط جنین و قانون حق رای زنان انجام داد. این فعالیتها منجر به حضور پررنگتر زنان در حوزههای اجتماعی و سیاسی گردید.
اما همانگونه که پژوهشگران حوزه زنان نقل میکنند حکومت پهلوی هرگونه جنبش مستقل قبل از کودتای ۲۸ مرداد را سرکوب کرده و فمینیسم دولتی را جایگزین جنبش مستقل زنان کرد.
با قدرتگیری مذهبیون در ایران، ساختمان مرکزی سازمان زنان ایران به آتش کشیده شد. فعالیتهای این سازمان در زمینه بهداشت و آموزش زنان از نظر انقلابیون مروج فحشا بود.
بسیاری از زنانی که مستقلا و یا در قالب احزاب به فعالیت میپرداختند به شدت سرکوب شدند و اجازه فعالیت حزبی و مطبوعاتی را از دست دادند.
برای مثال مریم فیروز موسس سازمان زنان حزب توده و از فعالان حقوق زنان، پس از چهارسال زندگی مخفیانه، مجبور به ترک ایران شد و به صورت غیابی به اعدام محکوم شد.
حتی دکتر مهرانگیز منوچهریان که در آن زمان سناتور مجلس سنا بود به علت نظریات مستقل در زمینه حقوق زنان در نهایت مجبور به کنارهگیری از قدرت و استعفا شد.
انقلاب اسلامی ایران
با قدرتگیری مذهبیون در ایران، دستاوردهای دولتی پهلوی دوم نیز از بین رفت. ابتدا ساختمان مرکزی سازمان زنان ایران به آتش کشیده شد.
فعالیتهای این سازمان در زمینه بهداشت و آموزش زنان از نظر انقلابیون مروج فحشا بود. سپس قانون نسبتا مترقی حمایت از خانواده ملغی، سقط جنین غیرقانونی شد و حجاب برای زنان اجباری شد.
اندک تلاشهای فعالان حقوق زنان به دلیل نبود استقلال و سازماندهی مشخص و همچنین وابستگی به احزاب به ثمر نرسید. زنان در اوایل انقلاب توانستند سه تجمع را برگزار کنند: اسفندماه ۵۷، دی ماه ۵۸ و مرداد ماه ۵۹. در تجمع ۱۷ اسفند ۵۷ که تا پنج روز ادامه یافت.
زنان خواهان حضور در دولت، حق برابر، حق انتخاب پوشش، کار برای دستمزد برابر بودند. برعکس این تجمع که در فضایی آزاد ابتدای انقلاب برگزار شد دو تجمع دیگر در فضای سرکوب و فشار پس از انقلاب با کارشکنی و در نهایت دستگیری فعالان مواجه شد.
«حجتالاسلام خامنهای» نیز در یکی از خطبههای نماز جمعه خطاب به زنان تجمع کننده گفت:«من نمیخواهم آنها را روسپی خطاب کنم چون کار روسپی فقط مربوط به خودش میشود. کارهای این زنان مسئلهی جامعه است. برای همین من آنها را ضدانقلاب مینامم … به این زنان که میگویند در این کشور آزادی نیست من پاسخ میدهم که اگر در این کشور آزادی نبود این یک موضوع طبیعی برای این ملت مسلمان بود که شما را موقع تظاهرات بکُشند».
آنچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مسلم شد، مساله مطابقت بیچونوچرای قوانین با شرع و فقه اسلامی است که وجود هرگونه نگاه ترقیخواهانه به مسائل زنان را با چالش جدی مواجه میکند.
بسیاری از قوانین از سن ازدواج تا مساله حضانت، آزادی پوشش، ارث که مصداق بارز خشونت و تبعیض علیه زنان و دختران است همگی در بنبست نگاه فقهی به قوانین مدنی گیر افتاده و راه به جایی نبردهاند.
حتی کمپین جمعآوری یک میلیون امضا که هدفش جمعآوری موافقتی عمومی و گسترده جهت تغییر قوانین تبعیضآمیز بود در نهایت با سرکوب شدید فعالین مواجه شد.
بدین ترتیب پس از گذشت نزدیک به صد سال از شروع مبارزات مدنی زنان برای احقاق حقوق خود، زنان ایرانی علیرغم تحمل فشار و سرکوبهای فراوان همچنان در ابتدای این راه پر فراز و نشیب قدم بر میدارند.