زیتون ـ مهسا محمدی: این روزها اگر در خبری گفته شود که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران دستگیر و اعدام شده و اتهامش داشتن سلاح و پاسپورت جعلی در یک خانه تیمی بوده است، قاعدتا بسیاری این خبر را جعلی میخوانند و باور نخواهند کرد.
۳۰ سال پیش اما وزارت اطلاعات ایران با پیشتیبانی آیتالله خمینی، مهدی هاشمی، فرمانده نهضتهای آزادیبخش، فردی که جایگاه فعلی قاسم سلیمانی در مقیاسی کوچکتر را داشت، بازداشت کردند و یکی از اتهامات او را داشتن «خانه تیمی» اعلام کردند؛ خانهای که توسط خود وزارت اطلاعات در اختیار نهضتهای آزادیبخش قرار گرفته و موضوعی مخفی نبوده است.
«صدورانقلاب» یکی از ایده های سرمداران حکومت جمهوری اسلامی بود و از همین رو آیتالله خمینی در پیامی اعلام کرد که «ما از تمام نهضتهای آزادی بخش در سراسر جهان که در راه خدا، حق و حقیقت و آزادی مبارزه میکنند، پشتیبانی میکنیم.»
بسیاری از چهرههای مورد حمایت جمهوری اسلامی در کشورهای مسلمان توسط مهدی هاشمی شناسایی و تقویت شدند که از جمله آنها ابراهیم یعقوب زَکزاکی روحانی شیعه در نیجریه است که در تبلیغات جمهوری اسلامی بسیار مطرح است.
این پیام آیتالله خمینی در ابتدای انقلاب ایران به نهضتهای تازه نفس و فعال در منطقه خاورمیانه و دنیا بود که بعدها تبدیل به ایده صدور انقلاب و تشکیل سپاه قدس شد. این ایده در قانون اساسی نیز گنجانده و تبدیل به اصل ۱۵۴ قانون اساسی شد.
حتی پیش از اینکه این ایده به صورت جدی مطرح شود محمد منتظری سالها در لبنان با گروههای مسلمان مسلح از کشورهای مختلف جهان رابطه داشت و معتقد بود که جمهوری اسلامی برای مبارزه با اسرائیل و آمریکا یا به تعبیر آن سالها «صهیونسیم» و «امپریالیسم» در همه کشورها نیرو داشته باشد.
با این تفکر واحد «نهضتهای آزادیبخش» تشکیل و به سپاه پاسداران افزوده شد و در بند ۱۰ از ماده دوم اولین اساسنامه سپاه پاسداران نیز «حمایت از نهضتهای رهاییبخش و حقطلبانه مستضعفان» بهعنوان یکی از وظایف سپاه پاسداران مشخص شد.
کتابخانه و مدارسی برای تربیت روحانیون سیاسی
مجلس خبرگان چاره دیگری جز انتخاب آیتالله منتظری نداشت
سپاه قدس که به عنوان شاخه برون مرزی سپاه در جریان جنگ ایران و عراق تاسیس شد حول همین نگاه شکل گرفت.
در سطح جهانی نیز یکی از مشخصههای ویژه دوران پس از جنگ جهانی دوم، پیدایش گروههای سازمانیافتهای بود که از سوی مردم علیه قدرتهای استعمار میجنگیدند. نخستین نهضتهای آزادیبخش ملی در آفریقا و پس از آن در آسیا و سپس در کشورهای آمریکای لاتین و تا حد کمی در اروپا بهوجود آمده اند. این گونه نهضتها بیشتر در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ ظهور یافتند.
چند اعدام و ۱۰۵ سال زندان؛قربانیان پرونده سید و حذف آیتالله
از معاون اولی و «سوتِ بلبلی» تا «پردهنشینی»
تا بدانجا که در سال ۱۹۶۵ مجمع عمومی ملل متحد به موجب قطعنامه ۲۱۰۵ ، مشروعیت پیکار ملتهای در بند استعمار را به منظور دستیابی به حقشان در تعیین سرنوشت خود به رسمیت شناخت وه همین امر بر مشروعیت این نهضتها مهرتایید زد.
از سپاه محمد منتظری تا سپاه مهدی هاشمی
از همان خردادماه ۱۳۵۰ که محمد منتظری بعد از یک تعقیب و گریز از دست مأموران ساواک فرار کرد و زندگی مخفیانه خود را در مرز شرقی ایران و بعد پاکستان آغاز کرد، به یکی از نقاط اتصال «انقلابیون» ایران با «جنبشهای آزادیبخش» بینالمللی بدل شد.
مهدی هاشمی در دو نامه به آیتالله منتظری در سالهای ۶۴ و ۶۵ گزارشی از وضعیت نهضتهای آزادیبخش ارائه کرده که براساس آن این تشکیلات در چندین کشور نیرو داشته است.
فرزند ارشد آیتالله منتظری که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب ایران با وجود مخالفتهای آشکار با دولت موقت و بنیصدر مورد علاقه آیتالله خمینی بود در پایهگذاری کمیته انقلاب اسلامی در ۲۳ بهمن و پیشبرد کار آن نقش بهسزایی داشت. یکی از ایرادات دولت موقت از نگاه محمد منتظری این بود که به ایجاد رابطه با جنبشهای رهاییبخش گرایشی نداشت.
در دهه ۵۰ و بعد از فرار محمد منتظری از ایران او به آموزش چریکی پیکارگران ایرانی در عراق پرداخت. در ۱۳۵۴ راهی لبنان شد و در آنجا نیز به فعالیتهای مشابهی دست زد.
محمد منتظری با سازمان فتح هم همکاری داشت و خود در اردوگاه فداییان فلسطینی در لبنان آموزش نظامی دید. در تمام این مبارزات تفکر کلیدی وی «پیکار با استعمارگران» بود که تا سالهای بعد از انقلاب نیز با وی ماند و تبدیل به نقطه اختلاف وی با لیبرالهای دولت موقت شد. او اعمال دولت موقت را «اشتباه و خیانتآمیز» میخواند و میگفت «بازرگان در خط ما نیست».
منتظری همچنین در همان سالهای کوتاه زندگی خود بعد ازانقلاب ایران و قبل از آنکه در سال ۶۰ در انفجار دفتر حزب جمهوری کشته شود، گروهی به نام «پاسداران انقلاب اسلامی» یا «پاسا» را سرپرستی میکرد.
پاسا یکی از گروههای چهارگانهای بود که بعدها از بههم پیوستن آنها، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ پایهگذاری شد.
با ترور محمد منتظری در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی، مسئولیت نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران را مهدی هاشمی ، برادر داماد آیتالله منتظری و همرزم قدیمی وی بر عهد گرفت.
متهمان و مطلعان یک ترور؛مهدی هاشمی،یا محمد عطریان فر و احمد سالک
هاشمی پیش از انقلاب همراه با محمد منتظری با گروههای مسلح در لبنان و لیبی در ارتباط بود.
مخالفان مهدی هاشمی اما او را به تندروی می کردند و برخی از موضوعات مانند جاسازی مواد منجفره در کیف حجاج را به او نسبت دادهاند.
اقدامی که گفته میشود توسط سپاه اصفهان انجام شده و در گزهای حجاج مواد منفجره جاسازی کرده بودند. آیتالله منتظری نیز تاکید کرده که این اقدام را افراد دیگری انجام داده بودند اما به گردن مهدی هاشمی انداختهاند.
سپاه قدس این روزها در حالی به یکی از مهمترین زمینههای قدرت و تبلیغات جمهوری اسلامی تبدیل شده که مخالفان آیتالله منتظری نقش محمد منتظری و مهدی هاشمی درایجاد آن را عملا انکار میکنند.
خانواده آیتالله منتظری نیز در پاسخ به محمد نوریزاد که در مصاحبه با حسین دهباشی این ادعای قدیمی را تکرار کرده بود نوشتند که «عنوان نمودن این اتهام از طرف مسئولین وقت سپاه پاسداران در آن مقطع، ناشی از ناآگاهی و بیاطلاعی نبوده است بلکه عالماً و عامداً این تهمت را به شخصی که توان دفاع از خود نداشته نسبت دادهاند تا از خود سلب مسئولیت کنند».
مهدی هاشمی از همان ابتدا در کنار محمد منتظری در فعالیتهای نهضتهای آزادیبخش همراه بود.
سعید حجاریان معاون سابق وزارت اطلاعات و فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با مجله «مهر»می گوید که «نهضت های آزادیبخش سپاه زیر نظر سید مهدی هاشمی بود. او و محمد منتظری بدون ویزا و پاسپورت آدم به ایران میآوردند».
او گفته که یکبار حسن نصرالله دبیرکل کنونی حزبالله لبنان توسط محمد منتظری و مهدی هاشمی و بدون ویزا به ایران آمده بود و دستگیر شده بود.
او تاکید میکند که ماجرا جنبه سیاسی نداشته و صرفا اداری بود چرا که «آقای نصرالله غیرقانونی و بدون ویزا آمده بودند و ورود غیرقانونی جرم است. بچهها او را بردهاند دو سه شب در یک ساختمان دیگر بازداشت کردهاند مسئله یک ماجرای اداری بود و جنبه سیاسی نداشت. و [نهایتا] سید مهدی هاشمی و بچههای سپاه آمدند و وساطت کردند و او را بردند».
آیتالله منتظری و نهضتهای آزادیبخش
در سالها بعد و در زمان اعدام مهدی هاشمی، مخالفان وی همواره از تاثیر او بر آیتالله منتظری سخن گفتند. از جمله اینکه او از نزدیکی به بیت آیتالله برای ایجاد «مشکلاتی برای کشور» استفاده میکرد و با توجه به مسئولیتی که در نهضت آزادیبخش سپاه داشت و نفوذ سیاسی آیتالله برای این اعمال نفوذ استفاده میکرد.
واکنشها به اتهام احمد علیه احمد
احمد خمینی به دنبال رهبری آینده بود
محسن کدیور در مقالهای با عنوان «ارزیابی عملکرد آقای منتظری (آذر ۱۳۶۴- شهریور ۱۳۶۵)» درباره تاثیرات آیتالله منتظری در نهضتهای آزادی بخش مینویسد:«آقای منتظری به نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان خصوصا سرزمینهای اسلامی بویژه کشورهای همسایه اهتمام ویژه داشت. لبنان، عراق و افغانستان سه کشوری بودند که علمای مبارز آن در ارتباط مستقیم با ایشان بودند، از ایشان حرفشنوی داشتند و حکمیت ایشان را در اختلافاتشان میپذیرفتند.»
این تاریخ پژوه در ادامه به ذکر مواردی از مداخله مثبت ایتالله منتظری در اختلافات این جبههها پرداخته و مینویسد:«هیاتی که از طرف آیتالله منتظری برای آشتی دادن گروههای معارض به افغانستان رفته بودند … وضع جنگ داخلی بین این گروهها در افغانستان فاجعه است و تقریبا جهاد با کفار را فلج کرده است. [با وساطت این هیات]موقتا خاموش شده و پیگیری لازم دارد».
ملاقات آیتالله منتظری در ۲۲ دی ۱۳۶۴ با اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و تشکیل گروه سه نفره در عراق در شهریور ۱۳۶۵ به نمایندگی از آیتالله خمینی که نمایندگان ولی فقیه در آن کشور محسوب میشدند از دیگر موارد نامبرده است.
بعد از ماجرای مکفارلین، بسیاری از نشریههای مشهور عربی نظیر النهار و الکویتی اینگونه تحلیل کردند که هدف از مذاکره با ایران نه تنها آزادی گروگانها بلکه تلاش برای حذف «سازمان نهضتهای آزادیبخش» است.
پیام به علمای لبنانی و فلسطینی برای خاتمه دادن به درگیریهای لبنان و ملاقات با شیخ سعید شعبان رهبر جنبش توحید اسلامی لبنان، گروه حزبالله و امل لبنان و اعضای تجمع علمای اسلامی شیعه و سنی لبنان هم از جمله تلاشها و تاثیرات آیت الله منتظری در جنبشهای رهایی بخش منطقه در طی دهه ۶۰ بود.
مهدی هاشمی در دو نامه به آیتالله منتظری در سال های ۶۴ و ۶۵ گزارشی از وضعیت نهضتهای آزادیبخش ارائه کرده که براساس آن این تشکیلات در چندین کشور نیرو داشته است.
از جمله اقدامات این گروه برگزاری نشستی در لیبی با حضور ۷ گروه مخالف صدام حسین بود.
بسیاری از چهره های مورد حمایت جمهوری اسلامی درکشورهای مسلمان توسط مهدی هاشمی شناسایی و تقویت شدند که از جمله آنها ابراهیم یعقوب زَکزاکی روحانی شیعه در نیجریه است که در تبلیغات جمهوری اسلامی بسیار مطرح است.
مهدی هاشمی در نامههای خود به آیتالله منتظری موضوع اختلافات با وزارت خارجه را نیز به صراحت بیان میکند.
ایرانگیت و حذف آیتالله در مصاحبه با ابوالحسن بنیصدر
با وجود تعریف هدف «صدور انقلاب» در شرح وظایف سپاه و در ارتباط آن با نهضتهای آزادیبخش منطقه اما منتقدان مهدی هاشمی را متهم به « تندروی در سیاست خارجی» و « صدور انقلاب با شیوههای غیرمعمول» میکردند.
هر چند برخی تنها دلیل برای بازداشت مهدی هاشمی را حذف آیتالله منتظری میدانند، برخی دیگر معتقدند که نوعی اجماع جهانی و داخلی جهت حذف سید مهدی هاشمی و به تبع آن آیتالله منتظری از دایره قدرت شکل گرفته بود.
بعد از ماجرای مکفارلین، بسیاری از نشریههای مشهور عربی نظیر النهار و الکویتی اینگونه تحلیل کردند که هدف از مذاکره با ایران نه تنها آزادی گروگانها بلکه تلاش برای حذف «سازمان نهضتهای آزادیبخش» و همچنین تلاش برای تقویت جناح میانهرو «هاشمی رفسنجانی و خامنهای» در روند انتقال قدرت در ایران است.
قهدریجان علیا علیه قهدریجان سفلی
درکتاب «واقعیتها و قضاوتها» نیز متن تلکس محرمانه خبرگزاری جمهوری اسلامی از سخنان جان پویندگستر، مشاور امنیت ملی ریگان در۲۳ آبان ۶۵ در مصاحبه با شبکه ان.بی .سی روایت شده که در آن این مقام دولت آمریکا گفته است که «دستگیری مهدی هاشمی در ایران حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن تروریسم است».
این مقام دولت آمریکا با اشاره به آغاز مذاکرات دو کشور اعلام کرده که «بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت ایران متوقف شده است».
رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا نیز در کمیسیون تاور سخنان مشابهی بیان کرده است.
با وجود معاملات ایران و آمریکا و اعدام مهدی هاشمی اما شیوههای «غیر معمول و تندروانه برای صدور انقلاب» به پایان نرسید.
سپاه قدس این روزها در حالی به یکی از مهم ترین زمینه های قدرت و تبلیغات جمهوری اسلامی تبدیل شده که مخالفان آیت الله منتظری نقش محمد منتظری و مهدی هاشمی درایجاد آن را عملا انکار میکنند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…