تأملی در بیانیهی جمعی از علما در خصوص آراء سید کمال حیدری
جمعی از علمای قم گرد هم آمدهاند و بیانیهای صادر کردهاند و سید کمال حیدری –یکی دیگر از عالمان دینی- را به انحراف منتسب کرده و از مؤمنین «عدم توجه به این شخص» را خواستهاند. آنها در تأیید نظر حضرات وحید خراسانی و صافی گلپایگانی چنین بیانیهای را صادر کردهاند.
سید کمال حیدری از جمله فقهایی است که میگوید «اصلاح فهم دینی» را وجهه همّت خود ساخته و در این مسیر گام مینهد. وی میگوید که خواهان پالایش خرافات و غلو از فکر شیعی است. سخن اما اینک در مَرام و مَسلک این فقیه شیعه نیست. روی سخن با عالِمانی است که عَلَم مخالفت برافراشتهاند و قلم تخفیف بر یک اندیشه بر میکشند. بیانیه را افرادی امضاء کردهتند که دور نیست بر جایگاه مرجعیت شیعه تکیه زده و آیندهی فقه شیعه به نام ایشان رقم خورَد.
این بیانیه البته نسبت به آنچه که سابقاً در حق مخالفین میرفت از مدارای بیشتری نصیب میبَرد. در این بیانیه تنها عدم توجه به آراء این فقیه را خواستار شدهاند. نکتهی نیک دیگری هم در این بیانیه نهفته است و آن اینکه این متن، از سویهی سیاسی تهی است. به یاد آوریم مواجهههایی که با رأی فقهی آیتالله بیات زنجانی در خصوص آشامیدن به هنگام اضطرار در ماه رمضان رفت و برخی ایشان را به عدم درک صحیح از دین متهم کردند. حال آنکه رأی آیتالله بیات زنجانی، مسبوق به سابقه بود. به نظر میرسد آنچه که تیر اتهامها را به جانب آیتالله بیات زنجانی نشانه میرفت، بینصیب از سویههای سیاسی نبود. در بیانیهی اخیر جمعی از مدرسینِ حوزوی اما کمتر صبغهی سیاسی به چشم میآید. در این بیانیه در قیاس با پیش از این، با مدارای بیشتری نسبت به رقیب سخن رفته است.
زمانه زمانهی مدارا است. هنگامهای است که «حقِّ ناحق بودن» مورد التفات واقع شده است. در طریقت اندیشهورزی ممکن است خطایی رخ نماید، اما «حقِّ نا حق بودن» بر ما امر میکند که دیگرانی اگر بر سَبیل خطا رفتند و به نتایجی ناحق هم نائل آمدند، اما این حق برایشان محفوظ است که رأی خود را ابراز دارند. بر اساس این اصل گفته میشود که ممکن است من انتخاب تو را در خصوص امر «الف» نادرست و بر خطا بدانم، اما تصمیم تو را در آن خصوص، از آن حیث که نشانگر هویت انسانی است، محترم میشمارم. حقِّ ناحق بودن، ضامن اختیار و قدرت آزادی انسان است و باید پیششرطِ خردورزی قرار گیرد. بر اساس همین اصل است که فضیلت مدارا رخ مینماید و یکی از امور مسلَّم در جهان جدید قلمداد میشود. حقِ ناحق بودن و گوهر مدارا از دستاوردهای امروزینِ عالم معرفت است. اگر پیش از این، سابقهای و رگههایی در فکر بشری داشته، اما امروزه به تمام قامت در عرصهی اندیش ورزی حضور دارد و همگان را به التزام بر آن امر میکند.
آموزههای دنیای جدید همچنین بر ما تعلیم میکند که ملاک و معیار برای داوری در باب یک عقیده، روشِ رسیدن به آن عقیده است، نه نتیجهی استفاده از آن روش. به عبارت دیگر، حقانیتِ مضمونِ یک عقیده و مطابقت آن با واقع، در انسانیتِ انسان هیچ مدخلیتی ندارد. آنچه در این میان اهمیت دارد، شیوه و روش پذیرش یک عقیده است. آدمی نسبت به روشِ رسیدن به یک عقیده و پذیرفتن آن مسئولیت دارد، نه نسبت به مطابقت یا عدم مطابقت مضمون آن با واقع. در چنین میدانی پس از تحقیق و بررسیهایی که خالی از غرضورزی است، فرد میباید نتایج تحقیق خود را آشکار کند. حال اگر رأی او مخالف با برداشتهای غالب آمد، چه باک؟ آنچه مهم است، جَهد صادقانه در بیان ادلّه است.
بیان دلیل در مأثورات دینی نیز به کرّات مورد تأکید بوده است. این روایت از معصوم(ع) است که شک و تردید حتی در اصول دین، تنها هنگامی موجب کفر میشود که سابقاً دین را بر اساس ادلّهای مستحکم به اثبات رسانده باشیم. که اگر چنین نشود، حتی اشکال کردن در اصول دین هم جایز است. مرحوم مجلسی در باب این روایت چنین لطیف گفته است که: این روایت باب رحمتی است که خداوند بر بندگانش گشوده است.
باری! باب رحمت الهی در این امور گشوده است. به این سخن بنگرید که چون قائم ما ظهور کند، اِذا قامَ القائِم(عج) جاءَ بِامرٍ جَدید را در اندازد. گویی مهدی موعود(عج)، دین جدیدی را معرفی میکند. گویا هر آنچه را که تا آنروز، قوتِ غالب دینداری بوده را پس میزند و نگرشی دیگر از دین به عرصه میآید. این روایت از آن روی قابل توجه است که هر چه تا کنون در مرام دینی بیان شده است، میتواند رأی ناصوابی باشد. این روایت مینواند جای را بر نگرشهای دیگر بگشاید. شاید که حکم صحیح، همان رأی غیر مرسوم باشد. شاید این فهمِ غالب همان است که قائم(عج) با آن سر به مبارزه بر میدارد. کمترین ثمرهی این روایت آن است که آراء دیگر را نیز حُرمت نهیم و به این ترفند که خلافِ قولِ مشهور است، آن را از صحنه به در نکنیم. این سخن نیکِ مرحوم صالحی نجفآبادی بود که میگفت باید یک مسابقهی علمی برای نوشتن رساله عملیه ترتیب دهیم تا نظرات متفاوتی عرضه شود و از تمسک به یک نظر مشهور پرهیز گردد. گویی نفس تکثر آراء در این میدان امری مبارک است و فقه شیعی را به کار میآید.
از این امورِ تئوریک درگذریم؛ بنگرید که چگونه تجربه بر ما ثابت کرده است که چون تیغ مخالفت برکشیم و رقیب را به چوبِ تکفیر و ارتداد بنوازیم، بر ترویج آن دامن زدهایم. مواجهههای غیر علمی، نه تنها رقیب را از میدان به در نکرده است که بر اقبال آن افزوده است. کدامین فتوای تکفیر و ارتداد در جهان اسلام بوده است که در بر اندیشهی رقیب بسته باشد؟ جز این است که رأیی را که گمان میبردهایم به فتوایی در نطفه خفه میکنیم، بال و پر دادهایم و بر شهرت آن افزودهایم و همگان را از آن رأیِ ناصواب مطّلع ساختهایم؟
جهان امروز، اقتضائاتی دارد. نمیتوان چشم بر آن بست و به گوشهی امنی خسبید و به نحوهی مواجهه پیشینیان دل خوش داشت و حکم به نادیده انگاشتن رأی رقیب داد و مردمان را از خوانشِ سخن وی بر حذر داشت. اگر مراجعِ پیشین بعضاً چنین مواجههای با رقیبان را در کارنامهی خود دارند، اما اینک به اثرات آن برخوردها واقفیم و میدانیم که به این شیوه، کمتر اندیشهای را از میدان تفکر به در میکنیم. بگذاریم تا حضرات وحید خراسانی و صافی گلپایگانی همچنان بر مرام سابق مشی امور کنند، اما نسل آینده مرجعیت، قدم در پارادایم جدیدی بگذارد. چرا از فقه شیعه، پیام رحمت صادر نشود؟ چرا خبرسازیِ فقهای شیعه، به فتواهای خردسوز بر سر زبانها بیفتد؟ یک مدارا کردن، یک چشم بر نظرِ مخالفان گشودن و به آغوش مِهر به استقبال رأی رقیبان رفتن و جز به ادلّهی عقلی با آنها مواجه نشدن، میتواند پیام نیکی از بیت مرجعیت به جهان مخابره کند. بهجاست که نسل آیندهی مرجعیت، بر این امور به دیدهی عنایت بنگرند و بر دستاوردهای معرفتی دنیای جدید پشت پا نزنند و این آموزهها را همواره پیش چشم داشته باشند و بر سنتِ سلف، پافشاریًهای نامبارک نکنند و سیرهی جدیدی را در نظر آورند. شاید که به این راه، چندین هزار امید بنیآدم را از مرجعیت و فقه دینی همچنان زنده نگه دارند.
ای دست برده در دل و دینم چه میکنی / جانم بسوختی و هنوزت کم است این؟
یک دم نگاه کن که چه بر باد میدهی / چندین هزار امید بنیآدم است این
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…