زیتون ـ مهسا محمدی: محمود احمدینژاد روز گذشته در نامهای به قاسم سلیمانی نوشت:« حداقل انتظار این است که… به گونهای عمل نماییم که شریک این ظلم بزرگ تلقی نشویم.»
«ظلمی» که رییس دولت نهم و دهم از فرمانده سپاه قدس میخواهد در آن شریک نباشند،« ظلم» به معاون اجرایی دولتش، حمید بقایی، است که چند روزی است برای اجرای محکومیت بلندمدتش خود به زندان فراخوانده شده است.
حال امروز خبر آمد که اسفندیار رحیم مشایی، مشاور محمود احمدینژاد هم بازداشت شده است. وکیلش میگوید اتهامش آتش زدن حکم بقایی مقابل سفارت انگلیس است و پلیس میگوید برای پارهای تحقیقات.
با بازداشت رحیم مشایی به نظر میرسد برخوردها وارد فاز جدید شده است. اصولگراهای تندرو در فضای مجازی با هشتگ «راز مشایی» در حال «افشاگری» بر علیه وی و سنگین کردن بار پرونده او هستند.
حمید بقایی با اتهام جرایم مالی در زمان مسئولیت خود در دولت محمود احمدینژاد به ۱۵ سال زندان، ۴۳ میلیارد تومان جزای نقدی و شلاق محکوم شده است.
احمدینژاد محکومیت نزدیکان خود با اتهامات سنگین مالی را تلافیجویی سیاسی برادران لاریجانی میداند. رییسجمهور سابق به رییس سپاه قدس تاکید میکند که «برادر انقلابی و پاک»اش «با انگیزه و هدف سیاسی» و به خاطر چیزهایی که او آنان را «مراودات کاری» بین خودشان میخواند به « سنگینترین مجازاتها» محکوم شده است و از این رو از او درخواست «حمایت» دارد.
بیشتر بخوانید
احمدینژاد پیش از این هم در نامهای خطاب به قاضی تجدیدنظر حمید بقایی گفتهبود بسیاری از مقامهای ایرانی از محل بودجه عمومی موسسههای خصوصی را اداره میکنند و به این ترتیب نمیشود حمید بقایی را برای کار مشابه متهم کرد.
در نامه ای که احمدینژاد در یازدهم بهمن ماه گذشته خطاب به رئیس و قضات شعبه ۶۸ دادگاه تجدید نظر بقایی نوشت، تاکید کرده بود که «هیچ مرجعی از جمله قاضی نمیتواند از مقام صاحب اختیار درباره تشخیص افراد واجد صلاحیت برای پاداش و کمک سوال نماید چه برسد به اینکه حکم محکومیت نیز صادر کند.»
اولین جایی که سر رشته اختلافات برون افتاد افشاگری احمدینژاد درباره جلسه فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی و درخواست رشوه برادر روسای دو قوه بود.
در بخش دیگری از همین نامه آمده است که کسانی چون «اکبر هاشمی رفسنجانی، غلامعلی حداد عادل و علی لاریجانی» خود برای موسسههای خصوصی تحت مدیریتشان بودجه در نظر گرفتهاند و کسانی چون «محمدتقی مصباح یزدی، محمود هاشمی شاهرودی، علیاکبر ولایتی و عبدالله جوادی آملی» نیز بودجههای عمومی میگیرند.
او در ادامه تاکید کرده که اگر بنا به رسیدگی دقیق به بودجههای عمومی است، باید «به ۶۳ حساب بانکی رییس دستگاه قضا که بدون ذیحساب قانونی و بدون نظارت دیوان محاسبات ماهیانه دهها میلیارد تومان سود دریافتی آن با تشخیص فردی ایشان هزینه میشود، رسیدگی کرد.»
از فاضل لاریجانی تا ملکه انگلستان
در طی یک سال اخیر موج اتهاماتی که از سوی دولت پایان یافته «بهار » به سوی دستگاه قضا و برادران لاریجانی روانه شد بسیار سنگین بود. از جاسوس خواندن دختر صادق لاریجانی و ارتباط آنان با انگلستان گرفته تا فساد مالی در دستگاه قضا و حسابهای بانکی بدون نظارت و غیره.
هر هفته دست کم یکی دو خبر از سوی این منتقدان سرسخت دستگاه قضا منتشر میشد و هر روز به شیوه جدید سعی در به چالش کشیدن این قوه داشتند. از تحصن در حرم شاه عبدالعظیم گرفته تا بردن محتویات پرونده بقایی در زنبیل قرمز به دادگاه.
احمدینژاد درباره هواپیمایی ماهان، میپرسد و اینکه این شرکت که متعلق به بنیاد خصوصی مولیالموحدین است و سلیمانی عضو ارشد آن است، به چه قیمتی و با کدام حسابرسی قانونی، به ستاد اجرایی فرمان امام فروخته شده؟
با این وجود شاید بتوان گفت اولین جایی که سر رشته این اختلافات برون افتاد و به مطبوعات هم راه پیدا کرد، افشاگری محمود احمدینژاد در مجلس در بهمن ۱۳۹۱ بود که او محتوای جلسهای میان فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی، رئیس وقت سازمان تامین اجتماعی را منتشر و برادر رییس قوه قضاییه و رییس مجلس را متهم به فساد کرد.
در یکی از آخرین حرکات این گروه هم اسفندیار رحیم مشایی مشاور و دوست نزدیک احمدینژاد و بقایی به مقابل سفارت انگلستان رفته و به شکل نمادین بخشی از حکم حمید بقایی را در آنجا آتش زد و بار دیگر تلویحا قوه قضاییه را منتسب به این کشور دانست. او گفت که مشایی با فرمان «ملکه انگلیس» زندانی شده است.
«برای پشیمانی دیر است»
از سوی دیگ، رد آنچه که محمود احمدینژاد آن را «مراودات کاری» با سپاه میخواند را میتوان در موارد اتهامی حمید بقایی و همچنین نامهنگاریهای وی با قاسم سلیمانی پیش از اعزام به زندان هم پیدا کرد.
یکی از اتهامهای حمید بقایی اختلاس در ۳.۵ میلیون یورویی است که ادعا میشود سپاه قدس برای توزیع میان سران کشورهای آفریقایی به او داده بود.
احمدینژاد امروز و تنها یک روز بعد از درخواست حمایت از قاسم سلیمانی از او به خاطر سکوت در برابر «ظلمی» که در جریان است انتقاد کرد و پرسید که اگر وجهی به بقایی پرداخت شده است باید معلوم شود این اقدام، «به چه دلیل، بابت چه کاری، از کدام محل، طبق کدام قانون، بر اساس چه درخواستی، کدام رسید و چگونه آن هم در روزی که ایشان فاقد هر نوع مسئولیت دولتی بوده، انجام شده است؟» او در آخر نامه خود «سردار» را تلویحا تهدید کرده و گفت «به زودی ظالمان رسوا میشوند و… آن روز برای پشیمانی دیر است.»
سوالاتیرا که احمدینژاد از سلیمانی پرسید، بقایی نیز پیش از رفتن به زندان طرح کرده بود.
حمید بقایی در نامهای به قاسم سلیمانی، دریافت ارز از سپاه قدس را رد کرده بود و از او هم خواسته بود این ادعا را رد کند.
او در نامه خود تاکید کرده بود که ادعای پرداخت ارز به او برای توزیع میان سران کشورهای آفریقایی، سپاه پاسداران را هم زیر سوال میبرد و نوشت:«این ادعای کذب در اصل شما و مجموعه تحت امرتان را زیر سوال می برد، به این معنی که بدون حساب و کتاب و رعایت قوانین و مقررات، اموال بیتالمال را در اختیار افراد فاقد مسئولیت قانونی قرار میدهید.»
حال دیگر فقط یک ضلع از مثلث «مردان بهاری» بیرون از زندان مانده است، احمدینژاد حالا در بیانیه خود به مناسبت دستگیری مشایی ار حمایت رهبر و سردار طمع بریده و گفته که «شکایت این مظالم را به محضر»امام زمان میبرد
رمضان شریف، سخنگوی سپاه، اما به این ادعای بقایی پاسخ سربالا داد و گفت:« رای محاکم قضایی براساس مدارک مستند، مستدل، دقیق و قوی صادر میشود و فرافکنی و طرح سناریوهای تکراری علیه نهادها و اشخاص در کشور بار جرایم متهمان را کاهش نمیدهد.»
امروز دادستانی متن حکم بقایی را منتشر کرد که بر اساس آن بقایی مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار در پولی که سپاه پاسداران «برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی» داده، اختلاس کرده است.
حال احمدینژاد همه اهرمهای خود را به کار انداخته و همزمان با عتاب و خطاب این «برادر» در رسانههای تحت کنترل خود، سوالها و ابهامات جدیدی را نیز درباره منابع مالی و معاملات مرتبط با سپاه طرح میکند.
به عنوان مثال از او درباره هواپیمایی ماهان، میپرسد و اینکه این شرکت که متعلق به بنیاد خصوصی مولیالموحدین است و سلیمانی عضو ارشد آن است، به چه قیمتی و با کدام حسابرسی قانونی، به ستاد اجرایی فرمان امام فروخته شده؟
#راز مشایی
تا به امروز به نظر نمیرسید که با وجود همه این نامهنگاریها و هدف قرار دادن نقاط حساس جمهوری اسلامی توسط رییسجمهوری سابق و دوستانش مانعی اساسی بر سر راه افشاگریها و حملههای آنان وجود داشته باشد.
«نهادهای انقلابی» در برابر این همقطار قدیمی خود چندان انقلابی عمل نمیکردند و حتی در برابر تهدیدهای او سکوت پیشه کردند. عکسالعمل عجیبی که طعنهها و گمانهزنیهای فراوانی در پی داشته و دارد و گاهی خون حزباللهیهای جوانتر را به «جوش میآورد.»
عباس عبدی، جامعه شناس و فعال اصلاحطلب هم در توئیتر خود دلیل این مدل مواجهه را اینگونه بیان میکند: «علت عدم برخورد با احمدینژاد و مشایی این است که سیستم بیش از این نمیتواند خود را محاکمه کند، چون اگر هرکس دیگر بویژه اصلاحطلبان، اندکی؛ فقط اندکی از سخنان آنان را میزد نهتنها خودش که نزدیکانش هم دچار بدترین مشکلات میشدند.»
امروز اما با بازداشت رحیم مشایی به نظر میرسد این برخوردها وارد فاز جدید شده است. اصولگراهای تندرو در فضای مجازی با هشتگ «راز مشایی» در حال «افشاگری» علیه وی و سنگین کردن پرونده او هستند.
حال دیگر فقط یک ضلع از مثلث «مردان بهاری» بیرون از زندان مانده است؛ احمدینژاد حالا در بیانیه خود به مناسبت دستگیری مشایی ار حمایت رهبر و سردار طمع بریده و گفته که «شکایت این مظالم را به محضر»امام زمان میبرد و تاکید میکند که تردید ندارد که این رفتارها، «نمی تواند نتایجی بهتر از آنچه بر گذشتگان رفته است، برای بانیان آن در پی داشته باشد.»
از لحن بیانیه برنمیآید که رییسجمهور افشاگر سابق هنوز بر مدار قبل باشد، باید دید که در طی روزهای آینده چه خواهد کرد. آیا همچنان به افشاگری علیه قوه قضاییه و سپاه و طعنههای گاه و بیگاه خود به «رهبر» ادامه میدهد یا زبان در کام میکشد.