جمعی از فعالان ملی-مذهبی با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند:

???? به سیاست خارجی مغایر با منافع ملی معترضیم و از آن برائت می‌جوییم

زیتون– جمعی از فعالین ملی-مذهبی در اعتراض به سیاست خارجی جمهوری اسلامی بیانیه‌ای منتشر و از آن اعلام برائت کردند.

این بیانیه که به امضاء محمدجواد اکبرین، عبدالعلی بازرگان، فرزانه روستایی، رضا علیجانی، حسن فرشتیان، مرتضی کاظمیان، رضا مسموعی، مهدی نوربخش و حسن یوسفی ‌اشکوری رسیده،  تاکید دارد که این رویکرد هزینه‌های مادی و انسانی فراوانی را طی چهار دهه بر مردم ایران تحمیل کرده است.

به گزارش «زیتون» در این بیانیه آمده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از نخستین سال‌های تأسیس با «چرخش از اتکاء به منافع ملی به بلندپروازی‌های عقیدتی ـ سیاسی» به مرور با مؤلفه‌ی دیگری درآمیخت و نقش منطقه‌ای پررنگ‌تری تحت عنوان «ام‌القرای جهان اسلام» به خود گرفت.

همچنین در این بیانیه آمده است که «جمهوری اسلامی با رویکرد شیعه‌گری، به صلح پایدار در سوریه ضربات سختی زده و در کنار مداخله‌های غیرانسانی قدرت‌های بزرگ، عاملی در بحران انسانی گریبان‌گیر این کشور شده است».

امضا کنندگان در ادامه به حاکمان ایران هشدار می‌دهند که تداوم سیاست‌های ماجراجویانه، متوهمانه و تنش‌زای «دشمن‌محور»، که بستری برای تقویت و تسریع ائتلاف بزرگ منطقه‌ای و جهانی (از جریان‌های ارتجاعی منطقه‌ای و نیروهای سلطه‌جوی جهانی) علیه ایران و ایرانیان فراهم کرده، وضعیت بسیار خطرناکی پدید آورده است که هزینه‌های بسیار سنگین آن را باید مردم ما با اضمحلال روزافزون توان ملی و بحران‌های فزاینده اقتصادی و اجتماعی بپردازند. آنان از همین رو از «سیاست خارجه جمهوری اسلامی» اعلام برائت می‌کنند.

متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته٬ به شرح زیر است:

 

به نام خدا

به سیاست خارجی مغایر با منافع ملی معترضیم و از آن برائت می‌جوییم

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از نخستین سال‌های تأسیس با چرخش از اتکاء به «منافع ملی» به بلندپروازی‌های عقیدتی ـ سیاسی به مرور با مؤلفه‌ی دیگری درآمیخت و نقش منطقه‌ای پررنگ‌تری تحت عنوان «ام‌القرای جهان اسلام» به خود گرفت. این رویکرد که هزینه‌های مادی و انسانی فراوانی را طی چهار دهه بر مردم ایران تحمیل کرده است، از همان ابتدا از سوی برخی بزرگان دلسوز مردم، ازجمله بعضی رهبران فکری و سیاسی ملی ـ مذهبی، مورد نقد جدی قرار گرفت.

بی‌گمان، ناعادلانه بودن نظم حاکم بر جهان کنونی، که عمدتا از تسلط قدرت‌های بزرگ جهانی و فزون‌خواهی‌های آنها ناشی می‌شود، و نیز جهل و تعصب بخشی از گروه‌ها و ظلم و ستم و اشغال‌گری و زیاده‌خواهی بعضی از دولت‌های جهانی و منطقه‌ای قابل انکار نیست و نمی‌توان بی تفاوت از کنار آن گذشت.

با ارتباطات بسیار پیچیده جهان کنونی و گرایش به جهانی‌شدن اقتصاد و سیاست، که در کنترل قدرت‌های حاکم بر قرار دارد، تصور منافع ملی در مرزهای محدود جغرافیایی بسی دور از واقع است. نکته‌ی بسیارمهم، نوع نگاه برون‌مرزی و جنبه دفاعی و ارزشی آن، به‌خصوص با داعیه‌های آرمانی نظام حاکم بر ایران در دفاع از مظلومان است که اکنون با یارگیری‌های سیاسی و عملکرد آنان فرسنگ‌ها فاصله دارد.

برای مبارزه با سیاست‌های جهانخوار و نظم‌های ناعادلانه، دولت‌هایی با اتکاء به ملت‌های خود راه‌های نوینی گشوده‌اند که عمدتا متکی بر توسعه‌گرایی همه‌جانبه (به‌ویژه اقتصادی و سیاسی) و نیز اتحاد و همبستگی با سایر جوامع علیه ظلم و ستم و استثمار و زیاده‌خواهی قدرت‌های جهانی است.

اما حاکمان ما، به‌رغم همه ادعاهای ارزشی و دفاع از مظلومان جهان، ایران را در کنار معدود کشورهایی (همچون کره‌شمالی یا نظام ۴۸ ساله سرکوبگر غیرمردمی اسد، پدر و پسر) قرار داده‌اند که منافع ملی و رفاه و سعادت مردمان‌ خود را فدای پروژه‌های اقتدارگرایانه و چشم‌اندازهای رویاپردازانه منسوخ و نیز جاه‌طلبی‌ها و تنش‌آفرینی‌های بی‌پشتوانه و پرآسیب کرده‌اند.

امضاء‌کنندگان این بیانیه با توجه به سیر شتابناک رخدادهای جهانی و منطقه‌ای متاثر از ستیزه‌جویی‌ها و تنش‌آفرینی‌های مترتب بر این رویکرد که به‌گونه‌ای فزاینده هزینه‌هایی کمرشکن و غیرقابل جبران به ایران و ایرانیان تحمیل خواهد کرد، و نیز با توجه به فضای به‌شدت امنیتی داخل کشور و سنگین‌بودن هزینه نقد سیاست‌های خارجی با تشکیل پرونده‌ قضایی برای منتقدان و تحقیر و توهین و جوسازی تبلیغاتی علیه آنان، وظیفه خود می‌دانند نکته‌های زیر را با هموطنان مطرح کنند:

از ابتدای انقلاب اکثر رویکردها و سیاست‌های خارجی حاکمان ایران خارج از روال قانونی و دموکراتیک، در محافل بسته و پنهان هسته اصلی قدرت در نظام، تصمیم‌گیری و هدایت شده است؛ رویکردی که نقش مجلسِ برآمده از نظارت استصوابی در نقد و نظارت بر آن، نزدیک به صفر بوده و از امکان بررسی و نقد جدی نخبگان و کارشناسان در رسانه‌ها محروم و ممنوع بوده است.

در فقدان فضای نقد و بررسی سیاست‌گذاری خارجی و عدم‌شفافیت و تنگناهای موجود، پرونده‌های بزرگ و ملی سیاست خارجی با تأخیر بسیار و صرف هزینه‌های گزاف از جیب مردم ایران و به ضرر منافع ملی به پایان رسیده است.

هزینه‌های اقتصادی این نوع سیاست‌ها، حتی اگر همه مؤلفه‌های آن منطقی و اصولی باشد، اساسا بالاتر از توان ملی ایران بوده و به قیمت افزودن فشار طاقت‌فرسا بر زندگی روزمره اکثر شهروندان در شرایط اسفناک کشور است. به‌خصوص در فضای تحریم سنگین سال‌های اخیر علیه ایران که دهک‌های بیشتری به زیر خط فقر نسبی و مطلق رانده شده‌اند.

اینک سالیانی است که دخالت‌های جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه، به‌ویژه عراق و سوریه، نه تنها موجب جذب محرومان نشده، بلکه افکار عمومی منطقه را فضای خشم و نفرتی که شاید سال‌ها و بلکه چند نسل علیه منافع ملی ایران ادامه داشته باشد تحریک کرده است.

دامن‌زدن به شیعی‌گری و گرایش‌های مذهبی فرقه‌ای نیز جدا از دمیدن بر تنور اختلاف‌های ویرانگر تاریخی، تضادهای واقعی فقر و غنا، استبداد و آزادی، استقلال و وابستگی را به حاشیه رانده و مردم منطقه را به‌جای اینکه در برابر حاکمان مستبد و فاسد و وابسته‌ قرار دهد، در جدال‌های فرعی به رژیم‌های اقتدارگرای مستقر نزدیک ساخته است. رویکردی که تاکنون حکومت اسرائیل بزرگترین برنده اصلی آن بوده است.

جمهوری اسلامی ایران از ابتدای جنبش اعتراضی مردم در سوریه، به عزم ابقای رژیم غیردموکراتیک «بشار اسد» وارد این کشور شده و به نفع حکومت سوریه اقدام کرده است. اعتراض‌های مردم سوریه در آغاز کاملا مسالمت‌آمیز بود، اما دولت سوریه با حمایت ایران (و با تکیه بر تجربه سپاه در سرکوب جنبش سبز) به سرکوب خونین معترضان خود پرداخت.

مقام‌های ارشد نظامی، امنیتی و حکومتی ایران، در ابتدای سرکوب اعتراض‌ مردم سوریه اعلام کردند که کمک‌ به دولت سوریه جنبه مستشاری دارد! اما کمی بعد زیر عنوان «مدافعین حرم» و با این توجیه که «اگر در سوریه نجنگیم باید در مرزهای خود بجنگیم»، ماهیت مشارکت جمهوری اسلامی در بحران سوریه را آشکار کردند. جمهوری اسلامی ـ به تصریح رهبری نظام ـ سوریه را در عمق استراتژی ضداسرائیلی خود جایگاهی ویژه بخشیده، و به‌همین دلیل حمایت از اسد را به‌عنوان یک استراتژی کلی در سیاست خارجی خود انتخاب کرده است.سوریه هرچند امروز تقریبا جنگهای داخلی را پشت‌سر گذاشته، اما بستری برای نزاع قدرت‌های بزرگ و بین‌المللی شده است. کشوری ویران، با حدود ششصد هزار کشته، دوازده میلیون آواره، دولتی ناپایدار و کشوری‌ که در آن بذر نفرت و کینه کاشته شده است.

کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی، استقلال ایران را با دعوت روسیه و تشویق آن برای دخالت نظامی در سوریه (و استفاده از پایگاه‌های هوایی ایران) مخدوش کرده و این شانس ابتدای جنگ داخلی را که مخالفان اسد را با دولت این کشور بر سر میز مذاکره بنشاند و نفوذ خود را در سوریه حفظ کند، تا حد زیادی از دست داده است. بی‌گمان، آینده سوریه را بیش از ایران، روسیه، امریکا و حتی ترکیه تعیین خواهند کرد.

جمهوری اسلامی با رویکرد شیعه‌گری، به صلح پایدار در سوریه ضربات سختی زده و در کنار مداخله‌های غیرانسانی قدرت‌های بزرگ، عاملی در بحران انسانی گریبانگیر این کشور شده است. آنچه در سوریه به‌وقوع پیوسته، و با کمال تأسف هنوز ادامه دارد، جنایت علیه بشریت است؛ دخالت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه با دخالت نظامی عربستان سعودی در بحرین تفاوت چندانی ندارد.

بدیهی است که دخالت دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی، توجیهی برای این مشارکت غیرانسانی نبوده و نخواهد بود. به‌ویژه در زمانه‌ای که ایران درگیر بحران اقتصادی است، میلیاردها دلار صرف حمایت از رژیم اقتدارگرا و سرکوبگر اسد می‌شود. هزینه‌کردی که بدون اطلاع و رضایت اکثریت مردم ایران انجام شده و ادامه دارد.

وضعیت پرتنش منطقه بزرگ‌ترین زمینه و فرصت را برای حضور قدرت‌های سلطه‌گر جهانی در منطقه فراهم آورده است. آمریکا امروز با دعوت و اصرار دولت عراق و نخست‌وزیر آن در عراق مانده است. ضمن این‌که منطقه به یکی از بزرگترین بازارهای فروش کارخانه‌های تسلیحاتی جهان تبدیل شده است؛ قراردادهای نجومی ایالات متحده با عربستان تنها یک نمونه از سوء‌استفاده نظام‌های سلطه‌گر بین‌المللی از آشفته‌بازار منطقه و سوء‌تدبیر و خردگریزی حکومت‌های منطقه (ازجمله جمهوری اسلامی) محسوب می‌شود.

دکترین امنیتی مناسب برای کشوری همچون ایران، که دارای همسایگان متعدد است و با بسیاری از آنان تفاوت‌های مذهبی و قومی و … دارد، ضروری است به‌جای فرقه‌گرایی و برخورد تهاجمی و مداخله‌جویانه، مبتنی بر صلح‌طلبی و گفت‌وگو و تعامل و همگرایی و وحدت‌ منطقه‌ای باشد. ضمن آنکه از اساس نیز دکترین امنیتی تنگ‌نظرانه کنونی باید به دکترینی متکی بر عوامل و اولویت‌های توسعه پایدار انسانی، تقویت زیرساخت‌های اقتصادی، افزایش رفاه اجتماعی، تولید علم و دانش‌، همبستگی ملی، گسترش مشارکت اجتماعی، بسط آزادی‌های سیاسی و البته، تجهیز مستمر تسلیحات تدافعی تغییر کند.

ما به حاکمان ایران هشدار می‌دهیم که تداوم سیاست‌های ماجراجویانه، متوهمانه و تنش‌زای «دشمن‌محور»، که بستری برای تقویت و تسریع ائتلاف بزرگ منطقه‌ای و جهانی (از جریان‌های ارتجاعی منطقه‌ای و نیروهای سلطه‌جوی جهانی) علیه ایران و ایرانیان فراهم کرده، وضعیت بسیار خطرناکی پدید آورده است که هزینه‌های بسیار سنگین آن را باید مردم ما با اضمحلال روزافزون توان ملی و بحران‌های فزاینده اقتصادی و اجتماعی بپردازند. بیکاری و فقری که به‌شکل روزافزون بخش‌های بیشتری از جامعه را از حداقل‌های لازم برای یک زندگی عادی محروم ساخته و سونامی بزرگی را شکل داده که در مسیر پرفرسایش و تخریب خویش حیات اجتماعی ایرانیان را دچار تهدیدهای بنیادین کرده است.

ما همچنین به‌عنوان بخشی از جامعه سیاسی ایران، به شهروندان کشورهای منطقه، به‌خصوص مردم سوریه، اعلام می‌داریم که مخالف سیاست‌های فرقه‌گرایانه، اقتدارطلبانه و تنش‌زای حکومت جمهوری اسلامی هستیم. سیاست‌هایی که برای فرزندان ایشان مرگ و ویرانی و فقر و تباهی به ارمغان آورده است. ما با آنها علیه حاکمان مستبدشان و علیه هرگونه مداخله‌جویی جهانی و منطقه‌ای، که جنگی ویرانگر را بر کشور سوریه و مردم مظلوم آن تحمیل کرده و نابودی و فاجعه انسانی به‌بار آورده است، همدل و همراه هستیم.

محمدجواد اکبرین- عبدالعلی بازرگان- فرزانه روستایی- رضا علیجانی- حسن فرشتیان- مرتضی کاظمیان- رضا مسموعی- مهدی نوربخش- حسن یوسفی اشکوری

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

جمعی از فعالان ملی-مذهبی با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند:

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »