زیتون– در واپسین روزهای سال گذشته، انجمن «مباحثات قرآنی» میزگردی را به «نظریه رویاهای رسولانه» اختصاص داد. در این نشست، که ۲۳ اسفند ماه ۹۶ برگزار شد، محسن آرمین و امیر مازیار با حضور جمعی از قرآنپژوهان این نظریه را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
در سالهای اخیر و پس از انتشار سلسله مقالات «محمد(ص) راوی رویاهای رسولانه» در سایت «جرس»، گفتوگوی تلویزیونی عبدالکریم سروش با عبدالعلی بازرگان در برنامهی «پرگار»، فرضیه «رویاهای رسولانه» را به تمامی به عرصهی عمومی کشاند. این فرضیه که در زمان انتشار نیز با واکنشهای محدودتری روبرو شده بود، این بار معرکهی آرا شد، تا تعدادی از اندیشمندان آن را موجه دانسته و از آن دفاع کنند و در مقابل بسیاری از صاحبنظران به نقد و رد آن بپرداختند.
محسن آرمین یکی از نخستین کسانی بود که به انتقاد از این نظریه پرداخت و با انتشار چند مقاله و سخنرانی درصدد رد این نظریه برآمد. آرمین در نشست انجمن مباحثات قرانی نیز در سخنانی با عنوان «نظریه رویاهای رسولانه و مساله اعتبار متن و معنای متن » مجددا به انتقاد از آن پرداخت.
از طرفی دیگر امیر مازیار از جمله کسانی است که معتقد است نظریه «رویاهای رسولانه » ظرفیتهایی دارد که باید آنها را شناخت و با پروردن آنها پروژه رویاهای رسولانه را به پیش برد. او نیز در این نشست سخنان خود را با عنوان «دواعی و نتایج رویایی خواندن متن وحیانی» ایراد کرد.
آنچه در ادامه میآید خلاصهای از سخنرانیهای آرمین و مازیار در این نشست است که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته است.
نظریه رویاهای رسولانه و مساله اعتبار متن و معنای متن | محسن آرمین
۱– لازمه نظریه رؤیاهای رسولانه آن است که متن مقدس از آمیزهای از رؤیاهای پیامبر، تعبیرهای او از رؤیاهای خویش و انشاءها و تجویزهای پیامبر باشد. چنین نتیجهای متن را از دو جهت مشکوک و نامعتبر میسازد:
الف: از آن جهت که مبتنی بر تعبیرها و تبیینهای غیرقابل اعتمادند.
ب:از آن جهت که در مقام تجویز معلوم نیست مناسبترین و وافی ترین تجویزها برای نیل به غایاتی باشند که در تعبیر کشف شدهاند.
۲– نظریه رؤیاهای رسولانه علاوه بر سلب اعتبار از متن، با تأکید برنشاندن خوابگزاری به جای تفسیر عملاً دستیابی به فهم معتبر از متن را ناممکن میکند زیرا اولاً مردمشناسی عصر نزول آنگونه که به کار تعبیر رؤیاهای آدمیان آن عصر بیاید ممکن نیست و ثانیاً کشف و تدوین قواعد و روشهای ضابطهمند برای تعبیر رؤیا و مبتنی بر موازین علمی شناخته شده امری متعذر است..
۳– چه تنها معانی به پیامبر القاء شده باشد، چه پیامبر وحی را در رؤیا تجربه کرده باشد برای فهم آن گریز و گزیری از تفسیر و مفسر نیست. در نتیجه این نظریه در فهم متن نیاز به معبران را بر نیاز به مفسران میافزاید و در نتیجه با مشروط کردن فهم فراورده وحی به وجود معبر، برخلاف ادعای خود مبنی بر تسهیل فهم متن و رهایی از تأویلهای «خرد آزار»، «ناسلیم» و «متکلفانه»، بر پیچیدگی و صعوبت فهم متن میافزاید.
دواعی و نتایج رویایی خواندن متن وحیانی | امیر مازیار
از موانع مواجهه صحیح با نظریه رویاهای رسولانه و ارزیابی دقیق آن درکی خاص از داعیه های رویایی خواندن متن وحیانی در این نظریه است. در این تلقی که میتوان آن را تلقی «سلبی یا تنزلبخش» نام داد، داعیه و انگیزه اصلی طرح نظریه رویاها تبیین «مشکلات و کاستیها»ی متن مقدس( تضادها، تناقضهای متن و ناسازگاریهای آن با دانسته و بایستههای متعارف علمی و عقلی) است. در این تلقی تبیین این کاستیها و مشکلات از طریق رویایی خواندن متن یعنی «تنزل» جایگاه آن از «مشاهده و القاء مستقیم»حقایق به امری ذاتا اشتباهپذیر، منطق، گریز و تناقض، روا یعنی رویا انجام میگیرد. پس نظریه رویاها در پی تنزل جایگاه متن وحیانی برای حل کاستیها و مشکلات آن است. اما به نظر میرسد در نظریه رویاها داعیه مهم و اساسیتری وجود دارد که در نقدهای اخیر و اساسا در پژوهشهای سنتی درباب متن مقدس عموما مغفول مانده است. این تلقی را میتوان تلقی «ایجابی و غیر تنزلبخش» خواند. در این تلقی داعیه اصلی نه تبیین کاستیها بلکه تبیین «ویژگیهای خاص و منحصر به فرد» متن وحیانی است؛ ویژگیهایی که متن وحیانی را از متنی اخباری، علمی و فلسفی محض جدا و به متنی حقیقتا دینی و قدسی تبدیل میکند. البته در این تلقی آنچه «کاستیها و مشکلات» محسوب میشود نیز تبیینی مییابد اما این داعیه داعیه اصلی، محوری یا انحصاری نظریه رویاها نیست. پس نظریه رویاها در پی تعیین ماهیت متن مقدس برای تبیین و درک ویژگیهای خاص این متن و بلکه این نوع متون است.
اما بر مبنای رویاییخواندن متن مقدس به چه نتایجی درباب ماهیت این متن میتوان رسید؟ با رو در رو قراردادن «زبان رویایی» با «زبان علمی یا اخباری» بهتر میتوان به ویژگیهای زبان رویا پی برد. در زبان اخباری و علمی تاکید بر جنبه ارجاعی زبان است، مفاهیم و الفاظ زبان بر امری خارجی دلالت دارند. در نتیجه خود زبان و الفاظ نقشی جایگزینناپذیر یا قائم به خود ندارند و نشانهای هستند برای ارجاع و اشاره به خارج. همچنین برای شکلگیری دقیق و درست دلالت و ارجاع نیازی به مشارکت همهجانبه و همدلانه مخاطب این زبان نیست بلکه از او خواسته میشود به شکلی خنثی و بیطرف و فارغدلانه به موضوع بپردازد. زبان علم به شیوهای تولیدی-استنتاجی حاصل میشود و روابط منطقی و احکام شعور متعارف بر آن حاکم است .این زبان عموما حاوی اجزایی است که تک به تک با واقعیت خارجی مطابقت دارند و بازنمودی از واقعیت خارجی را شکل میدهند.
در زبان رویایی (زبان سمبلیک، استعاری، محاکاتی) تاکید بر جنبه استقلالی زبان است. در اینجا دال و مدلول گونهای پیوستگی و یگانگی با هم دارند و دال به گونهای همان مدلول یا حاوی آن است در نتیجه الفاظ و ظواهر متن خود شانی فی نفسه و جایگزینناپذیر دارند. دلالت در این زبان از طریق ارجاع انجام نمیگیرد بلکه از طریق تجسم انجام میشود. این تجسم امکان تجربهای خاص و قرارگرفتن در موقعیتی ویژه را فراهم میکند. برای شکلگیری دلالت تجسمی و محاکاتی در این زبان مشارکت همهجانبه و حداکثری قرائتکننده طلبیده میشود. زبان رویا تولیدی-استنتاجی نیست و تابع روابط منطقی نمیباشد و از شعور متعارف در میگذرد. در زبان رویا دلالت حاصل تجسمی است که سازنده آن کلیت متن است و نه تک تک اجزای آن.
نتیجه این اختلافات آن است که متن علمی ترجمه و جایگزینپذیر، فاقد اثر عاطفی، انگیزشی و غیر مشارکتطلبانه است و بنابراین فاقد توان تبدل و تعالیبخشی در مخاطب است. اما متن رویایی ترجمه و جایگزینناپذیر، دارای اثرات عاطفی و انگیزشی و مشارکتطلبانه است و توان تبدل و تعالیبخشی دارد.
در زبان اخباری و ارجاعی دستیابی به حقیقت از طریق ارجاع به واقعیت و برقراری الگوی مطابقت انجام میگیرد. اما در زبان رویایی دستیابی به حقیقت از طریق زیستن در عالم تجسمشده در متن، به دست آوردن تجارب و احوال متناسب با آن و در یک کلمه از طریق «تحقق» حقیقت و نه «تحقیق”» آن صورت میپذیرد.
در تلقیهای رایج از متن مقدس، متن وحیانی را ذیل الگوی متون علمی و اخباری گنجاندهاند اما در نظریه رویاها متن وحیانی به جهت رویاییبودن ذیل الگوی متون شعری و هنری قرار میگیرد. خلاف تصور رایج، شناخت حقیقت تنها به زبان ارجاعی علم محدود نیست بلکه زبان تجسمبخش و استعاری و محاکاتی شعر و هنر شیوهای متمایز، و در نظر بعضی از متفکران معاصر، والاتر برای دستیابی به شناخت و حقیقت است. هیچ متن علمی مقدس، ترجمهناپذیر و تبدلناپذیر نیست، اما بسیاری از متون شاعرانه و هنری حتی در درک عمومی ترجمه و جایگزینناپذیر بودهاند و ورای تحولات تاریخی و عصری به بقا و دوام خود ادامه دادهاند(متون حافظ و مولوی را با ابن سینا و رازی مقایسه کنید). متن مقدس باید از چنین سنخی باشد تا بتواند به راستی مقدس، یعنی یگانه و تعالیبخش و جانافزا باشد.