روحانی و سپاه؛ پایان ماه عسل؟

مرتضی کاظمیان

پس از حدود ۱۰ ماه سکوت و همراهی خاموش و پرهیز از چالش کلامی، به‌نظر می‌رسد که دور جدیدی از کشاکش علنی میان روحانی و امنیتی‌های حاکم بر سپاه و مخالفانش آغاز شده است.

روحانی در مراسم روز ارتش، سخنانی توأم با کنایه و طعن در نقد سپاه ابراز کرد۱. واکنش تریبون‌های اصلی سپاه، به‌گونه‌ای قابل‌حدس، سریع و تند بود. از بیانیه رسمی سپاه به‌مناسبت روز پاسدار تا جانشین فرمانده کل سپاه و رئیس بسیج و روزنامه جوان (وابسته به سپاه) و رسانه‌های همسو با امنیتی‌های حاکم بر سپاه، جملگی روحانی را مورد انتقاد قرار دادند و به رئیس‌جمهور تاختند۲.

روحانی در نشست هم‌اندیشی مدیران ارشد دولت نیز پس از مدت‌ها سخنان تندی بیان کرد؛ سخنانی انتقادی در برابر مخالفان دولت و رقبای سیاسی خود۳.

این رفتار وی موجب تعجب و حتی پرسش روزنامه کیهان شد. تریبون راست افراطی در شماره دوشنبه سوم اردیبهشت خود با طرح این پرسش که «چرا روحانی درباره سپاه این‌قدر متناقض موضع می‌گیرد؟» نوشت: «مرور سخنان روحانی درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از نوعی حرکت زیگزاگ و متناقض حکایت می‌کند.» کیهان با اشاره به «کنایه‌گویی» روحانی به س‍پاه از «طعنه‌گویی و اتهام‌پراکنی‌های» وی انتقاد کرد و آن را با توجه به برخی مواضع توأم با حمایت‌ وی از سپاه «سئوال‌برانگیز» خواند.

اما چگونه است که روحانی بعد از چند ماه سکوت دوباره به نقد غیرمستقیم سپاه می‌پردازد یا ادبیاتی انتقادی پیشه کرده است؟

روحانی پس از انتخابات ۹۶
از پس چند روز توفانی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، و بعد از فروکش‌کردن تب و تاب انتخابات، روحانی به شکل محسوسی از کوبیدن بر طبل منازعه با مخالفان خود پرهیز کرد.
بعد از توقف اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکو و خارج‌شدن آن از دستور کار دولت اعتدال‌گرا ـ آن‌هم با وجود سخنان تند روحانی درباره پیگیری آن سند و اعتراض وی به مخالفان ـ گویی روحانی سوگیری خود را نیز تغییر داد. پایان یافتن کار سند ۲۰۳۰ یونسکو با مداخله‌ی مستقیم و دستور صریح رهبر جمهوری اسلامی به‌وقوع پیوست. این‌چنین مخالفان روحانی پس از ناکامی در انتخابات به توفیق مهمی دست یافته بودند.
این درحالی رخ داد که حامیان روحانی همچنان در باد پیروزی انتخابات و جشن پیروزی بر رئیسی خوابیده بودند، و بروز و ظهوری میدانی برای همراهی با روحانی ـ در موضوع مزبور ـ نشان ندادند.
به نظر می‌رسد این وضع، همراه با انگیزه‌ها و پروژه‌های شخصی و راهبرد روحانی، او را به پرهیز از فاصله‌گیری با هسته اصلی قدرت (اعم از رهبری نظام و امنیتی‌های همگام وی) ترغیب کرد.
روحانی به شکلی محسوسی نه فقط از ابراز سخنان متفاوت با کانون مرکزی قدرت اجتناب کرد، بلکه همراهی فزاینده‌ای با آن در پیش گرفت. چنان‌که وی در انتخاب ترکیب کابینه وزرای خود از وعده‌ها و تبلیغات و شعارهای انتخاباتی‌اش ـ برای برگزیدن جوانان و زنان و توجه به اقوام و اهل سنت ـ فاصله گرفت.
به‌گونه‌ای ملموس، روحانی مثلثی از رهبری نظام، سپاه و مراجع قم را به حامیان خود در جامعه مدنی و بدنه اجتماعی همراه خود ترجیح داد.
به‌دشواری می‌توان در این گزینش و رویکرد ترجیحی، انگیزه روحانی برای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی، و نیم‌نگاه وی را به جایگاه رهبر سوم نظام نادیده گرفت. رقابت روحانی و رئیسی در انتخابات ۱۳۹۶ تنها رقابت دو نامزد تصدی مقام ریاست جمهوری نبود؛ آنها هر دو، برای طیفی از نیروهای سیاسی حامی، گزینه‌هایی برای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی بودند، و هستند.
افزون بر این، نمی‌توان نقش ترامپیزاسیون سیاست‌های کاخ سفید و افزایش چالش در مناسبات تهران و غرب و تهدیدهای فزاینده متوجه تمامیت نظام سیاسی مستقر در ایران (به‌ویژه قرارگرفتن سپاه در فهرست تحریم‌های ایالات متحده) را در تغییر ادبیات و رفتار سیاسی روحانی، نادیده گرفت.
او که زمانی نه چندان دور از سپاه با توصیف «دولت با اسلحه» انتقاد می‌کرد، بار دیگر از «برادران سپاهی» گفت و حتی تأکید کرد که «سپاه پاسداران محبوب ملت ایران است و در همه روزهای خطر از منافع ملی دفاع کرده است.» روحانی در بودجه سال ۱۳۹۷ نیز همدلی واضحی با این نهاد نظامی ـ امنیتی نشان داد.

پس از اعتراض‌های دی ۹۶
اعتراض‌های دی‌ماه سال گذشته جناح‌ها و بازیگران اصلی ساختار سیاسی قدرت را در برابر تهدید مشترک به هم نزدیکتر ساخت. چنین بود که مخالفان و منتقدان روحانی نیز انگیزه‌ یا ضرورتی برای حمله به او یا ابراز مخالفت نشان ندادند. چه‌بسا که برخی از آنان به این جمع‌بندی نیز رسیدند که آخرین سنگر و مانع حکومت در برابر امواج اعتراضی فزاینده، اعتدال‌گرایان مستقر در قوه مجریه باشند.
با سرکوب اعتراض‌های دی‌ماه، و تثبیت اوضاع، جناح‌های سیاسی گویی بار دیگر پروژه‌های خود را از سر گرفتند. جنتی با ۶۶ رأی رئیس مجلس خبرگان شد؛ او نسبت به دور پیش ۱۵ رأی بیشتر از اعضای مجلس خبرگان کسب کرد. هاشمی شاهرودی و موحدی کرمانی نواب اول و دوم شدند، و احمد خاتمی و کعبی (که جانشین دری نجف‌آبادی شده) منشی‌های هیئت رئیسه مجلس خبرگان. ترکیبی یک‌سره در راستای پروژه‌ها و مطلوب‌های راست افراطی و اقتدارگرایان.
علاوه بر این، کش‌یافتن بحران معیشتی برای اکثریت جامعه و صعود غریب نرخ ارز، هم‌راه با ریزش محسوس بدنه اجتماعی حامی روحانی و افزایش اعتراض‌ها به دولت اعتدال‌گرا در جامعه، و حتی انتقاد طیفی از اصلاح‌طلبان از وی، گویی جملگی بیشتر روحانی را متوجه وضع خود ساخته است.
در فاصله کمتر از یک‌ماه تا مشخص‌شدن نحوه‌ی مواجهه‌ی ترامپ با برجام، روحانی اما بار دیگر به انتقاد تلویحی از سپاه پرداخته و فراتر، کوشیده میان دولت خود و مخالفان، مرزبندی مشخصی تعریف کند.
به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهور در مقطع کنونی نه فقط ضرورتی برای همسو ایستادن با سپاه احساس نمی‌کند، که بر متمایز ساختن خود از مخالفان دولت تأکید دارد.
آیا روحانی به بی‌حاصلی دل‌بستن به مثلث «رهبری ـ سپاه ـ مراجع حکومتی» نائل شده است؟ آیا او شانس خود را برای جانشینی رهبر کنونی نظام پایان‌یافته ارزیابی کرده است؟

بازیگری در حکومت یا سیاستمداری برای ملت؟
روحانی به‌مثابه یک بروکرات امنیتی پرسابقه در جمهوری اسلامی بعید است که از توازن قوا در ساختار سیاسی قدرت ارزیابی واقع‌بینانه‌ای نداشته باشد. همچنان که دور از ذهن است او درنیافته باشد که به چه میزان راه و رویکرد امنیتی‌های حاکم بر سپاه، با روش و نگاه وی در فاصله است.
از سوی دیگر، و هم‌زمان ـ وجهی از واقعیت این است که ـ روحانی مایل نیست به‌مثابه‌ی یکی از بازیگران مؤثر در جمهوری اسلامی، به حاشیه رانده و محو شود؛ آن‌گونه که ـ به‌عنوان نمونه ـ درباره ناطق‌نوری رخ داده است. «رهبری سوم جمهوری اسلامی» اگر منتفی است، «ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام» برای روحانی فروگذاشتنی نیست.
در سمتی متفاوت، روحانی ناگزیر از توجه به نیروهای سیاسی و اجتماعی حامی و همراه خود است؛ نارضایتی‌ها و گلایه‌ها و انتقادها به‌قدر لازم شدت و گسترش یافته است؛ چنان‌که حتی خبر انتقاد خاتمی از روحانی ـ در دیدار خصوصی ـ درز کرده است.
آیا روحانی متوجه اهمیت این موضوع شده و قرار است تکیه‌گاه اصلی خود را برای پیشبرد برنامه‌ها و شعارهایش، جنبش‌های اجتماعی و نیروهای سیاسی ـ اجتماعی فعال در جامعه مدنی قرار دهد؟ سابقه‌ی روحانی و کارنامه‌ی پنج‌ساله‌ی اخیر وی، پاسخی منفی به این پرسش ـ و سئوال‌های مشابه ـ می‌دهد. چنان‌که در موضوع رفع حصر رهبران جنبش سبز، روحانی به ندرت با حامیان خود به صراحت سخن گفته یا درباره این مقوله به شکلی شفاف اطلاع‌رسانی کرده است.
رئیس جمهور برای رسیدگی به پرونده بازداشت فعالان محیط زیست و قتل دکتر کاووس سیدامامی نیز کمیته‌ای تشکیل داد؛ اما هیچ گزارشی از این کمیته هنوز منتشر نشده است. با چنین رفتاری، روحانی چگونه می‌تواند اعتماد و همراهی حامیان خود را برای سه سال دیگر حفظ کند؟
این وضع و ارزیابی بدان معنا نیست که رئیس‌جمهور به تمامی به نیروهای حامی و همراه خود بی‌اعتناست. به بیان دیگر، به نظر می‌رسد که او همچنان در میانه‌ی نیروهای اجتماعی و بازیگران مؤثر در حاکمیت، بازیگری می‌کند و می‌کوشد با حفظ جایگاه خود، توازنی زیرکانه میان نیروهای متعارض برقرار سازد.
از همین زاویه است که در همین سخنرانی مهم و اخیرش، او هم‌زمان با توصیه به مدیرانش برای ایستادگی در برابر فشارها و نترسیدن، خود درباره مشکل ارز می‌گوید: «نمی‌خواهم به‌صراحت نکاتی را بگویم؛ ممکن است برای بعضی‌ها خوشایند نباشد.»
یا در شاهدی دیگر، روحانی از یک‌طرف بر حراست از شبکه‌های اجتماعی آنلاین تأکید می‌کند، و از طرف دیگر ریاست جمهوری به تمامی دستگاه‌های اجرایی بخشنامه می‌کند که استفاده از پیام‌رسان‌های خارجی در تمامی نهادها و مؤسسات دولتی و عمومی غیردولتی را ممنوع دانسته ‌است.
به تعبیری، او همچنان به ایجاد توازن میان افکار عمومی و باندهای مخالف خود در حکومت، با تأکید بر حراست از جایگاه شخص خود برای امروز و فردای نظام، نظر دارد.
روحانی اگر به نیروهای اجتماعی حامی خود اعتنا نکند، و نتواند اعتماد رأی‌دهندگان به خود را با صراحت و قاطعیت در عمل و پیگیری جدی وعده‌ها جلب کند، و اگر از سخنرانی و گفتاردرمانی گامی فراتر نگذارد، با ریزش فزاینده‌ی همراهان مواجه خواهد شد؛ از این‌جا مانده و از آن‌جا رانده؛ نه مقبولیتی در جامعه مدنی خواهد داشت و نه جایگاهی ویژه در ساختار سیاسی قدرت.

*پی‌نوشت‌ها:

۱. مراد از سخنان معنادار روحانی در مراسم روز ارتش این‌ بخش از گفته‌های اوست:
«ارتش در مسیر قانون و انضباط وظایف خود را بدون منت انجام داده و در برابر وظایف خود از ملت و دولت جایگاهی نخواسته و در پی انجام وظیفه خود بوده است. ارتش با آنکه سیاست را خوب می‌فهمد در بازی‌های سیاسی وارد نشده و به دستور امام به‌خوبی عمل کرده است. گاهی نام ارتش با فساد در رژیم طاغوت همراه می‌شد اما امروز در هیچ فسادی نامی از امیران ارتش وجود ندارد.»

۲. برخی از واکنش‌های تند سپاهیان به کنایه و نقد غیرمستقیم رئیس‌جمهور در زیر آمده است.

الف. سپاه پاسداران در بیانیه‌ای به مناسبت روز پاسدار، با انتقاد از اظهارات وحدت‌شکن و تفرقه‌انگیز برخی عناصر و چهره‌ها که با کنایه‌ها و طعنه‌های ناصواب خود سپاه و سرداران آن را مورد تضعیف قرار می‌دهند، نوشته است: سپاه پاسداران در مسیر مقدس خود چه‌بسا در مواقعی نیز با طعنه‌ها و زخم‌زبان‌های ناجوانمردانه روبه‌رو شده است. «سپاه افتخار می‌کند که نام سرداران و پاسداران پاکباخته آن همواره سرلیست تحریم‌های ظالمانه آمریکا و متحدانش است… سپاه افتخار می‌کند که نام سرداران غیرتمند، انقلابی و ولایی آن همواره در زمره اهداف سرویس‌های جاسوسی و جوخه‌های ترور منافقین، صهیونیست‌ها و حامیان غربی و منطقه‌ای آنان قرار دارد.»
در بیانیه مزبور همچنین آمده بود: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال جاری نیز به‌شدت مورد هجمه سردمداران نظام سلطه و صهیونیسم قرار گرفته است… و در کمال تأسف در داخل نیز شاهد هستیم برخی دانسته یا نادانسته برای نصیحت(!؟) و یا سرزنش(!؟) همنوایی با آنها را در دستور کار قرار داده و دستاویز لازم برای تهاجم سازمان‌یافته رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب و مزدوران داخلی آنان را فراهم می‌سازند.»

ب. سردار غیب‌پرور، رئیس سازمان بسیج نیز گفت: «اعلام برخی صحبت‌ها از بلندگوهای رسمی کشور قطعا نمی‌تواند جایگاه سپاه را تضعیف کند چرا که جامعه پاسداری، پای انقلاب و رهبری ایستاده است… انقلاب اسلامی مدیون سیاست‌بازی سیاسیون نیست، بلکه مدیون مجاهدت‌های رزمندگان است.»

پ. سردار سلامی، جانشین فرمانده سپاه هم در واکنشی انتقادی گفته است: «دشمنان با شکست در پروژه‌های‌شان عملیات روانی علیه سپاه را سنگین کرده‌اند؛ از دشمن گله‌ای‌ نیست اما گاه می‌بینیم برخی دوستان‌مان البته انگشت‌شمار چشم در چشم ما می‌دوزند و به ما تبریک می‌گویند اما پژواک صدای دشمن می‌شوند و زخم زبان می‌زنند، البته ما یاد گرفته‌ایم که از ملامت ملامت‌کنندگان هم نترسیم، اما زیبنده نیست بر‌خی‌ها همانند دشمنان با دوستان خود رفتار کنند، ما از این هم عبور می‌کنیم.»

ت. روزنامه جوان وابسته به سپاه نیز در مکتوبی تند و صریح علیه رئیس‌جمهور نوشت: «روحانی با حضور در مراسم ارتش هدیه تکراری خود را به سپاهیان نیز تقدیم کرد… بی‌اعتبارسازی «بازوهای توانمند نظام» سال‌هاست در دستور کار قرار دارد و هدف از این «بی‌اعتبارسازی» مقدمه‌ای برای «بی‌‌ثبات‌سازی» است. همین کار را با شوروی سابق نیز کردند و قبل از فروپاشی، سیستم‌هایی مانند «ک،گ،ب» دادگاه قانون اساسی و دستگاه قضای شوروی را بی‌اعتبار کردند… گیریم روحانی به غرب فهماند که «من از اینها نیستم» و «اینها با من نیستند»، باز هم مطمئن باشد غرب هویت انقلاب اسلامی را نشانه رفته است و این هویت را در روحانی نمی‌یابد و تا این هویت در این کشور برقرار است به تعهدات خود مقابل روحانی نیز عمل نخواهد کرد و برجام نمونه بارز آن است که اگر روحانی از سرتا پای نظام را نیز شیلنگ بگیرد، آنان راضی نخواهند شد…فرض کنید در پس سخن روحانی چند نفری هم برایش کف بزنند، تا رسانه‌های غرب معرکه بگیرند نتیجه آن چه سودی عاید روحانی و کشور خواهد کرد؟»

ث. روزنامه کیهان نیز در یادداشتی نوشت: «بعضی از افرادی که هیچ نشانی از آن امام بزرگوار نداشته و در نقطه مقابل ایشان هم قرار دارند، به سپاه حمله می‌کنند که چرا به وصیت امام در مورد عدم مداخله در امور سیاسی عمل نمی‌کند! و این را نه در یک چارچوب مسئولانه و مثلاً طرح در جلسه شورای عالی امنیت ملی، بلکه در تریبون مطرح می‌نمایند و این معنایی جز مقابله با یک نهاد مسئول که سخت‌ترین مأموریت امنیتی کشور را برعهده دارد و آماج حملات جبهه مشترک استکبار است، ندارد. در واقع متهم کردن سپاه به دخالت در محدوده ممنوع سیاسی معنایی جز این ندارد که چرا تابع دستوری نمی‌شود که از اساس با امنیت ملی ایران و عزت منطقه‌ای آن مغایرت دارد. در واقع این‌ها نه اینکه سپاه را از ورود به حدود ممنوع سیاسی منع نمی‌کنند بلکه امر می‌کنند به بدترین شکل و با زیرپا گذاشتن هویت و سرگذشت افتخارآفرین ۴۰ ساله خود وارد اقدام ممنوع سیاسی شده و بنیان امنیت و هویت و استقلال کشور را ویران نماید.»

۳. به‌عنوان نمونه، روحانی در سخنان انتقادی اخیر خود گفت: «هیچ دستگاه نظارتی حق ندارد در مدیریت دخالت کند. دستگاه نظارتی حق ورود به کار اجرایی را ندارد؛ البته اگر نظری دارد می‌تواند اعلام کند، اما مدیر اجرایی باید کار خود را انجام دهد… نباید به برخی نامه‌ها و تهدیدها اعتنا کنیم؛ اگر می‌ترسید به آنها جواب دهید برای من بفرستید تا خود پاسخ آنها را بدهم… نمی‌دانم چرا برخی از موبایل، شبکه‌های اجتماعی و اطلاعات مردم بدشان می‌آید و می‌گویند اگر مردم بی‌اطلاع باشند، شب راحت‌تر می‌خوابیم.»
او همچنین گفته است: «ما حقوق شهروندی را تدوین کرده‌ایم و باید بر مبنای آن عمل کنیم. باید فضا را برای انتقاد و اظهار نظر مردم، فراهم کنیم و این جزو وظایف ما و حقوق شهروندی است. مردم باید از ما انتقاد کنند و بدانند که ما دل‌نازک و زودرنج نیستیم، اما ظاهراً غیر از دولت کس دیگری را نمی‌توانند مورد انتقاد قرار دهند و برای آنها مشکل پیش می‌آید و اگر از رئیس جمهور انتقاد کنند، برخی افراد خوشحال می‌شوند.»

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. واقعا به چهل سال قبل برگردیم دلها یکی بود وحرفها یکی
    چون خدا جاری بود
    اکنون چه چیزی جاری است
    همه را میگویم همه

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »