زیتون-پریا منظر زاده: کمتر از چهار ماه پس از سردادن شعار «رضاشاه روحت شاد» در اعتراضهای مردمی دی ماه ۱۳۹۶، جسد مومیایی شدهای منسوب به شاه پهلوی اول بهطور اتفاقی سر از خاک بیرون آورد.
فارغ از تایید یا عدم تایید تعلق جسد به رضاشاه، انتشار این خبر در در بدترین زمان ممکن برای حاکمیت صورت گرفت.
به همین دلیل جسد پیدا شده، ظرف کمتر از یک هفته دوباره دفن شد؛ بدون توجه به ارزشهایی که تنها مومیایی موجود در تاریخ ایران میتواند از لحاظ میراث فرهنگی داشته باشد.
دوشنبه هفته گذشته هنگام حفاری قسمت غربی صحن عبدالعظیم حسنی یک مومیایی کشف شد.
آغامحمدخان قاجار دستور داد که استخوانهای کریمخان زند را از شیراز به تهران بیاورند و زیر پلههای خلوت کریمخانی دفن کنند تا او هر روز پایش را بر آنها بگذارد. جالب اینکه این توضیح درباره خلوت کریمخانی فقط به فارسی نوشته شده و گردشگران خارجی نمیتوانند از آن مطلع شوند.
با توجه به مکان کشف، و شباهتهای بسیاری که به تصاویر مربوط به دفن رضاشاه موجود است، نظریه انتساب آن به نخستین پادشاه حکومت پهلوی تقویت شد.
اما نه خبری از مومیایی هست و نه واکنش رسمی به خبر کشف این مومیایی و سرنوشت آن نشان داده شد.
مقامهای مسئول، از جمله مدیرکل موزهها، به دلیل نبود مومیایی در تاریخ ایران، و نبود قوانین لازم در این خصوص، نسبت به سرنوشت آن اظهار بیاطلاعی کرده و گفته بود که این مومیایی جایی در موزه ندارد.
سکوت خبری هنگامی شکست که محمدجواد حق شناس، عضو شورای شهر تهران، روز یکشنبه در گفتگو با خبرگزاری ایرنا اظهارداشت: «متاسفانه امروز خبر موثقی شنیدم مبنی بر اینکه دستوری صادر شده و جسد دفن شده، ولی هنوز مطمئن نیستم.»
بیشتر بخوانید
جسدی که روی دست جمهوری اسلامی مانده
اگر خبر دفن این جسد صحت داشته باشد، دیگر شانسی برای تایید علمی تعلق جسد به رضاشاه وجود ندارد. اما با مرور رفتار حکومت کنونی ایران در این خصوص، نظریه تعلق جسد به رضاشاه تقویت می شود.
شاهی که زنده و مردهاش از ایران رانده شد
رضاخان میرپنج، معمار ایران نوین شناخته میشود. بعد از کودتای شهریور ۱۳۲۰ که از ایران رانده شد، هیچگاه نه خودش و نه جسدش جایی در سرزمین مادری پیدا نکرد.
رضا شاه کمتر از سه سال پس از تبعید در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی درگذشت. اما رهبر یک کشور مسلمان و شیعه نباید در سرزمین غیرمسلمان دفن میشد.
از سوی دیگر، برای زدودن غبار غیراسلامی که بر آن نشسته بود، باید به مکه و مدینه میرفت و در یکی از مراکز متبرکه ایران دفن میشد.
بحثهای بسیاری در ایران وجود داشت و روحانیون اجازه نمیدادند جسد در مشهد یا قم به خاک سپرده شود.
به همین دلیل، جسد مومیایی شد و در مسجدی در مصر به امانت گذاشته شد تا در زمان مساعد به ایران بازگردد.
جسد مومیایی رضاشاه نیز میراثی فرهنگی محسوب میشود. هرچند چنین اثری برای ایرانیها غریب باشد و قانونی درباره مومیایی وجود نداشته باشد.
اردیبهشت ۱۳۲۹ که فضای سیاسی ایران آرام شده بود، زمان خوبی برای بازگرداندن جسد به ایران بود. جسد در مقبرهای اختصاصی در شاه عبدالعظیم دفن شد اما باز هم اختلافاتی وجود داشت.به طوری که خانواده سلطنتی را مجبور کرد جسد را در جایی دورتر از مقبره و در عمقی بیشتر دفن کنند تا از حفاریهای احتمالی در آینده در امان بماند.
پیشبینی خانواده سلطنتی درست بود. محمدصادق خلخالی اردیبهشت ۱۳۵۹ به مدت ۲۰ روز مقبره رضاشاه را در جستجوی جسد تخریب کرد اما جسد را نیافت. او یکی از حسرتهای زندگی اش را نیافتن جسد رضاشاه عنوان کرد.
حکومت ایران، حدود ۴۰ سال پس از انقلاب اسلامی به عقلانیت نسبی در خصوص حفظ میراث فرهنگی رسیده است، اما درباره رضاشاه هنوز حساسیتهایی وجود دارد.
چون او به حکومت پهلوی تعلق دارد که جمهوری اسلامی حاکمیت را از آن گرفته است و بیکفایتیها و کمبودهای حکومت کنونی با حکومت پهلوی مقایسه میشود.
هنوز افراد کهنسالی در ایران هستند که دوران رضاشاه را به یاد دارند و از اقتدارش در اداره کشور سخن میگویند.
با توجه به این حساسیتهاست که خبرگزاری رسمی ایران، ایرنا، با تیتر «تلاش برای زنده کردن مرده سیاسی با مومیایی» نوشته است: «در این میان، تنها کسی که بیشترین بهره را از این خبرها برد، فرزند شاه مخلوع بود. یک مرده سیاسی با گمانه-زنی افرادی ناآشنا، به خبرها بازگشته بود. او میدانست که هرچقدر هم تلاش می کرد، نمیتوانست شرایط را این گونه به نفع خود رقم بزند.»
این خبرگزاری، در مطلبی کاملا جانبدارانه که به سبک خبرگزاری فارس تنظیم شده، اظهارنظر عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ را تنها استدلال درباره این موضوع دانسته که انتساب مومیایی به رضاشاه را رد میکند.
اما این نگاه تعصبآمیز، ایران را از دسترسی به بخشی از تاریخ خود محروم میکند. غیر از اینکه پیکر رضاشاه به عنوان تنها مومیایی تاریخ ایران ارزشمند است، اقداماتی که در ایران انجام داده و نوع ترک سلطنتش نیز منحصربفرد محسوب میشود.
او که رفتارهای دیکتاتورمابانهای هم داشت، تنها حاکمی بود که البته به دستور انگلیسیها، با نوشتن استعفا کنار رفت. تا پیش از او، شاهان ایرانی با جنگ یا با وراثت سلطنت را به دست میآوردند و تا زمان مرگ بر تخت سلطنت مینشستند.
تکرار ماجرای خلوت کریمخانی در کنار شاه عبدالعظیم
رفتار تعصبآمیز با جنازه یک پادشاه در تاریخ ایران سابقه دارد. نمونه آن را در قلب تهران و کاخ گلستان میتوان مشاهده کرد.
هنگامی که آقا محمد خان آن اقدام را انجام داد ایران معاهدات بینالمللی را امضا نکرده بود اما اکنون ایران ۲۲ اثر را در میراث جهانی و ۱۰ اثر را میراث معنوی یونسکو به ثبت رسانده و هر سال تلاش میکند تعداد این آثار را افزایش دهد.
آغامحمدخان قاجار دستور داد که استخوانهای کریمخان زند را از شیراز به تهران بیاورند و زیر پلههای خلوت کریمخانی دفن کنند تا او هر روز پایش را بر آنها بگذارد. این رضاشاه بود که سال ها بعد دستور داد استخوانهای کریمخان زند خارج شده و در مکان مناسبی دفن شود.
جالب اینکه این توضیح درباره خلوت کریمخانی فقط به فارسی نوشته شده و گردشگران خارجی نمیتوانند از آن مطلع شوند.
اما هنگامی که این رفتارها با بازماندگان گذشته صورت میگرفت، نه سازمان ملل متحدی وجود داشت و نه ایران معاهدات بینالمللی را امضا کرده بود.
اکنون ایران ۲۲ اثر را در میراث جهانی و ۱۰ اثر را میراث معنوی یونسکو به ثبت رسانده و هر سال تلاش میکند تعداد این آثار را افزایش دهد.
بر اساس تعریف یونسکو، «میراث» یک دارایی است که از نسلهای پیشین به ارث میرسد. میراث فرهنگی پول یا هر انواع دیگر اموال نیست، بلکه مربوط به فرهنگ، ارزشها و سنتهاست.
میراث فرهنگی شامل یک رابطه مشترک، دارایی یا اجتماع ماست. این میراث نماینده تاریخ و هویت ما و ارتباط ما با گذشته، اکنون و آینده است.
با این تعریف، جسد مومیایی رضاشاه نیز میراثی فرهنگی محسوب میشود. هرچند چنین اثری برای ایران ها غریب باشد و قانونی درباره مومیایی وجود نداشته باشد.
لغتنامه مرگ و مردن (ٍEncyclopedia of Death and Dying) نشان میدهد که منطقه خاورمیانه با مومیایی کردن چندان نا آشنا نبوده است. در این لغتنامه آمده که کلمه Mummy واژهای از سوی خانوادههای خاورمیانهای برای توصیف روند آمادهسازی اجساد برای دفن به کار میرفته است.
در جریان این مراسم، اجساد شسته و سپس در نوارهای پارچهای پیچیده میشدند. به نوشته این لغتنامه، برای حفاظت از پوشش پارچهای، پوششی از قیر بنام mum به دور آن کشیده میشده است.
این تاریخ نشان میدهد که مردم خاورمیانه با مفهوم مومیایی غریبه نبودهاند. اما مومیایی به صورتی که ما امروز می شناسیم، مربوط به مصر باستان است.
اما گوش مسئولانی که با عجله جنازه منتسب به رضاشاه را دفن کردهاند، به استدلالهای علمی اهالی فرهنگ بدهکار نیست و بیشتر جنبههای سیاسی این موضوع برایشان اهمیت دارد.
یک پاسخ
قطع نظر از اینکه گذاشتن جنازه رضاشاه در موزه با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد ، فلسفه گذاشتن آن در موزه چیست ، در ایران مومیایی شده و بیانگر صنعت مومیایی در ایران است ، جز اقدام پدر رضاشاه در کاشتن بذر او چه میراثی فرهنگی در این جسد وجود دارد ؟!
دیدگاهها بستهاند.