هواداران عزیز بشار اسد: قهرمان شما یک جنایتکار جنگی است

ببخشید که مزاحم شما می‌شوم. می‌دانم که مشغول متقاعد ساختن خودتان و بقیه هستید که قهرمان شما نمی‌توانسته از سلاح شیمیایی استفاده کرده باشد و کشته شدن هفتاد نفر در شهر دوما که تحت کنترل شورشیان است در تاریخ هفتم آپریل نمی‌توانسته کار بشار اسد باشد.

رابرت فیسک روزنامه‌نگار انگلیسی از این شهر دیدار کرده و با یک دکتر مرموز مصاحبه کرده است. در گفتگویی که  با این دکتر صورت گرفته او حملات شیمیایی را انکار کرده. شاید او راست می‌گوید، شاید صدها شاهد و نجات‌یافته این حملات همگی هنرپیشه باشند.

یک‌سال پیش از این هم شاید اسد از گاز سارین در حمله به شهر خان شیخون که تحت کنترل شورشیان بود، استفاده نکرده باشد. تحقیقات مشترک سازمان ملل و سازمان منع سلاح‌های شیمیایی شواهد بدون خطایی یافت که حملات کار نیروهای اسد بوده. ناظران حقوق بشر [۱] و هانس بلیکس همچنین اعلام کردند که احتمالا حملات کار نیروهای اسد است. شاید همه این گروه‌ها اشتباه می‌کنند و یا همه اینها از سازمان اطلاعات آمریکا سیا پول گرفته‌اند.

نکته من این است. این موضوع چه اهمیتی دارد؟ جدا، برای چه کسی مهم است؟ این که بشار اسد در ماه گذشته یا سال گذشته از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده برای رهبران آمریکا، انگلیس و فرانسه که حملات هوایی غیرقانونی و بی‌هدف را علیه رژیم اسد ترتیب دادند.

به هر حال این موارد واقعیت را تغییر نمی‌دهد که اسد رییس‌جمهور مادام‌العمر سوریه یک هیولا است که در نقض حقوق بشر، جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت به طور گسترده نقش داشته است

حالا می‌فهمم که چرا نیروهای تندرو دست راستی آمریکا [۲]که از حملات هوایی دولت سوریه با بمب‌های بشکه‌ای خوشحال می‌شدند، به صورت گرفتن این حملات اخیر واکنشی نشان نمی‌دهند. اما خطابم به نیروهای مخالف جنگ است که موضع نرمتری در برابر دیکتاتور سوریه می‌گیرند. آیا شما مغزتان را از دست داده‌اید ؟ از کار خودتان خجالت نمی‌کشید؟

این که دولت سوریه از بمب‌های شیمیایی در دوما استفاده کرده یا نه در قضاوت اخلاقی رژیم اسد جایی ندارد. فرض کنید که حملات شیمیایی کار او نبوده، پس تکلیف بقیه موارد نقض حقوق بشر چه می‌شود؟

آیا در زمانی که اسد – بر اساس گزارش سازمان ملل- خانه‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها و تاسیسات آب و برق  را بمباران می کرد جنایتکار نبود؟ حتی بدون گاز سارین و کلورین هم این حملات را انجام داده بود.

بر اساس یک گزارش از سال ۲۰۱۲ در حدود شصت و هشت هزار بمب بشکه‌ای، بمب‌های  خوشه‌ای و خمپاره بر روی سر شهروندان بی‌دفاع ریخته شده. اینها جنایت نیست؟

آیا در زمانی که نیروهای مسلح بشار اسد بر روی معترضان صلح‌جوی جنوب سوریه آتش گشودند او جنایتکار نبود؟ در ماه مارچ ۲۰۱۱ پیش از این که نیروهای جهادی به سوریه سرازیر شوند، نیروهای دولتی بر روی معترضان آتش گشودند. یا در زمانی که سربازان او جسد معترض بیست و پنج ساله غیاث مطر را تحویل دادند، جوانی که به دلیل تعهدش به فعالیت غیر خشونت‌آمیز به گاندی کوچولو ملقب شده بود. جسد او را به همسر حامله‌ و پدر و مادرش تحویل دادند. آیا این موارد کافی نبود تا او را جنایتکار بدانیم؟

آیا زمانی که نیروهای اسد هزاران تن از شهروندان را در زندان‌های زیرزمینی شکنجه می‌کردند او جنایتکار جنگی نبود؟ بسیاری از بازداشتی‌ها یا کشته شدند یا ناپدید شدند.

در زمانی که بمب‌های بشکه‌ای اسد صدها هزار تن را مجبور به ترک خانه و کاشانه خود می‌کرد، او جنایتکار نبود؟ در یک نظر سنجی از پناهنده‌های سوری ساکن آلمان مشخص شد که از هر ده نفر پاسخ‌دهنده هفت نفرشان رژیم اسد را مقصر اصلی بی‌خانمانی خود می‌دانستند و البته یک سوم پاسخ دهندگان داعش را محکوم می‌کردند.

یا در زمانی که که نیروهای امنیتی اسد مردم شهر مدایا را گرسنگی[۳] می‌دادند. مدایا شهری در اختیار نیروهای مخالف در نزدیکی دمشق بود که در سال‌های ۲۰۱۵ و ۱۶ مردمان این شهر از گرسنگی و تغذیه نامناسب جان خود را از دست دادند. بر اساس گزارش گروه پزشکان برای حقوق بشر سایرین با خوردن سوپی [۴]که از علف و برنج تهیه می‌شد، نجات یافتند. بان کی مون دبیر کل سازمان ملل در سال ۲۰۱۶ گفته بود: بگذارید شفاف صحبت کنم، گرسنگی دادن به عنوان یک ابزار جنگی در حقیقت جنایت جنگی است.

آیا زمانی که دولت اسد پناهنده‌ها و آواره‌های فلسطینی را در کمپ یرموک بمباران می کرد، کمپی که تنها چند کیلومتر با کاخ ریاست جمهوری فاصله داشت، او جنایتکار نبود؟ در گزارش سازمان عفو بین الملل در سال ۲۰۱۴ به وضعیت وحشتناک مردمان کمپ یرموک پرداخته شده است. اهالی کمپ مجبور بودند سگ‌ها و گربه‌ها را بخورند و یا در زمانی که به دنبال غذا بودند توسط تک‌تیراندازهای دولتی هدف قرار می‌گرفتند.

در زمانی که افراد مخابرات – اطلاعات سوریه – ماهر عرار را با کابل برق شلاق می‌زدند او جنایتکار نبود؟  او به درخواست دولت آمریکا به سوریه منتقل شده بود و پیش از آغاز اعتراضات موسوم به بهار عربی شکنجه شده بود. بشار اسد یک شریک جرم مشتاق دولت جرج بوش بود. دولت آمریکا افراد مظنون به دست داشتن در تروریسم را در زندان‌هایی خارج از خاک آمریکا[۵] زندانی می کرد و یا به سایر کشورها منتقل می‌کرد تا مورد بازجویی قرار بگیرند. بازجویی‌ها چه در زندان‌های تحت کنترل آمریکا و چه در کشورهایی که با آمریکا همکاری می‌کردند خشن و خلاف استاندارهای بین‌المللی بود.

سوریه[۶] یکی از مقاصد تحویل مظنونان بود. مامور سابق سی‌آی‌ای رابرت بایر در مورد ارسال متهمان به سایر کشورها می‌گوید: «اگر بخواهید مظنونان به طور جدی بازجویی شوند آنها را به اردن می‌فرستید. اگر بخواهید که شکنجه بشوند آنها را به سوریه بفرستید.»

آیا زمانی که اسد جهادی‌ها را راهی عراق می کرد تا در آن کشور دست به عملیات انتحاری بزنند جنایتکار نبود؟ نیروهای جهادی نه تنها بر علیه سربازان آمریکایی دست به حمله می‌زدند بلکه علیه شهروندان عراقی هم اقدام می کردند. نود درصد تروریست‌های کشورهای اسلامی از راه سوریه ورد عراق می شدند. نخست وزیر پیشین عراق نوری مالکی گفته بود: من دو بار بشار اسد را ملاقات کردم و برای توضیح دادم که نیروهای امنیتی او درگیر فرستادن نیروهای جهادی به عراق هستند و مدارکی را در این زمینه به او نشان دادم.

آیا می‌خواهید به من بگویید که تمام این ماجراها اخبار جعلی است؟ تمام اینها تبلیغات به نفع شورشیان و کشورهای عربی خلیج است؟ هیچ‌یک از صدها هزار کشته و میلیون‌ها آواره محصول اعمال اسد نیست؟

هیچ شکنجه‌ای صورت نگرفته؟ یا فلسطینی‌های کمپ یرموک خودشان به خودشان گرسنگی دادند؟ ماهر عرار تمام این حکایت‌ها را از خودش درآورده؟ غیاث المطر خودش را کشته؟ جدا؟

آیا انکار تمام این جنایات ضروری است؟ این تنها راه مخالفت با سیاست خارجی آمریکا است که به ذهن شما می‌رسد؟ یا برای مقابله با حمایت عربستان از افراطی‌گری باید از اسد حمایت کرد؟

می‌توانیم با هم در مورد لزوم ایجاد منطقه پرواز ممنوع صحبت کنیم یا در مورد دادن سلاح به مخالفان با هم بحث کنیم. می‌توانیم در مورد حملات آمریکا یا برنامه‌های تغییر رژیم صحبت کنیم. اما نمی‌توانیم و اصلا نباید در مورد جنایت‌های اسد بر علیه مردم کشور خودش استدلال کنیم.

ما نمی‌توانیم چشممان را بر روی ماهیت وحشی و فرومایه رژیم اسد ببندیم.

حقیقت این است که بشار اسد یک شخصیت مخالف امپریالیسم نیست. یا یک نیروی سکولار در برابر جهادی‌ها نیست. او کسی است که در کشتار جمعی دست داشته. به همین سادگی و غیر از این نیست. او مدت‌ها است که در کنار کسانی که در کشتار جمعی مدرن دست داشته‌اند جای دارد. افرادی چون هیتلر، استالین، مائو تسه تونگ،  ُپل پوت، هنری کیسینجر و جورج بوش. نمی‌توانم تصور کنم کسی امروز بیش از او خون ریخته باشد.

پس چرا باید از او حمایت کنیم؟ یا چرا در ساختن  تئوری‌های توطئه به او یاری برسانیم. چرا جنایات او را کوچک جلوه می‌دهید؟ و آیا موضع شما مزورانه نیست؟ یعنی فقط شورشیان و غرب و دولت‌های عرب خلیج هستند که دست به خشونت زده‌اند؟ و شما باید خشونت‌های اسد را کوچک نشان دهید؟

 

*مهدی حسن ستون‌نویس و روزنامه‌نگار انگلیسی است. او جوایز متعددی را به خود اختصاص داده است. او مجری برنامه «پیش رو» در شبکه الجزیره است و پیش از این با حامد کرزای، اهود اولمرت، ادوارد اسنودن و ژنرال مایکل فلین مصاحبه کرده است. او تا کنون دو کتاب نیز منتشر کرده است. او کتابی در مورد اد میل بند رهبر سابق حزب کار انگلستان و کتابی در مورد بحران مالی و سیاستهای انقباضی نوشته است.

منبع https://theintercept.com/2018/04/19/dear-bashar-al-assad-apologists-your-hero-is-a-war-criminal-even-if-he-didnt-gas-syrians/

[۱] Human Rights Watch

[۲] واشنگتن پست در گزارشی به علاقه مندی افراطی‌های آمریکا به اسد پرداخته.

[۳] به گزارش عفو بین الملل در اینجا استناد شده. عنوان گزارش عفو بین الملل: در شهر مدایا با اسکلتهایی طرف هستید که را می روند. حکایت وحشتناک مدایا در محاصره نیروهای اسد.

[۴] گزارش روزنامه نیویورک تایمز در مورد گرسنگی و کمبود غذا در شهر مدایا – مردمان شهر در محاصره هستند و با استفاده از برگ درختان زیتون، علف و ادویه سوپ درست می کنند. بر اساس این گزارش همسایگان چهره یکدیگر را از فرط قحطی تشیخی نمی دهند.

[۵] Beginning in the early 1990s and continuing to this day, the Central Intelligence Agency, together with other U.S. government agencies, has utilized an intelligence-gathering program involving the transfer of foreign nationals suspected of involvement in terrorism to detention and interrogation in countries where — in the CIA’s view — federal and international legal safeguards do not apply. Suspects are detained and interrogated either by U.S. personnel at U.S.-run detention facilities outside U.S. sovereign territory or, alternatively, are handed over to the custody of foreign agents for interrogation. In both instances, interrogation methods are employed that do not comport with federal and internationally recognized standards. This program is commonly known as “extraordinary rendition.”

از آغاز دهه ۱۹۹۰ سازمان سی آی ای با همکاری با سایر سازمانهای متعلق به دولت آمریکا برنامه‌ای با هدف جمع آوری اطلاعات را راه اندازی کرده. این برنامه با هدف فرستادن مظنونان با پیشینه خارجی ( غیر آمریکایی) به زندانهایی خارج از خاک آمریکا طراحی شده.

[۶] مقاله نشریه نیویورکر با عنوان: صادر کردن شکنجه

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳