زیتون-پریا منظرزاده :خستگی و ناامیدی نخبگان و به خصوص هنرمندان ایرانی در فیلم هایی که این روزها در سینمای ایران اکران میشود انعکاس یافته است.
دو فیلم «خوک» و «عصبانی نیستم» بارزترین نمونههای این فیلمها هستند که با نامهای متفاوت، نوعی بیان جدید را در سینمای ایران حکایت میکنند.
یکی از مهمترین اخبار حوزه سینما در ماههای اخیر، صدور مجوز اکران فیلم «عصبانی نیستم» بیش از چهار سال بعد از تولید آن است.
فیلم، انتقادی شدید به هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و اتفاقاتی است که در این دوران بر هنرمندان و دانشگاهیان گذشته است.
دو فیلم «خوک» و «عصبانی نیستم» بارزترین نمونههای فیلمهایی هستند که خستگی و ناامیدی نخبگان و به خصوص هنرمندان ایرانی در آنها انعکاس یافته است.
شخصیت اصلی فیلم دانشجویی ستارهدار است؛ هم به این دلیل که بهخاطر مشکلات سیاسی از تحصیل محروم شده و هم اینکه عاشق دختری به نام ستاره است.
فیلم سعی دارد به گستره وسیعی از مسائل بپردازد که از بیکاری جوانان و روابط ازهمگسیخته میان فردی، تا نقد فضای دانشگاهی، مسائل کردها و تحریمهای اقتصادی ایران را شامل میشود.
اما آنچه بیش از همه، در آن موفق است، نمایش خشونت در زندگی روزمره و بیماران اعصاب و روانی است که بدون آنکه درمان مناسبی دریافت کنند در کنار سایرین زندگی میکنند.
درمیشیان به شیوه خود، عصبیت شخصیتش را به مخاطب هم منتقل میکند و او را عصبانی از سالن سینما بیرون میبرد.
او سعی دارد نشان دهد که چطور تکتک افرادی که در دالانهای بازار و پیادهروهای شلوغ به چشم نمیآیند، درگیر کلاف سردرگمی میشوند که از نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی پدید آمده است.
این فیلم که پس از «بغض»، دومین فیلم بلند رضادرمیشیان است، قبل از «لانتوری» ساخته شده است.
بازیگر اصلی هر دو فیلم عصبانی نیستم و لانتوری، نوید محمدزاده است؛ بازیگری که اجرایش در فیلم عصبانی نیستم تحسین شده است، اما گاهی شخصیت دانشجوی سیاسی و عصبی فیلم «عصبانی نیستم» مرزهایش را با شخصیت خلافکار «لانتوری» که عضو یک گروه زورگیری است، گم میکند و دانشجوی ستارهدار با لحن یک «لات» سخن میگوید.
سانسورهای اعمال شده بر فیلم عصبانی نیستم، هم در تصاویر و هم قصه آن مشهود است. روزنامههای بالای سر نوید به گونهای محو شده که قسمتی از دست او نیز محو شده است.
رضا درمیشیان هنگام اکران فیلمش، در جملهای که گفته میشود طعنه ای به ابراهیم حاتمی کیاست، گفت: «من فیلمساز غیروابستهام.»
البته در همین تصویر محو نیز روزنامههایی همچون جامعه قابل شناسایی هستند.
گفته میشود که دستکم ۱۵ دقیقه از فیلم سانسور شده؛ از جمله سکانس مهم پایانی که در آن نوید و ستاره تحت تاثیر قرصهای اعصاب، به خانه پدر ستاره میروند. نوید پدر ستاره را میکشد و در پایان فیلم، در ملا عام اعدام میشود.
شاید فیلم عصبانی نیستم در آینده سندی تاریخی از شرایط اجتماعی ایران محسوب شود، اما برای تماشاگر امروز زیاده از حد است؛ فیلمی که در به هم ریختن اعصاب مخاطب، از طریق ریتم تند و دنیای ناامیدانهای که تصویر میکند افراط کرده است؛ بهخصوص مخاطبی که شرایط به تصویردرآمده در فیلم را زندگی میکند.
تنها نقطه امید فیلم، عشقی است که با وجود همه مشکلات، میان نوید و ستاره زنده است. ماندن ستاره در کنار نوید، با وجود همه نداشتهها و افراطیگریهایش، امید به حسی انسانی بنام عشق را زنده نگه میدارد.
برخی منتقدان یکی از سکانسهای فیلم را که در آن نوید و ستاره در سینما نشستهاند، از بهترین سکانسهای عاشقانه سینمای ایران میدانند.
بیشتر بخوانید
حضور پررنگ «داعش» در جشنواره فیلم فجر
نه تنها محتوای فیلم، بلکه شرایط اکران و سانسورهای بسیاری که بر آن اعمال شد، موجب شد که عصبانی نیستم بر سر زبان ها بیفتد. جرقه حاشیههای دیگری را نیز خود کارگردان فیلم زده است.
رضا درمیشیان هنگام اکران فیلمش، در جملهای که گفته میشود طعنه ای به ابراهیم حاتمیکیاست، گفت: «من فیلمساز غیروابستهام.» این جمله، در کنار موج تحسین و حمایت از درمیشیان، انتقادات تندی را نیز برای او به همراه داشت.
روزنامه جوان در واکنش به این اظهارات نوشت: «جالب است که او برای ساخت فیلم لانتوری که شکایت آمنه بهرامی، مشهورترین قربانی اسیدپاشی در ایران را درپی داشت از بنیاد سینمایی فارابی وام ۳۰۰ میلیونی گرفته است».
البته طبیعی است که فیلمی همچون عصبانی نیستم، مسئولان نظام را عصبانی کند. تا جایی که افرادی همچون پژمانفر، رئیس کارگروه هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس، در گفتوگو با فارس آن را یک فیلم سیاسی سیاه و تحریف واقعیات بدانند.
سایت سینماپرس نیز به این بهانه، پای جعفر پناهی، فیلمسازی که بر اساس حکم دادگاه از ساخت فیلم منع شده را به میان کشید و نوشت:« پس از جعفر پناهی که اخیراً خود را فیلمساز مستقل خوانده بود و کاشف به عمل آمد با همه اپوزیسیوننماییهایش تا همین اواخر بدون اینکه صدایش را درآورد حقوق بگیر صداوسیما بوده حالا رضا درمیشیان نیز به همان ژست خندهدار مستقل بودن متوسل شده است».
جالب است که جعفر پناهی با وجود خانهنشینی، همچنان در حاشیه سینمای ایران خبرساز است. کنایههای فیلم «خوک»، فیلم دیگری که این روزها در سینماهای ایران به نمایش درمی آید نیز به جعفرپناهی نسبت داده میشود.
بیانیه ای در حمایت و علیه سینماگران
فیلم خوک، ساخته مانی حقیقی، داستانی جنایی را در قالبی سورئالیستی مطرح میکند. یک قاتل زنجیرهای کارگردانان سینمای ایران (از جمله مانی حقیقی و یک بازیگر) را یکی پس از دیگری به قتل میرساند.
آنچه بیش از همه، «عصبانی نیستم» در آن موفق است، نمایش خشونت در زندگی روزمره و بیماران اعصاب و روانی است که بدون آنکه درمان مناسبی دریافت کنند در کنار سایرین زندگی میکنند.
اما در این میان، کارگردان پرآوازهای که این روزها به دلایل مختلف نمی تواند فیلم تولید کند، به چشم قاتل نمیآید. کار به جایی می رسد که حسن کسمایی از نیامدن قاتل شکایت می کند و میگوید که قاتل باید برای او اولویت قایل میشده است.
کارگردانی که شخصیت اصلی داستان است، مسائل را از زاویه متفاوتی میبیند؛ به عنوان مثال، وقتی از بیکاری به ساخت آگهی تبلیغاتی روی میآورد، زنان جوانی را با پوشش قرمز به شکل سوسک درمیآورد که حرکات موزون انجام میدهند و با حشرهکش از پا درمیآیند.
نوع پوشش و آرایش شخصیتهای فیلم متفاوت است. زنهایی که جذابیتهای جنسیشان در داستان مطرح است آرایش غلیظ و گونهها و لبهای مایل به سیاه دارند.
مردها نیز ابایی از پوشیدن دامن قرمز ندارند و در دهه ۵۰ زندگی خود تیشرتهای یک گروه موسیقی پاپ میپوشند. موسیقی که گاه به ترانههای محسن نامجو طعنه میزند؛ آنجا که میگوید: واویلا از این خاک هنر/درهای دوزخ همه باز است….
فیلم خوک، نسبت به فضایی اعتراض میکند که موجب شده بسیاری از هنرمندان بیکار شوند و درگیریهایی در داخل جامعه هنری بهوجود آید. در این میان، به مسائل کوچک ناشی از کوتهبینی افراد و مسائل بزرگی ناشی از تصمیمات کلان اشاره میشود.
مانی حقیقی در این فیلم دلیلی نمیبیند که انتقاد صریحی نسبت به سیستم سیستم امنیتی و انتظامی ایران داشته باشد؛ برعکس، آنها را کارآمد و دارای رفتاری دوستانه نشان میدهد که البته چاشنی طنز فیلم به آنها نیز خورده است.
فیلم خوک به جوسازیهای شبکههای اجتماعی نیز به شدت اعتراض میکند و نشان میدهد که چطور محتوای منتشر شده در این شبکهها در فرصتی کوتاه از اختیار منتشر کننده خارج میشود و زندگی افراد را به بازی میگیرد.
خوک فیلمی است که نباید آن را با معیارهای معمول سینمایی سنجید. این فیلم بیشتر به بیانیهای حرفهای و سیاسی شبیه است که بسیاری از بازیگران نامدار سینمای ایران در آن مشارکت دارند. این فیلم بیانیهای در حمایت و علیه هنرمندان است.
موضوعاتی همچون روابط خارج از ازدواج همسران، با آگاهی و رضایت طرفین، برای نخستین بار در سینمای ایران مطرح می شود. این فیلم که حضورش در جشنواره برلین سال ۲۰۱۸ خبرساز شد، چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت شاید چون درک آن نیازمند آگاهی نسبتا کاملی از شرایط داخلی ایران است.
یک پاسخ
کاملا مشخص و واضح که اصلا نباید فیلم مجوز پخش می گرفت. آخه اینهمه شخصیت منفی و رفتار منفی از یه دانشجوی به قول خودش عالی دانشگاه بعیده ، اینهمه دیالوگ منفی و بی ادب … اصلا مناسب جمع عمومی نبود ، کی فرهنگ کشور ما اینقدر پسرفت کرد که ما ندیدیم ، جوانهای ما به اندازه کافی درگیر این جامعه سفت و سخت هیتن ولی دارن تلاش می کنن تا به بهترین نحو تا جایی که میتونن درستش کنن لزومی به پخش اینقدر افکار منفی و ناامید کننده نیست .
دیدگاهها بستهاند.