ترامپ، رییسجمهور امریکا در بازیهای رسانهای بسیار متبحر است و بازی رسانهای و تبلیغاتی بسیار هنرمندانهای را علیه ایران انجام میدهد. تصمیم ترامپ برای خروج از برجام با این انگیزه است که حداکثر فشار را علیه ایران اعمال کند و با افزایش این فشارها، چهار شرط مدنظر خودش را عملی کند. برای دولت ترامپ روشن است که در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران تن به این شروط چهارگانه نخواهد داد، اما نهایتا تصور میکند که …
اگر در میان مدت تحریمها علیه ایران اعمال شود، ایران مجبور میشود که به خواستههای دولت ترامپ تن دهد. ترامپ تصور میکند بعد از خروج از برجام دست بازتری برای اعمال هر تحریم جدیدی علیه ایران دارد. اما این یک محاسبه غلط است، همان اشتباهی که جورج دبلیو بوش هم مرتکب شد. دولت بوش هم اصرار داشت که ایران باید ابتدا غنیسازی را کنار بگذارد و بعد از آن پای میز مذاکرات بیاید. سیاست دولت بوش زمانی شکست خورد که امریکا به خود آمد و دید با وجود همه تحریمها ایران ظرفیت غنیسازی خود را به ٢٠ هزار سانتریفیوژ رساند. همین نکته را در سخنان جان کری، وزیر خارجه پیشین امریکا هم میتوان دید، زمانی که توضیح داد ما با ١۶۴ سانتریفیوژ ایران موافقت نکردیم و یک دهه بعد با ٢٠ هزار سانتریفیوژ ایران مواجه شدیم. همان اشتباه تاریخی و محاسباتی که در دوران بوش پسر انجام شد، در دوران باراک اوباما اصلاح شد تا نهایتا توافق برجام حاصل شد. حالا ترامپ تصمیم گرفته است که آن مسیر اصلاحی را دوباره به عقب بازگردد و تجربه شکستخورده گذشته را به بدترین شکل تکرار کند. الان شرایط امریکا حتی از دوران بوش پسر هم ضعیفتر است، چرا که در آن دوران به دلیل پروندهسازیهای هستهای که علیه ایران شدهبود، اروپاییها همراه امریکا بودند؛ اما امروز نه اروپا و نه هیچ کشور دیگری همراهی نمیکند. شاید نهایتا اروپاییها در شرایط کنونی مجبور شوند به دلیل قدرت اقتصادی امریکا به بازگشت تحریمهای ثانویه تن دهند، اما نهایتا به دلیل فقدان مبنای استدلال در مورد برنامه هستهای ایران، قدرتمندانه در کنار امریکا برای فشار به ایران حضور نخواهند داشت.
آرزوی نابود کردن توانمندی غنیسازی ایران، رویایی غیرمنطقی است. ایران تنها کشوری در جهان نیست که بدون در اختیار داشتن سلاح هستهای فناوری غنیسازی دارد. ایران یکی از ١۵ کشور جهان است که صنعتغنیسازی اورانیوم دارد، ٩ کشور از این میان سلاح هستهای ندارند. ژاپن، آرژانتین و آلمان از جمله کشورهایی هستند که توانایی غنیسازی دارند، اما بمب هستهای ندارند. برجام با این ذهنیت نوشتهشده است که تمامی راههای ایران برای رسیدن به بمب هستهای بسته باشد. یعنی دولت اوباما و مشاوران او، با بررسی کامل احتمالات به این نتیجه رسیدند که ایران چهار راه ممکن برای رسیدن به بمب هستهای دارد. هدف برجام این بود که این چهار راه همزمان بسته شود و ایران به این دلیل که ساخت بمب هستهای در استراتژی دفاعیاش نبود با این پیشنهاد موافقت کرد. بر اساس برجام همه این چهار مسیر برای ایران بستهشده است، اما برای ترامپ این اصول مشخص نیست. حدس من این است که ترامپ اصولا توافق هستهای را مطالعه نکرده و اگر اطلاعاتی از آن دارد از متن گزارشهای خلاصه یا موجزی است که در اختیار او قرار گرفته است. همینکه جان بولتون، به عنوان یکی از مخالفان برجام در مقام مشاور امنیت ملی او قرار گرفته است، میزان سطح اطلاعات از برجام را نشان میدهد بولتون فردی است که بدون داشتن مبنایی و به دلایل واهی با برجام مخالفت میکرد.
یکی از چهار شرط ترامپ این بود که میخواهد مطمئن شود ایران به سلاح هستهای دست پیدا نمیکند. راه اطمینان از این موضوع، همان برجام بود که آقای ترامپ تصمیم گرفت از آن خارج شود، همین نکته به اندازه کافی نشان میدهد که تا چه اندازه انگیزههای اعلامی ترامپ با اعمالش تفاوت دارد. این بازی ترامپ از نظر من یک شعبدهبازی رسانهای است و متاسفانه ما در ایران در زمینی بازی کردیم که ترامپ و تیم قدرتمند رسانهای او طراحی کردهاند. به اعتقاد من، برنامهای که ترامپ برای سخنرانی دیشبش طراحی کردهبود، مانند یک جنگ نوروزی برای مخاطبان ایرانی بود. وقتی که از روز گذشته اعلام میکند که قرار است در کدام ساعت تصمیمش را اعلام کند، مخاطبان ایرانی را برای تماشای جنگ تلویزیونی خود تحریک میکند. بیش از خروج از برجام، آن چیزی که باعث بدبینی و ناامیدی در مردم ایران میشود، این فضاسازی رسانهای و بازی با افکار عمومی است. رسانههای درون ایران به جای اینکه یک میدان قوی درست کنند و متحد و یکپارچه سناریویی را طراحی کنیم که امریکا، اسراییل و عربستان مجبور شوند در این میدان بازی کنند، بر عکس این ما هستیم که به جان هم افتادهایم، عدهای موافق و عدهای مخالف، عدهای نگران و عدهای امیدوار، عدهای سینهچاک و عدهای متنفر.
قطعا مساله برجام مهم است، قطعا رسانههای ما باید به آن بپردازند و واکنش مناسب داشته باشند. اما باید حواسمان باشد که چه میکنیم، در مقابل چه کسی بازی میکنیم، باید بدانیم در کدامین میدان بازی میکنیم، نباید فراموش کنیم که طراحی میدانی که در آن بازی میکنیم در اختیار دیگرانی است که از شکاف و دودستگی میان ما استقبال میکنند. امروز مختصات این میدان در اختیار امریکا و تیم رسانهای ترامپ است، ما باید این توان را داشتهباشیم که این انحصار میدان را بشکنیم، از این بازی خارج شویم و میدان تازهای تعریف کنیم. مسوولان جمهوری اسلامی ایران، تصمیم خود را برای رویارویی با خروج ترامپ از برجام گرفتهاند و ما به جای اینکه اسیر بازی ترامپ شویم باید متناسب با تصمیمی که مسوولان کشور گرفتهاند و اقداماتی که انجام میدهند، رسانههای ما گرایشهای جناحی را کنار بگذارند و بر اساس تشخیص صحیح اقتدار ملی و وحدت ملی عمل کنند. هدف نهایی ترامپ، ارتباطی با برنامه هستهای ایران ندارد، هدف نهایی ترامپ این است که ما ایرانیان را بشکند و به جان هم بیندازد، هدف این است که نگرانی و ناامیدی را در میان افکار عمومی ایران گسترش دهد، اینکه یک عده به فکر قیمت ارز، عدهای به فکر قیمت طلا، عدهای مسکن و خودرو و موبایل و غیره باشند و از منافع ملی غافل شوند.
منبع: روزنامه اعتماد
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…