درس‌های امپراتور ژاپن برای رهبر جمهوری اسلامی

در شباهت ایران امروز و ژاپن ۷۳ سال پیش، می‌توان به ماجرای تسلیم ژاپن در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم رجوع کرد. به دردناک‌ترین حادثه زندگی امپراطور ژاپن و آن شبی که امپراتور جوان تصمیم گرفت اولتیماتوم ژنرال مک آرتور فرمانده ارتش آمریکا را بپذیرد و ژاپن را تسلیم ارتش آمریکا کند. امپراتور هیات دولت و ژنرال‌ها را به کاخ امپراتوری دعوت کرد تا آن‌ها را در جریان تصمیم خود برای پذیرش اولتیماتوم آمریکا و تسلیم بدون قید و شرط ارتش این کشور قرار دهد. در ژاپن هم مانند ولایت فقیه ایران امپراتور چیزی بین سایه یا مهر خدا یا پسر خدا در زمین بود که از آسمان نازل شده است؛ با این تفاوت که در آن زمان هیچ شهروندی خود را مجاز نمی‌دانست تا صدای امپراتور را بشنود یا سیمای او را ببیند. تا حدی که اگر کسی با کاروان حامل امپراتور مواجه می‌شد باید سر خود را به قدری پایین می‌آورد یا به سمت دیگر بر می‌گرداند تا چیزی از امپراتور مقدس را رویت نکرده باشد .

امپراتور تصمیم گرفته بود تا نوار سخنرانی تسلیم خود را در حضور ژنرال‌ها ضبط کند یا آن را به اطلاع آن‌ها برساند. ژنرال‌های قدر قدرت ارتش که بعد از نابودی پایگاه دریایی پرل هاربر در هاوایی کم‌کم خود را برای بمباران لس‌آنجلس آماده می‌کردند، به التماس افتادند تا ژاپن تسلیم نشود .فرماندهان نیروی دریایی و هوایی مقابل امپراتور زانو زدند تا او را منصرف کنند. اما کشته‌شدن صدها هزار نفر که با بمب اتمی در هیروشیما و ناگازاکی دود شده بودند و صدها هزار نفر دیگر که با سوختگی‌های رادیواکتیو همه بیمارستان‌ها را پر کرده بودند، امپراتور را به نقطه بی‌بازگشتی رسانده بود تا آخرین چیزهایی که از ژاپن باقیمانده بود را نجات دهد.

هم‌زمان، ژنرال مک آرتور و هری ترومن، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، نیز دچار یک اختلاف نظر خطرناک بودند. مک آرتور خواستار صدور مجوز بمباران اتمی سومین شهر ژاپن بود اما رئیس‌جمهور‌ی آمریکا از امضای سندی که قتل عام هم‌زمان این همه انسان را صادر می‌کرد، امتناع داشت. با این حال، امپراتور در حالی جلسه با فرماندهان نظامی را ترک کرد که ژنرال‌ها از قبل صدها نفر را مامور کرده بودند تا با حمله به محل جلسه٬ نوار سخنرانی امپراتور را توقیف و نابود کنند. در جریان این کودتا و مبادله آتش بین سربازها و محافظان امپراتور ده‌ها نفر کشته شدند و ژنرال‌هایی که تا ساعتی قبل در مقابل هیروهیتو زانو زده بودند، حمام خونی از محافظان امپراتور به راه انداختند. ماموران و درباریان امین هیروهیتو از تونل‌های مخفی خود را به بیرون کاخ رسانده و ساعتی بعد نوار سخنرانی امپراتور را به رادیو بردند و در ۱۵ اگوست ۱۹۴۵ برای اولین بار در تاریخ ژاپن مردم صدای امپراتور را شنیدند که همه شروط ژنرال‌های آمریکایی را پذیرفته و ژاپن را تسلیم ژنرال مک آرتور کرد.

هیروهیتو تنها امپراتور تاریخ بشر است که در زمان حیات او کشورش دو بار به ابرقدرتی جهانی تبدیل شد و یک‌بار نیز در اثر جنگ کاملا ویران و تسلیم شد. ژاپن پس از تسلیم به آمریکا، با تنظیم بودجه‌ای که تقریبا هیچ بودجه نظامی یا دفاعی در آن تعریف نشده بود، بعد از بیست سال دوباره به یک ابر قدرت اقتصادی بی‌نظیر در جهان تبدیل شد و هیروشیما و ناگازاکی هم بهتر از قبل بازسازی شدند.

برخلاف آنچه در مورد امپراتور ژاپن نوشه شده٬ در تاریخ خواهد آمد که در زمان رهبر فعلی جمهوری اسلامی٬ کشور ایران دو بار در اثر دو تحریم بین‌المللی رو به ویران رفت و هیچ‌گاه کشور شاهد آبادانی چشمگیری هم نبود. اما برای اصلاح تاریخ هنوز فرصت هست و می‌توان از تجربه استثنایی امپراتور ژاپن بهره برد و کشور را از تبدیل شدن به یک لیبی یا عراق دیگر نجات داد، زیرا هر آنچه بر سر کشور بیاید تاریخ آن را به حساب دونالد ترامپ یا نتانیاهو نخواهد گذاشت. ولی در تاریخ خواهد آمد که رهبر۸۰ ساله ایران دریافت نکرد که کوتاه آمدن در دیپلماسی، عقب‌نشینی در جنگ و بعضا حتی تسلیم شدن به دشمن، همه و همه نماهای مختلف قدرت دیپلماسی-جنگ هستند٬ و اینکه آنچه نباید از دست برود خاک و آسایش مردمی است که بر روی آن زندگی می‌کنند.

بی تردید نظام بین الملل اصلا نظام عادلانه ای نیست، اما اینقدر هم که ما چهل سال علیه آن تبلیغ کردیم هم ظالمانه نبوده است. ۲۵۰ کشور از بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون در کنار هم زندگی کرده اند و بعضا با هم اختلافی داشتهاند و کار به جنگ کشیده است. اما صلح و تبادل اقتصادی همیشه قاعده و جنگ استثنا بوده است. از میان همه کشورها فقط سه کشور ایران٬ کوبا و کره شمالی طولانی‌ترین تاریخچه درگیری با آمریکا را داشته‌اند. باز هم از میان این ۲۵۰ کشور فقط ایران است که به نمایندگی از جهان اسلام و اعراب و فلسطینی‌ها با اسراییل درگیر است و کوتاه نمی‌آید. نظام بین‌الملل امروز به گونه‌ای چیده شده است که حتی اختلاف داشتن با یک کشور هم زیاد از حد است٬‌اما جمهوری اسلامی این را درک نمی‌کند. به همین دلیل٬ تنها راهکار خروج ایران از بزرگترین تحریم تاریخ روابط بین‌الملل کنار آمدن با جامعه جهانی و کنار آمدن با آمریکا و نیز با اسراییل است. شک نکنید که اسراییل و بخش مهمی از جمهوری‌خواهان خواهان کنار آمدن با ایران نیستند و خواستار تخریب هر روندی در عادی‌سازی روابط با ایران هستند و از تنش با ایران سود می‌برند. اما شاید بتوان گفت ادبیات رهبر ایران و عملکرد گروه‌هایی که در دفتر او نفوذ دارند یا به قول خودشان از این دفتر الهام می‌گیرند بیشترین نقش را در زمینه‌سازی برای تخریب روابط جهان با ایران را بر عهده داشته‌اند و همیشه سرفصل سخنرانی‌های نتانیاهو علیه ایران از همین سخنرانی‌ها و لابی‌ها الهام گرفته شده است. برای خارج شدن از بحران فعلی رفع این نقیصه اهمیت زیادی دارد.

سرهنگ قذافی یا امپراتور ژاپن
توالی برخی از رخدادهای مهم کشور ایران را در لبه پرتگاهی قرار داده است که بی رودربایستی ادامه این روند بی‌شک به جنگ داخلی و تجزیه کشور و ضدیت با اسلام و آخوندکشی منجر خواهد کرد. هر قدر گفته شد و نوشتیم که با موشک ترامپ را آزمایش نکنید و برای اسراییل خط و نشان نکشید و عربستان سعودی را به دامان نتانیاهو نرانید و قوه قضاییه را فدای سعید طوسی و سعید مرتضوی نکنید٬ پای خود را در باتلاق یمن نکنید و استراتژی خانمان‌سوز «راه قدس از کربلا می‌گذرد » را در سوریه کپی پیست نکنید، گوش نکردند. تا اینکه امثال علی‌اکبر ولایتی و محسن رضایی و لشگری از امنیتی‌های سپاه و وزارت اطلاعات و لباس شخصی‌ها٬ و جاسوسان موساد و سازمان مجاهدین خلق، کشور را به روزی نشاندند که بیشتر شبیه بمب‌های عمل نکرده زمان جنگ شده است که بالاخره امروز یا پس فردا منفجر خواهد شد و همه‌ چیز و همه کس را با خودش به ته چاله‌ای می‌کشاند که به نفع هیچکس نیست.

در ایران همه فرصت‌ها با هم سوخت. برای اداره امور داخلی کشور سرکوب سیستماتیک و خفقان عمومی را انتخاب کردند. در سیاست خارجی کسانی که پشت پروژه آتش زدن سفارت عربستان قرار داشتند ماموریت داشتند تا کشور را به نقطه بی‌بازگشت امروز بکشانند. ادامه حضور ایران در سوریه و حیات خلوت سعودی‌ها به نفع ما نبود. فعالیت‌های هسته‌ای و صرف بیش از صد میلیارد دلار هزینه که ما می‌دانیم برای حفظ رژیم بوده است نه حفظ کشور٬ وبال گردن مردم ایران شده است. استفاده از موشک‌های صنایع دفاعی کشور در بازی‌های کودکانه علیه اسراییل٬ دفاع از صنایع موشکی کشور و بقای آن را بس دشوار کرده است. دشمنی با اسراییل و اصرار بر قضیه فلسطین که هیچ‌گاه ربطی به ایران نداشته است، کشور را بازیچه حزب‌الله لبنان و آلت دست نظامیان بی‌منطق کرد. با این حال٬‌ تا فرصت هست و می‌توان با کنار آمدن با جامعه جهانی و کنار گذاشتن سیاست خارجی ایدئولوژیک٬ به احتمال زیاد این نقصان‌ها را به فرصت تبدیل کرد.

دولت امروز ایران توانایی مقابله با اتحاد شیطانی عربستان سعودی٬ اسراییل و دولت آمریکا و نیز شبکه فلج‌کننده تحریم‌ها را ندارد و نباید با فرصت‌سوزی تنها راه خروج از این تونل وحشت را مسدود کرد. زیرا هدف از تحریم‌ها حتی تسلیم کشور ایران یا حتی Regim change هم نیست. پایان این تونل نابودی کشوری به نام ایران است که مردمی امیدوار دارد. حتی برای توسل به افسانه‌های ایران و کنام پلنگان و شیران نیز دیر شده است. اتحادیه اروپا توان و انگیزه‌ای ندارد تا برای حمایت از ایران در مقابل تحریم‌ها جهت تاریخ معاصر اروپا را عوض کند و در مقابل آمریکا بایستد. تحریم‌ها چیز زیادی از کشور باقی نخواهند گذاشت زیرا بعد از برجام نیز عملا هیچ‌گاه برداشته نشد. جدا از تحریم‌ها، خشکسالی یک سوم کشور را از هستی ساقط کرده و یک سوم دیگر در اثر آلودگی و تخریب محیط زیست و غبار در وضعیت فوق‌العاده به سر می‌برد.

شرایط امروز ایران کم و بیش به کشور ۷۳ سال پیش هیروهیتو شباهت یافته است. برای خارج کردن کشور از این بحران که تجزیه و نابودی کشور هدف آن است، تصمیمی به بزرگی تصمیم امپراتور ژاپن لازم است. امروز رهبر جمهوری اسلامی بر سریک دو راهی تاریخی قرار گرفته است که یک سر آن به سرنوشت کشور امپراتور فقید ژاپن منجر می‌شود و سر دیگر آن به سرنوشت سرهنگ قذافی در عقب یک وانت یا صدام حسین بالای چوبه‌ی دار.

هیچ تصمیمی به غیر از ارجاع به آرای عمومی به منظور سرشکن کردن فشار و از نو چیدن سیستم اداره کشور و بازگرداندن همه ایرانی‌ها به وطن قادر نخواهد بود کشور را از زیر بار این همه فشار خردکننده هدفدار نجات دهد.
به احتمال زیاد٬‌ دیری نخواهد پایید که سپاهی‌ها و لباس‌شخصی‌ها و تشکیلات مخوف امنیتی‌شان همانند ژنرال‌های ژاپنی که بالاخره رو در بایستی را با امپراتور کنار گذاشتند و با کودتایی ناکام همه را قصابی کردند برای اداره امور کشور شرایط فوق‌العاده اعلام می‌کنند و کشور با دشواری‌های بیشتری مواجه خواهد شد.

فقط یک نفر است که تا دیر نشده هنوز می‌تواند مانع آخرین غلت جمهوری اسلامی و سپس کشور به ته دره شود. آن یک نفر رهبر جمهوری اسلامی است که در این سال‌های آخر عمر و بیماری٬ اگر همت کند و از خیر آبرو و تشکیلات امپراتورگونه خود به نفع ۸۰ میلیون ایرانی بگذرد، شاید در تاریخ برای این شجاعت مورد تمجید قرار گیرد.

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳