Categories: یادداشت

آقای خامنه‌ای! کردید و نکردید

جناب آقای خامنه‌ای!
به هم خوردن توافق برجام از سوی آقای دانلد ترامپ را به شما و سایر مسئولان کشور به قول آیت‌الله خمینی تبریک و تسلیت می‌گویم. تبریک می‌گویم به بخش اعظم دوستان شما و دشمنان ایران که رویای جنگ و سود بردن از آن همیشه آرزویشان بوده و سال‌ها در عصر ننگین احمدی‌نژاد خوردند و بردند و زور گفتند و مطمئن بودند فقط در بحران و ناامنی و ناآرامی کامروا می‌شوند و تسلیت می‌گویم به هزاران انسان فرهیخته و مدیران با لیاقتی مانند جواد ظریف و تیم کارشناسی او و بخش مهمی از اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان و ایران‌دوستان و حامیان جنبش سبز و بخش اعظم منتقدان حکومت که عاشقان ایران هستند.

اما به شما نمی‌دانم چه باید گفت. به آدمی که نه خودش می‌تواند تصمیم بگیرد و نه اجازه تصمیم گرفتن را به کسی می‌دهد. یک بار در زندگی‌تان به نقل از جواد ظریف به او گفتید که همه اختیار تصمیم‌گیری را به او واگذار می‌کنید( نقل به مضمون) و این شد تنها پیروزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی. تنها پیروزی دیپلماسی ایران زمانی به دست آمد که شما در تصمیم‌گیری دخالت نکردید. و پس از آن تاب نیاوردید. این خودخواهی بی‌پایان و غرور شگفت‌انگیز شما اجازه نداد که از تیمی که نماینده خودتان بود حمایت کنید. کردید و نکردید. سگ‌های جنگ را رها کردید و دست‌های صلح را بستید. شد آنچه شد. نمی‌گویم که به تمامی شما و جناح شما مقصرند، دانلد ترامپ، عربستان سعودی و اسرائیل بازی سیاست را به آنجا کشاندند که حالا دیگر شما، ما و همه ایران در تله دشواری گرفتارند، و گرفتاریم.

در این میان مردم کشور هر چه می‌توانستند برای ایران کردند. در انتخاب دو گروه سیاست‌‌مدار جنگ‌طلب( جلیلی، قالیباف و ولایتی) و صلح‌طلب( روحانی) در ۱۳۹۲ سیاست صلح را انتخاب کردند؛ علیرغم همه انتقاداتی که به روحانی داشتند، و در سال ۱۳۹۶ علیرغم همه دشواری‌ها بر انتخاب صلح صحه گذاشتند. به زور خواستید نمایندگان علیل و ذلیل نورچشمی‌تان را به مجلس بفرستید، با سیاست‌های هاشمی؛ آن پیرمرد محترم سیاست ایران- که سال‌ها اشتباهش را با سال‌ها رفتار درست جبران کرد- و خاتمی و روحانی ترکیب دو مجلس حداقل طوری شد که شما بدانید مردم شما را و فکر شما را نمی‌خواهند. لیست امید اگرچه ناامیدمان کرد، اما نشانه انتخاب صلح و امید توسط مردم بود. مردم با معرفت رای دادند، اگر چه آن عارف هم به مردم بی‌معرفتی کرد، اما این از گناه مردم نبود.

بگذارید تعبیری در مورد خودم به کار ببرم که برای خودم توهین‌آمیز است ولی گویای وضعیت ماست. من این نامه را با توهین و تهدید و فحاشی و تندی نمی‌نویسم، با عجز و خواهش می‌نویسم. می‌گویند عجز و خواهش آخرین سلاح یک درمانده است و ما درمانده‌ایم.

درمانده نیستیم که رودرروی حکومت بایستیم و شما و تمام دم و دستگاه‌تان را از بالا به زیر بکشیم. ماه دی که یادتان نرفته؟ که یک هفته ساکت شدید و لام به‌کام‌تان نیامد و خفقان گرفتید از ترس مردم، که ملت به خیابان ریختند و تمام کشور را روی سرشان گذاشتند و اگر اصلاح‌طلبان نبودند حالا شما در غارهای تورابورا باید دنبال محل اطراق می‌گشتید. باور کنید اصلا درمانده خیابان‌های جنگ نیستیم. ولی می‌دانیم که اگر جنگ به خیابان بکشد، دیگر نه مملکتی باقی می‌ماند و نه امنیتی و نه اقتصادی و نه فرهنگی. ما درمانده بی‌عقلی و بی‌خردی اراذل و اوباش و رجاله‌های بی‌مقداری هستیم که همین دو ماه قبل مثل احمدی‌نژاد و بقایی و مشایی، زنبیل به دست مملکت را به باد فنا دادند و می‌دهند. بچه پرروها و دزدهای بی‌حیایی که باعث کشته شدن ده‌ها تن و زندانی شدن صدها تن از مردم شدند و حالا که به‌خاطر اختلاس و دزدی گرفتار شدند، مبارز دموکرات شدند و اعتصاب غذا کرده‌اند. برای آنها سرنوشت ایران هیچ ارزشی نداشت، ولی ما نمی‌خواهیم این کشور نابود شود. ملت ما مانند والدین مسئول و محترمی که فرزند دیوانه‌اش را نه می‌تواند بکشد، نه بیاندازد دور، عاجز دست شما شده.

هفته قبل آقای دانلد ترامپ برجام را انکار کرد و دیروز هم فلسطین را به آتش کشید و حالا گویا ما وامانده دو دیوانه‌ایم که هر دو قصد نابودی ایران و جهان را دارند و از هیچ چیز نمی‌ترسند. ولی ما نمی‌خواهیم دیوانگی کنیم. با آنچه در این روزها رخ داده، بسیار زودتر از آنکه گمانش را بکنید و بکنیم، جنگی خانمانسوز میان ایران و عربستان، اسرائیل و آمریکا با ایران آغاز خواهد شد و بعید می‌دانم حاصل آن جز فروپاشی اقتصاد و جامعه ایران و سقوط جمهوری اسلامی باشد. سقوط جمهوری اسلامی البته در تحلیل نهایی به نفع ملت ایران است، اما هزینه آن چنان بی‌شمار و سنگین است که بعید می‎دانم کشورمان حداقل تا دو دهه به شرایط امروز بازگردد. برخلاف بسیاری از مردم که سقوط جمهوری اسلامی به هر قیمت برایشان رویای یک زندگی انسانی است، من اصلا از این اتفاق خوشنود نیستم. چرا که مطمئنم تمام دست‌آوردهای پنجاه ساله ایران، از سال ۱۳۴۲ تا همین امروز به باد خواهد رفت؛ دست‌آوردهایی که حاصل هزاران مدیر قابل و میلیون‌ها مردم کشور است. صنایع کشور، هنر و فرهنگ ایران و طبقه متوسط چنان آسیب خواهد دید که امروز در برابر آن فردا، بهشتی در برابر جهنم باشد.

بیچارگی را ببین که اسرائیل و آمریکا و عربستان سعودی دست در دست تندروهای ایران و دوستان شما برای جنگ و نابودی ایران ذوق زده‌اند و اروپایی‌ها و آمریکایی‌های عاقل، دل به مردم و روشنفکران و میانه‌روهای ایران بسته‌اند که مانع جنگ شوند و جلوی نابودی جهان را بگیرند. گفته بود آن پیرمرد شاعر خراسانی که «زمانه‌ای است شترگربه عقل گر گیرد/ که گربه دام فکنده است تا شتر گیرد.» و در این زمانه شترگربه شما مقصر اصلی وضع خطرناکی هستید که گرفتار آنیم. ظاهرا گرفتار عقده‌های شکست‌هایتان از مردم  شده‌اید  که زمانه را بر مردم تنگ کنید. مردم جنتی را حذف کردند، شما او را حاکم بر خبرگان کردید، فقط به‌خاطر اینکه مردم شما را نمی‌خواهند، مردم در انتخابات به روحانی و اصلاح‌طلبان رای دادند و شما دست و پای‌شان را بستید. مردم نور چشمی شما را انتخاب نکردند، شما او را حمایت کردید. مردم شما را نمی‌خواهند، دوست داشتن که زورکی نیست.

هشت سال تحفه بی‌کفایتی را بر صندلی ریاست جمهوری نشاندید و با تمام قوا و به قیمت از دست رفتن بخش وسیعی از مدیران کشور او را حمایت کردید و پنج سال است که رئیس‌جمهوری را که علیرغم بسیاری از ضعف‌هایش جزو قابل‌ترین و کارآمدترین مدیران کنونی کشور است، مستقیم و غیرمستقیم تضعیف و تحقیر و بی‌قدرت می‌کنید و حالا نتیجه‌اش را می‌بینید. وقتی موج مخالفت‌های گسترده دی‌ماه سال گذشته آغاز شد، آقای جهانگیری گفت: «این آتشی که برافروختید دودش توی چشم خودتان خواهد رفت.» و دیدید که چه شد، یاران شما که دشمنان دولت بودند، بلوایی را آغاز کردند که حاصل آن هزاران آدمی بودند که در ۱۶۰ شهر به خیابان آمدند و مهم ترین شعارشان مرگ بر خامنه‌ای و مهم‌ترین مخالفت‌شان با کل روحانیت و کل رژیم بود.

برنامه‌ریزی گسترده حامیان شما در پنج سال دشمنی علنی با دولتی که از سوی مردم در انتخابات برگزیده شده بود، اگر از سوی هر اپوزیسیونی علیه هر دولتی اگر انجام شده بود، آن دولت را ساقط می‌کرد، چه رسد به اینکه مخالفان دولت، با بودجه دولت، علیه قوه مجریه پنج شش سال تلاش کنند تا به عنوان نماینده حکومت و رهبر دولت را ساقط کند. حالا هم من به شما می‌گویم، تمام لجاجت‌هایی که کردید، تمام محدودیت‌هایی که برای دولت ایجاد کردید و تمام حمایتی که از دشمنان دولت کردید، حاصلش همان شد که شما و پیروان‌تان می‌خواستید؛ آمریکا از برجام کنار کشید و دود آن توی چشم شما خواهد رفت. شک نکنید که بیش از هر کسی شما از این افتضاح سیاسی لطمه خواهید دید.

حاصل سیاست شما چه بود؟ اول ازهمه دارو دسته نفرت‌انگیز احمدی‌نژاد بود که پس از آن همه حمایت مادی و معنوی شما، تبدیل به آینه دق‌تان شد؛ همان رئیس‌جمهوری که از همه به شما نزدیکتر بود، همان رئیس‌جمهوری که به‌خاطرش خاتمی و هاشمی و روحانی و لاریجانی را از دست دادید. همان رئیس‌جمهوری که ارزش پول کشور را به یک سوم رساند و منتقدان حکومت را به براندازان ضد رژیم تبدیل کرد. همان رئیس‌جمهوری که آقای مصباح یزدی خواب انتخاب شدنش را دید و با وضو برای رای دادن به او حاضر شد. واقعیت نشان داد که یا خواب دیدن استاد مصباح به‌خاطر مشکلات گوارشی است، یا مثل بقیه دروغ‌هایی است که با خواب دیدن‌های حاج آقا بهجت و اولیاء دیگر محبوب حزب‌الله به‌کلی کشک است و وسیله‌ای برای عوام‌فریبی. احمدی‌نژاد همان بود که سردبیر کیهان برایش مقاله نوشت که دشمنان اگر او را ترور کنند، اسلام لطمه می‌بیند و علمای اعلام او را برگزیده امام زمان خواندند و آن بانوی پشیمان، او را معجزه هزاره سوم خواند.

شما دولت احمدی‌نژاد را پاک‌دست خواندید؛ دولتی که به حکم قوه قضائیه بیش از نیمی از اعضایش محکوم به دزدی و اختلاس شده‌اند. البته که شما از این همه حمایت که علیه مردم کردید خجالت نمی‌کشید. مردم که محلی از اعراب ندارند و مطمئنم که شما از خدا هم نمی‌ترسید، بعید می‌دانم اصلا به او اعتقاد داشته باشید. هر کسی چنین اشتباهی کرده بود، و اگر به خدا یا علی بن ابیطالب اعتقاد داشت، اگر دق نمی‌کرد، حداقل استغفار می‌کرد و استعفا می‌داد و تا آخر عمر مجاور حرم امام رضا یا نجف یا کربلا می‌شد و تا آخر عمر توبه می‌کرد و لام تا کام نمی‌گفت. اما شما چه کردید؟ دیگران را عامل مشکلات خواندید و خودتان شاد و سرخوش در شب شعر حاضر شدید و آورین آورین کردید. الحمدالله و المنه در من و اغلب آن‌ها که می‌شناسم دیگر نه ایمانی به دین باقی مانده و نه اعتمادی به روحانیت، اما «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» آیا هیچ جایی در ذهن شما ندارد؟ آیا احساس نمی‌کنید مسئول این همه اشتباه هستید؟

باز هم گلی به جمال این ملت و آن شیخ مرحوم هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که علیرغم همه توهین‌ها و تحقیرها از سوی حضرتعالی ماندند و سعی کردند نگذارند ایران به باد رود و ملت هم با انتخاب خودش نشان داد که هیچ علاقه‌ای به جنگ‌طلبی و دشمن انگاری شما ندارد و صلح و زندگی انسانی را می‌خواهند. روحانی رئیس‌جمهور شد و کارش را شروع کرد. سعی کرد آب رفته را به جوی برگرداند، حیثیت ایران را بازگرداند، مانع تورم و بحران اقتصادی شود و مردم را به زندگی امیدوار کند. دولت او حداقل دولتی شد که برای بار دوم بخش عظیمی از مردم و روشنفکران و اهل خرد به او رای دادند. من نیز مثل همه آن‌ها. اگر چه الآن دل خوشی از او ندارم و دیگر به اصلاحات هم باوری ندارم، ولی مطمئنم رای دادن به روحانی مهم‌ترین کاری بود که برای حفظ ایران می‌توانستیم بکنیم.

روحانی رئیس‌جمهور شد و شما سگ‌های قدرت بیت‎تان را رها کردید و سنگ‌های اقتدار رئیس جمهور را بستید و گویی که رهبر اپوزیسیون دولت هستید. بروید یک روز به سایت رجانیوز یا خبرگزاری‌های مشابهش نگاه کنید، بخدا قسم که سایت سیا و پنتاگون و مسعود رجوی به این اندازه که سایت‌های عاشقان شما علیه دولت فحاشی می‌کند و ناسزا می‌گوید بد نمی‌گویند و بد نمی‌کنند. شما تعدادی عقب‌مانده ذهنی انقلاب و نظام را قدرت دادید و آنها را علیه دولت تجهیز کردید. هر چه دولت گفت برخلافش کردید. امامان جمعه  تازه از غار کهف درآمده را به نماز جمعه فرستادید تا علیه دولت بکنند آنچه کردند. و به جای اینکه از سیاستی یگانه و منسجم برای حفظ کشور حمایت کنید، چنان کردید انگار نماینده اسرائیل و کاخ سفید در ایران هستید. حاصل اینکه دولت روحانی دولتی شد ضعیف که نه اصولگرایان با آن رابطه خوبی دارند و نه اصلاح طلبان، شما هم که مثل همیشه گرفتار بلاتکلیفی و بی‌تصمیمی.

مرد حسابی! آقای محترم! اگر نمی‌توانی تصمیم بگیری، از مشاور استفاده کن. من نمی‌گویم چرچیل و روزولت و نیکسون و دیسرائیلی باشید، کسی از شما چنین انتظارات شگرفی ندارد، اما حداقل به اندازه کیم جونگ اون عقل و خرد داشته باشید که وقتی برای گرفتن امتیاز مالی برنامه هسته‌ای‌اش را مطرح می‌کند، بعد از گرفتن امتیاز به‌قولش وفا می‌کند و امتیاز می‌گیرد. یا وقتی قرار می‌شود در مقابل گرفتن امتیاز سه زندانی آمریکایی را ازاد کند، وقتی امتیاز را گرفت همان روز زندانیان را آزاد می‌کند. این چه معنی دارد که پس از سفر جانسون وزیر خارجه بریتانیا به ایران، قرار می‌شود یک زندانی بهایی به نام نازنین زاغری آزاد شود، و بعد طرف سفر می‌کند و زندانی آزاد نمی‌شود. واقعا وجود نازنین زاغری که نه جاسوس است و نه مشکل جدی دارد، چه فایده‌ای برای ایران دارد؟ آیا جز این است که قوه قضائیه ایران برای ساقط کردن رئیس جمهور چنین رفتاری می‌کند؟ شما خودتان خوب می‌دانید که نازنین زاغری نه جاسوس است و نه اهمیتی از نظر سیاسی دارد. ایا اقدام شما جز دشمنی حکومت با خودش معنای دیگری دارد؟

آقای خامنه‌ای!
اشتباه نکنید. من نمی‌گویم که شما به منافع ملت و من و روشنفکران و زنان و اقلیت‌های اجتماعی و دینی فکر کنید. چرا به منافع خودتان فکر نمی‌کنید؟ در همین هفته که آمریکا و اسرائیل و عربستان و تقریبا همه جهان علیه ایران موضع گرفته‌اند، عوامل و عناصر و آدم‌های شما هم معلمان را کتک زدند، هم دراویش را محاکمه کردند، هم تلگرام را بستند و سانسور کردند، هم کتاب‌های نویسندگان را از نمایشگاه جمع کردند، هم به بهائیان حمله کردند، هم با فروشندگان و خریداران ارز درگیر شدند، هم با کولبران کرد دشمنی کردند، هم با ورزشکاران درگیر شدند، هم کنسرت لغو کردند. چه می‌کنید؟ تولید انبوه دشمن چه فایده‌ای برایتان دارد؟

اصلا فرض کنید همین امروز جنگی میان ایران و هر دشمنی دربگیرد، چه کسی حامی شما خواهد ماند؟ شما واقعا علاقه ندارید حاکم کشور باقی بمانید؟ شما که می‌دانید خدایی در کار نیست، بالاخره هر چه باشد اگر خدایی در کار باشد حداقل احترام دراویش اهل حق را حفظ می‌کردید. وگرنه امام زمان اگر بیاید که مطمئنا اولین قربانی‌اش مکارم و مصباح یزدی است. مطمئنم که به ایران هم فکر نمی‌کنید. حداقل به منافع خودتان فکر کنید. سی و هشت سال است که همه شرکای فکری و سیاسی شما یا جاسوس از کار درامدند یا دزد و شریک اختلاس، و تنها کسانی باعث بقای حکومت شدند که منتقد شما بودند. بگذارید مردم نفس بکشند. ممکن است روزی شبیه صدام در گودالی یا شبیه قذافی زیر پلی در ده کوره‌ای در کردستان به این کلمات فکر کنید که کاش قدرت را دست دیگران داده بودم. آن روز ممکن است پنج دقیقه تا دستگیری‌تان یا شلیک گلوله به مغزتان وقت نباشد. حالا فرصت دارید. فکر کنید. شاید اگر الآن تصمیم بگیرید خیلی بهتر باشد.

آقای خامنه‌ای؟
غمگینم که بگویم شما به عنوان رهبر یک حکومت مهم سیاستی را دنبال کردید که طابق النعل بالنعل طبق خواسته عربستان و اسرائیل است. از نظر من دانلد ترامپ موجود مهمی نیست. به تعبیر هال اشبی در فیلم بی‌نظیرش به نام « حضور» او شبیه چنسی گاردنر یک آدم عوضی است که به دلایل نه چندان با اهمیت رئیس جمهور آمریکا شده است. و حالا او توانسته شما را بازی دهد. حاصل این بازی ضربه خوردن میلیون‌ها ایرانی است و رنج کشیدن مردمی که شایسته رنج کشیدن نیستند. کمی هوشمند باشید. منافع خودتان را بفهمید. لازم نیست جهانیان را نجات بدهید، همین که خودتان را نابود نکنید کافی است.

به سیاست‌های دانلد ترامپ دقت کنید. او تصمیم گرفت دیواری در مرز مکزیک بسازد، دولت مکزیک می‌دانست که این یک شعار انتخاباتی بی‌معنی است. داستان در حد یک شوخی باقی ماند. ترامپ با اروپا و چین بازی کرد، آنها می‌دانستند که این موجود اهمیت چندانی ندارد. حالا شما بازی ترامپ را جدی گرفتید، نه تنها جدی گرفتید بلکه دقیقا طبق فرمول او رفتار می‌کنید. ایران در منطقه فقط یک مشکل جدی دارد و آن مشکل عربستان است. سیاست‌های هاشمی رفسنجانی راهی برای حل این مشکل بود. اما حالا با لجبازی شما سیاست آمریکا تبدیل به یک جنگ جدی دارد می‌شود. یادتان باشد در این جنگ شما برنده نیستید. اگر ایران دچار بحران و هرج و مرج شود، نیروی نظامی ایران توانایی کنترل کشور را ندارد. ممکن است سپاه بتواند در مقابل همه ارتش‌های بزرگ جهان اندکی مقاومت کند، ولی در برابر مردم ایران نمی‌تواند چنین کاری بکند. دشمنان جمهوری اسلامی فرزندان فرماندهان سپاه هستند، این فرماندهان فرزندکشی نمی‌توانند بکنند. این را فراموش نکنید. کما اینکه بخش اعظم مردم ایران علاقه چندانی به شما ندارند.

آقای خامنه‌ای!
رویای جنگ سال ۱۳۶۷ فریب‌تان ندهد، به نازکی بدن شهید همت و باکری نگاه کنید و به ضخامت گردن فیروزآبادی و بقیه فرماندهان. با یک سپاه سراسر فاسد، میلیاردر، غرق در سیاست بازی و فساد شخصی و مالی، نمی‌توان جنگی را اداره کرد. همین حالا هم سپاه قدس با همین سوپرمن ساخته شده توسط سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی و من و مسعود بهنود، برای یک عملیات معمولی نیاز به سربازگیری با دستمزد کلان از افغانستان دارد. گول تبلیغات خودتان را نخورید. سپاه قدس با این همه حمایت مالی در عراق و سوریه هم انتخابات عراق را باخته و هم رسما گفته می‌شود که بشار اسد شریک خوبی برای ایران نیست. این را یواشکی بگویم، شما به هادی خامنه ای برادرتان و شیخ علی تهرانی شوهر خواهرتان هم نمی‌توانید اعتماد کنید. بی‌خیال این رویا پردازی‌ها شوید.

آقای خامنه‌ای!
از عقل‌تان استفاده کنید. مردم ایران نه جنگجوی شما هستند و نه فداکار. شاید در تمام تاریخ فقط جنگ ایران و عراق منصه حضور غیرت ایرانی بود. بعد از آن دیگر انگیزه‌ای برای جنگ وجود ندارد. این بازی را تمام کنید. کسی بخاطر شما به شهادت نمی‌رسد. آن شهدای حرم هم که شهید می‌شوند حقوق بالایی بابت این کار می‌گیرند. فساد گسترده مالی باعث شده که دیگر کسی به معنویات فکر نکند. اگر عاقل باشید بازی را تمام می‌کنید؛ قدرت را به دست صاحبان واقعی آن که با رای مردم مشخص می‌شود می‌دهند و خودشان کناری می‌نشینند و اگر این کار را نکنید گرفتار همان بلایی خواهید شد که صدام حسین یا قذافی شدند، با این تفاوت که صدام حسین هزاران فدایی در عراق داشت، اما شما حتی به برادرتان هم نمی‌توانید اعتماد کنید.

ابراهیم نبوی، بیست و ششم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷

Recent Posts

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳

اوضاع جریان اندیشه در عصر هخامنشیان

به بهانه سالگرد کوروش بزرگ

۰۸ آبان ۱۴۰۳

ایرانیان و نزاع اسرائیل و فلسطین

تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقه‌ی پرآشوب و بی‌ثبات خاورمیانه…

۰۵ آبان ۱۴۰۳

حمله‌ نظامی به ایران: «برکت»، «فرصت»، «فلاکت»

تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صف‌بندی‌‌های قابل تأملی واداشته…

۰۴ آبان ۱۴۰۳

گذارطلبی و نفی اصناف جنگ‌طلبی!

ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش می‌رسد. سه‌گانۀ…

۰۲ آبان ۱۴۰۳