زیتون-مهسا محمدی: این روزها فضای توئیتر فارسی به خط مقدم منازعات سیاسی مجازی در ایران بدل شده است؛ توئیترِ فیلتر شده که پیش از این کمتر محل عبور نیروهای انقلابی و تندروهای درون حکومت و جولانگاه مخالفان نظام بود.
اصلاحطلبان درون و بیرون نظام هم هر از گاهی حرفهای غیرقابل چاپ در مطبوعاتشان را در آنجا توئیت میکردند تا ناگفته نماند.
سال ۸۳ سایت ۶۰میلیون دات کام راهاندازی شد. فراخوانی برای برگزاری رفراندوم از طریق یک سایت اینترنتی که میتوان آن را اولین رفراندوم یا به نوعی براندازی مجازی خواند.
با این وجود در طی یکی دو سال اخیر با گسترش روزافزون استفاده از شبکههای اجتماعی و مشاهده تاثیر آن در یکی دو انتخابات اخیر ایران، اصولگرایان نتوانستند از وسوسه استفاده از این ابزار کارآمد برای مبارزه با مخالفان بگذرند، لباس رزم پوشیدند، هراز گاهی شهادتینشان را توئیت میکنند و به شوخی و جدی هیات توئیتریهای مقیم شهرهای مختلف به راه انداختهاند.
از آن سو نیز صفهای «براندازان» و اصلاحطلبان متشکلتر و آماده به رزمتر شد.
متناسب با این که موضوع دعوا چه باشد اتحادهای موقتی میان این سه گروه شکل میگیرد و گاهی مواضعشان به هم نزدیک میشود، اما اغلب سازشناپذیرند و در حال تلاش برای ترند کردن هشتگ خود.
بازی چنان جذاب است که به جز کاربران عادی و با نامهای مستعار، بازیگران حقیقی عرصه سیاست را هم به درون کشیده و توئیتر را به محل تک و پاتک آنان بدل کرده است.
بیشتر بخوانید
رفراندوم به روایت پوزیسیون و اپوزیسیون
نمایندگان، اعضای شورای شهرها و حتی وزرا گاهی میشوند توئیت کننده یک هشتگ خاص تا برنامههای طراحی شده در توئیتر را به نهادهای محل خدمت خود ببرند.
بیش از همه اما این میدان به محل بازی کسانی بدل شده است که خود را «برانداز»مینامند، کسانی که نه فضای باز اصولگراها را در جامعه دارند که با دوستان توئیتری خود هیات تشکیل بدهند، نه فضای نیمهباز و کجدار و مریز اصلاحطلبان را در نشستهای عمومی احزاب نیمبند خود دوستان و اهداف مجازی را حقیقی کنند.
پس براندازان با همه انرژی و لشکر خود در غالب پروفایلهای حقیقی خارج ایران و اسامی غیرواقعی از درون ایران یک روز هشتگ تغییر رژیم ایران را ترند میکنند و از ترامپ و پمپئو تشکر میکنند.
روز دیگر از طریق توئیتر میخواهند به همه بفهمانند که سپاه تروریست است و ایران را به گروگان گرفته است.
با این وجود براندازی مجازی، از جنس آن چیزی که امروز در توئیتر دنبال میشود در ایران بیسابقه نیست هر چند نقاط افتراق جدیای هم میتوان میان این حرکتها و آنچه در دهههای پیش از این رخ میداد پیدا کرد.
۶۰ میلیون دات کام
۶۰میلیون دات کام عنوان سایتی بود که تعدادی از روشنفکران و منتقدان ایرانی جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ به راه انداخته بودند؛ فراخوانی برای برگزاری رفراندوم از طریق یک سایت اینترنتی.
سعید حجاریان طراحان سایت ۶۰ میلیون دات کام را مبدعان طرح فرمول «کلیک، کلیک، بنگ، بنگ»نامید و نوشت:« این طرح اگر مضحکتر از طرح آقای هخا (اهورا) نباشد دست کمی هم از آن ندارد که با چند کلیک رژیم را آبکش کند».
از مبتکران این طرح میتوان مهرانگیز کار، حقوقدان، محسن سازگارا، روزنامه نگار، محمد ملکی رئیس دانشگاه تهران در اوایل انقلاب ، ناصر زرفشان حقوقدان، اکبر عطری، رضا دلبری وعبدالله مومنی، فعالان جنبشهای دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ را نام برد.
بیانیه اولیه نیز به امضای علی افشاری، رضا دلبری، ناصر زرافشان، اکبر عطری، محمد ملکی، عبدالله مومنی رسیده بود.
امضاءکنندگان این فراخوان خواستار «برگزاری یک همهپرسی با نظارت نهادهای بین المللی برای تشکیل مجلس موسسان به منظور تدوین پیش نویس یک قانون اساسی نوین، مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی آن ، با رای آزاد مردم » شده و از مردم خواسته بودند«با امضای این فراخوان، صدای ملت ایران را محکم و استوار به گوش جهانیان برسانند».
در آن زمان که سالهای اولیه همهگیر شدن اینترنت در ایران بود اساس ابتکار استفاده از این ابزار در روند تلاش برای ایجاد تغییر جالب توجه بود.
سازگارا در همان زمان در گفتگو با رادیو فردا گفته بود که سایت فیلتر شده و این بدان معنی بود که از درون ایران امکان دسترسی به آن وجود نداشت.
با این وجود سازگارا تاکید کرده بود که اگر سایت را هم فیلتر کنند «قلم و کاغذ و طومار را نمیتوانند دیگر از دست مردم بگیرند، آن وقت ناچارا جوانان و دانشجویان به این مسیر متکی خواهند شد».
این سخنان بدان معنا بود که در ذهن مبتکران هم با آنکه طرح در اینترنت تعریف شده بود، برنامه امتدادی حقیقی در عالم واقع داشت و به اتکا آن پیش میرفتند.
فرمول کلیک، کلیک، بنگ، بنگ
در بحبوحه امضا جمع کردن مجازی برای برگزاری رفراندوم در ایران بود که سعید حجاریان تئورسین شاخص اصلاح طلبان در دهههای اخیر، در متن تندی در روز دانشجو سال ۸۳ به این حرکت عکسالعمل نشان داد.
سعیدحجاریان در این متن که عنوان «از ۳ آذر اهورایی تا اهورای هخا» بر آن گذاشته بود، آنان را مبدعان طرح فرمول «کلیک، کلیک، بنگ، بنگ»نامید و نوشت:«این طرح اگر مضحک تر از طرح آقای هخا (اهورا) نباشد دست کمی هم از آن ندارد که با چند کلیک رژیم را آبکش کند».
به دنبال این هشتگزنیها اساسا به نظر میرسد که بازی عوض شده و براندازان و اصلاحطلبان به جای هدف گرفتن آن «ساختار حقیقی صلب» یکدیگر را هدف میگیرند.
او این دوستان قدیمی را به در نظر نگرفتن رژیم حقیقی صلب و سنگین پسِ این رژیم حقوقی که بر آن میتازند متهم کرد و نوشت: «دوستان ما در حوزههای واقعی قدرت کم کاری نموده و در عوض به امور عارضی و فرعی پرداخته و با بزرگنمایی آنها خاک به چشم مردم میپاشند. ممکن است که در کوتاه مدت عدهای به دنبال طرحهای اتوپیایی بروند اما بعد از شکست این طرحها جز رسوباتی از یاس و حرمان و ناامیدی از هر نوع مبارزه برایشان باقی نخواهد ماند».
حالا بار دیگر زد و خورد در این جبههها بالا گرفته است.
زمانی که براندازان هشتگهایی مانند #IranRegimeChange یا #IRGCTerrorists را به زبان انگلیسی یا فارسی ترند میکنند یا با هشتگ #ZarifIsALiar به محمدجواد ظریف می تازند این اصلاحطلبان هستند که در برابر آنان جبهه میگیرند و #ProudofZarif را علم میکنند و به نظر می رسد که تحلیلشان هنوز همان چیزی است که حدود ۱۵ سال پیش از این حجاریان گفته بود.
اما اتفاقی که در این میان میافتد این است که به دنبال این هشتگزنیها اساسا به نظر میرسد که بازی عوض شده و براندازان و اصلاحطلبان به جای هدف گرفتن آن «ساختار حقیقی صلب» یکدیگر را هدف میگیرند و در این میان هر از گاهی یکدیگر را به فیک بودن و بات و ربات بودن متهم میکنند و داغ شدن هشتگها را توطئه و برنامه میدانند.
اصلاحطلبان، تندرویهای براندازان از یک سو و اصولگرایان از سوی دیگر را دو لبه قیچیای میدانند که تیز و برا در کار نابودی ایران و اصلاحات است.
براندازان هم اصولگرایان را صاحبان نظام و اصلاحطلبان را سوپاپ اطمینان حکومت برای حفظ قدرت دانسته و میگویند اگر یکی از اینها نبودند، براندازی حکومت تا الان ممکن شده بود.
جالب اینکه اصولگرایان هم اصلاحطلبان و براندازان را دو روی یک سکه میدانند و معتقدند براندازان حرف دل اصلاحطلبان را میزنند و هر از گاهی به یارگیری این دو گروه از هم و اصلاحطلبانی که به تدریج برانداز شدهاند اشاره میکنند.
حجاریان در گفتوگو با شرق در ادامه تلاش برای توصیف وضعیت فعلی با یادآوری خاطره ای از کیومرث صابری (گل آقا) میگوید:«عدهای هشتگ براندازم را ساختهاند و اصلاحطلبان را سوپاپ اطمینان میخوانند. گل آقا نیز بهدلیل مطالب و کاریکاتورهایش با چنین اتهامی مواجه بود و پاسخ میداد، قبول ما سوپاپ اطمینان، اما کو بخار؟».