زیتون– بیش از ۱۰۰ فیلمساز و اهالی فرهنگ و هنر در نامه ای خطاب به ریاست جمهور خواهان رفع محدودیت ها برای هنرمندان از جمله بهروز وثوقی شدند.
کانون کارگردانان سینمای ایران نیز از وزیر ارشاد خواست به ممنوعیت سینماگران قبل از انقلاب پایان داده شود.
انتشار این دو نامه پس از درگذشت ناصر ملکمطیعی از ستارههای سینمای ایران پیش از انقلاب ۵۷ که نزدیک به چهار دهه برای فعالیت هنری دچار محدودیت و ممنوعیت بود صورت میگیرد. همچنین پس از آن پهروز وثوقی درخواست کرده تا به ایران باز گردد.
این صد هنرمند: «یک بار برای همیشه تدبیری صورت گیرد تا هنرمندانی که صرفا به جهت کار هنری و فرهنگی با ممنوعیت خروج و ورود و ممنوعیت کار روبرو هستند، بدون ایجاد مزاحمت بتوانند به وطن خود رفت و آمد داشته و از حق طبیعی کار و فعالیت بهرهمند شوند.»
آنها در این نامه به صراحت به نام بهروز وثوقی اشاره کردهاند و افزودهاند: «از آنجمله خواهان رفع محدودیتهای غیرقانونی برای هنرمند گرانمایه آقای بهروز وثوقی هستیم.»
هنرمندان از آن رو حسن روحانی را مخاطب این نامه قرار دادهاند که او به عنوان رییس جمهور، حافظ حقوق شهروندی و مسئول اجرای قانون اساسی است.
این نامه را هنرمندانی مانند پرویز پرستویی، کیانوش عیاری، مهدی پاکدل، مهناز افشار، جعفر پناهی، لیلا حاتمی، محمد رسولاف، بهرام رادان، هایده صفییاری، احمد طالبینژاد، جواد طوسی، کامران قدکچیان، باران و جهانگیر کوثری، علی مصفا، فاطمه معتمدآریا و تهمینه میلانی امضا کردهاند.
همزمان با این نامه، کانون کارگردانان سینمای ایران نیز طی نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار پایان دادن به ممنوعیت سینماگران قبل از انقلاب شد.
در این نامه خطاب به عباس صالحی آمده که به دنبال مرگ ناصر ملک مطیعی، «اندوه بزرگ ما و بسیاری از مردم بیش از هر چیز از این پرسش حاکی بود که آیا آنچه بر پیرمرد با شکوه دلشکسته گذشت عادلانه بود؟»
کانون کارگردانان سینمای ایران با درخواست صریح رفع ممنوعیت کار «سینماگرانی که قبل از انقلاب، به این هنر و پیشه میپرداختهاند»، افزودهاند که این اقدام میتواند «التیامی به زخم چهل ساله این پیشکسوتان» باشد.
2 پاسخ
با احترام به هنرمندان زحمت کش، وقتی معلمان و دانشگاهیان فرهبخته، روحانیون فرهیخته، سیاسیون فرهیخته و زندان رفته، نویسندگان و محققان فرهیخته، کلا انسان های فرهیخته از دید مردم و عرصه عمومی پنهان میمانند، انوقت نوبت به آدم های درجه دو و سه میرسد که میدان دار شوند.
البته آنها هم ادم اند ولی آیا باید مرجع و تعیین تکلیف کن باشند؟
چرا همه اش تعارف میکنیم؟
یک بازیگر فوتبال و یا بازیگر صحنه که نمایش فیزیکی خوبی دارند، با کار یک معلم و یا استاد و یا محقق و یا فعال سیاسی خوب مثل مرحوم مهندس سحابی کم تفاوت کیفیتی ندارند.
ارزش ها را پاس بداریم تا جوانها یاد بگیرند لا اقل.
بازیگران حکومتی و مهره امنیتیها حالا حامی هنرمندان مردمی شدند یا دعوت افطاری رئیس جمهوری را رد میکنند یا در مراسم تشییع جنازه ناصر ملک مطیعی با هوچی گری و عوام فریبی برای حمایت از هنرمند مردمی مرده به هنرمند مردمی زنده حمله میکنند . حدود یک سال است حکومت و امنیتها در همه عرصه ها سروع به فعالیت کردند تا دولت روحانی را بی کفایت جلوه داده تا بتوانند اختیارات وی را گرفته یا تغییراتی در این زمینه اعمال کنند . حتی اعتصاب کامیونداران هم به دستور آنها بوده .
بازیگران حکومتی در همه مراسمها و برنامه ها و فیلم و سریالها در داخل و خارج هستند و رنگها و سطوح مختلف با تیپ و قیافه متفاوت دارند . از مهناز افشاری که از جیب مردم درحالیکه یک کارگر نون بخور نمیر داره ، دستمزد چند صد میلیونی برای یک کار آبکی و حتی عوام فریبانه و حکومتی میگیرد و همسرش داروی تقلبی قاچاق کرده و با آن پدر شوهرش که هر آزاد اندیشی را مجازات کرده است . تازه میگوید رفتار آنها به من ربط ندارد . و به بهانه دفاع از فقیران در افطاری شرکت نمیکند . تا پرستویی که مهره سپاه و حاتمی کیا بوده و چوب دو سر طلای سینما هستند .
عموما از سال ۸۴ مصرف گرایی ، تجمل گرایی و دستمزد بالا ، وسایل و کالا و خودروهای لوکس را حکومت به وسیله بازیگران و فوتبالیستهای سفارشی در کشور رواج داده است . کسی در این زمینه تحقیق نمیکند و نمی نویسد . حقوق ماهانه پانصد کارگر را مهناز افشار یا دیگران برای دو ماه کار میگیرند آنهم برای کاری سرسری و بی محتوا ، آنوقت دم از کارگر و فقرا زدن نوعی توهین و طنز و تلخ محسوب میشه . و….
دیدگاهها بستهاند.