بندرت کسی در خاورمیانه نگاهی مثبت به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دارد، اما کسی هم در میهنپرستی و کارایی او در تامین منافع درازمدت اسراییل تردید ندارد. سالهاست که نام او و حزب درست راستی لیکهود همواره بمباران شهرهای فلسطینی و ترورهای موساد و قتل زنان و کودکان فلسطینی را تداعی میکند. اما براساس استانداردهای دیگری نتانیاهو از کاراترین رهبران کل منطقه خاورمیانه است.
دکترین شبانهروزی نتانیاهو علیه ایران شاهکار زندگی سیاسی اوست. او سالهاست که دیگر اشاره زیادی به قضیه فلسطین نمی کند و هر چه هست فقط و فقط تهدید ایران است. تا چهل سال پیش روابط اسراییل با کشورهای عربی چیزی شبیه به صلح مسلح بود، یعنی کشورهای عربی سکوت و رضایت در برابر حملات ادواری اسراییل را پیشه کرده بودند. حتی در جریان مواردی مانند ترور ابو جهاد در تونس در سال ۱۹۸۸ یا حتی بمباران تاسیسات اتمی عراق در اسیراک در سال ۱۹۸۱ روابط کشورهای عربی با اسراییل کنترل شده متشنج می شد و رهبران عرب ترجیح می دادند بحران با اسراییل بیش از حد ادامه نیابد.
کشورهای عربی به علت حاکمیت فاسد سیاسی و روابط غیر دمکراتیک و نیز دارا بودن رهبران مجنونی همچون صدام، قذافی، بشار اسد و حسنی مبارک هیچگاه از ثبات داخلی پایداری برخوردار نبودند تا بتوانند یک تنش دراز مدت علیه اسراییل را مدیریت کنند. به همین دلیل طی هفتاد سال گذشته هر تنشی در منطقه خاورمیانه بدون استثنا عملا به نفع اسراییل و به ضرر مسلمانان خاتمه یافته است. به غیر از حمایت بی قید و شرط آمریکا و اروپا از اسراییل در همه درگیری ها با اعراب٬ شاید علت العلل ماندگاری اسراییل پس از این همه تنش بی پایان این باشد که سیستم سیاسی اسراییل کاملا دمکراتیک و مبتنی بر انتخابات آزاد احزاب و بدون تقلب و خرید و فروش رای عمل می کند.
بر خلاف کشورهای اسلامی٬ جناح های سیاسی در اسراییل این امکان را دارند تا به صورت نوبتی کشور را اداره کنند. سلامت و کارایی سیستم سیاسی اسراییل در حدی است که بارها در میانه جنگ یا وسط انتفاضه فلسطینی ها دولت اسراییل سقوط کرده یا پارلمان منحل شده و انتخابات زودرس برگزار شده است. با این حال٬ پس از انتخابات بدون هیچ بحرانی دولت جدید کار خود را شروع کرده است. این در حالی است که همه کشورهای عربی به بهانه تهدید اسراییل همیشه از باز کردن فضای سیاسی امتناع داشته اند و آخرین دور درخواست فضای باز سیاسی منجر به سقوط همزمان مبارک ٬ قذافی٬ علی عبدالله صالح٬ و تقریبا بشار اسد شد.
پرده اول دیپلماسی نتانیاهو علیه توافق هسته ای با ایران
امروزه کشورهای عربی شاهد یک سکوت دیپلماتیک هماهنگ نسبت به موجودیت اسراییل هستند و دیگر هیچ مقامی به خود زحمت نمی دهد علیه اسراییل شعار بدهد چه برسد به اقدامی. مواضع ضد اسراییلی جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از بمباران پایگاههای ایرانی مستقر در سوریه و توافق اسراییل و روسیه مبنی بر دور شدن ایران از جولان و مرز اسراییل احتمالا در حال تعدیل شدن است. به این ترتیب می شود ادعا کرد که احتمالا معادلات خاورمیانه چهل سال بعد از انقلاب ایران٬ باز هم در حال بیشتر تثبیت شدن به نفع اسراییل است. فعالیت های بدون وقفه بنیامین نتانیاهو علیه ایران احتمالا یکی از موثرترین علل تثبیت شرایط منطقه به نفع اسراییل است.
در جریان مذاکرات هسته ای ایران، بنیامین نتانیاهو فعالترین دیپلماتی بود که در حاشیه همه جزییات مذاکرات هسته ای نقش بازی کرد. طی سه سال مذاکرات هسته ای که منجر به امضای برجام شد ایران فقط با ۵+۱ مذاکره نداشت. درواقع ایران با۵+۱ به علاوه اسراییل در تماس و تعامل بود. به عنوان کسی که طی دهها مصاحبه و مقاله روند مذاکران هسته ای را پیگیری کرده معتقدم طی تقریبا پنج سال گذشته طرف اصلی مذاکره ایران در واقع دولت اسراییل و شخص نتانیاهو بوده است نه کشورهای ۵+۱.
دیپلماسی نتانیاهو و انگیزه شخصی او برای فعالیت علیه همه جزئیات فعالیت های هستهای ایران هر چند بعضا خنده دار٬ اما بی مانند بود. اتهام زدن به ایران٬ اشکال تراشی٬ دروغگویی ٬ جوسازی٬ افشاگری٬ راه اندازی شبکه های نفوذی در بسیاری از لایه های امنیتی ایران٬ ترور کارمندان تاسیسات هسته ای و همچنین به استخدام درآوردن کادرهای سازمان مجاهدین از کمپ اشرف برای جاسوسی از تاسیسات هسته ای ایران همه و همه کارنامه ای عجیب از نتانیاهو باقی گذاشته است که در تاریخ دیپلماسی بی سابقه است.او حتی در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل برای القای اینکه اسراییل از فعالیت های هسته ای ایران نگران است به نقاشی های کارتونی متوسل شد. در واقع او چنان با جزئیات و مداوم علیه ایران صحبت می کند که گویی اسراییل در تاریخ خود هیچگاه با مساله ای به نام فلسطین مواجه نبوده است. اما عنوان این نوع دیپلماسی چه دروغگویی باشد یا هر چیز دیگری٬ برای مهار فعالیت هسته ایران و تقریبا نابود کردن آن کاملا موفق بوده است.
نتانیاهو و اتحاد با عربستان سعودی علیه ایران
به غیراز اخلالهای موفق و پی در پی در جریان مذاکرات هسته ای ایران و امضای برجام٬ نتانیاهو یک فعالیت موفق دیگر را نیز به نام خود ثبت کرده است. اتحاد با عربستان سعودی بعد از بحران در روابط دیپلماتیک ریاض با تهران حلقه محاصره ایران را با کمک دلارهای سعودی ها کامل کرد. در شرایطی که رهبران ایران در تحلیل فعل و انفعال های امنیتی منطقه دچار تحلیل های اسکیزوفرن گونه بودند، گروههای بسیار مشکوک و نزدیک به دفتر رهبر ایران به سفارت سعودی در تهران و مشهد حمله کردند. فضا بهقدری اشفته و سنگین بود که حتی جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی جرات اعتراض در خور به این اقدام انتحارگونه را نداشت و سکوت کرد.
عواقب ویرانگر حمله به سفارت عربستان و نیز یکپارچه شدن همه کشورهای منطقه علیه ایران بهقدری وسیع بود که بعید به نظر می رسد اتاق های فکر و هسته های گروههای حزب الله به صورت خود جوش به سفارت عربستان حمله کرده باشند. تاریکخانه های مشکوک گروههای فشار حزب اللهی مناسب ترین مراکز برای نفوذ جریان های مشکوک امنیتی و جاسوسی ٬ مثلا موساد است تا برای تخریب روابط ایران و عربستان چنین برنامه ریزی های کلانی را طراحی کنند. سند این ادعا این است که مسئولان جمهوری اسلامی به صورت رسمی ترور چند تن از کارکنان هسته ای ایران را به موساد نسبت دادند اما هیچگاه با این پرسش پاسخ نداده اند که چگونه امکانپذیر است که موساد یهودی عبری زبان در حساسترین دوائر امنیتی ایران تا این حد نفوذ داشته باشد و کسانی را شناسایی کند که حتی کارمندان تاسیسات هسته ای از نقش این افراد اطلاع نداشتند.
هر چه بود در کمتر از دو ماه بعد از حمله به سفارت عربستان در تهران، دولت اسراییل در ضدیت با فعالیت های هسته ای و منطقه ای ایران به متحدی پر نفوذ همانند عربستان سعودی وصل شد و با ولیعهدی محمد بن سلمان این حلقه اتحاد نهایی شد.
پرده دوم دیپلماسی نتانیاهو و لغو برجام
فعالیت شبانه روزی نتانیاهو علیه ایران حتی بعد از امضای برجام نه تنها کاهش نیافت بلکه تعدیل هم نشد. دولت اوباما ضمن اینکه در بسیاری از جزییات مذاکرات هسته ای با اسراییل رایزنی می کرد اما اساسا تحلیل اسراییل از تهدید ایران را قبول نداشت که ایران بهزودی بمب می سازد. حتی هیلاری کلینتون نامزد دوم ریاست جمهوری آمریکا به این شهرت داشت که روابط خوبی با اسراییلی ها ندارد. اما همه این ها باعث نشد که نتانیاهوهمه لابی های ضد ایرانی و ضد برجام را در ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ فعال نکند. در واقع این فعالیت شبانه روزی اسراییل بود که همه لابی های یهودی و جمهوری خواه ضد ایرانی را دور هم جمع کرد تا در اولین فرصت خروج آمریکا از برجام را به عنوان یک رخداد تاریخی رقم بخورد.
در شرایطی که رهبر ایران برای اسراییل تاریخ مصرف ۲۵ ساله تعیین کرده و سپاهی ها به دستور مستقیم آیتالله خامنه ای و همزمان با آغاز ریاست جمهوری ترامپ آزمایش های موشکی غیر ضروری و خطرناکی را آغاز کردند و تبلیغات عمدی فوق العاده و بیش از حدی نیز روی آن انجام دادند، کمکم زمینه های لازم فراهم شد تا رئیس جمهور جدید آمریکا هر چه زودتر با مواضع اسراییل علیه ایران منطبق شود.اسراییل با خروج آمریکا از برجام بزرگترین دستاورد چهل ساله خود علیه ایران را تجربه کرد. این دستاورد اعلام دومین دور بزرگترین تحریم اقتصادی تاریخ روابط بین الملل علیه مردم ایران در کمتر از پنج سال است.
اکنون تلفیق ندانم کاری های تاریخی رهبران ایران با فعالیت های شبانهروزی بینیامین نتانیاهو ٬ سه دستاورد تاریخی بزرگ را به نفع اسراییل و به ضرر جمهوری اسلامی و مردم ایران رقم زده است :
۱ ـ نابود کردن تقریبا همه دستاوردهای هسته ای ایران در دولایه زمانی قبل از امضای برجام و بعد از خروج آمریکا از برجام٬
۲ـ ویران شدن بنیان اقتصاد کشور ایران که رقیب منطقه ای اسراییل و عربستان بود و نیز عقبگرد اقتصاد کشور حداقل برای سه دهه جبران ناپذیر٬
۳ـ جذب عربستان سعودی به یک اتحاد عملیاتی علیه ایران بعد از اینکه با کمک انصار حزب الله ٬ ریاض تبدیل به دشمن تمام عیار ایران شد. تا حدی که این روزها اتحاد عربستان جرات کرده ایران را تهدید نظامی و تهران را به بمباران و ویرانی کامل تهدید می کند.
شاید برخی این تحلیل و چیدمان را قبول نداشته باشند که بنیامین نتانیاهو با یک فعالیت استثنایی دیپلماتیک در دهسال گذشته توانسته است همه تخم مرغ های سبد ایران را یکی بعد از دیگری شکسته وهمه بازیهای برده شده ایران را به باخت تبدیل کند.
شاید هم برخی استدلال کنند که موفق شدن اسراییل در به کرسی نشاندن تقریبا همه اهدافی که داشت ناشی از هوش سرشار نتانیاهو نبوده است، بلکه این موفقیت ناشی از بی تدبیری٬ بی دانشی و ندانمکاریهای استراتژیک رهبران ایران بوده است. اما هر چه هست بهنظر میرسد در مقایسه سرنوشت ۲۵ سال آینده اسراییل و ۲۵ سال آینده جمهوری اسلامی٬ این جمهوری اسلامی است که با خطر بزرگتر و بس جدیتری مواجه است نه اسراییل.
13 پاسخ
اردشیر زاهدی سیاستمدار است ولی خانم روستایی تحلیلگر سیاسی.
توقع از تحلیلگر برای تمجید و تهیج بیجا است.
اصطلاح “کور خانه نشین بغداد خراب کن” به گوش نسل جدید نخورده و قدیمی ترها هم آن را فراموش می کنند گاهی.
و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین
ایران که نمیخواسته کشورگشائی بکند. از بد یا خوب حادثه چنین شده است.
اگر چیزی و خبری نبود که شما و خانم روستائی میگوئید، اینقدر نتانیاهو و ترامپ به خود نمی پیچیدند.
البته من منکر مشکلات گسترده ی کشور نیستم. اما اجانب تهدید کردند و نیروهای سیاسی نظامی امنیتی ایران بطور عجیبی تهدید را به فرصت تبدیل کردند.
فقط کمی تامل و انصاف لازم است تا منافع ملی را در حین هجوم اجانب به منطقه ببینیم و منفی بافی را کم کنیم.
البته باید دست به دست هم دهیم برای رفع مشکلات فراوان کشور.
این که اسرائیل میگوید ایران در چهار کشور حرف اول را میزند در واقع برای ایجاد ترس در بین مردم اسرائیل و جهان است . در واقع دروغ میگوید .بسیاری در ایران هستند که خواسته و عامدانه به اسرائیل در لوای دشمنی کمک میکنند . ایران پر از جاسوس از همه جهان شده و فقط به مردم خدمت نمیکنند . حکومت ایران با نابود کردن اقتصاد و زیر بنای کشور ، همه چیز را به یغما میبرد تا به ظاهر به عمق استاتژیک خود در منطقه دست پیدا کند ، بدون اینکه حتی یک کشور دوست واقعی در منطقه داشته باشد . از ثروت مردم ایران خرج میکند تا کشورها و شرکتهای اروپایی ، چینی و روشی و بعضا آمریکا را راضی نگه دارد که با ایران ارتباط کاری داشته باشند یا در مواقعی به ضررشان کاری نکنند . یا لابی های زیادی در آمریکا و اروپا درست کرده با هزینه زیاد تا جلوی اقدامات ضد ایرانی را بگیرد و نگاه مردم جهان را نسبت به ایران با روشهای مختلف تلطیف کند . همه این کارها و بسیاری از امور دیگر را با پول ملت ایران انجام میدهد تا صرفا نظام ضد مردمی خود را حفظ کند و درپی آن به عمق استراتژیک خود دست پیدا کند . برعکس حکومت ایران ، اسرائیل به هیاهوی دشمنی ایران تمام دنیا و اروپا و آمریکا را تیغ میزند و سرمایه و کمک جمع میکند تا آماده مقابله با نابودگری ایران باشد . در بزنگاه ها همیشه همه قدرتها با تمام توان اقتصادی و نظامی و سیاسی پشت اسرائیل می ایستند و حتی کشورهای دوست ایران هم در کنارش نمی مانند و این تجربه و سرنوشت تلخ بارها تکرار شده است .
انگار حکومت ایران در زیر پرچم مبارزه با اسرائیل و یا تشکیل هلال شیعی و یا حمایت از مستضعفان جهان ، فقط قصد کمک و حمایت از اسرائیل و نابودی و ویرانی ایران را دارد . آنچه مهم است مردم ایران بی تفاوت و بی خیال نشسته تا آخوندها برای بقای اسرائیل و در خدمت سیاست قدرتهای جهانی بعد ازکشورهای منطقه ، ایران را به روز سوریه بیندازند .
من، علی تبریزی کامنت فوق را درج کردم.
قصدم اهانت نبود و نیست. اما نمیدانم چرا خانم روستائی همیشه منفی می نویسد و گوئی فکر میکند هنر میکند؟
از خانم روستائی بیش از این انتظار نمی رود. اما خود نتانیاهو میگوید ایران در پایتخت چهار کشور عربی، بغداد، دمشق، بیروت، و یمن حرف اول را میزند.
بنظر می آید سخن نتانیاهو از خانم روستائی پذیرفتنی تر است، هر چند که سخت است که تعصب را کنار بگذاریم.
مثل همیشه وزین ، منطقی و بدور از احساس.
مقاله خوبی بود٬ دست شما درد نکند.
عالی
خانم روستایی گرامی، با تمام احترامی که برای شما قائل هستم. اما نکته مشترک تمام نوشتارها و تحلیل های شما، چاشنی رتیمیک و شاعرانه و احساسی بودن است. به عبارت دیگر شما بسیار سابجکتیو می نویسید.
اسرائیل یک کشور پیشرفته و ایران یک کشور عقب افتاده است. کاملا واضح است که در هر نزاع بین چنین کشورهایی کدام کشور پیروز نهایی خواهد بود.
خانم روستایی انصافا در سیاه نمایی قدرت بالایی داری و حقا در انفعال و دعوت جامعه ایران به تسلیم و پا گذاشتن بر روی همه ارزشهای انسانی والا – همچون همراهی نکردن با ظالمین و آدمکشها – و قبول بی جون و جرای حاکمیت غرب بی وجدان، مشابهی برای شما ندیده ام. یک مقاله از شما ندیدم که ایرانی را به دفاع از ایران دعوت کند و یکی از اتفاقات مثبت جامعه ما را با نگاه مساعد تحلیل کند!!! لااقل همانند برخی مثل اردشیر زاهدی از ایران و ایرانی با آن تاریخ چند هزار ساله یک دفاع آبرومندانه چند سطری در مقابل این زورگویان ارائه کن تا دست کم به ایرانی بودن شما اطمینان حاصل کنیم.
با سلام،
نویسنده بار واژه هایی که بکار میبرد را میشناسد؟ آیا کسی که از سوی پلیس و دادستانی کشورش بخاطر فساد و رشوه خواری تحت پیگرد است را میتوان میهن پرست نامید؟ اگر شقوت و دزدی نماد میهن پرستی بودند هم نتانیاهو میهن پرست میبود، و ما هن در ایران هزاران میهن پرست میداشتیم: بابک زنجانی، شهرام جزایری، سعید مرتضوی، رفیق دوست و خاوری وووو
یادداشت سیاسی با شعر و انشا فرق دارد. تنها به جور شدن قافیه ها نمیتوان دل خوش کرد. اگر حرفی برای گفتن نداریم، سکوت بهتر از تحویل اینیست که به مردم ارائه میدهید.
روز خوش
دیدگاهها بستهاند.