دیدار دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، به جز استثنائاتی نادر، مورد حمایت گسترده بینالمللی اعم از دولتها و افکار عمومی جهانیان قرار گرفت.
حامیان و موافقان هیچ نگاه نکردند که ترامپ چقدر ناهنجار است و چه پیمانها و معاهداتی را زیرپا گذاشته و اون چه دیکتاتور قسیالقلبی است که خون مردمش را به شیشه کرده است…
حامیان و موافقان هیچ نمیدانند که این فرایند به چه سرنوشتی ختم خواهد شد….
ولی برای همهشان صلح و بهروزی مردم جهان و منطقه شرق آسیا مهم تر و بالاتر بوده است.
و اما در مورد ایران که مردماش هیچ نقشی در تنشهایی که کشورشان را در برگرفته و زندگیشان را تهدید میکند، ندارند؛ نیز تصمیم شجاعانه و بزرگی میتواند به همین حمایت داخلی و بینالمللی گسترده بیانجامد. بدون در نظر گرفتن همه «هیچ»هایی که در بالا برشمرده شد.
از درشتگوییًهای تیم ناهنجار ترامپ نباید هراسید یا خشمناک بود، همانطور که نباید زندانی شعارهای بیپشتوانه پیشین ماند. اگر ذرهای خرد و درایت؛ تدبیر و بصیرت در میان باشد الآن وقت بهکارگیری است. تیم ترامپ اینک حاضر است بزرگترین امتیازات را بدهد.
برای تیم ترامپ نفس حضور ایران در یک مذاکره مستقیم «بزرگترین امتیاز» جهت جلب افکار عمومی داخلی و ترمیم اعتبار جهانی است. برای ایران نیز که در بحرانیترین شرایط چهل ساله اخیرش زندگی میکند (و «همه» بحرانها «همزمان» در داخل و منطقه و جهان برایش سربرآورده است)، اینک بزرگترین فرصت برای یک تصمیم تاریخی و بزرگ و راهگشاست.
حل و فصل مسائل با جریانات تندروی آمریکا برگشتناپذیرتر است. اگر فرصت طلایی اوباما از دست رفت، از دست رفتن این فرصت میتواند هزین های بیشتری بهدنبال داشته باشد.
حکومت ایران دارد امتیازات و برگ برندههای منطقهایاش را که با هزینههای گزاف از جیب ملت بدست آورده، به سرعت و مفت و مجانی از دست میدهد. اگر هوشمندیای وجود داشته باشد باید قبل از سوزاندن همه برگها از آنها استفاده کند.
حکومت ایران به جز شعارهای بیپشتوانهاش و هاله خودفریبندهای که در این رابطه دور سیاست خارجی غیرملیاش پیچیده است، چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت. ضمن آنکه هر لحظه که شاهد زیادهخواهی طرف مقابل باشد هم میتواند صحنه مذاکره مستقیم را ترک کند. ورود به این صحنه طرف مقابل را به طمع بهرهبرداری بیشتری خواهد انداخت. بدین ترتیب میتوان امتیازات بیشتری را در یک رابطه برد- برد از طرف تاجر مسلک که حالا اروپاییها و چینیها را موی دماغ خود میبیند، طلب کرد.
در صورت ادامه این تنش حکومت ایران بهجز فقر و فلاکت و عصیان مردمانش و تشدید کینهتوزی مخالفان و رقبای منطقهایاش چیزی بهدست نخواهد آورد.
میدانم در این «معامله قرن»، چیز زیادی برای دموکراسیخواهی ملی ذخیره نخواهد شد، اما برای بهبود زندگی مردمان سرزمینم بسیار پربها خواهد بود.
اگر مسیر توسعه اقتصادی از راه تنشزدایی و امنیت واقعی گشوده شود، ما دموکراسیخواهان خودمان باید این راه دشوار و پر فراز و نشیب را از داخل میهنمان بگشاییم. حل معضلات زندگی روزمره دهکهای فراوان مردمان دست به گریبان فقر و بیکاری و نداری و فساد و اعتیاد و … برای هر وجدان انسانی در اولویت است.
تاریخ معاصر ایران بارها نشان داده که «نزدیکترین راه به دموکراسی در ایران رفاه مردم است نه فقرشان». آنها که رویا بر تحریم و فقر و مرگ و خشم و جنگ بنا کردهاند جدا از اینکه بدنامان تاریخ ایران خواهند بود، به جز سراب نصیبی نخواهند برد.
حاکمان ایران با هر نیتی، اگر از خشم درشتگوییهای طرف تاجرمسلک و حلقههای زنجیر شعارهای پیشین خود رها شوند، با حمایت وسیع داخلی و جهانی مواجه خواهند شد. ضمن اینکه راههای مبارزه با ظلم و ناعدالتی در جهان به عدد کشورها و مردمان جهان و روزهای خداست!
شجاعتی مدنی، و اگر به زبان دینی بگویم جسارتی نبوی برای «صلح حدیبیه»ای امروزین لازم است. هرچند به خاطر ضعف و تذبذب حاکمان ایران و نیز منبری و خطابی بودن بیشماری از ایشان و همچنین استبعاد ملیاندیشی و وطندوستی و مردمخواهیشان، از ظهور چنین شهامت و تبلور چنین احساس مسئولیتی به شدت ناامیدم؛ اما از دلم نیامد که چنین آهی را بلند نکشم و چنین آرزویی را بر زبان نیاورم.
15 پاسخ
ملی مذهبی ها اوایل میگفتن آخوندها پس از ۶ ماه از حکومت کردن خسته میشن و اون را دو دستی بازهم به ما تقدیم میکنن چون کار مملکت داری بلد نیستن و ما بلدیم.حالا پیدا کنید پرتقال فروش را
متاسفانه کسانیکه همواره به بهانه های مختلف اصل سرمایه گذاری خارجی و برنامه های صندوق بین المللی را مورد حمله قرار می دهند از آشکار گویی افکار شان بیم دارند چرا که آنها هنوز علیرغم یک قرن سلطه افکار اقتصاد دولتی بر بلوک سوسیالیستی سابق و آنهمه عقب افتادگی و احتناق و کشتار ، به اقتصاد دولتی دلبسته اند . همین افراد در دهه ی هفتاد که میخواستند به رفسنجانی هشدار دهند که برنامه های تعدیل اقتصادی چه عواقب خطرناک و ضد ملی دارد به شرایط ترکیه و برزیل آن روز اشاره میکردند که نتیجه ی آن برنامه ها ، چیزی جز گرانی افسار گسیخته و بدهی زیاد خارجی و فقر و فلاکت نیست و امروز آقایان برای پیشرفت به همان برزیل و ترکیه اشاره میکنند که این کشورها را ببین که چه تولید و پیشرفتی دارند . هکذا ژاپن ، کره ، سنگاپور، چین و … متاسفانه اینها راه میان بر میخواهند. سرمایه گذاری خارجی انتقال تکنولوژی، تجربه تولید با کیفیت و دانش تولید در داخل یک کشور با کمک شرکتهای موفق و معروف است که در کشورهای نامبرده امروز میبینیم . چهل سال است که ما در حالت جزیره ای هستیم و از تکنولژی و نحوه تولید صنعتی فاصله گرفته ایم. برای همین هم مدام همه به هم می گوییم کالای ایرانی بی کیفیت و غیر قابل اعتماد است.اقتصاد دولتی چیزی جز عقب ماندگی و فساد نتیجه ای نداشته .
متاسفانه کسانیکه همواره به بهانه های مختلف اصل سرمایه گذاری خارجی و برنامه های صندوق بین المللی را مورد حمله قرار می دهند از آشکار گویی افکار شان بیم دارند چرا که آنها هنوز علیرغم یک قرن سلطه افکار اقتصاد دولتی بر بلوک سوسیالیستی سابق و آنهمه عقب افتادگی و احتناق و کشتار ، به اقتصاد دولتی دلبسته اند . همین افراد در دهه ی هفتاد که میخواستند به رفسنجانی هشدار دهند که برنامه های تعدیل اقتصادی چه عواقب خطرناک و ضد ملی دارد به شرایط ترکیه و برزیل آن روز اشاره میکردند که نتیجه ی آن برنامه ها ، چیزی جز گرانی افسار گسیخته و بدهی زیاد خارجی و فقر و فلاکت نیست و امروز آقایان برای پیشرفت به همان برزیل و ترکیه اشاره میکنند که این کشورها را ببین که چه تولید و پیشرفتی دارند . هکذا ژاپن ، کره ، سنگاپور، چین و … متاسفانه اینها راه میان بر میخواهند. سرمایه گذاری خارجی انتقال تکنولوژی، تجربه تولید با کیفیت و دانش تولید در داخل یک کشور با کمک شرکتهای موفق و معروف است که در کشورهای نامبرده امروز میبینیم . چهل سال است که ما در حالت جزیره ای هستیم و از تکنولژی و نحوه تولید صنعتی فاصله گرفته ایم. برای همین هم مدام همه به هم می گوییم کالای ایرانی بی کیفیت و غیر قابل اعتماد است.اقتصاد دولتی چیزی جز عقب ماندگی و فساد نتیجه ای نداشته . اقتصاد امروز ابران یکی از مصرف کننده ترین کالاهای خارجی است و پول نفت این امکان را به ما داده است.دخالتها و کمکهای ایران به دیگرانی که سهمی در ناامنی منطقه داشته اند هم از سفره نفت است. همه ی اینها موجب شده که دنیا با بی اعتمادی به ایران نگاه کند و از ورود به بازار ایران بهراسد. کشوری که بعد از امضای برجام ، موشک هوا میکند و یک کشور دیگر عضو سازمان ملل را تهدید به نابودی میکتد( اسراییل) و حزب الله هش به فوری از کمکهای فراوان ایران به لبنان میگوید، و … چطور میتواند به کشورها و شرکتهای خارجی اطمینان دهد که امنیت برای شما وجود دارد. پیام آشکار و معکوس میدهد که اینجا جای شما نیست. و نباید بیایید و بعد هم میگوید که چرا کسی برای سرمایه گذاری نمی آید.راهی جز صلح و آشتی و روابط همه جانبه با همه ی کشورها با نگاه مبتنی بر منافع ملی و تولید و اشتغال نیست. دوره کینه ورزی ها، دشنام و انتقامهای قبیله ای گذشته. باید یکبار برای همیشه تکلیف مان را با خودمان روشن کنیم. توسعه میخواهیم یا عقب ماندگی؟. راه هر دو روشن است و هر کدام اندیشه و برنامه های مشخص خود را دارد
جناب علیجانی با توجه به شایعه ملاقات خاتمی و رهبر و احتمال رویکرد نظام مقدس به اصلاح طلبان ، زمینه بازگشت خود را فراهم میکنند !
خیلی توصیه ی عجیب و ناپخته ای بود !
البته ترامپ هم موجود عجیبی است و گاهی ممکن است کسی وسوسه شود.
نمیدانم با یک بی منطق و روانی و خودشیفته و یک bully واقعی چگونه میتوان مذاکره کرد و به پایبندیش امیدوار بود؟ مذاکرات G7 را ببینید چه کرد! مثل معجزه ی قرن خودمان میماند!
خوشم می آید که دوستان دیگری هم این پیشنهاد را نپسندیده اند.
البته وضعیت کشور بغایت بغرنج است و رنج مردمان بسیار. اما فکر نمیکنم راهش این باشد.
برای خودم متاسفم که برای خواندن نوشته ای چنین سطح پایین و دور از واقع بینی وقت صرف کردم! برای مردم و مصالح ملی نوشتن حداقلی از دانش نسبت به ساز و کار جهانی لازم است! قلم ارزش داره؛ مفت خرجش نکنیم.
بهتر است از خود شروع کنید و کمتر به افراد دیگر توهین کنید! شما همیشه رئیس جمهور مهمترین کشور جهان را با کلماتی مثل ناهنجار، تاجرمسلک و درشتگو خطاب می کنید؟ چرا فکر می کنید آقای اون آن چنان قصی القلب است که خون مردمش را در شیشه کرده است؟ چرا شما با دنباله روی از دین به ارث رسیده از پدر و مادرتان یعنی اسلام معروف و بیان امثال «صلح حدیبیه» خود را بی گناه که هیچ روشنفکر قلمداد می کنید اما اون را به خاطر حکومت به ارث رسیده از پدر و مادرش دیکتاتور فرض می کنید؟ بهتر نیست کمتر به امور جهان بپردازید و اول خود را اصلاح کنید؟
تا مسئولین محترم سایت زیتون نظر قبلی من را منتشر کنند با یک سخنرانی جالب از دکتر فرشاد مومنی در دانشگاه علامه طباطبایی برخوردم که تا حدی پاسخ به بخشی از مدعیات آقای علیجانی هم می باشد. این سخنرانی تحت عنوان«چشم انداز اقتصاد ایران پس از خروج آمریکا از برجام» صورت گرفته.
۱- مومنی در ارتباط با برجام (که آقای علیجانی تحت عنوان «فرصت طلایی اوباما از آن یاد می کند) می گوید: «گفتیم برجام به خودی خود هیچ کاری نخواهد کرد و همه چیز تابع سیاستها و برنامههای ماست. برجام فقط یک تهدید را برداشت… این خدمت ملی بزرگ بود و ما صد بار گفتیم ممنون از این خدمت. اما این آخر ماجرا نیست. دلیلی که ما ذکر کردیم این بود که میگفتیم شما اگر به تحریمها عمیق نگاه کنید، متوجه میشوید که کانون اصلی همه تحریمها، پاشنه آشیل اقتصاد ایران یعنی بنیه تولید ملی ایران است. تحریمها آن را هدف قرار داده … تماما ظرفیتهای تولیدی کشور در مرکز توجه تحریمکنندگان بوده است. وقتی که آنها فهمیدهاند که ما از کجا میتوانیم زانو بزنیم و کمرمان بشکند خودمان بیاییم بفهمیم و در این فهم هم بحث ما از جنبه تحلیلی ناظر بر این مساله بود که رئیس جمهور وقت امریکا یعنی اوباما بهصراحت گفته که این توافقنامه، توافق نامهای مبتنی بر اعتماد متقابل نیست بلکه یک توافقنامه مبتنی بر راستی آزمایی است. ما آنجا از منظر تحلیلهای سطح توسعهای گفتیم، این حرفی که آن مرد میزند معنیاش این است که آنها داوطلب کار جدی و مشارکت در زمینه ارتقای بنیه تولید ملی ایران نخواهند بود. ما خودمان باید این کار را انجام بدهیم…. ما در آنجا، این مسئله را مطرح کردیم که اینها ما را بلاتکلیف نگه خواهند داشت چون طرف به صراحت گفته است که این توافق مبتنی بر اعتماد نیست بلکه مبتنی بر راستی آزمایی است. یعنی اینها هرگز به ما اعتماد نخواهند کرد حداقل تا یک دوره میان مدت. …».
۲- آقای علیجانی سرمایه گذاری خارجی را گشاینده مسیر توسعه اقتصادی معرفی می کنند. ببینیم مومنی چه نگاهی به سرمایه گذاری خارجی دارد: « مقامات دولتی آمدند روی این فشار گذاشتند که راه نجات ایران ازطریق اتکا به سرمایهگذاری خارجی میگذرد. ما در آنجا هم بهاندازه توان خودمان و با یک تفصیل و با تکرارهای متعدد نشان دادیم که از ربع پایانی قرن هجدهم تا امروز حتی یک تجربهی موفق وجود ندارد که کشوری صلاحیتهای لازم در زمینهی بهکارگیری سرمایههای انسانی و مادی خودش در مسیر توسعه را نداشته باشد و بتواند ازسرمایه خارجی بهشکل خردورزانه و توسعهگرا استفاده بکند و حتی یک مورد هم وجود نداشته است. بنابراین ما گفتیم که شما لااقل تا افق میانمدت هم روی سرمایهگذاری خارجی، نمیتوانید اتکا بکنید هم به اعتبار آن مفهوم اعتماد مبتنی بر راستیآزمایی که مماس بر عدم اعتماد است و هم به اعتبار اینکه شما دیدید که ایران در دوره ۱۳۸۴ به بعد که با بیسابقه ترین افول سرمایههای انسانی و مادی در تاریخ روبرو بوده است، فاجعهآمیزترین عملکرد را از خودش نشان داده است. بنابراین اگر تا زمانیکه آن ترتیبات نهادی فاجعهساز از طریق ارزیابیهای کارشناسی انتقادی، برملا نشود و نسبت به آن مرزبندی نشود، جذب سرمایهی خارجی هم محملی میشود برای واردات محصولات لوکس و تجملی، بدون اینکه کمکی به ارتقای ملی ما کند».
مومنی راه حلی ارائه می دهد که تضمین کننده حاکمیت ملی و توسعه عدالت اجتماعی می باشد برخلاف برخی مدعیان ملی گرایی که تسلیم به زیاده خواهی کرده و حقوق بشر و عدالت اجتماعی را به آینده ای نا معلوم حواله می دهند. ببینیم راه نجات ایران را مومنی در شرایط کنونی چه می بیند: « ما اگر میخواهیم نجات پیدا بکنیم، باید رویهای راکه شروع آن ۱۳۶۸ بود و آغاز برنامهی تعدیل ساختاری و در آن از منظر اقتصاد سیاسی، بزرگترین خطای راهبردی در دورهی پس از انقلاب اتفاق افتاد است و عبارت بود از اینکه ساختار قدرت در ایران، متحدان استراتژیک خودش را تغییر داد. در طی سالهای جنگ که متحدان استراتژیک حکومت ایران، فرودستان و تولیدکنندگان بودند ما توانستیم بسیار باعزت جنگ را اداره بکنیم.»
خواندن این سخنرانی را به همه توصیه می کنم.
فارسی بهتره کلمات را بکار برد..
این امتیازات و برگ برندههای منطقهای حکومت که شما به آنها اشاره کرده و نگرانید که حکومت آنها را به سرعت و مفت و مجانی از دست بدهد، نتیجه همان سیاستی نیست که شما بهمراه نه نفر دیگر از آنها برائت جوییدید؟
آقای علیجانی همانطور که میدانید تفاوت بزرگی بین حکومت جمهوری اسلامی و حکومت کره شمالی است، حکومت کره شمالی منتظر منجی که ظهور کند و با یک حرکت شمشیر طومار شرق و غرب را درهم پیچد نیست و میداند تنها راه نجاتش خصوصا الان که تنها حامیانش نیز روی از او برگرداندهاند مذاکره و تعامل است و با درایت، با بالا بردن سطح امکان جنگ و نشان دادن توانایی هر چند محدود در ادامه دادن به ساخت سلاحهای مرگبار، پیشنهاد مذاکره رودرو را داد، اما خامنهای حتی اگر بخواهد هم با نسلی از تندروها که برای سرکوب مردم توسط تندروترین لایههای مذهبی تربیت شدهاند و شبانه روز برای ظهور دعا و گریه و زاری میکنن و در آرزوی شهادت در رکابش هستند، روبرو است که سازش یعنی نابودی شخصیت روانی شکل داده شده آنها و عصیان و حتی سرپیچی از دستور ولی فقیه را در پی خواهد داشت و چه بسا تندروترین آنها رهبر را حذف کرده و با عوامل خود که از قبل در تمامی ارکان مملکت حضور کامل دارند، رهبر تندروتری جایگزین کنند.
در جریان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نیز پاسداران همین رفتار را کردند که با وجود شهامت خمینی و پذیرفتن مسئولیت خاتمه جنگ هنوز هم هاشمی رفسنجانی را خائن و فریبکاری که خمینی را گول زد میدانند.
ضمن اینکه خامنهای شهامت، اعتماد بنفس و کاریزمای خمینی را ندارد و حتی به قیمت نابودی مملکت نیز حاضر به کوتاه آمدن علنی از ظاهر انقلابی و مبارزش نیست
درود بر جناب علیجانی، این ملی گرای سوسیال دمکرات مسلمان و مبارز که دیدگاه ها ونوشته هایش را همواره میخوانم وآرزو میکنم که امثال وی در جبهه اپوزیسیون روشن اندیش و واقع گرای ایران افزون و افزونتر شود.فراخوان وی به حکومت اسلامی بسیار بجا و بموقع است. ولی… رود آیا میخ آهنین در سنگ جهل؟
تا وقتی که جامعه ما روشنفکرانی ازاین دست دارد که در لابلای وقایع ۱۴۰۰ سال پیش برای وقایع قرن ۲۱ دنبال راه حل می گردند پسرفت روز بروز ایران در همه زمینه ها ادامه خواهد داشت..در شبیه سازی و نشانی گذشته دادن هیچ کس به پای اخوند ها نمیرسد و وارد این مباحث شدن با این جماعت و قانع کردنشان بسی دشوار..مثلا می شود ان جمله اما علی را نقل
گه:در دریای خون شنا کنید تا به حقیقت برسید: و ان دیگری در پاسخ می گویدامام حسن صلح کرد و ان دیگری می گوید امام حسین جنگید و دیگری میگوید فرزند امام حسین و جان بدر برده از کربلا با مقرری مکفی در دوران یزید زیست و.. اما برای اینکه بتوانید نوع جنگ و صلح و اقتصاد و مدیریت ان دوران را با امروز بسنجید از تاریخ طبری ،ترجمه ابوالقاسم پاینده ،انتشارات اساطیر،چاپ تهران سال ۱۳۶۸ ،صفحه ۱۰۰۸ پاراگراف اول را عینا درج می کنم “وخبر کاروان به پیمبر رسیدکه مال بسیار و ظروف نقره داشت که صفوان بن امیه همراه می برد.و زیدبن حارثه برون شد وراه کاروان ببست وانرا بگرفت و بزرگان قوم بگریختند وخمس اموال کاروان بیست هزار شد که پیامبر گرفت و چهارخمس دیگر را به زید و همراهان وی تقسیم کرد.. “ابن اسحاق و ابن هشام و دیگران هم این جنگ و مشابه به انرا در تاریخ و سیره نقل کرده اند.
گویا آقای علیجانی بالاخره و بعد از بیانیه ۹ نفره و خروج امریکا از برجام «روزه سکوتشان» را شکستند! آن هم چه شکستنی.
شما بر پایه کدام قرائن و شواهد ادعا میکنید « تیم ترامپ اینک حاضر است بزرگترین امتیازات را بدهد»؟!!! آیا شروط ۱۲ گانه پامپئو نشانه وجود چنین انگیزه ای در دولت امریکاست؟ یا برعکس تن دادن به سلطه کامل آن کشور؟
کدام شواهد تاریخی شما را به این نتیجه رسانده که «حل و فصل مسائل با جریانات تندروی آمریکا برگشتناپذیرتر است»؟ حل و فصل مسائل بعد از جنگ سرد که تندروها (در قراردادی) قول دادند ناتو را به کشورهای اروپای شرقی گسترش ندهند و امروز در حال انجام مانور با جمهوری های سابق شوروی هستند، از نظر شما حتما یک نمونه آن است؟
منظورتان از «از دست رفتن فرصت طلایی اوباما چیست»؟ مگر ولی فقیه در خفا با وی مذاکره نکرد؟ مگر اوبامای شما در اوج کودتای ۸۸ مشغول مکاتبه با ولی فقیه نبود؟ کدام فرصتها برای کدام اقدامات از دست رفتند؟ آیا این اوبامای محبوب شما بعد از توافق برجام تحریم ها را لغو کرد؟اگر نه چرا؟
«مسیر توسعه اقتصادی» تنها با رفع تحریم ها گشوده نخواهد شد. شما که خود را ملی می دانید و هم طرفدار عدالت معرفی می کنید، آیا نمی دانید که این سیاست های تعدیل اقتصادی بوده و هستند که اقتصاد کشورمان را به این روز انداخته اند. سیاست های همه دولت های دوران رهبری خامنه ای که قطعا مورد تایید وی نیز بوده و هستند؟ آیا دهه ۷۰ که مردم در اسلامشهر و قزوین و شیراز و … قیام کردند، ایران در شرایطی مشابه امروز بود؟ یا در کشورهایی که تحت تحریم نبوده و تحت سلطه کامل امریکا هستند شما شاهد توسعه اقتصادی می باشید مثلا اردن، مصر، پاکستان، تونس، مراکش، مکزیک، فلیپین و ….؟
شجاعت آن است که انسان پیامش را صریح بر قلم بیاورد و بگوید من خواهان تسلیم ایران هستم. و نه هنرمندانه بر تسلیم نام «شجاعت مدنی یا نبوی» بگذارد. اگر کار به آنجا برسد نظام ولایت فقیه در جعل معانی ید طولایی دارد و نیازی به «هنرنمایی های» شما ندارد. «نرمش قهرمانانه» و «اقتصاد مقاومتی» و … را از یاد نبرده ایم.
در آخر شاید این اشاره کمی شما را به فکر وادارد: اردشیر زاهدی فرزند یکی از وطن فروش ترین چهره های تاریخ ایران یعنی فضل الله زاهدی که علیه دولت ملی دکتر مصدق کودتا کرد اخیثرا به زیاده خواهی های امریکا اعتراض کرد و گفت اینها می خواهند ایران را به زانو در آورند. و اما شما بعنوان مدعی ملی گرایی حکومت را تشویق به تن دادن به این خواسته های ایران برباد ده می کنید!!! ارزش چند لحظه در خلوت خود اندیشیدن را دارد.
مطالب اخیر جناب علیجانی به شدت یکسویه و تک ریلی و تک عاملی شده است. (علت و دلیلش را می توان حدس زد اما بماند برای بعد)
نخست اینکه اجازه دهید چند روز و چند صباحی از این دیدار بگذرد و گامهای عملی یا بی عملی را ببینیم و سپس نسخه ایی مشابه برای ایران بنویسیم.
دو اینکه اتفاقا الان بدترین زمان مذاکره است از نظر تاکتیکی. به دلیل احرای برجام از سوی ایران، دست ایران برای مذاکره، از هرگونه برگبرنده هسته ایی خالیست.
سو اینکه، باید اجازه داد تنشهای بی سابقه ناشی از خللهای روانشناختی ساکن کاخ سفید با متحدان تاریخی امریکا به اوج رسد تا زمان مذاکره بهتر مهیا شود.
چهاراینکه، نگرانی از اوضاع وخیم ایران، نباید دلسوزانی مانند رضا علیجانی را به ندیده گرفتن عوامل مهم دیگر بکشاند؛ همانطور که وی در مطلبش به حاکمان نهیب می زند اسیر شعار و توهم نشوند، دلسوزان هم نباید از ترس آینده، اسیر تشویق به باج دهی و تعجیل در مذاکره شوند.
با سپاس
دیدگاهها بستهاند.