صد تن از جوانانی که بسیاری از آنها در جریان جنبش سبز برای دفاع از حقوق مردم پایداری کردند و زندانهای طویلالمدتی را نیز بهجان خریدند اخیراً در بیانیهای نگرانی خود را نسبت به آینده و چشمانداز اصلاحات در ایران ابراز کردند. نقطهی ثقل این بیانیه ابراز تردیدهای جدی نسبت به مؤثر بودن روند اصلاحات کنونی در تغییر «زیست اجتماعی» است که خود از تسلط بوروکراتها و محافظهکارانی ناشی میشود که بهجای تلاش برای تغییر، در پی تبدیل کردن حرکت اصلاحی به عنصری از عناصر «حفظ وضع موجود» هستند و نهادهای اصلاحطلبان را به پایگاهی برای «ستادهای انتخاباتی» خود تبدیل کردهاند. همچنین امضاکنندگان به ضرورت «تقویت رویکرد جبههای»، «گذار به نهادمحوری»، «تغییر ساختار نهادها براساس اصل انتخابی بودن و شکلگیری از پایین به بالا»، «مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقهای» و «شکلگیری نهاد ملی اصلاحات برآمده از روندهای انتخابی و دموکراتیک» تأکید و پیشبینی کردهاند بدون تحقق این شرطها، سیاستهای اصلاحطلبان قابل همراهی و دفاع نخواهد بود.
در دورهی رکود حرکتهای مؤثر و بنبستِ اصلاحات بوروکراتیک، این بیانیه را باید قدمی رو به جلو قلمداد کرد که ضرورت بازگشت به اصلاحات دموکراتیک را یادآور میشود. امضاکنندگان بیانیه بهخوبی دریافتهاند که بوروکراتیزهشدن اصلاحات هیچ معنایی به جز کمک به بازتولید انسداد سیاسی و انحصار رانتجویانهی اقتصادی نخواهد داشت و زیربناهای فاسد ایدئولوژیک را نیز دستنخورده باقی خواهد گذاشت. در اینجا دیگر جابهجایی افراد، در تغییر امور تأثیری بر جای نمیگذارد بلکه برنامهریزی برای اقدامهای عملی و مقاومت مشخص در برابر استیلا و استبداد از هر نوع است که ایدهی مدنظر امضاکنندگان بیانیه را به پیش خواهد برد. بنابراین طراحان بیانیه به ناگزیر از هماکنون باید به قدمهای بعدی بیندیشند و در این راه به انتظار گروهها یا افراد خاصی نیز نباشند.
همچنین به آنها پیشنهاد میکنیم بهعنوان اولین گام، شکستن نظارت استصوابی را مدنظر قرار دهند زیرا هیچچیز مانند نظارت استصوابی تا بدین حد با آرزوهای انقلاب ۵۷ در شکستن استبداد و تأمین حق حاکمیت مردم، در تعارض نیست. از جدیت و اهتمام صد جوان امضاکنندهی بیانیه چنین برمیآید که آنها نمیپذیرند پروژهی اصلاحطلبی به خدمت استیلا و استبداد درآید و رأی و نظر مردم نیز کاربستی جز نقش و نگار و آذینبندی وضع موجود نداشته باشد.
ملت ما تا این لحظه هزینهی سنگینی در قبال تسلیمطلبی برخی که عنوان اصلاحطلبی برایشان نام و نان داشته است، پرداختهاند. برای آنها «اپوزیسیون» کلمهی ممنوعه است و بیش از هر چیز تلاش میکنند از این نام برائت بجویند. صد تن امضاکننده باید بدانند که اصلاحطلبی بیرمق و ناکارآمد در همهجا ممکن است زمینهساز نوعی از فاشیسم باشد که درنتیجهی ناامیدی و یأس مردم از هرگونه تحول و دگرگونی بروز مییابد. در زمانهای که رهبران سرفراز جنبش سبز همچنان در حصرند و فعالان سیاسی و مدنی هر روز به بهانهای تحت فشار، فقط اصلاحطلبی پیشروانه میتواند در مقابل واپسگراییهای ارتجاعی، تبدیل به نیروی مقاومت برای تأمین دموکراسی و شکستن انحصار و استیلا شود. دشواری چنین مسیری البته که برخی را از ادامهی راه بازخواهد داشت اما سنت الهی ـ اجتماعی بر این مدار است که هرگاه گروهی مصمم ولو اندک، هرچند در زمانهی اختناق و شلاق، سکناهای خود را بهگفتهی قرآن، قبله و جایگاه تمرکز و اندیشه قرار دهند (وَاجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً) خواهند توانست در بنبستها، چشماندازهای راهگشا کشف کنند، و بر ترسها و ارعابهای کاذب و دروغین پیروز شوند.
۶ تیر ۱۳۹۷
ابوالفضل قدیانی، علیرضا رجایی
4 پاسخ
زنده باد قدیانی و رجایی که هیچ رنگ نباختند و سر سفره ی این پلیدان هرگز ننشستند، رفع حصر با حضور میلیونی مردم در اختر ایجاد می شود و آینده ی این مرز و بوم تنها به فکر و اراده و اقدام اندیشمندانی چون قدیانی و رجایی و موسوی امکان پذیر است…م هستیم هر چند خفه شده ایم اما کنار قدم های شما خواهیم بود…
با الان موافقم. راستی، آقای قدیانی که بیانیه ۱۵ نفره همه پرسی راامضا کرده است، چگونه هنوز چشم امید به “اصلاح اصلاحات” دارد؟ با وجود این قانون اساسی ِ شترگاو پلنگی چگونه می توان گامی اساسی به پیش برداشت و امور را اصلاح کرد؟
نگارندە محترم باید بدانید کە انجام حرکت اصلاحی به معنای موثر و واقعی در جامعه بدون اصلاح اساسی در ساختار قدرت فاقد نتیجه خواهد بود همانگونه که تاکنون بوده است.آیا این افراد توان واراده چنین کاری را دارند؟ مگر می توان به ساختار نظام ولایت فقیه و قانون اساسی پایبند بود و انتظار اصلاح نیز داشت.آیا توان و راده راندن سپاه را از حوزه اقتصاد وشفاف سازی در نهادهای حاکمیتی وجود دارد؟ درکجای دنیا می توان با وجود دستگاه ولایت فقیه و تمرکز قدرت درآن که بسان دولت اصلی عمل می کند ونیز برسایر قوا نیز تسلط کامل داردانتظار تغییر داشت؟ این سیستم تاکنون رهاوردی جز ویرانی سرمایه های انسانی واجتماعی نداشته است.نگارنده چگونه به این حرکت خوشبین است؟با کدام توان باکدام انگیزه می خواهند اصلاحات اصلاح واحیا شود؟نماینده مجلسی که شرط ورودش گوش به فرمان رهبربودن است چگونه توان به چالش کشیدن دستگاه قدرت واقدام به نفع مردم و جامعه را دارد؟ نظام احتیاج به جراحی درساختار داردوبدون آن محال است گامی پیش رفت؟این افراد چه برنامه و مانیفستی دارند؟آیا توان و انگیزه پذیرش نقش اپوزسیون را دارند؟ آیا می توانند بی خیال قدرت شوند واین نقش را برعهده بگیرند؟ با خیال پردازی ره به جایی نمی بریم
آنچه که هست ببکه
اول بیتم بگشته
رب کعبه حافظش
طالب شتر بجسته
دافع نخواهد حرم
مردم بادا برسته
زانکه بدین بهانه
در برج جور نشسته
دیدگاهها بستهاند.