گاف ولایتی و مسیر روابط تهران-مسکو

سفر ولایتی به مسکو و هم‌زمانی آن با سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و در آستانه‌ی دیدار پوتین و ترامپ، موجب آن شد تا این سفر و ارسال پیام آیت‌الله خامنه ای و روحانی برای پوتین، مورد توجه قرار بگیرد. برای درک ابعاد و جزئیات این سفر باید اندکی به قبل بازگشت و زمینه‌ها و انگیزه‌هایی را دریافت که ولایتی را به مسکو کشاند.

دولتی‌ها در غرب، حاکمیتی‌ها در شرق
خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، از توافق هسته‌ای برجام، در وزارت امور خارجه و دیگر بخش‌های دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، نوعی از تحرک، سراسیمگی و به هر سو دویدن، به دنبال آورد.

دولتی ها، این‌گونه به این مساله نگاه کردند که می‌توان با کمک و مساعدت اروپایی‌ها و تداوم همراهی روسیه و مسکو، باز هم در برجام ماند اما آیت‌الله خامنه ای، اعلام کرد که اروپا باید به ایران تضمین بدهد!

اگر چه بیانیه‌ی فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه ی اروپا، تا حدودی در فضای تبلیغاتی و رسانه‌ای، به کمک روحانی آمد اما اصول‌گرایان داخل ایران اعلام کردند که بیانیه‌ی اروپا، نه حاوی جزئیات است نه ارائه دهنده‌ی تضمین. این در حالی بود که چند ساعت پیش از اعلام این بیانیه، روحانی در گفتگوی تلفنی با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، بسته‌ی اروپایی‌ها را، مایوس‌کننده توصیف کرده بود.

در هر حال، پس از خروج آمریکا از توافق برجام؛ ظریف و اعضای تیم او، سریعا با اروپایی ها وارد مذاکره شدند و حسن روحانی به سوئیس و اتریش سفر کرد تا هر جوری شده در روزهای بحرانی افزایش قیمت دلار و تداوم وضعیت نابه‌سامان اقتصاد ایران و به عرش رسیدن فریاد معترضانه‌ی رقبا و مخالفین، راهی برای جلب حمایت اروپایی‌ها پیدا کنند.

اما این همه ی ماجرا نبود و سه عامل مهم، موجب آن شدند که رهبر ایران هم برای اثرگذاری بر دیگر ابعاد این روند، وارد میدان شود و افرادی را به کشورهای دیگر بفرستد. این عوامل عبارت بودند از: ۱. زوم کردن تیم سیاست خارجی دولت روحانی روی اروپا و امیدواری آنان به همکاری و همراهی با اروپایی ها بدون توجه عمیق به نقش چین و روسیه. ۲. زمزمه‌ی تلاش های اسرائیل و عربستان سعودی برای اقناع روسیه در مورد خروج ایران از سوریه. ۳. سفر نخست وزیر اسرائیل به روسیه.

این عوامل موجب آن شدند که خامنه ای هم، افراد خود را وارد میدان کند. در آغاز، سید کمال خرازی وزیر امور خارجه ی دوران اصلاحات و رئیس کنونی شورای راهبردی روابط خارجی، راه اروپا را در پیش گرفت و در آلمان، با فیلس آنن، وزیر مشاور امور خارجی وزارت خارجه آلمان دیدار و گفتگو کرد. او بعد از این دیدار سراغ یوشکا فیشر رئیس پیشین حزب سبزها و وزیر خارجه اسبق آلمان رفت و تلاش کرد برای جلب حمایت اروپایی ها، لابی‌گری کند.

اگر چه خرازی، از مردان کابینه‌ی اصلاحات بوده اما در عمل، با در اختیار داشتن کرسی ریاست یک شورای حاکمیتی، همواره در کنار رهبر ایران مانده و مراوده ی چندانی با دستگاه دیپلماسی دوران اول و دوم دولت روحانی ندارد. خرازی پس از چند دیدار دیگر، اروپا را به قصد چین ترک کرد و در در کنفرانس خبری در حاشیه هفتمین مجمع صلح جهانی در پکن گفت: ایران هر بار که به آمریکا اعتماد کرده و وارد گفت و گو شده از جمله در مورد افغانستان و توافق هسته ای ، نتیجه عکس دیده و همواره این کشور به توافقات پشت کرده است.

پس از خرازی، این ولایتی بود که ماموریت یافت تا با سفر به روسیه، پیام های جداگانه‌ی خامنه ای و روحانی را به پوتین تسلیم کند. در رسانه های های رسمی و دولتی-حاکمیتی ایران، گفته شده «ولایتی پیام رهبری و رئیس جمهور را به پوتین تسلیم کرد» از فحوای این جمله چنین بر نمی آید که این پیام ها شفاهی بوده بانشد چرا که در آن صورت باید از فعل «پیغام ها را ابلاغ کرد» استفاده می شد. اما به هر حال این مساله در هاله‌ای از ابهام باقی ماند و مشخص نشد که چرا خامنه ای و روحانی، برای پوتین پیام جداگانه فرستادند.

گاف‌های ولایتی
ولایتی که به عنوان مشاور بین الملل رهبر ایران به روسیه سفر کرده بود، در مسکو، چندان سرحال نبود و با لحنی بیمارگونه و خسته در برابر خبرنگاران صحبت کرد. او که در حال حاضر علاوه بر پست مشاوره‌ی دیپلماتیک خامنه‌ای و ریاست هیات امنای دانشگاه آزاد، چندین پست پزشکی و سیاسی دیگر نیز در اختیار دارد و برخی از رسانه‌ها او را ابوالمشاغل نامیده اند، تلاش کرد تا نشان دهد که نسبت به سفر نتانیاهو به روسیه، کاملا بی‌تفاوت است. به هیمن خاطر نتانیاهو را یک «دوره‌گرد» دانست و اعلام کرد که این مساله هیچ اهمیتی ندارد.

اما گاف بزرگ ولایتی، پس از دیداربا پوتین، روی داد. او اعلام کرد که روسیه برای سرمایه‌گذاری پنجاه میلیارد دلاری در ایران آماده است و به زودی چند قرارداد بزرگ نفتی و گازی هم عملیاتی می شوند! اما دیمیتری پسکوف سخنگوی ریاست جمهوری روسیه در واکنش به اظهارات علی اکبر ولایتی مبنی بر آمادگی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه برای سرمایه گذاری در ایران در زمینه انرژی گفت: نمی توانم این مساله را تایید کنم و نمی‌توانم به جزئیات بیشتری در این رابطه بپردازم.

این سخنان پسکوف، در اسپوتنیک عربی، دویچه‌وله و بسیاری دیگر از رسانه های جهانی و برخی از رسانه های ایران بازتاب پیدا کرد اما ولایتی سکوت کرد و چیز دیگری بر زبان نیاورد.

دکتر محمد طبیبیان اقتصاددان ایرانی در این باره نوشته است: « خود روسیه تحت تحریم امریکا است، تلاش گسترده ای که در جریان انتخابات ترامپ برای دخالت در انتخابات آمریکا توسط روسیه انجام شد و اکنون رسیدگی به آن به یک بحران چند بعدی در نظام سیاسی آمریکا تبدیل شده است، برای این هدف بود که کسی در آمریکا بر سر کار بیاید که تحریم‌های روسیه را بر دارد. آن وقت برخی راه حل تحریم نا پذیر بودن نظام مالی جمهوری اسلامی را تسلیم کردن آن به روسیه می دانند.»

اما شریعتمداری کیهان، عقیده‌ی دیگری دارد و نوشته است: «سفر ولایتی به مسکو، نشانه‌ای از هماهنگی داخلی در تغییر جهت روابط اقتصادی و نگاه واحد به شرق است.»

نفت بده، تخم مرغ بگیر
در حالی که ولایتی از امکان سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلاری روسیه سخن به میان آورده و اصل آن از سوی سخنگوی پوتین، تایید نشده، خبر دیگری درآمد که نشان می دهد اوج توان و امکان همراهی روسیه در شرایط دشوار کنونی، پناه بردن به معاملات پایاپای است. الکساندر نوواک، وزیر انرژی روسیه، روز جمعه، ۲۲ تیر گفت که با اجرایی شدن دور جدید تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران، امکان توافق بین جمهوری اسلامی و روسیه در مورد مبادله نفت با کالا وجود دارد. نوواک گفته است که در حال حاضر، دولت روسیه مشغول بررسی مسایل حقوقی مرتبط با قرارداد احتمالی بین دو طرف در این زمینه است.

نه شرقی نه غربی و پناه بردن به روسیه
در اغلب محافل سیاسی اصولگرایان، نه تنها نزد جناح تندرو بلکه حتی در میان معتدلین آنها، تیم ظریف و دولت روحانی، به داشتن گرایش آمریکایی و اروپایی متهم می شوند و معتقدند که کوتاه آمدن این تیم در برابر خواسته ها و تفکرات آمریکا، انقلاب را تهدید می کند. این در حالی است که خود اصولگرایان، هیچ وقت بی میل نبوده اند که به همکاری و همراهی با روسیه ادامه دهند.
زمانی که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه برای شرکت در اجلاس کشورهای بزرگ صادرکننده ی گاز در سال ۹۵ به تهران آمد و یک نسخه ی کپی برداری شده از یک قرآن قدیمی را به آیت الله خامنه ای هدیه داد، اصولگرایان ذوق کردند و از این که پوتین مستقیما از فرودگاه به دیدار خامنه ای شتافته، ابراز خوشحالی کردند.

«سپاه قدس»ی‌ها و روسیه
همکاری های سیاسی–امنیتی روسیه و ایران در میدان سوریه، بر معادلات مهم این کشور بحران زده و سرنوشت بشار اسد، به شکل جدی تاثیر گذاشته است. اما حالا، رفته رفته زمزمه ی ضرورت خروج نیروهای ایرانی از سوریه بلند شده است. بشار اسد به تازگی اعلام کرده که ایران در سویه یک نقش بسیار خوب و موثر ایفا کرده است. اما خود او نیز جمله ی روشن و واضحی مبنی بر ضرورت تداوم حضور نیروهای ایرانی در سوریه بر زبان نیاورده است. بنابراین دور نیست که آرام آرام، ایران در این میدان حساس، در برابر خواسته های روسیه، کوتاه بیاید.

حسین امیرعبداللهیان که قبلا به عنوان معاون وزیر عهده دار پرونده ی سوریه در وزارت امور خارجه بود، حالا در کسوت دستیار ارشد لاریجانی رئیس مجلس، کار می کند. برخی بر این باورند که لاریجانی از همین حالا، امیرعبداللهیان را در آب نمک نگه داشته تا هر وقت خودش رئیس جمهور شد، وزارت امور خارجه را به او بسپارد.

امیرعبداللهیان که از مهم ترین دیپلمات های مرتبط با سپاه قدس در سال های گذشته بوده، در روزهای اخیر و پس از دیدار با سفیر روسیه در ایران، گفته است: « خروج ایران از سوریه مسئله‌ای بین تهران و دمشق است و با هیچ طرفی ارتباط ندارد». او در همین حال در مورد رویکرد ایران به روسیه گفته است:« به‌ لحاظ تاریخی مردم ایران حس خوبی به سیاست‌های دوره اتحاد جماهیر شوروی ندارند، به‌گونه‌ای که افکار عمومی در ایران معتقدند روس‌ها ممکن است در دقیقه ۹۰ دوستان خودشان را رها کنند. اما تجربه کارم با روس‌ها نگاه من را تغییر داد. من جزء کسانی هستم که معتقدم با روسیه پوتین می‌شود کار کرد و اینکه ما باید بین اتحاد جماهیر شوروی و روسیه تفاوت قائل باشیم. ما تجربه کار مشترک با روسیه در سوریه را داریم. به نظر من در این بحران‌ها نمره روسیه نمره قابل قبولی بود، پس از این ما می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که می‌توان با روسیه کار کرد، اما فکر می‌کنم با روس‌ها باید دائما گفت‌وگو کرد، باید دائما در تماس بود و دائما در راستای منافع ملی مشترک تعریف کرد و کار کرد و پیشرفت کرد».

اکنون باید منتظر بود و در مسیر تحولات آتی منطقه، این خط را دنبال کرد که روابط ایران و رویه به کجا کشیده می شود و در شرایطی که مسکو حاضر شده سامانه ی موشکی اس ۴۰۰ را حتی به عربستان و ترکیه بفروشد اما در مورد فروش اس ۳۰۰ به ایران، مدت ها تعلل کند، در گام های بعدی و به ویژه در میدان سوریه، چگونه با ایران، برخورد خواهد کرد.

نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. همزمانی سفر ولایتی به مسکو با دیدار پوتین و نتانیاهو و نزدیکی زمانی این سفر با دیدار پوتین و ترامپ معنی دار است ولی ناشیانه و ساده لوهانه.
    مسکو این سفر را جدی نگرفت و ادعای ولایتی را بی درنگ تکذیب کرد.
    حاکمی که با ملت خود در جنگ است و کارش عادیش خیانت به کشورش باشد جز پذیرش خاری و خفت در برابر بدترین دشمنان خارجی راه دیگری نمی شناسد.

  2. سلام
    بنظر نمیاد که این دیدار و تسلیم پیام ،اقتصادی باشد چرا که تیم اقتصادی همراه آقای ولایتی نبودند. لذا این دیدار کاملا مشکوک است. همزمانی با دیدار آقای نتانیاهو و قبل از ملاقات آقای پوتین و آقای ترامپ.

  3. نه داداش. ایشان هم منقل مقام معظم رهبری است. من هم فیلم را از تلویزیون دیدم، سرحال نبود، گویا مواد نرسیده بود. یا شاید نتوانست همراه ببرد.
    در هر حال مشکل در همین حدود بود

  4. لابد سفارت ایران محل دنجی برای استراحت فرستاده رهبری نداشته است یا نماینده رهبری فرصت کافی برای رفع خستگی!

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »