در حالیکه رشد نسبی راستگرایی در آمریکا و اروپا روند جهانیسازی را دجار تردیدهای جدی کرده است، جام جهانی فوتبال امسال نیز با حاشیههای هویتی در جهان و حتی ایران همراه بود. در این میان کناره گیری مسعود اوزیل از ستاره های مهم فوتبال آلمان از تیم ملی این کشور، غوغا به پا کرد. این واقعه، بازتاب گسترده ای در رسانه های آلمان، اروپا و جهان پیدا کرد و صدراعظم آلمان آنگلا مرکل نیز در مورد تصمیم این فوتبالیست مهاجرزاده، توضیحاتی ارائه داد.
عکس دردسرساز با اردوغان
انتشار عکس سه فوتبالیست ترکیه ای در لندن با اردوغان، کار دست یکی از مشهورترینِ آنها داد. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه که خود، زمانی فوتبالیست بوده، علاقه ی خاصی به ارتباط با فوتبالیست های ترکیه و جهان دارد. زمانی که اردوغان برای دیدار با ترزا می نخست وزیر انگلیس به لندن سفر کرد، در هتل چهار فصل این شهر، سه فوتبالیست مشهور لیگ دسته ی اول انگلیس را به حضور پذیرفت: جنگ توسون، ایلکای گوندوغان و مسعود اوزیل. هر سه ترکیه ای و مشهور. کار به جایی رسید که مسعود اوزیل به خاطر پیامدها و واکنش هایی که بعد ازانتشار این عکس شکل گرفت، ناچار به جدایی از تیم ملی فوتبال آلمان شد. طرفداران آلمانی، بر این باورند که اوزیل به عنوان یک فوتبالیست آلمانی، نباید مبلّغ رئیس جمهور کشوری دیگر باشد.
سیاسی یا ورزشی؟
اگر چه خیلی وقت ها فوتبال و سیاست به هم تنه می زنند اما چنین به نظر می رسد که کناره گیری اوزیل از تیم ملی فوتبال آلمان، پیش از آن که یک رویداد ورزشی باشد، یک اتفاق به شدت سیاسی، فرهنگی و هویتی است. به ویژه در شرایطی که اردوغان، در چشم بسیاری از سیاستمداران و مردم عادی آلمان، چهره ی محبوبی نیست. البته این را هم باید گفت؛ ظاهرا علاوه بر بحث مهاجرت، موضوع قدیمی رویکردهای نژادی و ناسیونالیستی نیز، همچنان در خاورمیانه و اروپا و آمریکا، ذهن خیلی ها را مشغول کرده است و جدا شدن ستاره ی مشهور تیم ملی آلمان را هم باید از همین منظر تحویل کرد.
مسعود اوزیل، معمای کُردی، ترکی یا آلمانی؟
مسعود در سال ۱۹۸۸ در گلزنکیرشن آلمان به دنیا آمده اما پدر و مادر او از مهاجرین ترکیه ای هستند. پدرش مصطفی، در پرورش و معرفی مسعود به دنیای فوتبال نقش مهمی داشته وکاری کرده که فرزندش در ۱۷ سالگی قرارداد رقم بالا ببندد. او خیلی زود رشد کرد و علاوه بر تیم های مشهور فوتبال شالکه و وندربرمن، در رئال مادرید و آرسنال نیز بازی کرد و در تیم ملی آلمان نیز در جام جهانی ۲۰۱۴ خوش درخشید و به عنوان یک استعداد بزرگ پاس در فوتبال جهان شناخته شد. در سال ۲۰۰۸ و در زمانی که به تیم ملی فوتبال ترکیه دعوت شده بود، به شکل مودبانه این درخواست را رد کرد و همین تصمیم موجب آن شد که بسیاری از رسانه های ترکیه به او حمله کنند. او در سال ۲۰۱۰ و در مصاحبه با تلویزیون مشهور ZDF آلمان گفت: من کُرد هستم و به کُرد بودنم افتخار می کنم. پدرش نیز قبلا در برخی رسانه ها گفته بود خود را کُرد می داند و به خاطر علاقه ای که به مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق دارد، این نام را برای فرزندش انتخاب کرده است. (نام پدر مسعود بارزانی همف مصطفی بوده است) اما بعدها، پدر و پسر این ماجرا دنبال را نگرفتند و در چندین رسانه ی دیگر، خهود را به عنوان ترک معرفی کرده و به این موضوع افتخار کردند. تحلیل اجمالی فضای اجتماعی زندگی صدها هزار مهاجر ترکیه ای ساکن آلمان و نیز به خاطر آوردن وضعیت اسفبار کردها در ترکیه، می تواند به این سوال پاسخ دهد که چرا اوزیل ها، دوست نداشته اند خود را کُرد معرفی کنند. بسیاری از رسانه های ترکیه ای، به این موضوع اشاره کرده اند که خانواده ی اوزیل از شهر کاملا ترک نشین زونگولداغ به ترکیه رفته اند اما اصالت آنها از شهر کردنشین دیاربکر است.
قانون اساسی ترکیه چه می گوید؟
شاید باورکردنش برای خیلی ها اندکی مشکل باشد اما در ماده ی ۶۶ قانون اساسی ترکیه آمده است: «هر فردی که دارای تابعیت دولت ترک باشد، ترک است!» در متن قانون اساسی ترکیه، به جای دولت ترکیه از عبارت «دولت ترک» استفاده شده و از دید این سند، تمام ۸۲ میلیون شهروند ترکیه اعم از ترک، کُرد، عرب، لاز، آشوری، ارمنی و دیگران، همگی «شهروند ترک» به شمار می آیند و بنا بر هیمن قاعده ی ساده، پدر مسعود اوزیل نیز یک شهروند ترک و پسرش مسعود، یک ترک زاده به حساب می آید!
مواجهه ی خردمندانه ی مرکل
خانم مرکل در کنفرانس مطبوعاتی خود در مورد کناره گیری اوزیل از تیم ملی آلمان، اعلام کرد که به تصمیم او احترام می گذارد و معتقد است اوزیل کارهای ارزشمندی برای فوتبال آلمان انجام داده است. مرکل همچنین به این موضوع اشاره کرد که مهاجرین ترک، غالبا، توانسته اند خود را به خوبی با زندگی و قوانین آلمان، تطبیق دهند.
پایان ماجرا
شاید نقطه ی پایان در روایت جدایی اوزیل از تیم ملی المان، برای فوتبالیستی که در ۵ سال اخیر، با رقم خیره کننده ی پنجاه میلیون یورو در آرسنال انگلیس توپ زده، چندان تلخ نباشد. اما برای مهاجران دیگر چنین نیست. واقعیت این است که عواملی همچون مواضع تند، آنارشیستی و قاطعانه ی دونالد ترامپ در برابر مهاجرین، جاری شدن سیل آوارگان خاورمیانه ای و آسیایی و آفریقایی به سوی اروپا و آمریکا، فرار مغزها و دغدغه های امنیتی و فرهنگی و اجتماعی، همگی به اندازه ی کافی نگران کننده هستند و حتی ترویج اندیشه های پست مدرن، جهان وطنی و کم فروغ شدن ظاهری نگرش های ملی گرایانه، چندان قابل اطمینان نیست و اگر کشورهای غربی، بر روی این مسائل تمرکز نکنند و به شکل جدی، خطر ریشه دواندن تفکرات ضدمهاجری و نژادپرستانه را خنثی نکنند، در آینده شاهد مشکلاتی خواهیم بود که نمی تواند فقط در کناره گیری یک فوتبالیست پولدار تیم ملی یک کشور، خلاصه شود.
و اما مطهری، سردار نقدی و هویت فوتبالی
علی مطهری از نمایندگان مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی، در گرماگرم برگزاری جام جهانی فوتبال، در اینستاگرام خود نوشت:«در میان تیمهای جام جهانی فوتبال، تیمهایی را میبینیم که از بازیکنانی با ملیت دیگر استفاده میکنند به این بهانه که تابعیت آن کشور را دارند. این قضیه رقابت بین ملتها را مخدوش و ناعادلانه کرده است. مثلاً تیم فرانسه که در آن تعداد قابل توجهی از ملیتهای آفریقایی در آن حضور دارند در واقع تیم ملی فرانسه نیست بلکه تیم فرانسه و مستعمرات آفریقایی سابق اوست. این مطلب را با شدت کمتری میتوان درباره تیمهای آلمان و بلژیک نیز صادق دانست. این که چند غول آفریقایی را در داخل تیم ملی خود قرار میدهند نشانه ضعف فوتبال آن کشور است. فیفا باید این نقص و بیعدالتی را برطرف کند به طوری که تیم ملی هر کشوری فقط از همان ملیت تشکیل شده باشد و حتی شامل بازیکنان دو رگه نیز نباشد.»
در همین حال سردار نقدی، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران و از چهره های تندرو و راست افراطی جمهوری اسلامی، در نامه ای به معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور، تصویر تیم ملی فوتبال فرانسه را برای او فرستاده و به بیان نظرات عجیبی پرداخته است. نقدی نوشته است:«همانطور که مستحضر هستید تیم ملی هر کشور نماد هویت ملی و معرف ریشه های تاریخی ونماد جامعه آن کشور است. آیا شما در این تصویر هویت آفریقایی را مشاهده میکنید یا هویت فرانسوی و نژاد اروپایی را میبینید؟ از ۲۳ بازیکن این تیم ۱۵ نفر آفریقایی تبار و از بقیه هم نفراتی آسیایی تبار هستند. در بسکتبال فرانسه وضع از این هم بدتر است. آنجا از ۱۲ عضو تیمملی بسکتبال ده نفر سیاه پوست آفریقایی هستند.واقعیت این است که جمعیت بومی فرانسه در حال انقراض است و آنها ناگزیر به واردات نیروی انسانی از خارج کشورشان هستند.»
این سردار سپاه در ادامه حضور بیکانگان در تیم ملی فوتبال فرانسه را نتیجه پیاده سازی سیاستهای فرهنگی اروپا و سبک زندگی غربی دانسته و در ادعایی عجیب گفته است:«سبک زندگی غربی و گسترش اباحه گری و حیا ستیزی، رشد منفی جمعیت در اکثر قریب به اتفاق کشورهای اروپایی را به دنبال داشته است و به خاطر جبران این مشکل و برقراری تعادل جمعیت این کشورها مجبور به واردات نیروی انسانی از آفریقا و آسیا هستند چرا که اگر این کار را نکنند هر سال بخشی از جمعیت آن ها کاسته می شود و باید تعدادی از کارخانه ها، مدارس، تیم های ورزشی و دانشگاه های خود را تعطیل و خانه ها را بلا استفاده رها کنند.
به عبارت دیگر اگر این کشورها نسبت به واردات نیروی انسانی مبادرت نکنند در چند دهه آینده به مناطقی بیابانی بدون سکنه تبدیل می شوند. جوان های فرانسویالاصل حال تن دادن به تمرینات سخت و آمادگی برای مبارزه ملی در ورزش را ندارند و ترجیح میدهند به عیش و عشرتشان مشغول باشند.»
این اظهارات سیاسی و ایدیولوژیک مطهری و نقدی در حالی منتشر شده که در چند سال اخیر، نه تنها تیم ملی فوتبال ایران، بلکه بسیاری دیگر از رشته های ورزشی این کشور، با حضور مربیان خارجی فعالیت کرده و مشخص نیست اگربه عنوان مثال، تیم ایران در جام جهانی امسال، با حضور چند لژیونر به مرخله ی یک چهارم نمی رسید، آیا باز هم چنین میاندیشیدند یا خیر.
*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.